چگونگی دگردسیس دبیره در ایران
پیش از اسلام
از دبیره های روا در روزگار پیش از اسلام می توان به دبیره های زیر نام برد:
دبیره ایلامی
دبیره ایلامی، از 2900 سال پیش از میلادبه گونه های نیاایلامی، ایلامی باستان و میخی ایلامی دگرش یافت. دبیره میخی ایلامی، از 2500 پ.م. تا 331 میلادی به کار میرفتهاست. این دبیره از دبیره میخی اکدی بدست آمدهاست. دبیره میخی ایلامی از 130 نشانه ساخته شدهاست، که این شمارگان بسیار کمتر از دیگر دبیرهوط میخی است.
دبیره میخی هخامنشی (میخی پارسی باستان)
دبیره میخی هخامنشی به گمان بسیار به دست داریوش بزرگ برپا شده است. این گونه دبیره میخی که در بر گیرنده 36 نشانه است، واپسین گونه دبیره میخیاست که پدید شدهاست (در سده ششم پیش از میلاد). این دبیره برای نوشتن سنگنبشته های هخامنشی به کار رفتهاست.
دبیره پهلوی
دبیره پهلوی نام یک دستهء فراگیر از دبیره هایی است که برای نوشتن زبان(های) پارسی میانه ( دربرگیرنده پهلوی اشکانی) به کار میرفتهاند. همه این دبیرهها ریشه در دبیره آرامی دارند و مانند آرامی از راست به چپ نوشته میشدهاند. دبیره سازمانی روزگار ساسانی، دبیره پهلوی بودهاست. این دبیره از ویرایش دبیره پارتی برپا شده است.
پیدایش کهن نگاریی هنر خوشنویسی پس از اسلام نیز به درستی آشکار نیست. امابا برابرنهی این هنر با مهرازی(معماری) پس از اسلام که نقشی دوگانه را بازی می کند می توان به دیرینگی و پیوند ناگسستنی آن پی برد. با دیدن بناهای به یاد مانده ( روزگار مغول) همچون نیایشگاه ها، کاخ ها، آرامگاه و اماکن سپنتا که با دبیرهاطی های زیبایی نوشتارهای آیینی و احادیث نبوی و ائمه اطهار و علیالخصوص کلام اللهسر در آنها تزئین شده می توان گفت هنر مهرازی ایرانی همیشه با دبیرهاطی های زیبا بهم پیوند داده گشته است.
دین دبیره (خط اوستایی)
در دورهء ساسانیان الفبایی از الفبای زبوری و پهلوی اختراع شد و اوستا بدان نوشته شد. این الفبا را الفبای اوستایی و یا دین دبیره نامیدهاند. این الفبا برای هر یک از آواهای اوستایی یک نشانه دارد. حرفها (یا نویسه ها)ی الفبایی جدا از هم نوشته میشوند و در هر جای کلمه که بیایند یک صورت دارند. خط اوستایی در سده سوم میلادی برای نوشتن اوستا ابداع شد. این خط که از خط پهلوی برگرفته شده از آن کاملتر و دارای 42 حرف است که از راست به چپ نوشته میشود.
به طور کلی باید گفت که این هنر یعنی خطاطی و خوشنویسی به شکل امروزی در دوره قبل از اسلام رونق نداشته است.
پیدایش تاریخی هنر خطاطی بعد از اسلام نیز به درستی مشخص نیست. اما با تطبیق این هنر با معماری بعد از اسلام که نقشی دوگانه را بازی می کند می توان به قدمت و پیوند ناگسستنی آن پی برد. با رؤیت بناهای به یاد مانده (دوره مغول) از جمله مسجد ها، کاخ ها، مقبره ها و اماکن مقدس که با خطاطی های زیبایی متون مذهبی و احادیث نبوی و ائمه اطهار و علی الخصوص کلام الله سر در آنها تزئین شده می توان گفت هنر معماری ایرانی همیشه با خطاطی های زیبا تلفیق گشته است.
