ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۶۳۰ مطلب با موضوع «شاهنشاهی» ثبت شده است

سنگتراشی ها و نقوش های تخت جمشید

سوشیانت | جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۳۱ ق.ظ | ۰دیدگاه
سنگتراشی ها و نقوش های تخت جمشید

 

نقوش برجسته‌ای که کاخ‌های تخت‌جمشید را آراسته است از با اهمیت‌ترین آثار باستانی به شمار می‌آید، که تا زمان حال برجای مانده است، کیفیت و کمیت این آثار چنان است که بررسی‌های گسترده‌ای را بر روی آنها لازم می‌سازد، لیکن تا این تاریخ هیچگونه تحلیل سبک‌شناسی معتبری که چاپ و منتشر شده باشد بر روی آنها انجام نگرفته است. بررسی حاضر تلاش دارد با توجه به جنبه‌های متفاوت سبک‌ها و روش‌ها، از شیوه‌های بکار رفته در حکاکی تا اصول طراحی، از شناسایی کار حجاران، تا توصیف پیشرفت تسلسل زمانی سبک «تخت‌جمشید» شکاف موجود را پر کند. پیکره‌شناسی و انواع مختلف نفوذ عوامل خارجی که موضوع بررسی‌های بسیار بوده است، مودرد بحث قرار نخواهد گرفت.

  • سوشیانت

رازهای ساخت تخت جمشید

سوشیانت | جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۱۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

رازهای ساخت تخت جمشید؛

از سیستم فاضلاب پیشرفته تا تالارهای عظیم

 

  

دروازه ملل (خشایارشاه(

با رسیدن به بالای صفه اولین بنایی که در مقابل بازدیدکنندگان قرار می‌گیرد، دروازه باشکوه و عظیم سنگی است که به نام دروازه همه ملت‌ها یا دروازه خشایارشاه معروف است. چهار سنگ نبشته هر کدام به سه زبان و تقریبا مشابه یکدیگر در بالای چهار پایه عظیم کنده کاری شده که نشان‌دهنده آن است که این دروازه ورودی توسط خشایارشاه ساخته یا تکمیل شده است. متن فارسی باستان در وسط و متن عیلامی در جهت خارجی و متن بابلی در نزدیک‌تر به داخل بنا قرار دارد.

محور پاشنه در که سنگ بزرگ تزئینی بر گرد آن قرار داشته و در هر دو گوشه داخلی درگاه موجود بوده، نشانه آن است که این درگاه یک در دو لنگه و بلندتر از درگاه‌های دیگر داشته است. براساس عقیده هرتسفلد ارتفاع این درها باید بالغ بر ۳۰ پا بوده باشد. در داخل این بنا چهار ستون ۱۷ متری وجود داشته که دوتای آنها هنوز باقی است.

گذشته از آن در داخل این محوطه در نزدیکی گوشه جنوب شرقی، مخزن آب سنگی وجود دارد. این حوض یا مخزن آب با بنای دروازه و دیگر بناهای تخت جمشید در یک امتداد و جهت قرار دارد. به نظر می‌آید که این مخزن از طریق راه آب‌های زیر زمینی پر می‌شده است. مساحت این بنا درمجموع ۶۰۰ متر مربع است.

کاخ صدستون (تخت گاه(

اردشیرشاه گوید: «این خانه را خشایارشاه ،پادشاه، پدرم، شالوده آن را در پرتو حمایت اهورامزدا ریخت. من اردشیر شاه، آن را ساختم و تکمیل کردم

کتیبه اردشیر اول کاخ صدستون

دومین بنای عظیم و بزرگ مجموعه تخت جمشید کاخ یا تالار صدستون یا تخت گاه است. براساس سنگ نبشته مکشوف در گوشه جنوب شرقی تالار از اردشیر اول، کاملا مشخص است که بنای تالار در زمان خشایارشاه آغاز شده و در دوره اردشیر اول به اتمام رسیده است. این کاخ نزدیک به ۴۷۰۰ متر مربع مساحت داشته و از تالار مرکزی آپادانا بزرگ‌تر است.

سقف این تالار بر فراز ۱۰۰ ستون سنگی که در ده ردیف قرار داشته‌اند، استوار می‌گشت. بلندی ستون‌ها براساس محاسبات انجام شده باید ۹۶/۱۲ متر بوده باشد. در سمت شرقی این بنا، اتاق‌هایی که محل استقرار نگهبانان بوده، قرار دارد. از سنگ‌نگاره‌های معروف موجود در این کاخ، نقش تخت پادشاه است که روی دست نمایندگان ملل تابعه حمل می‌شود.

