ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبیات داستانی» ثبت شده است

جنـــــاس و انواع آن

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنـــــاس

  آوردن کلماتی است در شعر و نثر که از نظر معنی کاملاً متفاوت اند اما از نظر شکل ظاهری و تلفظ و گاهی اختلافشان فقط در یک واج است .

 انواع جناس

الف) جناس تام : آن است که دو کلمه جناس از نظر شکل ظاهری و تلفظ کاملاً یکسان ، اما از جهت معنی با هم فرق دارند .

مثال :    عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد          جـان مـا در بوتــه ی سـودا نهــاد  ؛ وجود و سرشت       قرارداد

  بهـرام که گور می گرفتی همه عمر          دیدی که چگونه گور بهـرام گرفت  ؛ گوراول ؛ گورخر ، گور دوم ؛ قبر

  کار پاکان را غیـاس از خـود مگیر           گر چه باشد در نوشتن شیر ، شیر   ؛ شیر خوردنی   نام حیوان

نکته : جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می رود .

  • سوشیانت

موازنه

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

موازنه" یعنی از اول تا آخر مطلب (نظم یا نثر) کلماتی را بیاورند که هر کدام با قرینه ی خود در "وزن" یکی باشند و در حرف "رَوی" (حروف هم وزن آخر دو کلمه)، متفاوت  باشند.نمونه ای از موازنه در نثر:

فلان را کرم بی شمار است و هنر بی حساب، دارای عزمی است متین و طبعی کریم.

نمونه ای از موازنه در شعرمانند:

دل به امید روی او همدم جان نمی شود        جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند

در دام تو محبوسم                    در دست تو مغلوبم

در بعضی از موارد ممکن است دو بیت متوالی را قرینه یکدیگر قرار داده و صنعت "موازنه" را استفاده کنند.مانند:

آنکه مال خزاین گیتی ----- نیست با جود دست او بسیار

و آنکه کشف سرایر گردون ----- نیست در پیش طبع او دشوار

  • سوشیانت

ترصیـــع

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

ترصیـــع

آن است که کلمات مصراعی با مصراع دیگر یا جمله ای با جمله ی دیگر ، در وزن و حروف پایانی یکسان باشد ( غیر از واژگان تکراری بقیه کلمات با هم سجع متوازی دارند . )

مثال 1 :         ای منــور بـه تـو نجـوم جـلال         وی مقـرر بـه تـو رسـوم کمـال

مثال 2 :     باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده

مثال :         ایـن ره ، أن زاد راه و آن منزل است             مــرد رهــی اگــر ، بیــا و بیــار

  • سوشیانت

ملمع

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

ملمع

  آن است که شاعر فارسی زبان یک مصراع یا یک بیت از شعر خود را به زبان دیگری ( معمولاً به زبان عربی )  بسراید .

مثال :      سل المصـانع رکباً تهیـم فی الغلوب            تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی

ترجمه :  برکه ها و تالاب های بیابان را از شتر سوارانی سر گشتگان بیابانند بپرس .

توجه : به خاطر بسپارید که در ملمع بیت یا مصراع عربی ( هر زبان دیگر ) باید سروده ی خود شاعر باشد نه اینکه از کسی یا جایی نقل قول ( تضمین ) کند

  • سوشیانت

تضاد

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

تضاد ( طباق )

 آوردن دو کلمه ی متضاد در سخن به گونه ای که سبب زیبایی کلام گردد . تضاد هم در شعر و هم در نثر بکار می رود.

مثال :     صبح امید که بد معتکف پرده ی غیب           گو بـرون آی که کـار شب تار آخر شد  

نکته : فعل ها نیز می توانند آرایه تضاد را به وجود آورند . مثال :  پروردگارا ! از خصلت طمع که دنائت آورد و آبرو ببرد ... .

 

  • سوشیانت

پارادکس

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۱۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

تناقض نما

     آن است که در کلام دو امر متضاد را به یک چیز نسبت بدهیم به گونه ای که ظاهراً  وجود یکی نقض وجود دیگری باشد . شاعر این امر متضاد را چنان هنرمندانه به کار می برد که قابل پذیرش است .

مثال : جامه اش شولای عریان است .واژه شولا به معنی « لباس » ، که برای پوشیدن بدن است و وقتی با « عریانی » همراه می شود معنی ضدیت خود را از دست می دهد .

  • سوشیانت

حس آمیزی

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۱۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

حس آمیزی

آمیختن دو حس است در یک کلام به گونه ای که از یک حس به جای حس دیگر استفاده شود . و این آمیختگی سبب زیبایی سخن گردد .   مثال : ببین چه می گویم .

توضیح : شما سخن را با حس شنوایی در می یابید اما گویند از شما می خواهد سخن او را ببینید که به این آمیختگی حس ها ، « حس آمیزی » می گویند .مثالهای دیگر : خبر تلخی بود- روشنی را بچشیم - با مزه نوشتن - آوای سبک و لطیف .

  • سوشیانت

اسلوب معادله

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۸ ب.ظ | ۱دیدگاه

اسلوب معادله

   آن است که شاعر دو مصراع یک بیت را به گونه ای هنرمندانه بیان کند که در ظاهر هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر ندارد اما وقتی به دو مصراع خوب دقت کنیم در می یابیم که مصراع دوم در حکم مصداقی برای مصراع اوّل است تا جایی که می توان جای دو مصراع را عوض کرد و میان آن ها علامت مساوی گذاشت و این ارتباط معنایی نیز بر پایه ی تشبیه استوار است .

مثال 1 :     عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود           موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود

مثال 2 :     محـرم این هوش جز بی هوش نیست           مرزبـان را مشتـری جـز گـوش نیــست 

  • سوشیانت

سجع و انواع آن

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

سجع 

سجع به آوردن کلماتی در پایان جمله های نثر که در وزن یا حرف یا حرف آخر یا هر دو ( وزن و حرف آخر ) با هم یکسان باشد گویند .

نکته ۱ : سجع در کلامی دیده می شود که حداقل دو جمله باشد یا دو قسمت باشد .

نکته ۲ : سجع باعث آهنگین شدن نثر می شود به گونه ای که دو یا چند جمله را هماهنگ سازد .

نکته ۳ : سجع در نثر حکم فافیه در شعر را دارد .

نکته ۴ : اگر در پایان جمله ها کلمات تکراری وجود داشته باشد ، سجع پیش از آن می آید .

مثال : الهی اگر بهشت چون چشم و چراغ است بــی دیــدار تــو درد و داغ اســت

  • سوشیانت

قافیه

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

  قافیه[1]در لغت از پی­رونده را گویند و در اصطلاح کلمه­ای است که در آخر بیت شعر واقع شود و بر آن شعر عام گردد.[2] در­ واقع قافیه به حروف مشترکی گفته می­شود که در واژه­های پایانی قرینه­های شعر منظوم تکرار می­شود؛ واژه­هایی که این حروف مشترک در آن­ها آمده است «کلمات قافیه» نامیده می­شوند.
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می­رود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می­رود
من مانده­ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می­رود
در واژه­های پیش از ردیف (می­رود) در پایان مصراع اول و مصراع­های زوج، حروف (انم) تکرار شده است. این حروف مشترک «قافیه» نام دارد و واژه­های (جانم، دلستانم، استخوانم) که این حروف مشترک در آن­ها آمده است «کلمات قافیه» هستند.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