پژوهشی در نقش زبان فارسی برزبانهای شبه قاره هند
پژوهشی درتاثیر ونقش زبان فارسی برزبانهای شبه قاره هند
بدون شک زبان فارسی یکی ازتاثیرگذارترین زبانها بر زبانهای شبه قاره هند است که بیش ازیک ونیم میلیاردنفر مردم شبه قاره به این زبانها تکلم می کنند واسناد زبان فارسی درهندوستان نشان می دهد که زبان فارسی هفتصدسال زبان اداری ونظامی هندوستان بوده وزبان فارسی برای چند سده دومین زبان رسمی هند و در دوره گورکانیان زبان رسمی و زبان فرهنگی و علمی به شمار میرفت.
بسیاری از نویسندگان و محققان از جمله میرسندرسی و محمدعجم معتقدند، زبان فارسی که درهند به قند پارسی نیز معروف است تا شروع دوره استعمار انگلیس درشبه قاره رواج داشت و دردوره استعمار در سال 1836میلادی ˈچارلز تری ویلیانˈ زبان انگلیسی را به جای زبان فارسی درشبه قاره هند رسمیت داد.
همانندیهای فراوان میان زبان اوستا و سانسکریت هم نشانه دیگری از پیوند دیرینه ایران و شبه قاره دارد و شباهت نمادهای مذهبی ایرانیان باستان و هندی ها از جمله خدای میترا و همچنین وارونای ودا که معادل اهورای زرتشتی است و نمادهای آیین مهر یا میترا و صلیب شکسته و صلیب که نماد خورشید و گردونه مهر است و از همه مهمتر مشترکات زبانی و مراسم های اوستایی و ودایی است.
در دوران اشکانیان (226 - 249 ق.م) این روابط رو به گسترش نهاد تااینکه در زمان ساسانیان (226 ق.م - 652 م) با وجود ترجمهٔ کتابهای مهم هندی مانند ˈکلیله و دمنهˈ در عصر انوشیروان، پیوستگیهای فرهنگی قوت گرفت و پارسیان هند نیز اگرچه جمعیت ناچیزی بودند اما تاثیرگذار بودند.
پس از حمله سلطان محمود غزنوی به هندوستان دراوایل سدهٔ پنجم هجری زبان فارسی در غرب شبه قاره گسترش مییابد البته نباید سهم غوریان که زبان مادری آنها فارسی بود و نقش صوفیانی چون هجویری، خواجه معین الدین چشتی، شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، سیداشرف جهانگیر سمنانی، سیدعلی همدانی و... را نادیده گرفت.
پادشاهان فارسی گوی با حمایت و پشتیبانیِ فراوان خود از علما، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان موجب شکوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند و در این باره منابع و مآخذ فراوان است.
تعداد شاعرانی که تنها در دورۀ صفویه یعنی از سال 907 ه. ق تا سال 1135 به هند رفته اند بالغ به 745 تن بوده اند در میان این شاعران تعداد زیادی علاوه بر شاعری، هنرمندان و دانشمندان دیگری مثل شاهنامه خوانی، طبابت، منجمی، خوشنویسی، موسیقی و... بوده اند .
ˈمحمد عجمˈ محقق ایرانی و عضو هیات علمی دانشگاه درخصوص رواج زبان فارسی درهند می گوید: زبان فارسی در دورهٔ غزنویان به هند راه یافت اما غوریان که زبان مادری آنها فارسی بود نقش مهمی در گسترش زبان و ادبیات فارسی داشتند.
به گفته عجم بهترین نماد همکاری فرهنگی و هنری میان هند و ایران را می توان در سه بنای معروف هند در شهر آگرا دید، بنای معماری قبر اکبر شاه، تاج محل از عجایب هفتگانه جدید ثبت یونسکو و قلعه سرخ اگرا و همچنین همایون تمب همایون شاه (متحد دولت صفوی ایران) در دهلی نو از بناهای میدان نقش جهان اصفهان و معماری صفویه(1502-1722) الگو گرفته اند البته بنا شدن بارگاه های اگرا بر سنگ های مرمر گرانقیمت بر عظمت این بنا ها افزوده است و نشانگر روابط امپراتوری صفوی و امپراتوری گورکانی بویژه شاه جهان و همایون شاه است که علاقه خاصی به زبان فارسی داشته است.
دهها کتیبه قرآنی به خط ثلث ایرانی و دهها بیت شعر فارسی با خط نستعلیق وخط شکسته فارسی و امضای استاد عیسی و امانت خان شیرازی در یک سنگ نوشته دلیل بر الگوهای ایرانی این بنا است.