آپادانا (تالار بزرگ بارعام(

بزرگ‌ترین سازه تخت جمشید، تالار بزرگ بارعام یا آپاداناست که توسط داریوش کبیر، طرح‌ریزی و آغاز شد و توسط خشایار شاه به اتمام رسید. با توجه به کتیبه‌های مربوط به خشایارشاه روشن است که ساخت تالار مزبور حدود ۳۰ سال زمان نیاز داشته. در هیچ کدام از کتیبه‌های یافت شده نام این تالار به صورت آپادانا که امروزه به آن معروف است، نوشته نشده است. این نام از روی کتیبه‌ای متعلق به دوره اردشیر دوم در شوش که برای تالاری شبیه به این تالار به کار رفته، گرفته شده است. به همین دلیل بهتر است که این ساختمان را تالار بارعام اصلی یا تالار ستون دار بزرگ بدانیم.

این ساختمان مشتمل بر تالار بزرگ مربع شکل ستون‌داری است که دیوارهای ضخیم خشتی که در پیرامون آن قرار داشته، آن را از ایوان‌های ستون دار در جوانب شمالی و مشرق و مغرب و یک ردیف اتاق‌های محل انبار در جنوب جدا می‌کند. در چهار گوشه بنا برج‌هایی وجود داشته که به وسیله راه‌پله به بام می‌رسند. در این تالار مجموعا ۷۲ ستون سنگی به ارتفاع ۲۰ متر با سر ستون‌های باشکوه وجود داشته و مساحت کلی بنا نیز در حدود ۱۲۰۰۰ متر مربع است. این تالار در اثر آتش‌سوزی بسیار شدیدی منهدم شده است.

تاثیر آتش در اتاق‌های انبار و برج جنوبی بیشتر نمایان است. میزان شدت آتش در اینجا آن‌قدر زیاد بوده که خشت‌های زیر گچکاری سبز رنگ دیوار به قرمز کمرنگ تبدیل شده و همچنین بخش‌های وسیعی از پوشش سبز خاکستری رنگ کف اتاق به عمق پنج میلی‌متر تا یک سانتی‌متر سوخته و سیاه شده است.

کتیبه کاشی خشایارشاه در حیاط شرقی تالار

از کشفیات مهم در تالار آپادانا باید از کاشی‌های مزین به طرح گل و بته یا دارای نبشته نام برد که در نوع خود بی‌نظیرند و پوشش دیوارهای قسمتی از راهروها و دیوارهای تالار را زینت داده بودند.نقش برجسته‌های موجود در پلکان این تالار نیز از جمله زیباترین و شگفت انگیزترین نقش برجسته‌های این مجموعه هستند. نقش ۲۳ هیات نمایندگی ملل تابعه به همراه نگهبانان و بزرگان و اسب‌ها و ارابه‌ها و همچنین نقوش گل نیلوفر یا لوتوس ۱۲ پر هخامنشی با طرحی بدیع و بسیار زیبا روی این پلکان‌ها نقش بسته است.

کاخ هدیش (کاخ خشایارشاه(

خشایارشاه، شاه بزرگ گوید: «به لطف اهورامزدا این هدیش را من ساختم. اهورامزدا با خدایان مرا و کشورم را و آنچه را من کرده‌ام حفظ کند.» هدیش و تچر نامی است که از سوی پادشاهان هخامنشی به مکان‌های استقرارشان داده شده؛ ولی در مجموعه تخت جمشید، برای شناسایی عمارت و بناهای ساخته شده توسط داریوش و خشایارشاه، هر کدام از این کاخ‌ها با نامی منطبق با متن سنگ نبشته‌های موجود در آنها مشخص شده‌اند. کاخ هدیش با نام کاخ خشایارشاه نیز شناخته می‌شود؛ هر چند بعضی محققان معتقدند که ساخت آن به دوران داریوش برمی‌گردد؛ اما به دلیل سنگ نبشته خشایارشاه این کاخ بیشتر منسوب به این پادشاه هخامنشی است.

