مختصری در باره ظهور زرتشت
ظهور زرتشت
آنان بتدریج در نواحی مختلف ایران سکونت کردند . از زندگی مبتنی بر کوچ و شبانی دست برداشتند , در دهکده ها و سپس در شهرها ساکن شدند و رفته رفته دولت های محلی ایجاد کردند . این فرایند حدود یکهزار سال زمان لازم داشت.
آریاییان همانند اقوام و ملل دیگر ان عصر , خدایان گوناگون را میپرستیدند.از جمله انها خدایان اسمان , خدای رعد و برق و باران اور , خدای طوفان , خدای روشنایی , خدای جنگ , خدای باد و… میتوان یاد کرد.
مبنای اصلی پرستش آریاییان توجه به طبیعت و خدایان طبیعی ( اکثرشان مذکر ) بود ولی بعضی پدیده های انسانی هم خدایان خاص خود را داشتند.چنانکه اتش هم برای انان بسیار مقدس بود.
انها برای خدایانشان معبد نمیساختند , ایین های پرستش در دامن طبیعت انجام میشد و در بین شعائر ایشان , مهمتر از همه قربانی بود.
پس از اسکان اریاییان و ورودشان به مرحله تمدنی , در شمال شرق ایران جایی بالاتر از محدوده جغرافیایی کنونی ایران , یعنی جانب شمال شرق دریای خزر , انسانی پا به عرصه وجود گذاشت که نامش جاویدان برقرار ماند : زرتشت .
در مورد زمان زرتشت اختلاف نظر بسیار است ولی اکثر محققان امروزه ۱۲۰۰ , ۱۱۰۰ تا ۱۰۰۰ پ . تم . را بیشتر میپذیرند , نه زمانهای پیش از این و نه سده هایی پس از ان را.
زرتشت با احساس رسالتی که در خود داشت اعلام کرد که تنها یک خدا در تمام عالم وجود دارد و خدایانی که مورد پرستش قرار میگیرند باطل و دروغینند.
اصولا وی برای نام بردن از این خدایان از واژه ای استفاده کرد که معنای ان ( دروغ ) است. در جامعه عقب مانده ای که در ان زندگی میکرد و هنوز در شرایط بدوی بسر میبرد , طرح چنین اندیشه ای جسورانه بود و فهم ان البته با سختی بسیار امکان پذیر میشد.
لذا وی با دشواری های زیاد رو به رو شد . پس از تحمل زحمات فراوان , پس از چند سال , مجبور شد محل زندگی خود را ترک کند و به سمت جنوب مهاجرت نماید.
پایین تر از محل زندگی وی , در شرق دریای خزر و شمال سرزمین کنونی ایران جایی بود به نام خوارزم که امیری روشن فکر و مترقی داشت به نام ویشتاسب.
اندیشه های زرتشت بنیادی را گذاشت که تبدیل به یکی از ادیان بزرگ جهان شد.زرتشت به جز اینکه اعلام کرد خدا واحد است و او افریننده همه چیز و پدر مهربان همه ادمیان است , حیات را مقدس دانست و نابود کردن حیات , تحت عنوان قربانی و … را زشت و نکوهیده خواند.
نکته مهم دیگری که وی مطرح کرد این بود که در عالم معنا , در جهان معنوی یا مینوی , دو قطب وجود دارد : قطب نیکی و قطب بدی .
همه چیز افریده خداست و جهان معنوی نیز مخلوق افریدگار است لذا هر دو قطب , چه قطب خوب و چه قطب بد , قطب مقدس ( سپندمینو ) و قطب پرخاشگر و ستیزنده ( اهریمن )
این هر دو افریننده خداوندند , ولی در عین حال خدا یکی از انها را تایید میکند : انکه خوب است , انکه راست است مورد تایید خدای بزرگ است , نه انکه به سمت بدی حرکت میکند و موید دروغ است.
زرتشت خدای اعلی را ( اهوره مزدا ) نامید.
از تعالیم دیگر زرتشت لزوم انتخاب انسان بین نیکی و بدی است . وی بر اختیار کامل مردان و زنان در این مورد تاکید کرد.انسان هایی که نیکی و راه راستی را برگزینند , پس از مرگ با داوری اهوره مزدا به قرب خداوند نائل و از سعادت جاودانی بهره مند خواهند شد.
کسانی که بدی و دروغ را انتخاب کنند , پس از مرگ جز دریغ و افسوس و رنج بهره ای نخواهند داشت .بعلاوه , جهان در پایان زمان شاهد امدن منجی نهائی خواهد بود ( خود زرتشت نیز یک منجی است ) و با او بدی , بیماری , درد , تباهی و پلیدی از جهان رخت خواهد بست.
زرتشت از هیچ یک از خدایان نامی نبرد و چنانکه دیدیم با انها به شدت مخالف بود , اما از نیروهای الهی سخن گفت که تجسم صفات اصلی و شاخص الهیت شمرده شده اند.
این نیروهای الهی که از نوعی وجود جداگانه نیز بهره مندند بعدا امشاسپندان نامیده شدند. ( بیمرگان مقدس ) .