ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۳۳ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

شهر زیرزمینی کاریز

سوشیانت | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

شهر زیرزمینی کاریز یا قنات کیش بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد که در جزیره کیش بعد از میدان المپیک واقع شده است و آب شیرین قابل شرب ساکنان جزیره را تامین می‌ کند، قنات کیش از نظر طول رشته قنات و یا عمق چاه‌ ها قابل مقایسه با قنات‌ هاى دیگر نقاط ایران نیست‌، اما با توجه به شیب بسیار کم جزیره‌، چگونگى هدایت آب‌هاى زیرزمینى به سطح زمین در کیش بسیار مهم بوده و نشان مى‌دهد که در زمان خود از پیشرفته‌ ترین روش‌ها براى حفر قنات استفاده مى‌کردند. کاریز واژه پارسی قنات است و در گذشته از آن برای هدایت آبهای زیر زمینی استفاده می شده است.

  • سوشیانت

بادنجان دور قاب چین

سوشیانت | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

افراد متملق و چاپلوس را به این نام و نشان می­خوانند و بدین وسیله از آنان و رفتار خفت آمیزشان به زشتی یاد می­کنند.

اما ریشه­ی تاریخی آن :
در دو مقاله­ی آش شله قلمکار و سبزی پاک کردن، راجع به تشریفات آشپزان در زمان فتحعلی شاه و چگونگی تهیه و طبخ آش شله قلمکار در عهد ناصرالدین شاه قاجار تفصیلا بحث شد که برای اطلاع بیشتر می­توانید به دو مقاله­ی مزبور مراجعه کنید.
آن­چه که مخصوصا در آشپزان سرخه حصار در زمان ناصرالدین شاه قابل توجه بود و برای شناخت متملقان و چاپلوسان ریاکار که در هر عصر و زمان به شکل و هیاتی خود نمایی می­کنند آموزندگی داشت، موضوع سبزی پاک کردن و بادنجان دور قاپ چیدن از طرف وزرا و امرا و رجال قوم بود که با این عمل و رفتار خویش جلافت و بی­مزگی در امر تملق و چاپلوسی را تا حد پستی و دنائت طبع می­رسانیدند.

  • سوشیانت

باج به شغال نمی­دهیم

سوشیانت | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

باج به شغال نمی­دهیم

گاهی دور زمان و مقتضیات محیط ایجاب می­کند که آدمی به حکم ضرورت و احتیاج از فرد مادون و کم مایه­ای تبعیت و پیروی کند و دستور وفرمانش را بر خلاف میل و رغبت اطاعت و اجرا نماید.

ولی هستند افرادی که در عین نیاز و احتیاج زیر بار افراد کم ظرفیت نمی­روند و عزت نفس و مناعت طبع خویش را برتر و بالاتر از آن می­دانند که با وجود پاکدلان وارسته به دنبال روباه صفتان فرومایه بروند. تمام مال و خواسته را در پیش پای رادمردان می­ریزند ولی دیناری عنفا به دون همتان نمی­پردازند. جان به جانان می­دهند ولی قدمی در راه فرومایگان برنمی­دارند.

  • سوشیانت

جنگ زرگری

سوشیانت | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

داستان:

 

جنگ زرگری کنایه از جنگی است ساختگی و ظاهری، جدال و نزاعی است دروغین که میان دو تن برای فریفتن شخص سوم در می­گیرد و پایه و اساسی جز فریب و نیرنگ و زیاده طلبی ندارد.

به گفته شادروان «عبدالله مستوفی» جنگ زرگری کنایه از تظاهر در مناقشه و مشاجره است که هیچ یک از طرفین نمی­خواهند واقعا با هم بجنگند.
جنگ زرگری به این ترتیب بود که گاهی مشتری چاق و پولداری برای خریداری جواهر گرانبها و سنگین قیمت به دکان زرگری مراجعه می­کرد و از کم وکیف وعیار و قیمت جواهر می­پرسید.

  • سوشیانت

تو نیکی می­کن ودر دجله انداز

سوشیانت | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

داستان:

 

مصراع مثلی بالا نیم­بیتی از ابیات روان و سلیس شیخ اجل سعدی شیرازی است که به دوشکل و صورت در دیوانش آمده شهرت و شیاع آن در افواه تا به حدی است که احتیاج به توضیح و تعبیر ندارد.

تفکر و تامل در این موضوع کافی است مدلل دارد که سعدی از این شعر مقصودی نداشت واصولا ماجرای جالبی انگیزه­ی شاعر ارجمند ایران در سرودن آن بوده است که ذیلا شرح داده می­شود .