این بنا بر بلندی صخره طبیعی که بعضی بخش‌های آن مشخص است ساخته شده است. کف کاخ داریوش و خشایارشاه تقریبا در یک سطح قرار دارند و دو راه پله بزرگ سنگی حیاط‌های شرقی و غربی کاخ را به صفه اصلی کاخ مرتبط می‌سازند. این کاخ مستطیل شکل و مساحت آن نزدیک به ۲۲۰۰ متر مربع است. بخش مرکزی تالار ۳۶ ستون دارد که با مجموع ستون‌های اتاق‌ها و ایوان‌ها و دروازه به ۶۰ ستون می‌رسد.

کاخ تچر

با توجه به مدارک به دست آمده در کاخ هخامنشیان در شوش و استفاده از نام تچر و هدیش در سنگ بناهای کاخ‌های مسکونی پادشاهان و تکرار آن نام‌ها در تخت جمشید چنین برمی‌آید که این نام‌ها باید به طور کلی برای کاخ‌های مسکونی و قابل سکونت استفاده شده باشد و نامی خاص برای بنایی خاص نبوده است. کاخ تچر در جانب غربی ضلع جنوبی آپادانا قرار دارد.

این کاخ مربع مستطیل ۱۲ ستون و مساحتی برابر با ۱۲۰۰ متر مربع داشته است. تمامی دیوارهای کاخ مشتمل بر طاقچه و پنجره‌ها به صورت یکپارچه از سنگ خاکستری رنگ بوده و چنان صیقل خورده بودند که سطحی مانند آینه به وجود آورده بودند و به همین دلیل این تالار را به نام تالار آینه نیز می‌نامند. راه ورودی به این کاخ از طریق پلکان‌هایی که در سمت غرب و جنوب بنا قرار دارند، امکان‌پذیر است. ضلع جنوبی این تالار به ایوانی گشوده می‌شود که ۸ ستون سنگی دارد و در دیواره داخلی آن کتیبه‌ای از خشایارشاه وجود دارد که نشان می‌دهد ایوان و پلکان روبه‌روی آن توسط او ساخته شده‌اند.

پلکان ورودی


به نظر می‌آید که پلکان عظیمی که از جلگه غربی صفه به بالا منتهی می‌شود، تنها مدخل ورودی و راه قابل دسترسی به کاخ‌ها باشد. با این وجود برخی از محققان مانند دیولافوا اظهار عقیده کرده‌اند که برای رسیدن به بالای صفه راه دیگری نیز وجود داشته که عبارت بوده از مجرای آبی که مانند یک جاده ارابه رو به داخل صفه متصل بوده است.

هرتسفلد نیز احتمال داده است که پلکان سنگی که در یک صخره طبیعی در انتهای غربی دیوار شمالی به بالای صفه نزدیک می‌شود، راه ورودی دیگری باشد. هرچند که با اطمینان نمی‌توان گفت تنها راه اصلی برای رسیدن به بالای صفه همین پلکان اصلی بوده است؛ اما دست کم یک در ورودی مخصوص مستخدمین در گوشه جنوب شرقی صفه وجود داشته که به محل اقامت پادگان منتهی می‌شده است.

پلکان مضاعف و دوجانبه باشکوه ورودی هر کدام مشتمل بر ۶۳ پله است که بعد از رسیدن به پاگرد میانی در جهت مخالف ادامه‌یافته و به وسیله ۴۸ پله دیگر به محوطه‌ای که ۷۱/۱۱ متر نسبت به پایین پلکان بلندتر است می‌رسد. هر پله تقریبا ۹۰/ ۶ متر پهنا و ۱۰ سانتی‌متر بلندی و ۳۸ سانتی‌متر عمق دارد.

ارتفاع کم هر کدام از پله‌ها باعث می‌شود تا بازدیدکنندگان بسیار با آرامش و بدون احساس خستگی و در‌حالی‌که شخص متوجه ارتفاع طی شده شود خود را در بالای صفه و در برابر دروازه با عظمت ملل بیابد. مصالح استفاده شده در پلکان همانند همان مصالحی است که در دیوارهای صفه به کار رفته و عبارت است از تخته سنگ‌های نامنظم و بدون ملاط. همچنین محل بندهای آهنی که برای استحکام بنا به کار رفته به شکل دم چلچله کاملا مشهود است.