این محقق سرشناس ایرانی می گوید: اما از عجایب این بنا آن است که معماری آن را درهند به تقلید از گزارشگران انگلیسی ˈمغولیˈ معرفی می کنند.
وی ادامه داد: شاعران فارسی زبان هندوستان همچون بیدل دهلوی، و امیر خسرو دهلوی و اقبال لاهوری و دستگاه شعری سبک هندی را در خود پروراند و واژه نامه هایی مانند فرهنگ ابراهیمی از ابراهیم قوامالدین فروغی، فرهنگ آنندراج از محمد پاشا را برای ما به ارث گذاشته اند.
عرفا و مرشدان مذهبی مانند معین الدین چشتی ( ف633 قمری در اجمیر شریف هند. میر سید علی همدانی ف 786 قمری، در کشمیر) از قرن هشتم تا قرن دوازدهم قمری اوج شکوفایی زبان فارسی در هند 25 فرهنگ واژگان یا لغت نامه فارسی در هند تدوین شده است در حالیکه سهم کشور ایران در این دوره بسیار اندک است. این نشان می دهد که ادبیات فارسی در این 4 قرن شاید بتوان گفت در هند از ایران شکوفاتر بوده است.
کتیبه های پارسی و فارسی
ˈمحمد عجم ˈمی گوید: بر اساس کتاب ˈنقش پارسی بر احجار هندˈ، در هندوستان تنها 6 کتیبه به خط میخی پارسی باقی مانده است که متعلق به کلیساهای شهر بزرگ ˈمدرسˈ هند که منصوب به نسطوریان است و بر دور صلیب سنگی کلیساها نوشته هایی به زبان پارسی پهلوی دیده میشود و عبارات پهلوی این کتیبهها در کلیساهای مختلف فرق چندانی با هم ندارند و هرکدام مشتمل بر دوازده کلمه میباشد.
سنگ نوشته های فارسی فراوانی که 80 مورد آن را حکمت در کتاب نقش پارسی بر احجار هند گردآوری نموده است و هنوز تقریبا سالم هستند اما نوشته هایی که بر روی سنگهای نرم رسوبی بوده اند بکلی از بین رفته اند.
قدیمیترین کتیبه فارسی در هندوستان در مسجد قبهالاسلام ( قوهالاسلام ) دهلی قرار دارد و این کتیبه در سال 587 هجری مطابق 1191 میلادی نوشته شده است و این همان سالی است که قطبالدین ایبک دهلی را فتح کرد.
در این لوح سنگی آیات 92 و 96 سورۀ آل عمران و در سطر دوم به خط بسیار پیچیده به زبان فارسی آن دوره عبارت زیر نوشته شده است: ˈاین حصار را فتح کرد و این مسجد جامع را بساخت بتاریخ فی شهور سنه سبع و ثمانین و خمس مأه(587 ق) امیر اسفهسالار اجل کبیر قطب الدوله و الدین امیر الامرا ایبک سلطانی اعزالله انصاره بیست و هفت آلت بتخانه کی در هر بتخانه دوبار هزار و از هزار دلیوال صرف شده بود در ین مسجد بکار بسته شده است خدای عزّوجلّ بر آن بنده رحمت کناد هر که بر نیت بانی خیر دعای ایمان گوید.ˈ
در داخل آرامگاه تاج محل (عجایب هفتگانه جدید یونسکو)دو سنگ قبر که با سنگ مرمر یکپارچه و آیه های قرآنی تزئین شده است وجود دارد و بر اولی با خط نسخ فارسی نوشته شده: مرقد منور ارجمندبانو بیگم مخاطب بممتاز محل متوفی سنه...
یکی از سنگ نوشته های مقبره اکبر شاه 1253 ق بر کنار سنگ مرمر چپ نوشته شده: مرقد مطهر اعلیحضرت فردوس آشیانی صاحبقران ثانی شاه جهان طاب ثراه سنه 1076 ق.
