حکیم اعظم خان
سوشیانت |
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۰۲ ق.ظ |
۰دیدگاه
حکیم اعظم خان
در این باب، در مقدمه کتاب اکسیر اعظم (به زبان اردو) آمده است:
وطن اصلی فاضلْ مؤلف نیر اعظم، حکیم محمد اعظم خان، سیستان خراسان بود. جد اعلای وی حکیم محمد کاظم خان از خراسان به کابلِ افغانستان هجرت کرده بود. [وی دو فرزند به نامهای حکیم محمد اسماعیل خان و رضی خان داشت].
فرزند وی، حکیم محمد اسماعیل خان، به سبب شهرتش طبیب خاص احمد شاه ابدالی شد و تا آخر عمر همانجا بود و در کابل درگذشت. فرزند دیگر وی، رضی خان، خیلی شجاع بود و به همین خاطر در ارتش ابدالی مقام ویژهای داشت. رضی خان همیشه در جنگهای افغانستان با هندوستان با احمدشاه ابدال همراه بود. وی در مقابل قوم «مرهت» در جنگهای «سرهند» و «پان بت» شجاعت بسیاری از خود نشان داد. به همین سبب، نواب فیض الله خان، والی راهپور، با اجازه احمد شاه ابدالی، رضی خان را نزد خود در رامپور نگاه داشت تا برای همیشه از حملات «مرهتوها» در امان باشد. وی همچنان در رامپور ماند تا اینکه در جنگ منطقه «دوجورکی» شهید شد.
فرزند رضی خان، حکیم شاهاعظم خان، در رامپور حکیمی معروف بود و وی را «هزنس الحکماء» خطاب میکردند. حکیم محمد اعظم خان، مشهور به ناظم جهان، فرزند همین شاهاعظم خان است. او به هنگام رحلت پدر تنها 16 سال داشت.
وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی (صرف، نحو، منطق، و فارسی) نزد علمای مشهور آن زمان، به علم طب علاقمند شد و طب را نزد حکیم نور الاسلام فرا گرفت. حکیم نور الاسلام، شاگرد استاد حکیم اسد علی و ایشان نیز شاگرد استاد میرهاشم، ملقب به حکیم معتمد الملوک سید علوی خان، بود.
حکیم اعظم در 22 سالگی تحصیلات طب را به اتمام رساند و از آن پس تا پایان عمر بدین خدمت مشغول بود. خدمات شایان وی به علم پزشکی تا حدی است که در میان متأخران کمتر کسی مانند او یافت میشود.
او پس از تکمیل تحصیلات خود در سال 1250ق رامپور را ترک کرد و به «بهوپال» هجرت نمود و در آنجا با نواب جهانگیر محمد خان وابستگی و الفتی به هم زد. نواب جهانگیر وی را در سال 1252ق به عنوان «ناظم جهان» ملقب ساخت.
وی، پس از درگذشت نواب جهانگیر، از بهوپال به «مالوه» رفت و در آنجا با مهاراجه تکوجی راؤیگر آشنا شد و به لقب «مسیح مالوه» شهرت پیدا کرد و در همانجا به سال 1320ق مطابق با 1902 م درگذشت.
دربارة سالهای عمر وی اختلاف است: برخی عمر وی را 130 سال بیان کردهاند، ولی از بیان خواهرزادة ایشان، حکیم نجم الغنی، استفاده میشود که محمد اعظم خان هنگامی که در سال 1250ق از رامپور به بهوپال آمده 23 ساله بوده و در تاریخ 4 محرم 1300ق درگذشته است. در این صورت، عمر وی 73 سال میشود.
در شرح حال دیگری از زندگی این طبیب نامدار آمده است:
حکیم محمد اعظم خان رامپوری چشتی، ملقب به ناظم جهان، فرزند ملکالحکما حکیم شاهاعظم خان بن محمد رضی خان بن محمد اسماعیل خان سیستانیتبار رامپوری (رامپور/ مصطفیآباد 1229 ـ محرم 1320ق). پزشک و نویسندة فارسینویس شبه قاره هند است.
او نزد مولوی عبدالرحیم بن محمد سعید و مفتی شرفالدین رامپوری و استادان دیگر درس خواند. سپس از پدر خود پزشکی آموخت. در 1251ق به بهوپال سفر کرد و به نواب نظیرالدوله جهانگیر محمدخان، شوهر سکندر بیگم (م. 1285ق)، رئیس بهوپال، تقرب جست و مدتی دراز در بهوپال به سر برد. آنگاه به اجین رفت و سه سال در آنجا در ملازمت بیجابایی گذراند. سرانجام، رهسپار اندور شد و بقیة عمرش را در خدمت فرمانروای آن ناحیه (تکوجی رائوهولکر) به سر برد و در همانجا درگذشت.
وی صاحب آثار فراوانی به زبان فارسی در پزشکی است. از آثار اوست:
• اکسیر اعظم در چهار جلد.
