ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

پل چینود

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

پل چینود یا پل صراط

پل چینور یا چینود، پلی است که باید همه مردم، چه پارسا و چه بدکار پس از مرگ از آن بگذرند. پل چینوت، پلی نیست که پایه و ستون داشته باشد. این پل در اوستا نامیده شده که در این واژه به چم « گذرگاه، پل» و به چم «جداکننده» است. 
در گاتها، در اشتود گات هات 46 بند 10و11 ، چینوت پلی است که مردم پارسا وبدکار پس از مرگ، از آن عبور کرده و پاداش و پادافره اعمال خویش را دریافت میکنند. 
اشوزرتشت در گاتهای خود سخنی از پهنی و باریکی پل و افتادن و سرنگون شدن یا راه یافتن به بهشت و دوزخ بر زبان نمیراند. 
دردینکرد و داد ستان دینیگ و بندهش در مورد مکان و چگونگی پل چینود چنین آمده: در ایرانویج در بالای قله داییتی پل چینود به بلندی یک صد مرد قرار دارد. در هنگام عبور پارسایان نه نیزه که هر نیزه به درازای سه نای است، پهن میشود و در هنگام عبور بد کاران همانند تیغ استره، باریک و تنگ میشود. 
در خرده اوستا آمده است که، در بامداد روز چهارم، روان درگذشته باید از پل چینود گذر نماید و در صورتیکه نیکوکار باشد به آسانی از آن عبور کرده و وارد بهشت میشود، و اگر بد کار باشد از پل به سمت دوزخ سرنگون میشود.

واژه نامه ی دهخدا : 
چینود. [ ن َ وَ ] (اِخ ) (پُل ) صراط. چینوت . پل صراط به اعتقاد زرتشتیان . به موجب روایات زردشتی ، یک سوی این پل بر روی قله ٔ دائیتی است ، که نزدیک رودی است بهمین نام ، و در ایران ویج واقع است ، و سوی دیگرش بر کوه البرز قرار دارد، و درزیر پل ، در حد میانه های آن ، دروازه ٔ دوزخ است . در کتب و روایات زردشتی راجع به این پل و دشواریهائی که در هنگام عبور از آن پیش می آید سخن بسیار رفته است . به اعتقاد عامه ٔ زردشتیها این پل در هنگام عبور نیکان و خاصان به قدر کافی گشاده و عریض میشود، و در موقع عبور بدکاران تا به اندازه ٔ لبه ٔ تیغی باریک میگردد، و از این رو روح بدکار از آنجا بدرون دوزخ می افتد. اوصاف چینود با آنچه نزد مسلمین راجع به پل صراط گفته میشود شباهت بسیار دارد. (دائرة المعارف فارسی ).در فرهنگهای فارسی این کلمه به صورت خنیور نیز آمده است که ناگریز مصحف و محرف کلمه ٔ چینود باید باشد ونیز در اشعار شاعران و شاید در تداول این کلمه صورت چنیود نیز یافته است چنانکه اسدی به هر دو صورت و عنصری به صورت اخیر آن را بکار برده است : 
ترا هست محشر رسول حجاز 
دهنده به پول چنیود جواز.

در سراسر سنت مکتوب مزدیسنان، از گاهان تا کتابﻫای کلامی پهلوی، طریق مخاطره­آمیز وصول به بهشت، پلی است با نام چینوتو پرتو (cinuuatō pərətu-)، در این ترکیب لفظ pərətu (پل) مضاف و کلمهﻯ cinuuatō مضافﺍلیه است که در بعضی متون متاخر cinuuaţ .pərətu- خوانده شده است.

واژهﻯ cinuuant- صفت فاعلی مضارع است در نقش اسم عامل و تا کنون این واژه را به چند طریق توضیح دادهﺍند:

1-  بارتلمه (1904، ستون 596-597) cinuuant- را مشتق از ریشهﻯ ci- به معنی جمع کردن دانسته و کل عبارت را به «پل متعلق به جداکننده» ترجمه کرده است. و مقصود از آن «پل متعلق به فرد جداکننده» است که نیک را از بد جدا میﻛند.

2-  نوبرگ (1937، ص205) آن را مشتق از ریشهﻯ ci- به معنای «توجه کردن» که در ودا هم آمده دانسته و چنین پنداشته که معنای آن «پل متعلق به کسی است که کارها را بهﺩقت بازرسی میﻛند».

