ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادیان ایرانی» ثبت شده است

آیین های ایران باستان بخش چهارم

سوشیانت | يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

مزدک

بحرانهاى اجتماعى در پدید آمدن باورهاى دینى نقش مهمى دارند و دینهایى که در زمان و مکانى بحرانى تاءسیس مى شوند، گسترشى عمومى مى یابند. آیین به شدت اجتماعى مزدک یکى از شواهد این مدعاست . فردوسى در شاهنامه هنگام سخن گفتن از پادشاهى قباد، شرح مفصلى از ظهور مزدک مى دهد. وى مى گوید مزدک حکیمى بود که مردم را در زمان تنگى برانگیخت تا به انبار غله هجوم برند و از این راه شهرت وى بالا گرفت .

 

سرگذشت مزدک

مزدک پسر بامداد در زمان قباد (488-531 م .) از میان دانایان و دانشمندان از شهر مازیارا در کنار دجله که اکنون کوت العماره خوانده مى شود، برخاست . تاریخ نگاران ، حتى آنان که با وى مخالف بوده اند، به خرد و منطق و صفات برجسته او اشاره کرده اند. مى گویند او مردى پرهیزکار بود و لباس ساده اى بر تن مى کرد.

مزدک هیچ گاه ادعاى پیامبرى نداشت و خود را پیرو شخصى به نام بوندوس مى دانست که در حدود سال 300 م . اصلاحاتى در مانویت پدید آورده بود و در ایران و روم پیروانى داشت .

  • سوشیانت

آیین های ایران باستان بخش سوم

سوشیانت | يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۴ ق.ظ | ۰دیدگاه

مانویت

مانویت در فاصله میان ظهور مسیحیت و اسلام پدید آمد و در مدت کوتاهى فراگیر شد و پیروانى پرشور و با اخلاق گرد آورد. این ترکیبى است از اعتقادات صابیان ، بوداییان ، زردشتیان و مسیحیان . اصول عرفانى و انسانى این آیین به گسترش آن شتاب داد و آن را در شرق تا چین و در غرب تا مرکز اروپا پیش برد. حاکمان ایران و روم و سرزمینهاى دیگر با مانویان از در خصومت در آمدند و دسته دسته آنها را کشتند و سرانجام ، محکمه تفتیش اروپا آخرین گروه مانویان را در سیزدهم میلادى نابود کرد.

  • سوشیانت

آیین های ایران باستان بخش دوم

سوشیانت | يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ | ۲دیدگاه

دین زردشت

هنگامى که چند قرن بر ورود آریاییان به ایران گذشت این قوم اندک اندک به شهر نشینى روى آوردند و این مساءله در جهان بینى ایشان تاءثیر گذاشت .

در آن روزگار انسان اصلاح گرى بر خاست و آریاییان را که خواستار ترک خرافات قدیم بودند، به آیین تازه اى دعوت کرد و آیین مغان را برانداخت . این پیامبر مصلح که خود را فرستاده خداى خوبى و روشنایى معرفى مى کرد، زردشت نام داشت . وى مدعى بود آیین خود را از آهورمزدا دریافت کرده تا جهان را از تیرگیها پاک کند و آن را به سوى نیکى و روشنایى رهنمون شود.

  • سوشیانت

آیین های ایران باستان بخش اول

سوشیانت | يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

آیین مغان

قبل از ظهور زردشت ، یعنى پیش از پادشاهى مادها، بومیان غیر آریایى ایران یعنى داشتند که آیین مغان نامیده مى شود. کلمه مغ (مگوش ) در زبان قدیم ایران به معناى خادم بوده است . به نظر مى رسد مغان سکنه بومى ایران بوده اند و مانند دراویدیان هندوستان ، پس از ورود آریاییان سرزمین خود را تسلیم آنان کرده اند. واژه المجوس که در زبان عربى به زردشتیان اطلاق مى شود، از همین کلمه مگوش مى آید.