  • سوشیانت

باهمه بله با من هم بله ؟

سوشیانت | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

داستان:

ضرب المثل بالا ناظر بر توقع و انتظار است. دوستان و بستگان به ویژه افرادی که خدمتی انجام داده منشا اثری واقع شده باشند همواره متوقع هستند که طرف مقابل به احترام دوستی و قرابت و یا به پاس خدمت، خواستشان را بدون چون و چرا اجابت نماید و به معاذیر و موازین جاریه متعذر نگردد وگرنه به خود حق می­دهند از باب رنجش و گلایه به ضرب المثل بالا استناد جویند.

عبارت بالا که در میان طبقات مردم بر سر زبان­هاست به قدری ساده و معمولی به نظر می­رسد که شاید هرگز گمان نمی­رفت ریشه­ی تاریخی و مستندی داشته باشد، ولی پس از تحقیق و بررسی ریشه­ی مستند آن به شرح زیر معلوم گردیده است.

  • سوشیانت

باش تا صبح دولتت بدمد

سوشیانت | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۰۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

داستان:

این مصراع که از «کمال الدین اصفهانی» شاعر قرن هفتم هجری است در مواردی به کار می­رود که آدمی به آثار و نتایج نهایی اقدامات خود که شمه­ای از آن بروز و ظهور کرده باشد به دیده تامل و تردید بنگرد. در آن صورت مصراع بالا را بر زبان می­آوردند تا مخاطب به فرجام کارش با نظر اطمینان و یقین نگاه کند.

این مصراع بر اثر واقعه تاریخی زیر به صورت ضرب المثل درآمده است.

  • سوشیانت

قطب الدین محمد شیرازی

سوشیانت | شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۲۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

در جمله ی علوم بحری بود بی کرانه ؛ جامع ایمانی و یونانی ؛ در منطق و حکمت ایتی بود و در هندسه و هیئت و ریاضی حکایتی و در اصول بی مثل و شبیه و نظیر ؛ در کلام و علم معانی و بیان از دندان دلربایان منظوم تر ... علم او صفت جهل و شبهت را بدرید و مناظر و مخالف را برهم شکست و خار از پای هدایت بیرون اورد و خاک ضلالت و جهالت بر باد هوا داد . نسبت دیگر علما با او صورت ایینه بودند که ان را هیچ حقیقتی نباشد . » (تاریخ اولجایتو ؛ ص۱۱۸)

  • سوشیانت

بیهقی

سوشیانت | شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

پس از محمود، بیهقی در پادشاهی کوتاه مدت امیر محمد (پسر کهتر محمود) دبیر دیوان رسالت بود و شاهد دولت مستعجل وی؛ و آنگاه که ستاره اقبال مسعود درخشیدن گرفت، نظاره‏گر لحظه به لحظه اوج و فرود زندگانی او بود، و هم از این تماشای عبرت انگیز است که تاریخ خویش را چونان روزشمار زندگی این پادشاه و آیینه تمام نمای دوران وی فراهم آورده است. پس از در گذشت بونصر مشکان (431 هـ.ق) سلطان مسعود، بیهقی را برای جانشین استاد از هر جهت شایسته ولی«سخت جوان» دانسته ــ هر چند که وی در این هنگام چهل و شش ساله بوده است ـــ از این رو بو سهل زوزنی سالخورده را جایگزین آن آزادمرد کرد و بیهقی را بر شغل پیشین نگاه داشت. ناخشنودی بیهقی از همکاری با این رئیس بدنهاد، در کتاب وی منعکس است، تا آنجا که تصمیم به استعفا گرفته است، ولی سلطان مسعود او را به پشتیبانی خود دلگرم کرده و به ادامه کار واداشته است. 

  • سوشیانت

علی اکبر دهخدا

سوشیانت | شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

علی اکبر دهخدا در حدود سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تهران متولد شد. اگرچه اصلیت او قزوینی بود ولی پدرش خانباباخان که از ملاکان متوسط قزوین بود، پیش از ولادت وی از قزوین به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید. هنگامی که او ده ساله بود. پدرش فوت کرد، و فردی به نام میرزا یوسف خان قیم او شد. دو سال بعد میرزا یوسف خان نیز درگذشت و اموال پدر دهخدا هم به فرزندان میرزا یوسف خان رسید. در آن زمان یکی از فضلای عصر بنام شیخ غلامحسین بروجردی که از دوستان خانوادگی آنها بود کار تدریس دهخدا را به عهده گرفت و دهخدا تحصیلات قدیمی را در کنار او آموخت. وی حجره‌ای در مدرسه حاج شیخ هادی (در خیابان حاج شیخ هادی) داشت، وی مردی مجرد بود و بتدریس زبان عربی و علوم دینی مشغول بود.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