ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

جشن سده

سوشیانت | دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۴۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

جشن سده

جشن سده بزرگترین جشن آتش، گرامی داشت نور و روشنایی و یکی از کهن ترین آیین های شناخته شده ایرانیان است. سده یکی از سه جشن بزرگ ایران است. همراه نوروز و مهرگان. جشن سده جشن همه ایرانیان است. از هر قوم و نژاد. جشنی به قدمت تاریخ. این جشن از ایران باستان و تا کنون در میان زرتشتیان ایران و جهان با آتش افروزی در شامگاه آغاز و گرامی داشته می شود.

جشن سَده، در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه برابر با آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آورده‌اند، آغاز می‌شود. جشن سده یک جشن ملی ایرانیان است و به هیچ دین و مذهبی مربوط نیست.

جشن «سَدَه»  یکی از کهن‌ترین آیین‌های شناخته شده در ایران باستان بوده است. در این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه، همه مردمانِ سرزمین‌های ایرانی بر بلندای کوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش‌هایی برمی‌افروخته اند. مردمان نواحی مختلف در کنار شعله‌های آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانه‌های گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را می‌کردند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پرداختند.

بررسی سده
چون جشن سده مانند جشن‌های فروردین و تیرگان و مهرگان و… از عهد ساسانی به یادگار مانده است، بی‌شک در زبان پهلوی نامی داشته است و ظاهراً جشن مزبور در آن زمان «ستک (satak) یا «سدهگ» (sakhag) خوانده می‌شده که تازیان آن را معرب کرده «سدق» و «سذق» می گفتند که بعدها به سده معروف شد.
سده به معنی منسوب به شمارة صد است و اینکه در فرهنگ‌های پارسی آن را به معنی آتشی با شعله های بلند گرفته‌اند، معنی مجازی و فرعی است که به مناسبت جشن سده که از قدیم رایج بوده است. شاید نظر به آتش‌افروزی‌های بزرگی که در جشن سده مرسوم بوده است چنین معنی مجازی را از کلمة سده برداشت کرده باشند.