3-  بیلی (1939، صص 115-116) اساس توضیح خود را بر 2ci- به معنای «پرداختن تاوان گناه» قرار داده و کل ترکیب را به «پل متعلق به فرد مطالبه کننده» معنا کرده است. کلنز واژهﻯ cinuuant- را از ریشهﻯ ci- چیدن میﺩاند و کل ترکیب را «پل چیننده» معنی میﻛند و معتقد است "چیننده" بر شخصی دلالت میﻛند که با چیدن سنگﻫا بر روی هم پلی ساخته و بعیدست این شخص کسی جز معادل یَمهﻯ هندی یعنی جم باشد.

 

پل چینود در منابع کهن

از این واژه برای نخستینﺑار در گاهان که کهنﺗرین بخش اوستا است نام برده میﺷود. اما از کیفیت و چگونگی آن سخنی به میان نمیīید.زرتشت در بند دهم از یسن چهل­و­ششم، برای نیکوکاران، بهشت را آرزو میﻛند و از اهورهﻣزدا درخواست میﻛند که مردان پارسا و نیکونهاد به آسانی از پل چینود بگذرند. در بند یازدهم اشاره میﻛند که روان بدکرداران و شریران، چون بخواهند از چینود بگذرند، در دوزخ نگونسار خواهند شد.

در یسن پنجاه و یک نیز اشاره شده که روان گناهکار در سر پل چینود آشکارا او را سرزنش خواهد کرد. در دیگر بخشﻫای اوستا نظیر یسنا و وندیداد نیز از این پل نام برده شده است. در یسنه هفتاد و یک بند شانزده آمده که در اثر خواندن اوشتهﻭَئیتیﮔاه روان به آسانی خواهد توانست از "چینود پل" بگذرد. در ویشتاسپ یشت، بند 42 اشاره شده که فزونی کردار نیک موجب عبور از پل و کاستی آن سبب خواهد شد که پل غیر قابل عبور برای روان باشد.در فرگرد 13 وندیداد بند 9 از سگی در مقام نگهبانی این پل یاد شده که خویشکاری آن یاری رساندن به روان فرد درگذشته در برابر دیوان است. همچنین در فرگرد 19 همین بخش از اوستا از دو سگ نگهبان نام برده شده است. در متون اوستایی این پل با صفاتی مانند مزدهﺩاده (=آفریدهﻯ مزدا)،از دور آشکار، نیرومند، خوبﭘاییده و محافظت شده با پارسایی، وصف میﺷود.

در نوشتهﻫای دورهﻯ میانه نخستین جایی که به پل و عبور از آن اشاره شده، کتیبهﻫای کرتیر در سرمشهد و نقشﺭستم است در این کتیبهﻫا به معراج و سفر روحانی وی اشاره شده که در آن زنی که به گفتهﻯ کرتیر شریفﺗر از او هرگز نه دیده و در واقع همان دین یا وجدان دینی وی است او را خوشīمد میﮔوید و هر دو به راه روشنی میﺭوند و دوزخ را نیز همﭼون چاهی ژرف و تاریک میﺑیند که بر روی آن پلی است همﭼون تیغ تیز که برای کرتیر و آن زن، پهن میﺷود.

چینود در متون دوره­ی میانه

بیشترین اطلاعات دربارهﻯ پل چینود و ویژگیﻫا و مسایل مربوط به آن در متون کتابی دورهﻯ میانه آمده است.

در کتابﻫای دینکرد، دادستانﺩینیگ، بندهش و ارداویرافﻧامه دربارهﻯ جای این پل چنین آمده است: «در ایرانویج، در بالا، بر قلهﻯ داییتی به بلندی یکﺻد مرد پل چینود قرار دارد و در زیر آن، در وسط، دوزخ است. در هنگام عبور پارسایان نُه نیزه پهنای آن میﺷود، هر نیزه به درازای سه نای، و در هنگام عبور بدکاران همﭼون تیغ تیز میﺷود».

در بندهش، پل چینود به منزلهﻯ دو بازوی ترازوی ایزد رشن تصور شده است که یک بازوی آن در بُن البرز در شمال و بازوی دیگر در سر البرز در جنوب قرار دارد.