حمله چنگیز مغول با تخریب آثار و بناهای مهم و مقدس آغاز شد ولی با تأسیس اولین حکومت مغول نوسازی مجدداً رواج پیدا کرد. اما آنچه که نه تنها از خرابی ها و نابودی چنگیز مغول آسیب ندید بلکه با قدرت فراوان به حیات خود ادامه داد و همچنان بر فاتحان سرکش تسلط یافت ایمان قلبی مردم ایران به دین اسلام بود، همین فرهنگ عظیم اسلام، «غازان» نوه «هلاکوخان» پسر چنگیز را به زانو درآورد. او در برابر عظمت اسلام خاضعانه سر تعظیم فرود آورد و دین اسلام را به عنوان مذهب رسمی در سرتاسر قلمروش معرفی کرد.
در دوره ایلخانی این هنر غنی تر و پربارتر می شود (قرآن نفیسی به خط ریحانی به فرمان اولجایتو با خط و تذهیب عبدالله بن محمد همدانی باقی مانده است).در زمان حکومت تیموریان که جانشین ایلخانیان شدند در سالهای آخر حکومتشان بعد از اینکه تیمور به دین اسلام مشرف شد همواره هنرهای اسلامی را حامی و مشوق بود به همین منظور تمام هنرمندان ممالکی را که فتح می کرد در مرکز حکومتش گرد می آورد، او در بین هنرهای اسلامی به خوشنویسی علاقه خاصی داشت، تا جایی که وی بانی سبک جدیدی در هنر تذهیب و خوشنویسی شد، این سبک به تیموری مشهور است. بعد از تیموریان، صفویان پا به عرصه حکومت گذاشتند، حکومت شاه اسماعیل صفوی موجب ظهور سبک جدیدی از هنر خوشنویسی و تذهیب شد که نه تنها در داخل قلمرو خود بلکه در قلمرو سرزمین رقیب قدیمی اش عثمانی نیز تحولاتی شگرفی ایجاد کرد.
خط تعلیق در زمان شاه اسماعیل صفوی و شاه طهماسب نظام مند شد و در آن دوره با افزودن برخی نشانه های الفبای فارسی تکمیل گشت و به عنوان خط بومی توسعه یافت، گویند خط تعلیق را فردی به نام تاج سلطانی خطاط اصفهانی برای اولین بار ابداع کرد و عبدالحی خوشنویس از استرآباد در پیشرفت آن نقش بسزایی را ایفا نمود. مسلماً حمایت ها و تشویق های شاه اسماعیل و شاه طهماسب به نوبه های خود در پیشرفت آن بی تأثیر نبوده، بعدها همین خط باعث ظهور خط درخشان دیگری به نام نستعلیق شد. با ظهور این خط شیوه بومی خطاطی در ایران نیز ترک شد و چنان محبوبیتی در میان مسلمانان ایجاد کرد که در ظرافت و وزین نمودن هرچه بیشتر آن نهایت سعی و کوشش خود را می نمودند.
به طور یقین این خط در قرن پانزدهم به عنوان خط ملی به هویت خود ادامه داد. واضع این خط میرعلی سلطانی تبریزی است که فردی متدین و مذهبی بود، او با توسل به امیر المؤمنین دعا کرد که در خط صاحب سبک جدیدی شود. در رویا امیر المؤمنین را دید که به او امر می کند در مورد احوال پرنده غره قره (سینه سیاه) مطالعه نماید.او با الهام از شیوه پرواز و بالهای پرنده مزبور و پیوند آن با اشکال هندسی موفق به ابداع خطی جدید و زیبا به نام نستعلیق شد. این خط در میان مسلمانان دیگر ممالک نیز رایج گشت. بعدها توسط گروهی از خوشنویسان برتر ایرانی از جمله عبدالرحمان خوارزمی و دو پسرش عبدالرحمن انیسی و عبدالکریم پادشاه به ترتیب که از اساتید اولیه و پیشگامان این فن محسوب می شوند محفوظ شد.
