ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۶۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

دین در ایران باستان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

آیا ایرانیان یکتاپرست بودند؟ زرتشت قبل از اسلام در ایران یکتا پرست بودند؟

نکته ای که لازم است در اینجا در مورد زرتشت گفته شود این است که در بین محققین اختلاف جدی وجود دارد که آیا زرتشت پیامبر بوده است یا اینکه او فقط یک حکیم و یک خداجو می باشد. آیا تعالیم او در قالب دین می گنجد و یا اینکه اصول تعالیم زرتشت فقط در مسیر بیان خدا جویی او بوده است. اگر زرتشت را پیامبر بدانیم و آموزه های او را الهی قلمداد کنیم می توانیم یکتاپرستی و دیگر آموزه های او را با خاستگاه الهی به طور کامل بپذیریم.
دین زرتشت تعلیم یک آیین اخلاقی و طریقه یگانه پرستی است که کسى نمى داند گرایش زردشتیان به خدایان دو گانه (خداى نیکى و خداى بدى یا خداى روشنایى و خداى تاریکى ) در چه عصرى آغاز شده است.

  • سوشیانت

تیره ها و قوم های معروف ایرانی

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

الف) قوم فارس


ارباب لغت و فرهنگ نامه ها در باره ی واژه ی فارس می گویند : ( فارس به کسانی اطلاق می گردد که از مردم ایران بوده ، زبان فارسی بدانند ) . فارس از اقوام پارسه هستند ، هخامنشیان و ساسانیان که از پادشاهان ایران محسوب می شوند ، از آن قوم اند . شماری از محققان ، فارس را در مقابل ترک قرار دادند علت این موضوع در خلال این گفتار روشن خواهد شد . منطقه ی فارس تقریبا از یازده قرن پیش از میلاد ، محل سکونت شجاع ترین و رشید ترین طوایف آریایی موسوم به پارس است ، به همین دلیل آن منطقه را پارس گفته اند ، در این سرزمین کهن آثار تمدن سه هزار ساله وجود دارد

  • سوشیانت

رستم

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

زادن رستم

چندی از پیوند زال و رودابه نگذشته بود که رودابه بارور گردید و پیکرش گران شد. هر روز چهره اش زردتر و اندامش فربه تر میشد، تا آنکه زمان زادن فرا رسید. از درد به خود می پیچید و سود نداشت. گوئی آهن در درون داشت و یا به سنگ آگنده بود. کوشش پزشکان سود نکرد و سرانجام یک روز رودابه از درد بیخود شد و از هوش رفت. همه پریشان شدند و خبر به زال بردند. زال با دیده پرآب به بالین رودابه آمد و همه را نالان و گریان دید. ناگهان پر سیمرغ را به یاد آورد و شاد شد و به سیندخت مادر رودابه مژده چاره داد. گفت تا آتش افروختند و اندکی از پر سیمرغ را بر آتش گذاشت. در همان آن هوا تیره شد و سیمرغ از آسمان فرود آمد. زال غم خود را با وی در میان گذاشت. سیمرغ گفت «چه جای غم و اندوه است و جرا شیرمردی چون تو باید آب در دیده بیارد؟ باید شادمان باشی، چه ترا فرزندی شیردل و نامجو خواهد آمد.

  • سوشیانت

هفت خان رستم

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

خوان نخست : بیشه شیر

رستم برای رها کردن کاووس از بند دیوان بر رخش نشست و به شتاب رو به راه گذاشت. رخش شب و روز می تاخت و رستم دو روز راه را به یک روز می برید، تا آنکه رستم گرسنه شد و تنش جویای خورش گردید. دشتی پر گور پدیدار شد. رستم پا بر رخش فشرد و کمند انداخت و گوری را به بند درآورد. با پیکان تیر آتشی بر افروخت و گور را بریان کرد و بخورد. آنگاه لگام از سر رخش باز کرد و او را به چرا رها ساخت و خود به نیستانی نزدیک درآمد و آن را بستر خواب ساخت و جای بیم را ایمن گمان برد و به خفت بر آسود.

  • سوشیانت

رخش

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

رخش

افراسیاب با لشکری انبوه از جیحون گذر کرد و بیم در دل بزرگان ایران افتاد، چه گرشاسب درگذشته بود و جانشینی نداشت و ایران بی خداوند بود. خروش از مردمان برخاست و گروهی از آزادگان روی به زابلستان نزد زال نهادند و چاره خواستند و از بیم پریشانی سخن درشت گفتند که «کار جهان را آسان گرفتی. از هنگامی که سام درگذشت و تو جهان پهلوان شدی یک روز بی درد و رنج نبودیم. باز تا زو و گرشاسب برتخت بودند کشور پاسبانی داشت. اکنون آنان نیز رفته اند و سپاه بی سالار است. هنگام آنست که چاره ای بیندیشی.»