در دینﻛرد آمده است که "چینودپل" از کوه دائیتی در ایرانﻭیج تا البرزکوه کشیده شده است. از برای نیکوکاران راهگذاری فراخ و آسانﮔذر بوده و از برای بدکاران به باریکی مو و تیزیِ تیغﺑران است. در زیر این پل دوزخ واقع شده که ارواح بدکاران در آن نگونسار میﺷوند و ارواح نیکوکاران به آسودگی، گذشته و به بهشت وارد میﺷوند.

در کتاب "روایت پهلوی" دربارهﻯ کِرْفَه و ثواب خویدوده یا ازدواج مقدس آمده که این نوع ازدواج، باعث آمرزش گناهان میﺷود و برگزارکنندگان چنین سنت مقدسی به آسانی از چینودپل خواهند گذشت.

در نوشتهﻫای فارسی میانه این پل با صفاتی نظیر بلند، سهمگین،بیمگین،بسیار نگهبان، هرمزدآفریده و نیک توصیف میﺷود. در برخی متون از چینودپل با نامﻫای چینور پل، چینگﭘل و چهﻭیدرگ نیز یاد شده است.در فارسی واژهﻯ چینود هم به صورت چینور و هم چینیود آمده و فردوسی در شاهنامه در داستان شیرویه پسر پرویز به صورت خینور از آن نام برده است. در فرهنگ جهانگیری زیر واژهﻯ چینود یادآوری میﮐند که در زند و پازند خینود آمده است.

با داوری از سنت هندی دانسته میﺷود که پیشﺗر مردمان باور داشتند که روانﻫای به فراز رفته، در ملکوت ایزدان، از هر آنچه نعمت و خوشی باشد بهره میﺑرند، اما رفتگان به جهان زیرزمینی مردگان از هرگونه لذتی بیﻧصیبﺍند.

 

جهان زیرین در نگاه زرتشت

زرتشت جهان زیرین را جایگاه کژرُوان دانست و پارهﺍی از آموزهﻫای خود را بر پایهﻯ باورهای متفاوت سنتی آن دوران استوار کرد.

یکی از این باورها این بود که روانﻫای درگذشتگان، در پیمایش راه فرودین به قلمرو مردگان، ناچار به عبور از گذری خطرناکند تا به آن مقام تاریک و عاری از شادی، اما ایمن، برسند.

باور دوم برای کسانی بود که آرزو داشتند به ملکوت برین بروند. در این باور به وجود پلی اندیشیده شده بود که یک سرش بر چکاد البرز قرار داشت و روان نیکان در سفر خطرناک آخرت از فراز آن میﮔذشتند. زرتشت این دو باور را با تاثیری پایدار درهم آمیخت و چنان دید که روان تمامی درگذشتگان در چهارمین روز پس از مرگ بر چکاد البرز صعود کنند. در آن چکاد، همه را داوری کنند و آنان که شایستهﻯ بهشتﺍند از چینودپل ﮔذرند، چه برای آنان پهن و ایمن است. بدکنشان نیز به گذر از آن میﮐوشند، اما پل برای ایشان به باریکی تیغهﻯ شمشیر میﺷود و آنان به درون دوزخ که در جانب شمال چکاد کوه، دهان گشوده است، فرو میﺍفتند.