حکومت شاه اسماعیل صفوی موجب ظهور سبک جدیدی از هنر خوشنویسی و تذهیب شد که نه تنها در داخل قلمرو خود بلکه در قلمرو سرزمین رقیب قدیمی اش عثمانی نیز تحولاتی شگرفی ایجاد کرد.
در عصر طلایی خط نستعلیق، یعنی دوره شاه عباس، اساتید بسیاری در زمینه خوشنویسی پرورش یافتند که هر کدام صاحب سبک ها و مکتب های خاص خطاطی بودند. در آن دوره هر سبک خاصی برای موضوعی خاص به کار برده می شد. مثلاً قرآن، دیوان ها، اسناد رسمی هر یک دارای سبک متناسبی بودند، مشهورترین آن اساتید قاسم شادی، اویس اردبیلی، کمال الدین هراتی، قیاس الدین اصفهانی و آخرین آن عماد الدین حسینی بود.
بعدها خط نستعلیق زمینه ابداع خط های دیگری از قبیل غبار شد. این نوع خط برای ارتباطات سری یا پیام های درباری یا رضایت نامه ها و توبیخ نامه های دولتی به کار می رفت. گاهی آنقدر ریز و درهم نوشته می شد که بدون ذره بین امکان خواندن آنها میسر نبود، یکی دیگر از خطوط رایج و مرسوم در بین نویسندگان و منشیان زمان، خط شکسته نستعلیق بود، به طوری که یک چهارم کتاب های منظوم (شعر) در عصر صفوی با آن خط کتابت می شد. بعضی از آثار باقی مانده از اساتید هنر خوشنویسی که هر یک دارای ارزش هنری و معنوی خاصی هستند با خط زیبای شکسته نستعلیق کتابت شده اند.
البته تنوع و تفنن و ابداعات خطی تنها به یک دوره خاصی اطلاق نمی شود، بلکه هنرنمایی های خوشنویسان ایران متناوباً از قرنی به قرن دیگر تکمیل می گشت، تا به سبک و فرم امروزی درآمد. در حال حاضر خوشنویسان با حفظ سنت اساتید و بالذتی زاید الوصف به نوشتن و ترکیب و تلفیق حروف مبادرت می ورزند تا بهترین اثر را از لحاظ کیفیت باقی گذارند. آنان با دنیای خطوط انس و الفت گرفته، با صف آرایی حروف بزرگ و کوچک طرح و اثری زیبا پدید می آورند که برخاسته از عواطف و احساسات هنریشان می باشد، در آثار هنری آنان رابطه عمیقی بین کلمات و طبیعت دیده می شود، مخصوصاً وقتی که نقش آفرینی های آنان در کاغذهای ابر و باد به نمایش گذاشته شود و با تذهیب استادکاران زبردست تزئین شده باشد. ناگفته نماند اساتید خوشنویس تنها به خوشنویسی مطلق اکتفا نمی کنند، بلکه همواره سعی می کنند یک اثر هنری از خود ابداع کنند، البته ارائه یک اثر نو و بدیع کار آسانی نیست و در این راه ریاضت های فراوانی باید متحمل شوند تا بتوانند یک خلاقیت زیبا را از خود به جای گذارند که مسلماً ذی قیمت خواهد بود. در بین این اساتید می توان به استاد سید حسن میرخانی، استاد حسین میرخانی، استاد زنجانی، استاد علی اکبر کاوه، استاد غلامعلی اجلی، استاد صداقت جباری، استاد اسرافیل شیرچی، استاد محمد حیدری و استاد مصطفی مهدی زاده اشاره کرد.
منبع:
- همایونفرخ، رکن الدین سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، انتشارات اساطیر.
- آذرتاش، آذرنوش، کتابخانه دیجیتال دایرهالمعاف بزرگ اسلامی
- راهجیری، علی پیدایش خط و خوشنویسی اسلامی، انتشارات انجمن خوشنویسان ایران
- حوزه هنری/ زهره فیضی