واژه شناسی

بعضی دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد می‌دانندابوریحان بیرونی می‌نویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست می‌آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث - پدر نخستین - درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید. ”»
نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان از گاه‌شماری میترایی است. در تقویم کهن ایرانیان مهرآیین زمستان ۱۵۰ روزه و تابستان ۲۱۰ روزه بوده‌است. از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سده‌است صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰ روز و ۵۰ شب بوده‌است. و به علت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کرده‌است شب هم مانند روز روشن و گرم و زنده‌است شب‌ها هم شمرده می‌شوند.
یکی دیگر از دلایل گرامی‌داشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان را، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند گشتن اهریمن می‌دانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایش‌های ویژه‌ای برگزار می‌کردند. از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده می‌شد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده می‌شد برابر ۴۰ روز است. و به سبب اینکه آتش (مظهر گرما و نور و زندگی) در روز سده کشف شده بود و وسیله دیگری برای مبارزه با اهریمن و بنا بر آیین باعث روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا اول اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (جمعا چهل شب و روز) است.
یکی از نشانه‌های پیوند این دو پدیده مراسمی است که در بین عشایر سیرجان و بافت برگزار می‌شود:
شب دهم بهمن آتش بزرگی بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روز “چله بزرگ” است در میدان ده برمی افروزند،و برخی گفته‌اند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
مهرداد بهار در کتاب «پژوهشی در فرهنگ ایران» و برخی دیگر در کتاب یاد شده بالا، بر این باورند که سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است و ارتباطی با عدد ۱۰۰ ندارد. عدد «سد» به شکل «صد» معرب شده‌است در حالیکه واژه «سده» به شکل «سذق» معرب شده‌است.
اگر نخستین روز زمستان را (روز پس از شب یلدا) تولد دیگری برای خورشید یا مهر بدانیم، می‌توان آنرا هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز تولد، آیین کهن و زنده ایرانی دانست. (در همه استان‌های کشور و سرزمین‌های ایرانی نشین، برگزاری مراسم جشن دهم و چهلم کودک دیده می‌شود) و این واژه “sada” (اسم مونث) که به معنی پیدایی و آشکار شدن است، در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده و واژه عربی سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمده‌است. روایت‌هایی که جشن سده را به صد روز گذشتن از زمستان و یا پنجاه شب و پنجاه روز مانده به نوروز تعبیر می‌کنند، همگی از ساخته‌های جدیدتر است و در متون قدیمی نیامده‌اند.
وجه تسمیه سده
بیرونی در رابطه با ارتباط جشن و عدد صد در کتاب التفهیم چنین می‌نویسد: «… و نیز گفته‌اند که اندر این روز از فرزندان پدر نخستین (آدم) صد تن تمام شدند.» و گردیزی مؤلف زین‌الاخبار آورده: «سدة بزرگ، چنین گویند مغان که اندر این روز سد مردم تمام شده بود از نسل میشی و میشیانه و ایشان دو مردم نخستین بودند، چنانکه مسلمانان گویند آدم و حوا، مغان را آن دو تن بودند.» در برهان قاطع اشاره به آن دارد که واضع این جشن کیومرث است.
در چنین روزی فرزندان وی به صد تن رسیدند و چون بالغ شدند در شبِ این روز جشن گرفتند و همه را کدخدا کرد و فرمود که آتش بسیار افروختند و بدان سبب آن را سده گویند.
در برخی از منابع این جشن را به هوشنگ بن سیامک نسبت می‌دهند و بعضی گویند هوشنگ که پسر چهارم آدم (ع) است یعنی به چهار پشت به آدم (ع) می‌رسد، روزی با صد کس بطرف کوهی رفت، ناگهان ماری بزرگ بنظرش درآمد و چون هرگز مار ندیده بود بشگفت آمد و گفت جمیع جانوران متابعت ما می‌کنند، همانا این جانور دشمن ماست که سر از اطاعت پیچیده، سنگی برداشت و بر جانب مار انداخت، آن سنگ خطا شد و بر سنگ دیگر خورد، آتش از آن بجست و بر خش و خاشاک افتاد و مار بسوخت، چون در آن زمان هنوز آتش ظاهر نشده بود هوشنگ با همراهان از پیدا شدن آتش خرم و شادان گردید و گفت این نور خداست که دشمن ما را کشت و بسجده رفت و شکر ایزد به جای آورد و آتش را قبلة خود ساخت و در آن روز جشن بزرگی گرفت.
ابوریحان در التفهیم نوشته: « اما سبب نامش سده چنانست که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب.» و نیز در زین‌الاخبار آمده که بعضی گفته‌اند میان این روز و میان نوروز صد شبانه روز است یعنی پنجاه روز و پنجاه شب، بر این سبب سده نام کردندش.
هنگام سده
این جشن معمولاً روز دهم (آبان روز) از ماه بهمن گرفته می‌شده است و همة مورخین و فرهنگ نویسان بدان اشاره کرده‌اند و در آن شب که میان روز دهم و روز یازدهم است به آتش‌افروزی مبادرت می‌ورزیده‌اند . سده در مآخذ موجود نام شب است نه نام روز و ظاهراً این جشن که آتش‌افروزی در آن مرسوم بوده در شب پیش از روز نود و نهم زمستان (پنجماهه) واقع می‌شده و در حقیقت می‌توان گفت که در پایان آذر روز یا نهم از ماه بهمن این جشن صورت می‌گرفته است.
مراسم سده
از رسوم جشن سده در عهد ساسانیان هیچ گونه آگاهی نداریم ولی بی‌شک پیش از اسلام این جشن با مراسمی پرشکوه معمول بوده است و لااقل می‌توان آتش افروزی سده را در زمان ساسانیان محقق دانست، گذشته از آنکه فردوسی بارها در شاهنامه یادآور این جشن بوده و تذکر وی می‌رساند که در خداینامه‌ها نیز از آن مکرر ذکری بوده و از شعرهای وی بخوبی برمی‌آید که جشن سده در عظمت و اهمیت، نظیر نوروز و مهرگان بوده است و بعلاوه جایگاهی ویژه و کاخی باشکوه که غالباً در پیرامون آتشکده بوده ، برای آن ترتیب می‌داده‌اند.
الف) مراسم سده در قدیم :

چون روز سده فرا می رسید مهمترین رسمی را که معمول می‌داشتند و از دیرباز تا کنون نیز برجاست آتش‌افروزی بوده است که اساساً شکوه و شهرت جشن سده نیز براساس آن استوار بوده و هست و این کار در پایان روز دهم (آبان روز) و شب یازدهم از ماه بهمن انجام می‌گرفته است. هر یک از مردم به فراخور حال خویش به تهیه هیزم مبادرت می‌ورزید و سپس بدان آتش می‌افروختند.
در رو به روی آتشی که در حضور سلطان یا امیر افروخته می‌شده است، خوانی می‌گسترده‌اند و شعرا قصائدی را که در مدح شاه و وصف سده سروده بودند در آن هنگام یا پس از آن می‌خواندند و مردم به شادی و رامش پرداخته و با جهیدن از فراز توده‌های کوچک آتش نشاط خود را آشکار می‌ساخته‌اند. در این شب، پدران برای فرزندان و خردسالان خویش بوق سفالی می‌خریدند. بقول بیرونی در شب سده ایرانیان دود بر می ‌انگیختند ، تا دفع مضرت کرده باشند. (دفع ضرر (
ب) مراسم سده در عصر حاضر :