اساطیر و افسانه ها 

آنچه در مورد پل چینوت تصور می‌شود تیغی تیز و شمشیرگونه است که ابعاد آن هریک ۹ نیزه است و برقله کوهی اساطیری به بلندی یکصد مرد بنام «تیره» قرار دارد.این پل از تیره که بلند ترین قله البرز است تا عرش کشیده می شود بعنوان شاهینِ ترازوی ایزد رشن است، سگی مینوی برسر پل حاضر بوده و دوزخ نیز در زیر آن قرار دارد.بنا به عقاید زرتشتی روان درگذشته تا سه روز بر بالین تن حاضر و به آن متصل است و پس از آن در سپیده دم روز چهارم روان برای داوری به سر پل چینوت می‌رسد و در آنجا در دادگاهی که به داوری ایزد مهر و باحضور ایزدانی چون سروش، رشن و اشتاد برگزار می‌شود، به حساب کارهای نیک و بد وی رسیدگی می‌شود. اگر پرهیزکار بوده، کفه ترازوی نیکی وی بر بدی سنگینی کند تیغه به پهنا می‌ایستد و گزندی به او نمی‌رساند، سپس بادی خوش وزیده و در آن باد دختری زیبا که تجسم اعمال او است بر او ظاهر شده و به راهنمایی او از نردبان سه پله‌ای که نماد اندیشه، گفتار و کردار نیک است به گروتمان (بهشت برین) وارد می‌شود. اگر بدکار باشد عجوزه‌ای بر وی ظاهر شده و به گفته عجوزه و از ترس آن علیرغم میل باطنی روان بر تیغ می‌رود و در سه گام که نماد اندیشه، گفتار و کردار بد است بریده شده و به دوزخ می‌افتد.در هنگام عبور از پل مانعی وجود دارد که هم روان نیکوکاران و هم روان بدکاران با آن مواجهند و آن رودخانه ایست که از اشک سوگواران پدید آمده و بیانگر این است که در تعلیمات دینی زردشتی سوگواری مومنان را از سوگواری بیش از حد بر متوفی منع میکردند.نیز در باورهای اسطوره ای آمده که پل چینوت دورو دارد برای نیکوکاران عریض و گشاده است و برای بدکاران مانند لبه تیغ باریک و تیز است.

 

مراحل پس از مرگ در متون زرتشتی

بنابر متون زرتشتی سه شب پس از مرگ، در سپیده دم روز چهارم هر روانی میﺭود تا دربارهﻯ اعمالش داوری شود. در طول زندگانی هر فردی مجموعهﺍی از کارهای نیک و یا بد او انبار میﺷود. این نیکیﻫا و خطاها را در ترازویی در برابر چشمان داوران که عبارتند از مهر، که ایزد عهد و پیمان و دوستی است، سروش ایزد فرمانﺑرداری و رشن ایزد دادگری میﺳنجند. دربارهﻯ هر انسانی کاملاً براساس زندگی خاص خود او داوری میﮐنند. اگر اندیشهﻫا و گفتارها و کردارهای نیک بر بد افزون باشد، روان به بهشت میﺭود؛ اما اگر بدی بر نیکی فزونی یابد، روان را به دوزخ میﻓرستند، اما اگر هر دو کاملاً برابر باشند، روان به همیستگان که جایی میانی است، میﺭود. هنگامی که روان از محل داوری بیرون میﺭود. راهنمایی به پیشوازش میīید. نسیمی خوشبو و دوشیزهﺍی که زیباتر از او هرگز کسی ندیده است، راستکاران را استقبال میﮐند. روان از آن دوشیزه میﭘرسد که او کیست و از کجا آمده است. او پاسخ میﺩهد که من دین یا همان وجدان توام. از سوی دیگر، به پیشواز روان بدکار بوی بد ناخوشایند و عجوزهﻯ برهنهﻯ پیری که بسیار نفرتﺍنگیز و پر از عیب است، میīیند. این زن مظهر اندیشهﻫا و گفتارها و کردارهای او است. آنگاه روان به سوی پل چینود روانه میﺷود. این پل برای راستکاران عریض و آسانﮔذر و برای بدکاران به صورت تیغهﻯ تیزی نمایان میﺷود.

هنگامی که روان راستکار از پل میﮔذرد "ایزدان­مینویی" را میﺑیند. آتش پیروزمند تاریکی را دور میﮐند و روان که معناً پاک شده است به بهشت راهنمایی میﺷود. روان بدکار دچار عذابﻫای بزرگی میﮔردد و اعمال بد وی به صورت حیوان درندهﻯ هراسﺍنگیزی در آمده و او را به پیش میﺭاند و وادارش میﺳازد که برخلاف میل خود از پل بهﮔذرد. پس از برداشتن سه گام که عبارتند از اندیشهﻯ بد، گفتار بد و کردار بد با سر به دو زخ فرو میﺍفتد و دچار انواع عذابﻫا میﺷود.

