ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

جنگ مدی

سوشیانت | شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۳۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

جنگ مدی

 نبرد داریوش اول پادشاه هخامنشی با یونانیان  

پیروزى کوروش کبیر به کرزوس سبب ورود ایران به آسیاى صغیر و هم مرز شدن ایرانیان با «دولت شهر»هاى یونان شد. یونانیان از همان ابتدا از ورود این میهمان ناخوانده ناخشنود بودند. چرا که لیدیه قدرتى متوسط و غیرخطرناک بود، حال آنکه امپراتورى ایران یک امپراتورى جوان بانفوس و قدرت رزم بسیار زیاد بود. کوچ نشینان یونانى سرانجام در ۴۹۹ ق.م علیه پارس ها شوریدند و در این کار خود از یونانیان اروپا نیز کمک خواستند. اسپارت ها از کمک به یونانیان مهاجر خوددارى کردند، اما آتن ۲۵ کشتى نیرو به کمک آنها فرستاد. (تاریخ جهانى، تألیف ش. دولاندلن - جلد اول ص ۱۱۱)

یونانیان به کمک مردم «ایونى»، شهرهاى منطقه را گرفتند و در همان سال سارد را آتش زدند.

براى داریوش بزرگ که در آن زمان بزرگترین امپراتورى تاریخ را در اختیار داشت و ماوراءالنهر، شمال شرق آفریقا، مدیترانه شرقى، آسیاى صغیر، منطقه حاصلخیز هلال خضیب و بین النهرین را در اختیار داشت، اقدام یونانى ها بسیار گستاخانه جلوه کرد و با نیروهاى مستقر در منطقه، یونانیان را به عقب راند و ظرف ۴ سال کل منطقه را مطیع خود کرد و شهرهاى ایونى را به آتش کشید. در ۴۹۲ ق.م در منطقه آسیاى صغیر دیگر دشمنى براى عرض اندام نمانده بود. اما داریوش هنوز راحت نبود.

یونانى ها از نظر جنگى مردمى ورزیده بودند و سال ها مزدورى، از آنها سربازان حرفه اى و قدرتمند ساخته بود. داریوش مى دانست در نبردهاى اخیر تنها با آتن طرف بوده، حال آنکه قدرت اصلى در اختیار اسپارت بوده است. شاید بتوان مردان جنگى اسپارت را حرفه اى ترین رزم آوران تاریخ قدیم دانست. بنابراین اگر داریوش مى خواست مانند سلف بزرگ خود کوروش خیال خود را از جانب غرب راحت کند، باید آتن و اسپارت را از بین مى برد.

نخستین جنگ مدى :

در ۴۹۲ ق.م نیروى دریایى ایران به فرماندهى داماد داریوش به سمت یونان حرکت کرد، اما گرفتار توفان شدیدى شد و بسیارى از کشتى هاى ایران غرق شدند. داریوش که نقشه خود را شکست خورده دید، سفرایى را به آتن و اسپارت فرستاد، اما یونانیان آنها را کشتند.( تاریخ جهانى، تألیف ش. دولاندلن - جلد اول ص ۱۱۲)

اکنون به نظر مى رسید جنگ اجتناب ناپذیر است.

در ۴۹۰ ق.م نیروهاى ایران با ۶۰۰ کشتى که اغلب متعلق به فینیقیان بود به همراه ۱۰۰ هزار سرباز راه یونان را در اروپا در پیش گرفتند (البته رقم ۱۰۰ هزار سرباز ممکن است اغراق آمیز به نظر برسد.) فرماندهى ایرانیان با »آرتافرن» و فرماندهى آتنى ها با «اریستید» و «همیتوکل» بود.

ایرانى ها در جلگه ماراتن پیاده شدند و پس از ۹ روز، درگیر نبرد با یونانیان شدند و على رغم درهم کوبیدن مرکز و قلب یونانیان به دلیل شکست از جناحین، مجبور به عقب نشینى به کشتى ها شدند.

