ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۳۲ مطلب با موضوع «شاهنشاهی :: امویان،عباسیان» ثبت شده است

قیام مقنع یا سپیدجامگان

سوشیانت | سه شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۰۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

خیزش مقنع یا سپیدجامگان

پس از کشتن "ابومسلم" همچون جنبش ­های پرجوش  و خروش، « خیزش المقنع » در ماوراءالنهر بود. مقنع از مردم مرو بود و نام سرشتی وی "حکیم‌بن هاشم" بود او از برای کور بودن یک چشمش از روبند بهره  میبرد و به این انگیزه او را «مقنع» می­خواندند. او در زیرکی و هوش و خردمندی میان مردم زمان خویش سرشناس بود و در آموزش دانش‌های متداول‌آن زمان بسیار کوشید و نسک‌های فراوانی را خواند و در افسون و نیرنگ و تردستی دست توانایی داشت.

او در آغاز کار نزد "ابومسلم خراسانی" رفت و به فراخوان عباسی پیوست و از دسته یاران و سرهنگان ابومسلم شد. چندگاهی نیز دبیر "عبدالجبار"، جانشین ابومسلم بود.

 مقنع در کنار ابومسلم، نقشی پرکار  و کارا در فراخوان عباسی داشت؛ اما‌پس از کشتن ابومسلم که نامردیی آشکار در حق یاران جنبش بود، به سختی از عباسیان روی گردان شد و پس از ابومسلم خواستار الوهیت گردید و این ادعا را تنها به ویژگان و یاران خود هویدا می‌کرد. او به تناسخ باور داشت و می­گفت که فروهر خدا در ابومسلم آشکار شده و فروهر ابومسلم در تن او حلول کرده است.

  • سوشیانت

 

المقنع

المقنع (نقابدار؛ درگذشت ۱۶۳ ه.ق /۷۸۰ م یا بعدتر) رهبر جنبش شورشیان در سغدی بود.

بعد از قتل ابومسلم از جمله نهضت‌­های پرجوش‌وخروش، قیام المقنع در فرارود بود. مقنع از مردم مرو بود و نام اصلی‌اش حکیم بن هاشم بود او به دلیل کور بودن یک چشمش از ماسک استفاده می­کرد و به‌این‌سبب او را مقنع می­خواندند. او در زیرکی و فراست و کیاست بین مردم زمان خویش شهره بود و در تحصیل علوم متداول آن زمان بسیار کوشید و کتب فراوانی را خواند و در طلسم و نیرنگ و شعبده دست توانایی داشت.

او در آغاز امر نزد ابومسلم خراسانی رفت و به دعوت عباسی پیوست و از جمله یاران و سرهنگان ابومسلم شد. مدتی نیز دبیر عبدالجبار، جانشین ابومسلم بود.

مقنع در کنار ابومسلم، نقشی فعال و مؤثر در دعوت عباسی داشت؛ اما پس از قتل ابومسلم که خیانتی آشکار در حق یاران نهضت بود، به شدت از عباسیان روی گردان شد و بعد از ابومسلم مدعی الوهیت گردید و این ادعا را فقط به خواص و اصحاب خود ظاهر می‌کرد. او به تناسخ باور داشت و می­گفت که روح خدا در ابومسلم ظاهر شده و روح ابومسلم در شخص او حلول کرده‌است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