پل خود بنﻣایهﻯ بسیار کهنی است که در میان بسیاری اقوام مشترک است. اغلب نمایانگر آزمایش نیرو و مهارت فرد درگذشته است. در مورد بیشﺗر اقوام ابتدایی هنوز چیزی بیش از یک تنهﻯ درخت، یا گیاه و... نیست. قبایل باستانی ژرمنی این پل را که به آن جهان کشیده میﺷد با رنگینﻛمان یکی میﺩانستند و برخی از پژوهشگران پل مزداییان را نیز به همینﺳان تشریح میﻛنند، اما زمینهﺍی برای چنین فرضیهﺍی وجود ندارد. این مفهوم هرچه باشد در هند نیز از یَجور وده تا اوپَنیشَدها یافت میﺷود و چون به جهان دیگر راه دارد تا اندازهﺍی ارزش اخلاقی یافته است.

چنانﻛه ذکر شد در وندیداد از دو سگ نگهبان بر سر پل چینود نام برده شده است. چنین باوری دربارهﻯ نقش سگ در امور مربوط به آخرت در ادبیات هندی نیز سابقه دارد. در اینجا ارواح برای انجام داوری و رسیدن به حضور یَمَه میﺑایستی ابتدا از جلوی سگﻫای مهیب وی بهﮔذرند و سگﻫای یمه را حیوانات وحشتناکی شرح دادهﺍند که چهار چشم و پوزهﺍی بلند و کشیده دارند.

یکی از ترکیبات مشهور در زبان فارسی، پل صراط است که معنایی معادل پل چینود را به خود گرفته است؛ اما باید دانست که سابقهﻯ این ترکیب به قرن ششم میﺭسد و کلمهﻯ صراط در هیچﻛدام از آیات قران به معنی پل نیست. در متون روائی شیعه نیز ترکیبی که معنای پل صراط را برساند دیده نمیﺷود. تنها در بحارالانوار کلمهﻯ صراط به «جسر جهنم» معنا شده و باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر توصیف شده است. در روایات اهل سنت نیز صراط به معنی «جسر جهنم» بهﻛار رفته است. در نتیجه با توجه به سابقهﻯ کاربرد ترکیب پل چینود در فرهنگ ایران باستان و روایاتی که صراط به جسر جهنم معنا شده است چنین به نظر میﺁید که ادبا و شعرای فارسی زبان کلمهﻯ پل را از فرهنگ ایران باستان و صراط را از فرهنگ اسلامی اقتباس کرده و ترکیب پل صراط را بهﻛار بردهﺍند.

 

معاد جسمانی از دیدگاه زرتشت

در تعالیم اهل کتاب مانند زرتشت بحثی با عنوان معاد جسمانی مطرح نشده است. بنابراین، آنچه که در این باره بیان می کنیم، برداشت هایی است که در متون دینی زرتشت دربارۀ اصل اعتقاد به معاد آمده است.

از نظر ما چون همه پیامبران الاهی از طرف خدای واحد مبعوث شدند، از یک دین تبلیغ می کردند و اگر اختلافی هم بوده در اجمال و تفصیل بوده است، اما در حقیقتِ دین از جمله در توحید و معاد اختلافی وجود نداشته، و اختلافات موجود ناشی از تحریفاتی است که دامنگیر بعضی از ادیان شده است.

در کتاب گات ها که منسوب به خود زرتشت است، تعالیمی وجود دارد که با تعالیم بخش های اوستا متفاوت است. یکی از اصول این تعالیم که “دین زرتشتی متقدم” یا “اولیه” خوانده می شود، عبارت است از: انسان پس از مرگ از پل چینود (گزینش) عبور کند؛ پلی که گناهکاران نمی توانند از آن بگذرند، سرانجام نیکان، بهشت و سرانجام بدکاران دوزخ خواهد بود.

به هر حال از عبارت «عبور از پل چینود» شاید بتوان اعتقاد به معاد جسمانی را به زرتشت نسبت داد.

عنصری . 

بدانی که انگیزش است و شمار 
همیدون به پول چنیود گذار. 

اسدی . 

رهاننده روز شمار از گداز 
دهنده به پول چنیود جواز. 

اسدی . 

و اینک شواهد کلمه ٔ چینود : 
سیه روی خیزد ز شرم گناه 
سوی چینودپل نباشدش راه . 

اسدی . 

رهی سخت چون چینود  

تن گداز 
تهی چون کف زفت روزنیاز. 

اسدی . 

اگر خود بهشتی و گر دوزخی 
گذارش سوی چینودپل بود. 

اورمزدی .

 

 

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