ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

ملمع

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

ملمع

  آن است که شاعر فارسی زبان یک مصراع یا یک بیت از شعر خود را به زبان دیگری ( معمولاً به زبان عربی )  بسراید .

مثال :      سل المصـانع رکباً تهیـم فی الغلوب            تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی

ترجمه :  برکه ها و تالاب های بیابان را از شتر سوارانی سر گشتگان بیابانند بپرس .

توجه : به خاطر بسپارید که در ملمع بیت یا مصراع عربی ( هر زبان دیگر ) باید سروده ی خود شاعر باشد نه اینکه از کسی یا جایی نقل قول ( تضمین ) کند

  • سوشیانت

تضاد

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

تضاد ( طباق )

 آوردن دو کلمه ی متضاد در سخن به گونه ای که سبب زیبایی کلام گردد . تضاد هم در شعر و هم در نثر بکار می رود.

مثال :     صبح امید که بد معتکف پرده ی غیب           گو بـرون آی که کـار شب تار آخر شد  

نکته : فعل ها نیز می توانند آرایه تضاد را به وجود آورند . مثال :  پروردگارا ! از خصلت طمع که دنائت آورد و آبرو ببرد ... .

 

  • سوشیانت

پارادکس

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۱۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

تناقض نما

     آن است که در کلام دو امر متضاد را به یک چیز نسبت بدهیم به گونه ای که ظاهراً  وجود یکی نقض وجود دیگری باشد . شاعر این امر متضاد را چنان هنرمندانه به کار می برد که قابل پذیرش است .

مثال : جامه اش شولای عریان است .واژه شولا به معنی « لباس » ، که برای پوشیدن بدن است و وقتی با « عریانی » همراه می شود معنی ضدیت خود را از دست می دهد .

  • سوشیانت

حس آمیزی

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۱۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

حس آمیزی

آمیختن دو حس است در یک کلام به گونه ای که از یک حس به جای حس دیگر استفاده شود . و این آمیختگی سبب زیبایی سخن گردد .   مثال : ببین چه می گویم .

توضیح : شما سخن را با حس شنوایی در می یابید اما گویند از شما می خواهد سخن او را ببینید که به این آمیختگی حس ها ، « حس آمیزی » می گویند .مثالهای دیگر : خبر تلخی بود- روشنی را بچشیم - با مزه نوشتن - آوای سبک و لطیف .

  • سوشیانت

تلمیـح

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۰۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

 تلمیـح

    آن است که گویند در ضمن کلام خویش به آیه ، حدیث ، داستان ، واقعه ی تاریخی ، اسطوری و افسانه ای اشاره داشته باشد .

مثال :      آسمـان بار امانت نتوانست کشید           قـرعه ی فـال به نـام من دیوانه زدن

توضیح : اشاره به آیه ی « انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض ... . »

گاهی در آرایه ی تلمیح ، آرایه ی مراعات نظیر هم به کار می رود .  

مثال :    بیستون بر سر راه است ، مباد از شیرین         خبـری گفتـه و غمگیـن دل فرهاد کنید

  • سوشیانت

تضمین

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۰۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

تضمین

آن است که شاعر یا نویسنده در میان کلام ( شعر یا نثر ) خود آیه ، حدیث ، مصراع یا بیتی را از شاعر دیگر عیناً بیاورد .

نکته1 : اگر بیت یا مصراعی از شاعر دیگر به عنوان تضمین بیاورد معمولاً نام آن شاعر به گونه ای ذکر می شود .

نکته2 : معمولاً عبارت تضمین شده داخل گیومه قرار می گیرد .

  • سوشیانت

ارسال المثل

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۰۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

ارسال المثل

   اگـر گـوینده در کلام خود ضرب المثلی را آگاهانه به کار گیـرد و یا کلام او بعداً ضـرب المثل شود ، می گوییم دارای آرایه ی ارسال المثل است .

مثال 1 :    آن دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود       در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

مثال 2:      تــو نیکــی میـکـن و در دجـــله انــداز        کـــه ایــزد  در  بیــابانــت  دهـــد  بــاز      

                                                                                                     ( همه ی بیت ضرب المثل است )

  • سوشیانت

اسلوب معادله

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۸ ب.ظ | ۱دیدگاه

اسلوب معادله

   آن است که شاعر دو مصراع یک بیت را به گونه ای هنرمندانه بیان کند که در ظاهر هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر ندارد اما وقتی به دو مصراع خوب دقت کنیم در می یابیم که مصراع دوم در حکم مصداقی برای مصراع اوّل است تا جایی که می توان جای دو مصراع را عوض کرد و میان آن ها علامت مساوی گذاشت و این ارتباط معنایی نیز بر پایه ی تشبیه استوار است .

مثال 1 :     عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود           موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود

مثال 2 :     محـرم این هوش جز بی هوش نیست           مرزبـان را مشتـری جـز گـوش نیــست 

  • سوشیانت

سجع و انواع آن

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

سجع 

سجع به آوردن کلماتی در پایان جمله های نثر که در وزن یا حرف یا حرف آخر یا هر دو ( وزن و حرف آخر ) با هم یکسان باشد گویند .

نکته ۱ : سجع در کلامی دیده می شود که حداقل دو جمله باشد یا دو قسمت باشد .

نکته ۲ : سجع باعث آهنگین شدن نثر می شود به گونه ای که دو یا چند جمله را هماهنگ سازد .

نکته ۳ : سجع در نثر حکم فافیه در شعر را دارد .

نکته ۴ : اگر در پایان جمله ها کلمات تکراری وجود داشته باشد ، سجع پیش از آن می آید .

مثال : الهی اگر بهشت چون چشم و چراغ است بــی دیــدار تــو درد و داغ اســت

  • سوشیانت

قافیه

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

  قافیه[1]در لغت از پی­رونده را گویند و در اصطلاح کلمه­ای است که در آخر بیت شعر واقع شود و بر آن شعر عام گردد.[2] در­ واقع قافیه به حروف مشترکی گفته می­شود که در واژه­های پایانی قرینه­های شعر منظوم تکرار می­شود؛ واژه­هایی که این حروف مشترک در آن­ها آمده است «کلمات قافیه» نامیده می­شوند.
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می­رود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می­رود
من مانده­ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می­رود
در واژه­های پیش از ردیف (می­رود) در پایان مصراع اول و مصراع­های زوج، حروف (انم) تکرار شده است. این حروف مشترک «قافیه» نام دارد و واژه­های (جانم، دلستانم، استخوانم) که این حروف مشترک در آن­ها آمده است «کلمات قافیه» هستند.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