منبع آب و خندق

حدود ۳۰ متر دورتر از باروی دفاعی شرقی، در دامنه کوه رحمت، منبع آبی به مساحت ۱۵/۴ متر مربع در صخره کوهستان کنده شده بود. این منبع که باید در زمان داریوش ساخته شده باشد برای ذخیره کردن آب بارش‌های زمستانی مورد استفاده قرارمی‌گرفته است. به غیر‌از این منبع، منبع آب دیگری در دو کیلومتری شمال – شمال غربی تخت جمشید وجود دارد که آن هم در صخره کوه کنده شده است. در جانب شرقی صفه اصلی خندقی با عرض ۶ تا ۵/۹ متر قرار دارد.

این خندق در واقع هم جنبه دفاعی داشته و هم سدی جهت جلوگیری از سیل بوده است. به این ترتیب که در مواقع عادی خندق خشک بوده و در موقع بارش‌های شدید به صورت مجرای آب و فاضلاب و سیل‌گیر مورد استفاده قرار می‌گرفته است. اشیای بسیاری در این خندق‌یافته شده که از جمله آثاری مربوط به ۳ هزار قبل از میلاد و پیش از حفر خندق است

صُفه یا تختان


برای آنکه تالارهای تخت جمشید ساخته شوند، لازم بود تا ابتدا صفه(سطح صاف گسترده‌ای که مجموعه تخت جمشید روی آن ساخته شده است) احداث شود. بنابراین حدود ۱۲۵ هزار متر مربع از دامنه کوه سنگی تراشیده و صاف و کوتاه شده و بخش‌های گود و نامنظم با خاک و سنگ انباشته و در همان حال کار دیواربست صفه در جهات مختلف و همچنین پلکان ورودی انجام شده است. صفه را می‌توان یک کثیرالاضلاع نامید با ابعادی شامل ۴۵۵ متر در سمت غربی و ۳۰۰ متر در شمال و ۴۳۰ متر در سمت شرق و ۲۹۰ متر در سمت جنوب که طول محور مرکزی آن شمالی – جنوبی و ۴۲۸ متر و محور شرقی – غربی آن در حدود ۳۰۰ متر است.

مصالح ساختمانی صفه از تخته سنگ‌های آهکی خاکستری رنگ تشکیل شده که بدون ملاط و با دقت بسیار روی هم قرار گرفته و با بست‌های آهنی که در سرب کار گذاشته می‌شدند، محکم شده‌اند. ارتفاع صفه در همه جای آن یکسان نیست و از ۵/۵ متر تا ۱۸ متر اختلاف از سطح دشت دارد. کار احداث صفه به طور حتم همزمان بوده با حفر تونل‌های مجاری آب و فاضلاب‌های زیرزمینی و آبروهای فرعی که برای محافظت ابنیه بالای صفه درست شده است. در جبهه جنوبی صفه و در مکانی که به نسبت دور از دسترس و ناپیداست، روی تخته سنگی به طول ۲۰/۷ متر و ارتفاع ۵/۲ متر سنگ نبشته‌های داریوش که در ارتباط با ساخت بنای تخت جمشید است قرار دارد.

معلوم نیست که چرا این مکان برای کار گذاشتن چنین کتیبه‌های مهمی انتخاب شده است. این کتیبه‌ها بر خلاف معمول هر کدام به یک زبان نوشته شده و سه زبان دیگر در چهار متن یا کتیبه جداگانه نوشته شده‌اند. در سمت چپ، یعنی جهت غربی سنگ دو متن به زبان فارسی باستان قرار دارد و بعد از آن متن عیلامی و سپس متن بابلی در جانب شرقی سنگ نوشته شده است

سنگ نگاره کاخ صدستون

از سنگ نگاره های معروف موجود در این کاخ، نقش تخت پادشاه است که روی دست نمایندگان ملل تابعه حمل می شود

کاخ شورا (سه دری(

کاخ شورا در انتهای جنوبی حیاطی میان تالار صدستون یا تخت و پلکان آپادانا واقع است. بنا روی صفه‌ای به بلندای ۶۰/۲ متر نسبت به کف حیاط ساخته شده است و از تالار صدستون بالاتر است. ارتباط میان کاخ شورا با کاخ آپادانا و مفهوم مشترک نقوش پلکان‌های دو ساختمان مزبور نشان‌دهنده این امر است که آغاز ساخت هر دو بنا همزمان و در دوره داریوش کبیر بوده است.