 

برخى از پژوهشگران معتقدند که دوگانه پرستى یعنى ایمان به خداى خیر و خداى شر در دین زردشتى از مغان قدیم ایران آمده است ؛ زیرا در کتاب گاتها که قدیمترین بخش اوستا و داراى صبغه ایرانى است ، چیزى در مورد دو گانگى یافت نمى شود، ولى از کتابهاى تاریخى بر مى آید که مغان قدیم دو گانه پرست بوده اند. مغان به رستاخیز نیز ایمان داشتند.

  • سوشیانت

ابوعلی جوزجانی به روایت تذکرة الأولیاء

سوشیانت | سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۱۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

آن عمده اولیاء آن زبدهٔ اصفیاء آن مقبول بامانت آن مخصوص به کرامت آن شیخ پنهانی ابوعلی جوزجانی رحمةالله علیه از کبار مشایخ و از جوانمردان طریقت بود و در مجاهده به کمال و او را تصانیف است در معاملات معتبر ومشهور و کلماتی مقبول و مذکور و مرید حکیم ترمدی بود و سخن اوست که قرارگاه خلق میدان غفلت است واعتماد ایشان بر ظن و تهمت و به نزدیک ایشان چنان است که کردار ایشان بر حقیقت است و سخن‌شان بر اسرار و مکاشفات.

و گفت: سه چیز از عقد توحید است خوف و رجا و محبت زیادتی خوف از ترک گناه است به سبب وعید دیدن و زیادتی رجا از عمل صالح بود به سبب وعده دیدن وزیادتی محبت از بسیاری ذکر بود به سبب منت دیدن پس خایف هیچ نیاساید از هرب وراجی هیچ نیاساید از طلب ومحب هیچ نیاساید از طرب بذکر محبوب پس خوف ناری منور است و رجانوری منور ومحبت نورالانوار است.

  • سوشیانت

ابوحمزه خراسانی به روایت تذکرة الأولیاء

سوشیانت | سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۱۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

آن شریف اقران آن لطیف اخوان آن متمکن طریقت آن متوکل حقیقت آن کعبه مسلمانی ابوحمزهٔ خراسانی رحمةالله علیه از جملهٔ مشایخ بود و از اکابر طریقت و رفیع القدر و عالی همت بود و در فراست همتا نداشت و در توکل بی‌نهایت رسیده بود و در تجرید به غایت کشیده و ریاضات و کرامات او بسیار است و مناقب او بی شمار خلوات شایسته داشت بوتراب و جنید یافته بود.

نقل است که یکبار که به توکل در بادیه شد و نذر کرد که از هیچ کس هیچ چیز نخواهد به کسی التفات نکند و برین نذر بسر برد بی‌دلو و رسن متوکل وار مجرد برفت پاره سیم در جیب داشت که خواهرش بدوداده بودناگاه توکل داد خود طلبید گفت: که شرم نداری آنکه سقف آسمان بی‌ستون نگاهدارد معدهٔ ترا بی‌سیم پوشیده نگاه ندارد پس آن سیم بیانداخت ومی‌رفت ناگاه در چاهی افتاد ساعتی برآمد نفس فریاد برآورد بوحمزه خاموش بنشست یکی می‌گذشت سر چاه بازدید خاشاکی چند بیاورد که سر چاه بگیرد نفس بوحمزه زاری آغاز کرد و گفت: حق تعالی می‌فرماید ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه بوحمزه گفت: توکل از آن قویتر است که بعجز وسالوس نفس باطل شود تن زد تا آنکس سر چاه استوار کرد گفت: آنکس که بر بالا نگاه می‌دارد اینجا هم نگاهدارد روی به قبله توکل آورد سر فرو برد و اضطرار به کمال رسید و توکل بر قرار بود ناگاه شیری بیامد و سر چاه باز کرد و دست بر لب چاه زد و هر دو پای فرو گذاشت بوحمزه گفت: من همراهی گربه نکنم الهامش دادند که خلاف عادت است دست در زن دست در پای او زد و برآمد شیری دید بر صورتی که هرگز از آن صعب‌تر ندیده بود آوازی شنید که یا ابوحمزه الیس هذا احسن نجیناک من التلف بالتلف چون توکل بر ما کردی ما ترا بردست کسی که هلاکت جان ازو بود نجات دادیم پس شیر روی در زمین مالید و برفت.