  • سوشیانت

شاهنامه فردوسی

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

پدید آمدن شاهنامه از زبان فردوسی

فردوسی در آغاز شاهنامه چنین می گوید 

که از زمانهای باستان در ایران کتابی بود پر از داستانهای گوناگون که سرگذشت شاهان و دلاوران ایران را در آن گرد آورده بودند.

یکی نامه بود از گه باستان   فراوان بدو اندرون داستان

پس از آنکه شاهنشاهی ایران به دست تازیان برافتاد این کتاب هم پراکنده شد. اما پاره های آنرا موبدان در گوشه و کنار نگاه میداشتند ، تا آنکه یکی از بزرگان و آزادگان ایران که مردی دلیر و خردمند و بخشنده بود ، به جستجو افتاد تا تاریخ گذشته ایران را از روز نخست بیابد و آنچه را بر شاهان و خسروان ایران گذشته است در دفتر فراهم آورد.

  • سوشیانت

سیاوش

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

سیاوش

روزی سپیده دم و هنگام بانگ خروس, گیو و گودرز و طوس و چند تن از سواران با باز و یوز شادان رو سوی نخجیر آوردند. شکار فراوان گرفتند و پیش رفتند تا بیشه ‌ای در مرز توران از دور پدیدار شد. طوس و گیو تاختند و در آن بیشه بسیار گشتند. ناگهان چشمشان بر دختر ماهرویی افتاد که از زیبایی و دیدارش در شگفت ماندند. از حالش جویا شدند دختر گفت: «دوش پدرم سرمت به خانه در آمد. و بر من خشم گرفت و تیغ زهرآگینی برکشید تا سرم را از تن جدا سازد. چاره جز آن ندیدم که به این بیشه بگریزم . در راه اسبم بازماند و مرا بر زمین نشاند. زر و گوهر بی ‌اندازه با خود داشتم که راهزنان ازمن بزور گرفتند و از بیم تیغشان به اینجا پناه آوردم.» چون از نژادش پرسیدند خود را از خانوادﮤ گرسیوز برادر افراسیاب معرفی کرد.

  • سوشیانت

رستم و سهراب

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۷ ب.ظ | ۰دیدگاه
رستم و سهراب
 

روزی رستم برای شکار به نزدیکی های مرز توران می رود، پس از شکار به خواب می رود. رخش که رها در مرغزار مشغول چرا بوده توسط چند سوار ترک به سختی گرفتار می شود. رستم پس از بیداری از رخش اثری جز رد پای او نمی بیند. درپی اثر پای او به سمنگان می رسد. خبر رسیدن رستم به سمنگان سبب می شود بزرگان و ناموران شهر به استقبال او بیایند. رستم ایشان را تهدید می کند چنانچه رخش را به او بازنگردانند، سر بسیاری را از تن جدا خواهد کرد. شاه سمنگان از او دعوت می کند شبی را دربارگاه او بگذراند تا صبح رخش را برای او پیدا کنند. رستم با خشنودی می پذیرد.

  • سوشیانت

حسین قلی خان ایلخانی بختیاری

سوشیانت | يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه
حسین قلی خان ایلخانی بختیاری 

حسین‌قلی خان پسر ارشد جعفرقلی خان بختیاری و مادرش بی بی شاه‌پسند، به سال 1240 ق در چهار محال و بختیاری دیده به جهان گشود.1 نسب حسین قلی خان به حیدر کور می‌رسد. حیدر که به علت نابینا بودن چشمانش به حیدر کور معروف شده بود از طایفه پاپی لرستان می‌باشد.2 حسین قلی خان سه برادر به نامهای امام قلی خان، رضاقلی خان و فرج الله و شش پسر به نامهای اسفندیار خان (سردار اسعد اول)، نجفقلی خان (صمصام‌السلطنه)، حاج علیقلی خان (سردار اسعد دوم)، حاج خسرو خان (سردار ظفر)، یوسف خان امیر مجاهد و امیرقلی داشت و صاحب دوازده زن بوده است. 

  • سوشیانت

نگاهی به حسن‌بیگ روملو

سوشیانت | يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۵۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 حسن‌بیگ روملو، مورخی با منصب قورچی‌گری

 تاریخ‌نگاری حسن‌بیگ روملو، مورخ و قورچی دربار شاه طهماسب و شاه اسماعیل دوم صفوی، در سنجش با تاریخ‌نگاری‌های دوره صفویه از سبک ویژه‌ای برخوردار است. روملو به مسائل نظامی توجه می‌کرد و از همین روی، افزون بر شکل ظاهری و نگارشی تاریخ او، محتوای آن نیز از منصب قورچی‏گری وی تأثیر پذیرفته و مسائل مربوط به منصب او با تاریخ‌نگاری‌اش گره خورده است. البته او به طرح هدف‌دارانه و برجسته ساختن برخی از مسائل سیاسی می‌پرداخت که از دید خودش مهم می‌نموند؛ مسائلی که در تذکره شاه طهماسب نیز به روشنی خود می‌نمایند. قلم مورخ با محتوای این تذکره هم‌سوست و او با این کار، به مصلحت نظام دولت صفوی توجه کرده است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