پیش از آنکه هرتسفلد، کار حفاری در این بنا را آغاز کند، سه درگاه حجاری شده آن از زیر خاک قابل رویت بودند؛ به همین دلیل هرتسفلد در همان زمان آن را «تری پیلون» یا «سه درگاه» نامید؛ ولی پس از کشف نقوش برجسته بزرگان که از راه پله اصلی بالا می‌روند و مرکزیت ساختمان باعث شد تا آن را محل تجمع بزرگان کشور بدانند و نام کاخ شورا بر آن اطلاق شود. این کاخ کاملا مربع و اندازه هر ضلع آن ۴۶/۱۵ متر است. دیوارهای آن از خشت بوده که بر شالوده‌ای از سنگ بنا شده است.

پردیس

یکی دیگر از برجسته‌ترین اقدامات معماران سازنده تخت جمشید، احداث پردیس یا باغ‌های باشکوه در اطراف این مجموعه بوده است. هر چند که امروز اثری از این باغ‌ها وجود ندارد؛ اما وجود آبروها و مخازن آب و همچنین مطالعات و تحقیقات جدید، وجود این پردیس‌ها را در تخت جمشید ثابت کرده است.می‌دانیم که واژه پردیس به معنای بهشت، ریشه کلمه پارادایز است که در زبان انگلیسی به همین معنی مورد استفاده قرار می‌گیرد. پیش از ساخت تخت‌جمشید نیز در پاسارگاد و بنا به دستور کوروش بزرگ، اولین نمونه از این باغ‌های ایرانی ساخته شده بود. پس آنچه در تخت جمشید احداث می‌شود باید با الهام از پردیس پاسارگاد شکل گرفته باشد.

کتیبه خشاریاه در کاخ تچر

در این کتیبه کاخ به نام هدیش نامیده شده و این امر نشان می­دهد که هدیش و تچر نام­هایی عمومی است برای اطـلاق به کاخ و محل استقرار. خشایارشاه در کتیبه­اش در ورودی کاخ تچر می­گوید: «… من خشایارشاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهایی که ملت­های بسیار گوناگون دارد، شاه این سرزمین بزرگ، دور و پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی. خشایارشاه، شاه بزرگ می­گوید: «… این هدیش را داریوش شاه، پدر من ساخت… .»

حرمسرا یا مهمانخانه

در ابتدای عملیات حفاری با بیرون آمدن بخشی از این بنا در جنوب شرقی تخت­جمشید، هرتسفلد آن را حرمسرای خشایارشاه تصور کرد؛ اما به ادامه کار حفاری و تکمیل کاوش­ها در زمان اشمیت نظریه هرتسفلد در مورد بنای حرمسرا رد شد. این بنا در واقع از مجموع اتاق­های کوچکی تشکیل شده که بیشتر مناسب اسکان کارکنان مجموعه تخت­جمشید است. این بنا ۹ متر پایین­تر از صفه قرار دارد و از غربی­ترین جناح جنوبی شروع شده و تا ۱۵۰ متر به طرف شرق ادامه می­یابند، سپس تغییر جهت داده و حدود ۱۳۰ متر به سمت شمال و تا دیوار کاخ صد ستون ادامه می­یابد. هر کدام از واحدهای مسکونی این بنا از یک اتاق ستون­دار تشکیل شده که به یک اتاق کوچک­تر راه دارد. این بنا نیز مانند بناهای دیگر تخت­جمشید درگاه سنگی و سنگ نگاره­های زیبایی داشته است. دورادور این بناها نیز دیوار قطوری وجود داشته که امروزه فقط مقداری از آن وجود دارد.

دخمه ها

در سینه کوه رحمت در ارتفاعات شرقی مشرف بر صفه تخت­جمشید آرامگاه­های دو تن از پادشاهان هخامنشی یعنی اردشیر دوم و اردشیر سوم قرار دارد. این دو آرامگاه کاملاً از داخل محوطه تخت­جمشید قابل رویت هستند به غیر از این دو آرامگاه، آرامگاه ناتمام دیگری در ۱۰۰ متری جنوب بقیه قرار دارد که احتمالاً متعلق به داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی است. در بیرون آرامگاه و در بالای سنگ­نما، سنگ ­نگاره­ای وجود دارد که یادآور سنگ نگاره داریوش در کاخ صد دروازه است. در اینجا نیز ۲۸ تن از نمایندگان ملل تابعه تختی را بر دست بلند کرده­اند و بر بالای آن تصویر شخص که شاید شاه باشد با کمان نقش شده؛ در حالی که در برابر آتشدان ایستاده و نشان فروهر در بالای سر آنها در پرواز است.