این قسمت بدو بخش متمایز تقسیم می‌گردد، یکی مراسم سده نزد زرتشتیان و دیگری جشن سدهء مسلمین نواحی مختلف ایران .
1.در نزد زرتشتیان بدین صورت است که ابتدا پشتة بزرگی از خار و هیزم فراهم و رویهم انباشته می‌کنند، عده‌ای از افراد زرتشتی در محل ساختمان محصور شاه حاضر می‌شوند و سه روز در آن مکان بشاد کامی می‌پردازند.
از نیم روز به بعد تماشاگران که بیشتر اهل شهر بودند، می‌آمدند و جشن را آغاز می‌کردند و همینکه آفتاب در پس افق پنهان گشت، ده موبد که لاله‌ای در دست دارند و دست دیگرش بدست موبد دیگری است و آن موبد هم دست موبد دیگر را گرفته است دور کوهة خار، شروع بگردش می‌کنند و نیایش آتش می‌خوانند، این موبدان لباس سپید به تن دارند و پس از آنکه سه مرتبه بگرد پشتة خار گشتند، تودة خار را از اطراف با همان لاله‌ای که در دست دارند آتش می‌زنند، پشتة خار که آتش گرفت، چون بتندی فروزان می‌شود بسیار تماشائیست بطوری که گرمی آن حلقة تنگ جمعیت را با هیاهو و جنجال از دور خود پراکنده می‌کند، ولی جمعیت نیز بزودی تلافی می‌کنند و همین که شعله‌های آتش از شدت خود کاست، مجدداً بسوی آن هجوم می‌آورند و جسم نیمه جانش را به بازی می‌گیرند و از روی آن می‌جهند حتی اسب سوران از فراز توده‌های آتش می‌پرند.
2.جشن سده‌ای که در بعضی نقاط ایران گرفته می‌شود ساده‌تر است، یعنی بهمان ترتیب که گفته شد مردم پشته‌هائی از خار و خاشاک گردآورده و هنگام غروب آتش می‌زدند. گاهی لب بسرودن ترانه‌ای دلکش می‌گشودند و گاهی نیز جامه‌های ویژه‌ای به تن‌کرده و به شادی می پرداختند، همانند سیزده نوروز آن را برگزار می کردند

سده از دیدگاه دینی

این جشن به یاد آورنده اهمیت نور، آتش و انرژی است. نوری که از خداوند جداست و از خداوند جدا هم نیستچنانکه از کتاب‌ها و اسناد تاریخی برمی‌آید جشن سده جنبه دینی نداشته و تمام داستان‌های مربوط به آن غیردینی است و بیشتر جشنی کهن و ملی به شمار می‌آید و وارث حقیقی جشن سده نه تنها ایرانیان و آریایی‌هابلکه میراثی است که به بسیاری از کشورهای همسایه ایران نیز راه یافت.

امروزه این جشن بین بسیاری از زرتشتیان ایران و خارج از ایران رواج گسترده داردصادق هدایت در سال‌های جوانی خود از جشن سده زرتشتیان کرمان دیدن و چنین گزارش می‌کند: «سده‌سوزی جشنی است که هنوز زرتشیتان کرمان به یادگار جمشید و آیین‌های ایران باستان می‌گیرند و برای این کار موقوفاتی در کرمان در نظر گرفته‌اند. پنجاه روز به نوروز خروارها بوته و هیزم درمنه در گبر محله باغچه بوداغ‌آباد گرد می‌آورند. جنب این باغچه خانه‌ای هست مسجد مانند و موبدان موبد از بزرگان شهر و حتا خارجی‌ها را دعوت شایانی می‌کنند. در این آیین نوشیدنی و شیرینی و میوه زیاد چیده می‌شود و اول غروب آفتاب دو نفر موبد دو لاله روشن می‌کنند و بوته‌ها را با آن آتش می‌زنند و سرود ویژه می‌خوانند هنگامی که آتش زبانه می‌کشد همهٔ میهمانان که بیش از چندین هزار نفر می‌شوند با فریادهای شادی دور آتش می‌گردند و این ترانه را می‌خوانند.