- جلد اول (چاپ مطلع نظامی کانپور و مطبع نولکشور لکهنو). مقدمه متضمن اجناس جمیع امراض و تشخیص اقسام سوء مزاجات و قواعد علاج آنها به طریق کلی است و سپس امراض هر عضو شروع میگردد. اول، اسباب کلیة امراض هر عضو و تشخیص آن و علاج کلی و اقسام آن، بعد از آن هر مرض آن عضو بالاستیفا و اسباب آن بالاستقصا و علامات آنها و طریق تشخیص در اکثر امراض تا معالج را در استخراج هر سبب آن مرض سهولت حاصل شود.
- جلد دوم (کانپور، 1287ق/ 1870م و لکهنو، 1302ق/ 1884م) در امراض شفت و شدقین - یعنی لب و کنج دهن- و جز آن.
- جلد سوم (چاپ مطبع نظامی کانپور) در بیان امراض کبد، امراض مراره و طحال، امراض امعاء، امراض مقعد، امراض مثانه، امراض اعضای تناسلی مردان، امراض صفاق و سره، و امراض رحم.
- جلد چهارم (چاپ مطبع نظامی کانپور، 1289ق و نولکشور لکهنو، 1302ق) در امراض ظهر و اطراف جلد، امراض شعر، امراض ظفر، امراض متفرقه، سموم، معالجات سموم معدنیه، معالجات سموم نباتیه، معالجات سموم مشروبة حیوانیه و غیره، علاج کلی سموم ملدوغه، طرد هوام و قتل آنها،
- خاتمة کتاب در جدول مشتمل بر دو قاعده: یک. فهرست اوزان ادویة مفرده؛ دو. فهرست ادویة مرکبه که در علاج مرض مستعمل میشود.
اکسیر اعظم را محمد اعظم خان در 1290ق برای فرزندش محمد افضل خان و شاگرد خود سید عبدالسلام به انجام رسانیده است.
• رموز اعظم که در 1264ق به دستور نواب نظیرالدوله جهانگیر محمدخان نوشته شده و در یک مقدمه، بیست و چهار مقاله و یک خاتمه است و محمد اعظم خان خود دربارة ترتیب مطالب آن میگوید: «ترتیبش بدین طریق مقرر نموده شد که امراض هر عضو از سر تا قدم در هر یک مقاله بیان یافت و در آغاز هر مقاله فواید کلیه که شامل جمیع امراض آن عضو باشد ترقیم پذیرفت و بعد از آن هر مرضی به فصلی علیحده نهاده شد».
رموز اعظم در دو جلد تدوین یافته که جلد یکم (دهلی، 1301ق) دربرگیرندة مقدمه و مقالات یکم تا دوازدهم و جلد دوم (دهلی، 1311ق) مشتمل بر مقالة سیزدهم تا آخر است.
• قرابادین اعظم (چاپ مطبع نظامی کانپور) که محمد اعظم خان در 1269ق به نوشتن آن آغاز کرده و در آن نسخههای مجرب خود و استادان را به ترتیب حروف تهجی به روش قرابادین آورده است.
• نیر اعظم (دهلی، 1271 و کانپور، 1298ق) که در یک مقدمه، دو تعلیم و یک خاتمه تدوین یافته است. مقدمه در بیان بعض فواید متعلقة نبض مشتمل بر چند فایده، تعلیم اول در بیان اجناس عشرة ادلة نبض و اسباب آنها، تعلیم دوم در بیان اقسام نبض مرکب مشتمل بر دو مقاله و خاتمه در انواع مفردات و مرکبات نبض.
• محیط اعظم (کانپور، 1313ق)، در چهار جلد، در افعال و خواص ادویة مفرده (ادویة یونانیه و هندیه و انگلیسیه).
این اثر در 1297ق نوشته شده است.
• رکن اعظم (کانپور، 1298ق)، در بعض مسائل بحران، با سر عنوانهای: اسباب حرکت بحران قبل از وقت او، تعریف بحران به قول جالینوس، تقسیم ایام مرض، معرفت ایام مسهل، آغاز حساب بحران و ادوار آن...، علامات وقوع لرزه، علامات دالّه بر بحران جید، اصناف موت که در اوقات حمّیات عارض شود و علامات کیفیت موت مریض، دلایل موت به غیر بحران.
این اثر در 1281ق نوشته شده است.
منابع شرح حال: مقدمه کتاب اکسیر اعظم به زبان اردو؛ تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، 3/651؛ تاریخ روابط پزشکی ایران و پاکستان، 80، 124، 126، 128، 132؛ فهرست کتابهای فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانة گنجبخش، 404، 422، 435، 455، 1166؛ مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، 1/631ـ632؛ نزهة الخواطر، 8/409.
منبع: مقدمه کتاب اکسیر اعظم