آبروهای زیرزمینی

سازندگان و معماران تخت­جمشیـد با توجه و آگاهــی به اثر نامطلوب بارش­های زمستانی بر سازه­های این مجموعه برای حفظ این ابنیه با ارزش اقدام به ساخت شبکه بزرگی از فاضلاب کرده بودند تا آب خیابان­ها و حیاط­ها به راحتی به خارج جریان یافته و باعث خرابی دیوارها و نفوذ به داخل ساختمان­ها نشود. از جمله مکان­هایی که بیش از سایر جاها محل تجمع آب هنگام بارش باران بوده، در شرق صفه در پای کوه رحمت است که خندق احداث شده در این مکان می­توانست مقدار زیادی از آب باران را دفع کند. آبی هم که در حیاط­های محل سکونت پادگان جمع می­شده به وسیله یک مجرای زیر زمینی که از زیر خانه سربازان در صخره کنده شده بود به خارج جریان می­یافته. همچنین آب سقف­ها و بام بناها نیز توسط ناودان­های درون دیوار به طرف همان مجرای زیر زمینی روان می­شده است. این شبکه آبروها باید در دوره داریوش ساخته شده و سپس با اضافه شدن ساختمان­های دیگر این شبکه نیز گسترش یافته باشد. باید به این مسأله کاملاً توجه کرد که ساخت شبکه فاضلاب و آبروهای زیر زمینی از نظر معماری جزء بسیار مهم و اساسی برای حفظ و ثبات ساختمان است و این امر در دوره داریوش با توجه بسیار اجرا شده است و اهمیت این امر آنگاه بیشتر روشن می­شود که بدانیم این آبروها نه تنها آب­های زائد را به خـارج هدایت می­کردند؛ بلکه باعث ذخیره شدن آب در آب انبارها نیز می­شدند. راه پله­های سنگی که از سطح شرقی تالار تخت­جمشید یا صد دروازه به این شبکه آبروها منتهی می­شود، نشان دهنده این امر است که این شبکه توسط کارکنان مخصوص کنترل و پاکسازی می شده است.

خزانه

ساختمان خزانه در قمست جنوب شرقی تخت­جمشید قرار گرفته و مجموعه­ای از بناهاست که با دیوراهای قطور و دو خیابان، کاملاً از قسمت­های دیگر مجزا است. این بنا در زمان داریوش ساخته و در دوران خشایارشاه و اردشیر اول تغییراتی در آن داده شده است. کاخ ۹ تالار کوچک و بزرگ داشته که کوچک­ترین آنها ۴ ستون و بزرگترین آنها ۹۹ و ۱۰۰ ستون داشته­اند. در این کاخ سنک نگاره­ای معروف وجود دارد که مجلس بارعام شاه را نشان می­دهند.

 

  • سوشیانت

مختصری در مورد تخت جمشید

سوشیانت | جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۵۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

براساس شواهد و بررسی‌های تاریخی و باستان‌شناسی و آنچه از کتیبه‌ها و نوشته‌ها و آثار ‌یافته‌شده در منطقه به دست آمده، محوطه باستانی مرودشت از گذشته بسیار دور از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردار بوده است. می‌دانیم که صفه تخت جمشید در دامنه کوه رحمت ساخته شده است. می‌توان گفت این کوه که به نام میترا یا مهر نیز نامیده می‌شود برای اقوام پیش از آریایی و همچنین آریایی‌ها قداست داشته که به نوعی تمامی سازه‌های تخت جمشید را در پناه خود دارد.

داریوش در کتیبه خود در دیواره جنوبی صفه صراحتا بیان می‌کند که تا پیش از این، هیچ بنا یا معبد یا نیایشگاه و ساختمانی در این محل وجود نداشته است. پس بی‌تردید زمین این مکان اهمیت داشته است. محوطه تخت جمشید از نقش رستم که مکانی متبرک بوده و همچنین با مرکز استقرار قوم پاسارگاد که از سوی کوروش به عنوان پایتخت انتخاب می‌شود و آرامگاه او نیز در همان جا واقع است، فاصله بسیار کمی دارد

  • سوشیانت

تخت جمشید کاخ نوروزی یا کاخ جشنهای بهاری؟

سوشیانت | جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۳۶ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

 

کاخ نوروزی یا کاخ جشنهای بهاری؟

 

 