سده از دیدگاه تاریخی

داستان پدیدآمدن آتش و بنیاد نهاندن جشن سده در شاهنامه بدین گونه آمده‌است که هوشنگ با چند تن از نزدیکان از کوه می‌گذشتند که مار سیاهی نمودار شد. هوشنگ سنگ بزرگی برداشت و به سوی آن رها کرد. سنگ به کوه برخورد کرد و آتش از برخورد سنگ‌ها برخاست به گفته فردوسی:

 

بر آمد به سنگ گران سنگ خرد              هم آن و هم این سنگ گردید خرد

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ              دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

جهـاندار پیش جهان آفرین                      نیایش همی کرد و خواند آفرین

که اورا فروغی چنین هدیه داد               همین آتش آن گاه قبله نهاد

یکی جشن کرد آنشـب و باده خورد        سده نام آن جشن فرخنده کرد

به نوشته مورخانی همچون بیرونی، بیهقی، گردیزی جشن سده یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که در دوران اسلامی، تا اواخر دوران خوارزمشاهیان و حمله مغول دوام آورد و هم سلاطین و امیران و هم مردم عادی این جشن را به‌پا می‌داشتند. مشهورترین و بزرگترین جشن سده در زمان مردآویج در سال ۳۲۳ هجری در اصفهان برگزار شده‌است و چنان‌که در تاریخ بیهقی آمده‌است جشن سده دیگری که به یاد مردم مانده، جشنی است که در زمان سلطان مسعود غزنوی در سال ۴۳۰ هجری برگزار شد به هر روی، ماندگاری سده در فرهنگ ایرانی بسیار مرهون اقوام گوناگون ایرانی استکرمان، در هشتاد سال گذشته مهد برگزاری سده بوده‌است و همه ساله باشکوه‌ترین جشن سده نیز در آن جا توسط همه مردم برگزار می‌شود. در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، زرتشتیان این جشن را با روشهای تازه‌ای که سابقه تاریخی ندارد، برپا می‌کنند. روح‌الامینی، که خود کرمانی است، درباره برگزاری سده در کرمان می‌گوید:

«کرمانی‌ها این جشن را باشکوه‌تر از مناظق دیگر برگزار می‌کنند. هنوزهم در کرمان رسم است که کشاورزان از خاکستر آتش بر زمین‌هاشان می‌پاشند، زیرا عقیده دارند که خاکستر آتش سده به زمین برکت می‌دهد.» او ادامه می‌دهد: «در گذشته‌های نه چندان دور این مراسم در پشت‌بام‌ها برگزار می‌شد. این جشن جمعی و همگانی است. هیچ گاه این مراسم پنهانی و در خفا انجام نمی‌شده و همواره با حضور تعداد زیادی از مردم در بیابان‌ها و دشت‌ها برپا می‌شده‌است. هنوز هم در کرمان در روز جشن سده، مدارس را تعطیل می‌کنند. »
به رغم گذشت هزاران سال از برگزاری نخستین سده، امروزه تغییرات محسوسی در برگزاری این جشن به وجود نیامده‌است. دکتر روح‌الامینی که تغییرات آیین‌ها را در طول زمان پیگیری می‌کند، معتقد است این آیین آن قدر قوت داشته که موفق به حفظ خود شده و با اشاره به خاطره‌ای می‌گوید: «حتی در زمان جنگ ایران و عراق با آنکه از شکوه جشن سده کم شده بود، ولی باز هم مردم در روز دهم بهمن دور هم در بداق آباد کرمان (باغی که تا چند سال پیش معمولاً سده را در آن جشن می‌گرفتند) جمع می‌شدند. از آن جا که سده را آتش می‌زنند، به این جشن سده‌سوزی هم می‌گویند. روح‌الامینی از ماجرای سده‌سوزی کرمان در سال‌های دهه چهل شمسی روایت جالبی تعریف می‌کند: «نزدیک غروب دو موید، لاله به دست، با لباس سفید از باغچه بیرون آمده، زمزمه‌کنان به سده نزدیک می‌شوند و از سمت راست سه بار گرد آن می‌گردند. سپس این خرمن هیزم را با شعله لاله‌ها از چهار سو آتش می‌زنند. ساعت‌ها طول می‌کشد تا شعله‌ها و حرارت آتش فروکش کند و مردم، بویژه نوجوانان و جوانان بتوانند برای پریدن از روی آتش به بوته‌های پراکنده نزدیک شوند. در گذشته اسب‌سوارانی که منتظر فروکش کردن شعله‌ها بودند، زودتر از دیگران خود را به آب و آتش زده و هنرنمایی می‌کردند. کشاورزان می‌کوشیدند مقداری از خاکستر سده را بردارند و به نشانه پایان یافتن سرمای زمستان، گرما را به کشتزار خود ببرند. شرکت‌کنندگان کم کم به خانه برمی‌گشتند، ولی جوانانی که تا نیمه‌های شب پیرامون سده می‌ماندند، کم نبودند.» در این شب ستاره گرما به زمین می‌آید..

 

 

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