روایت سرپرسر سایکین نیز از نبردهاى اول ایران و یونان چنین است:

«فرماندهان سپاه ایران عوض آنکه (پس از پیروزى هاى اولیه در خاک یونان) آتن را منظور نظر اصلى قرار دهند، اوقات خود را صرف امور جزئى رساندند و دشمن اصلى را غضبناک و متحد ساختند.» در ۴۹۰ ق.م سپاه ایران در ماراتن در ۲۰ مایلى شمال شرقى آتن متحد شد و با رایزنى یک یونانى به نام هیپ پیاس براى مبارزه با یونانیان آماده شدند. ابتدا قرار بود ارگ قلعه به دست طرفداران هیپ پیاس بیفتد، اما طرفداران وى نتوانستند ارگ را بگیرند و چند روز بعد جناحین دو سپاه به یکدیگر یورش برده و ۴۰ هزار ایرانى و ۱۰ هزار یونانى در هم آویختند. یونانیان به سرعت دریافتند که مى توان با استفاده از نیروى تجربه و وطن پرستى ایرانیان را در ماراتن شکست داد.

«حمله در زیر دره و دانا با کمال سرعت وقوع یافت و فاصله بین دو اردو که درست یک میل بود، ظرف ۸ دقیقه پیموده شد (البته این ادعا محل تردید است، چرا که پیاده نظام سنگین اسلحه یونان نمى توانست با این سرعت حرکت کند)، ایرانیان از اینکه جماعتى از یونانیان بدون تقویت سواران به آنها حمله کرده اند، تعجب کردند و این واقعه را ضعیف شمردند، لیکن قبل از آنکه به خود آیند، یونانیان به ایشان رسیده بودند. پارسیان و طایفه سکاها که در قلب (سپاه) بودند، خوب مقاومت و بعد غلبه کردند، اما آتنى ها در جناحین غالب شدند و سپس از آن به قلب روى آوردند.» (  تاریخ ایران - سرپرسى سایکس - جلد اول - ص ۲۵۶).

پیرنیا نیز در کتاب تاریخ ایران باستان خود مى گوید:

«یونانیها که مى دانستند ایرانیان تیراندازان ماهرى هستند و اگر از دور جنگ کنند، طاقت تیر آنها را ندارند، خود را بى پروا به سپاه ایران زدند و جنگ تن به تن را آغاز کردند. سپاه آتنى سنگین اسلحه بود، یعنى اسلحه دفاعى (جوشن، خود و نیزه بلند) داشت، در صورتى که سپاه ایران فاقد تجهیزات بود و سپرهایشان نیز استحکام سپر یونانیان را نداشت».

در هر حال نتیجه جنگ عقب نشینى موقت از خاک یونان بود. اگرچه داریوش این شکست را مهم نشمرد و بلافاصله در کار تدارک سپاه بسیار بزرگى شد.

جنگهاى دوم مدى :

داریوش براى فتح یونان نیازمند سپاهى سنگین اسلحه بود و اکنون تاریخ، دوباره تکرار شده بود. همانگونه که هوخشتر پادشاه ماد در دو قرن قبل پى برد نابود کردن سپاههاى منظم و حرفه اى آشور تنها با سپاهیان آموزش دیده مشابه آن امکانپذیر است. جمع آورى سپاه جدید ۳ سال به طول انجامید، در همین زمان داریوش فوت کرد. (۴۸۵ ق. م)

به این ترتیب خشایارشا وارث ارتشى بزرگ و آماده شد. او پس از خواباندن شورش مصر آماده هجوم به یونان شد. از گزافه گویى یونانیها که بگذریم (برخى مورخان قدیم، سپاه وى را ۸۰۰ هزار تا ۵ میلیون نفر! تخمین زده اند، حال آنکه گویى از جمعیت دنیاى قدیم بى اطلاع بوده اند) باید اذعان داشت سپاه جمع آورى شده توسط خشایارشا تا آن تاریخ نظیر نداشته است. اکنون نبرد دوم ایران و یونان در راه بود.

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