قبل از هر چیز باید بدانیم که آیا هخامنشیان نوروز را می‌شناختند، آیا در ابتدای بهار جشنی همانند امروز برگزار می‌کردند و آیا شروع سال نو در روزگار هخامنشیان نیز از نوروز و همزمان با روز اول بهار بوده است یا خیر؟ آرتور کریستن سن آغاز سال نو در ابتدای دوره هخامنشیان را در پاییز و برابر با جشن مهرگان دانسته و می‌نویسد اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، ایرانیان تحت تاثیر تمدن میان رودان و تقویم مصری که براساس آن سال به ۱۲ ماه ۳۰ روزه به اضافه پنج روز اضافه تقسیم شده بود، قرار داشتند و در نتیجه اعتدال بهاری را آغاز سال نو قرار دادند و این سال یعنی سال جدید اوستایی، سال دین زرتشتی شده و تا امروز نیز نزد پارسیان محفوظ مانده است.
بعضی محققان سخت بر این باورند که ساخت تخت‌جمشید خود دلیلی بر برگزاری آیین نوروزی آن هم کم‌و‌بیش همانند امروز در این مکان و در دوره هخامنشیان است. در اینجا منظور تنها نوروز به عنوان آیین سال نو و همانند آیینی است که در روزگار ساسانیان یا امروزه در اول فروردین برگزار می‌شود، نه مراسم جشن‌های بهاری و بزرگداشت شروع دوباره زندگی طبیعت

  • سوشیانت

تمدن باستانی آرتا گهواره تمدن 1

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۲۷ ب.ظ | ۱دیدگاه

تمدن باستانی آرتا گهواره تمدن 1

اگر بخواهیم سفر خود در تاریخ ایران را آغاز کنیم و سیر اندیشه و تمدن انسان ایرانی و ارتباط آن با جهان بیرون را پی گیریم باید این سفر را از نخستین آثار تاریخی که شواهدی دال بر وجود تمدنی باستانی در ایران زمین دارند شروع کنیم. پس بیایید به جنوب شرقی ایران سفر کنیم و از کرمان و منطقه شهداد سفر طولانی خود را آغاز کنیم. سفری که هنوز تا مهاجرت آریاییان به ایران حداقل دوهزارسال فاصله دارد و حداقل یک تمدن دیگر یعنی تمدن عیلامی میان این نقطه شروع و آغاز حکومت مادها و سپس امپراتوری هخامنشیان و بنیان گذاری کشور ایران توسط کورش کبیر که توسط بسیاری از ما آغاز تاریخ تمدن ایرانی شناخته می شود فاصله است.

  • سوشیانت

زبان مادی

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۲۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

زبان مادی

قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاکان باستانی ما باقی است «نُسک های اَوسْتا» است که شامل سروده های دینی ، احکام مذهبی و محتوی تواریخی است که شاهنامه ی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان «گشتاسب شاه» می پیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه (پیشدادیان)،کَویان (کیان) و زمانه ی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک (ضحاک) و فراسیاک تور (افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح می دهد.

در این روایات همه جا می رساند که رشته ی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبان های تاریخی یا قبل از تاریخ می پیوندد و «گاثه ی زردشت» نمونه ی کهن ترین آن زبان هاست.

اما آنچه از تواریخ ایران، روم، نوشته های سمگ و تواریخ دیگر مردم همسایه بر می آید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمی‌گذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دوره ی  بعد از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهم ترین شهرنشینان آریایی آن زمان بوده اند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی می‌داشت. هر آینه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبه های خود که به سه زبان فارسی، آشوری و ایلامی است، زبان مادی را هم می افزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشته ها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی خود، زبان فارسیباستانی یا نزدیک بدان و لهجه ای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»،  «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز می شود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی این دو زبان معلوم می گردد.

«هرودوت» در جایی که از دایه ی کورش اول یاد می کند می گوید، نام وی «سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و (واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژه ی  بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغیر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز (سپاکا) نام داشته است که واژه ی نرینه ی سپاکو باشد.

 

بعضی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثه ی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخه های زبان ایرانی است از باقیمانده های زبان ماداست بالجمله چون تا امروز هنوز کتیبه ی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمی توان زیاده بر این درباره ی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیشتری از این زبان بر معلومات بشر چهره گشاید.

