دیو های مازندران
دیوان مازندران
فردوسی تنها در چند بخش شاهنامه از «دیوان» به عنوان موجوداتی افسانهای که بسیار نیرومندند و با نیروی جادویی خود نیز به کارهای شگفت دست میزنند یاد کرده است. این موارد به ترتیب عبارت است از جنگ سام با دیوان مازندران در دورهٔ پادشاهی منوچهر، جنگهای کیکاووس و رستم با دیوان مازندران، و پیکار رستم با اکوان دیو در عهد کیخسرو، ولی فردوسی دربارهٔ این دیوان که چگونه موجوداتی بودهاند، به چه شکل و شمایلی بودهاند، چه کارهایی میکردهاند، عادات و رفتارشان چه بوده است و موضوعهایی از اینگونه بهندرت سخن گفته است و به خوانندگان شاهنامه فرصت داده است تا دیوان این افسانهها را آنچنان که خود میخواهند و میتوانند در عالم خیال تصویر کنند. البته او در مواردی که کم نیست نیز لفظ «دیو» را به جای ابلیس و اهریمن و به معنی شخص بسیار نیرومند و توانا یا آدم بد بهکاربرده است که به موضوع مورد بحث ما در این مقاله ارتباطی ندارد.(1) در بین سه افسانهٔ مذکور در فوق، در افسانهٔ لشکرکشی کیکاووس به مازندران و جنگهای کیکاووس و رستم با دیوان آن سرزمین، بیش از دو داستان دیگر خواننده میتواند آگاهیهایی، ولو مختصر، دربارهٔ «دیوان» شاهنامه بهدست بیاورد و بدین جهت است که نخست این داستان را از این نطر بهاجمال مورد بررسی قرار میدهیم.
- ۰دیدگاه
- ۰۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۵۰