  • سوشیانت

شهریار

سوشیانت | دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۴۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

استاد سیدمحمدحسین بهجت‌تبریزی

آمدی جانم به قربانت ولی حالا   چرا؟
بی‌وفا  حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟


استاد سیدمحمدحسین بهجت‌تبریزی متخلص به شهریار فرزند حاج‌ میرآقا خشکنابی که خود از اهل ادب بود ، در تبریز چشم به جهان گشود. شهریار همزمان با انقلاب مشروطیت و بین سال‌‌های 1285-1283 خورشیدی در روستای خشکناب نزدیک بخش قره‌چمن متولد گردید.

محمدحسین (شهریار) تحصیل را در مکتب‌خانه قریه زادگاهش با گلستان سعدی، نصاب قرآن و حافظ آغاز کرد و نخستین مربی او مادرش و سپس مرحوم امیر خیزی بود .

  • سوشیانت

کلاهش پس معرکه است

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

هنگامی شخصی در کاری شرکت کند و با وجود تلاش و فعالیت وضعش طوری باشد که احتمال موفقیت نرود،اصطلاحاً می گویند:"کلاهش پس معرکه است"

در گذشته پهلوانان،درویشان ،مارگیرها و شعبده بازان در سر چهارراهها و معابرعمومی معرکه می گرفتند و هنر خود را به تماشاچیان نشان می دادند.
به طوری که پهلوانان در وسط چهارراه و معبر عمومی سفره ای پهن می کرد، اطراف این سفره تا مسافت و عمق یک الی دو متر کاملاً باز بود و جزء حریم درویش معرکه گیر محسوب می شد که هنگام انجام برنامه در آن تردد ورفت وآمد می کرده است . 

  • سوشیانت

خیاط در کوزه افتاد

سوشیانت | دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

زمانی کسی به یک بلائی دچار می شود که پیشتر درباره حرف می زده ، می گویند :” خیاط در کوزه افتاد"

در روزگار قدیم در شهر ری خیاطی بود که دکانش سر راه گورستان بود .
وقتی کسی میمرد و او را به گورستان می بردند از جلوی دکان خیاط می گذشتند .
یک روز خیاط فکر کرد که هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت کوزه ای به دیوار آویزان کرد و یک مشت سنگ ریزه پهلوی آن گذاشت .
هر وقت از جلوی دکانش جنازه ای را به گورستان می بردند یک سنگ داخل کوزه می انداخت و آخر ماه کوزه را خالی می کرد و سنگها را می شمرد .
کم کم بقیه دوستانش این موضوع را فهمیدند و برایشان یک سرگرمی شده بود و هر وقت خیاط را می دیدند از او می پرسیدند چه خبر ؟ خیاط می گفت امروزسه نفر تو کوزه افتادند .
روزها گذشت و خیاط هم مرد .
یک روز مردی که از فوت خیاط اطلاعی نداشت به دکان او رفت و مغازه را بسته یافت .
ازهمسایگان پرسید : خیاط کجاست ؟
همسایه به او گفت : ‌خیاط هم در کوزه افتاد...

  • سوشیانت

رمضان در اشعار فارسی

سوشیانت | دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

ماه مبارک رمضان برترین و زیباترین ماه خداوند است. درباره ویژگی‌های منحصربه‌فرد این ماه نوشته‌ها و سخنان زیادی نوشته و گفته شده است. حتی خداوند نیز در قرآن مجید به ذکر فضایل این ماه پرداخته است. پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار هم روایات فراوانی در بزرگداشت این ماه بیان فرموده‌اند. 
بزرگی و زیبایی این ماه در نگاه شاعران نیز پوشیده نمانده است. شاعران بزرگ پارسی‌گو از رودکی، فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی تا خاقانی، نظامی و بیدل و ... شعرهای زیادی در نکوداشت این ماه سروده‌اند. شاعران معاصر هم دفاتر شعر خود را با این ماه زینت بخشیده‌اند. آن‌چه در ادامه می‌آید گل‌هایی است اندک از باغ وسیع گلستان شاعران که در روشنایی ماه رمضان آفریده‌اند.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