  • سوشیانت

شیخ صفی‌الدین اردبیلی

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۴۰ ب.ظ | ۲دیدگاه

شیخ صفی‌الدین اردبیلی

شیخ صفی‌الدین اردبیلی )۷۱۳ - ۶۳۱ خورشیدی برابر ۷۳۵ - ۶۵۰ قمری) نیای بزرگ دودمان صفویان از بومیان کرد تبارایرانی است که مادر او آذری است و نیز هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه نیز از بومیان کرد تبار ایرانی بود.که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین زبان آذری بود و اشعاری به این زبان ایرانی در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سروده‌است.

دودمان صفوی نام خویش را از وی گرفته بودند. او پایه‌گذار خانقاه صفوی در اردبیل بود که با گذشت زمان پیروان بسیاری را به دست آورد.

  • سوشیانت

غزنویان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۵۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

غزنویان

دولت غزنوی معروف به دولت آل ناصر یا دولت آل ناصرالدین، یک دولت فارسی زبان نظامی اسلامی بود. این دولت خاستگاه نژادی و پایگاه ملی خواست نداشت، اما در مدت اعتلاء – از اواسط قرن چهارم تا اواسط قرن پنجم هجری – غالبا به عنوان مروج و ناشر اسلام  مورد توجه وتایید خلافت بغداد بود. بنیانگذار این دولت ناصر الدین سبکتکین بن قرابجکم، داماد و مملوک البتکین حاجب، معروف به سپهسالار، ‌بود که خود او نیز از غلامان ترک سابق سامانیان محسوب می شد. البته، بعدها نسب نامه ای ظاهرا" مجعول، تبار وی را به پیروز پسریزد گرد سوم ساسانی رساند. زبان رسمی این حکومت دری بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است.

  • سوشیانت

خوارزمشاهیان

سوشیانت | سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ۰۷:۲۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

خوارزمشاهیان

 آغاز کار خوارزمشاهیان

نوشتکین نیای بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی بود از اهالی غرجستان که توسط سپهسالار کل سپاه خراسان در زمان سلجوقیان خریداری شد.

این غلام رفته رفته در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد.

نوشتکین صاحب ۹ پسر بود که بزرگ‌ترین آنها، قطب الدین محمد نام داشت.

پس از نوشتکین، فرزندش محمد از جانب برکیارق به ولایت خوارزم رسید «۴۹۱ ق / ۱۰۹۸ م» و سلطان سنجر نیز بعدها او را در آن سمت ابقاء کرد.

بدین ترتیب دولت جدیدی بنیانگذاری شد که بیش از هر چیز برآورده و دست پرورده سلجوقیان بود. قطب الدین محمد به مدت سی سال تحت قیومیت و اطاعت سلجوقیان امارت کرد

  • سوشیانت

تخت سلیمان

سوشیانت | سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ۰۳:۱۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

تخت سلیمان

 نام محوطهٔ تاریخی بزرگی، در نزدیکی تَکاب و روستای تخت سلیمان (در گذشته نصرت‌آباد) در استان آذربایجان غربی و 45 کیلومتری شمال شرقی این شهر است.

تاریخچه 

گنزک یا کنزک، گنجک، گنزه، جنزه، گنجه، گزن، گنگ و به ارمنی گنزکا یا کادزا، به سریانی گنذزک یا گنژگ، به یونانی گنزکا، گادزاکا، گادزا، مؤرخان تازی آن را جزن یا جزنق نام برده‌اند، مغولان آن را ستوریق گفته‌اند. نام دیگر این شهر، شیز بوده‌است. شیز معرب جیس استپلوتارک مؤرخ یونانی این شهر را فراد نوشته‌است. در نوشته‌های دیگر پهلوی شیچ خوانده شده، در شاهنامه چیچست به کار رفته و کهن‌ترین از همهٔ این نوشته‌ها، در اوستا ست که نام آن را، چئچست آورده‌استامروزه تمام این نام‌ها از بین رفته و این محل را تخت سلیمان می‌نامند.

این شهر باستانی در ادوار مختلف محل سکونت اقوامی مانند، مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و مغولان بوده و در هر یک از دورانهای فوق، این محل در اوج قدرت و تمدن زمان مربوط بخود بوده‌است. اکنون نشانی از این شهر در آذربایجان دیده نمی‌شود، بر باد شده یک سر، با خاک شده یکسان.

هانری راولنسن مؤرخ انگلیسی در قرن نوزدهم نوشته‌است که شیز و آتشکده شکوهمند و پرجلال آن چنان از صفحهٔ روزگار پاک شده‌است که بین دانشمندان و محققان در تعیین محل آن اختلاف پدید آمده‌است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