علاوه بر بیرون و داخل بنای اصلی تاج محل، در بناهای پیرامونی، طاق ورودی ها و مساجد ذکر شده انبوه آیات قرآن و نوشتههای فارسی که در نهایت زیبائی و دقت حجاری شده است، دیدگان هر بینندهای را مسحور میکند و به عنوان نمونه در چهار طرف بنای اصلی آیات قرآن و بر روی سنگ مزار شاهجهان و همسرش این شعر حک شده است:
برمزارما غریبان نی چراغی نی گلی نی پر پروانه سوزد نی سراید بلبلی
از سنگ نوشته های فارسی به خط نستعلیق درهند می توان به ایوان نوشته های دیوان خاص قلعه لعل اگرا شاه جهان، قصر اکبر شاه اگرا اشعار نوشته شده بر ایوانها و دیوارها و سنگ قبر (سنگ نوشته ای با نام پنج تن آل عبا ) و دیوار نویسی های متعدد با شعر فارسی، سنگ نوشته های فارسی درگاه جهانگیر، نوشته های قبر تاج محل ارجمند بانو بیگم (15 آوریل 1593 - 17 ژوئن 1631) همسر ایرانی شاه جهان پادشاهان فارس زبان سلسله گورگانی که در دیوان خاص قصر آگرا بر پنج کنگره و ایوان اشعار فارسی با آب طلا نوشته شده است و یک سنگ سیاه حجاری شده یک پارچه سه متر در دو متر که گویا شاه بعد از مرگ ارجمندبانو شاه بر آن می نشسته و عزاداری می کرده اشاره کرد.
روی مزار جهان آرا (دختر شاه جهان) این بیت نگارش شده است: بغیر سبزه نپوشد کسی مزار مرا - که قبرپوش غریبان همین گیاه بس است
قلعه سرخ اگرا:
قلعه سرخ اگرا در فاصله بیشتر از یک کیلومتر از گنبد تاج محل است که مساحتی بالغ بر 15هکتار را دربر میگیرد و مدت زیادی محل حکومت اکبرشاه، جهانگیر و شاه جهان بودهاست کتیبههای فارسی زیادی دیده میشود و در ایوان شاهی یا بارگاه خاص بر روی یکی از دیوارهای شعر بلندی نقش بسته است که متضمن تاریخ بنا نیز میباشد .
از این دلگشا قصر عالی بنا - سر اکبر آباد شد عرش سا - بود کَنگرش از جبین سپهر نمایان چو دندان سین سپهر- بر احوال مردم چنان سر حساب - که داندچه بینندشبها بخواب - در ایوان شاهی بصد احتشام - چو خورشید بر چرخ بادا مدام
در قلعه اگرا تختی از سنگ مرمر سیاه بطول تقریباً سه متر و به عرض دو متر است که در چهار طرف آن اشعاری به خط نستعلیق بسیار ظریف نقش بسته است که به بندهائی از آنها اشاره میشود و این تخت برای جهانگیر که ابتدا سلطان سلیم خوانده می شده ساخته شده است.
باشد این تختگاه فرخنده تکیه گاه خدایگان کریم - پادشاهی که تیغ او سازد - چون دو پیکر سر عدو بدونیم.
قلعه سرخ دهلی (Red fort)
یا لال قلعه دهلی که مجموعۀ قصرهای شاهان گورکانی از شاه جهان به بعد در مساحتی حدود بیست هکتار است دیوان خاص آن از سنگ مرر سفید و ظریف ساخته شده که اطراف آن مملو از پرچین سازی و منبت کاریهای فاخر است که دارای دو محراب شمالی و جنوبی است. در این دو محراب بر روی سنگ مرمر سفید به خط نستعلیق و با آب طلا بطور زیبایی نوشته شده :
ˈسبحان الله این چه منزلهاست - رنگین و نشیمنهاست - دلنشین قطعۀ بهشت برین چون گویم که قدسیان همت بلند به تماشایش آرزومند... ˈ
و در کتیبه محراب شمالی به ادامه چنین نقش بسته است:
ˈبمصاحفه آسمانیان مائل، یالآلی متلائی است بانعام زمینیان نازل و حوض که همه از آب زندگانی پر بصفار شک نور و چشمه خور... ˈ
ونیز این ابیات با آب طلا بر دیوار نقش بسته است:
شهنشاه آفاق شاه جهان باقبال ثانی صاحبقران
در ایوان شاهی بصد احتشام چو خورشید برچرخ بادا مدام
این دو بیت به خط نسخ بر پیشانی بنای قلعه لعل دهلی نوشته شده:
طاقی که از رواق نهم چرخ برتر است/ روشن ز سایه اش رخ تابنده اختر است
این طاق، زیب نه فلک و هفت کشور است / از روضه ی منوره ی شاه اکبر است
قلعه فتح پور سیکری
این بنا در مدت هیجده سال آغازین سلطنت اکبرشاه و در حدود 25 کیلومتری آگرا بنا و در ابتدای پایتخت وی محسوب میشده است و در بالای اطاقهای قصر به آب طلا ابیات چهارگانهای نوشته شده است که بیتی از آن چنین است،
چون ملک هر که کند سجده خاک در تو - شود از خاصیت خاک درت زهره جبین - فرش ایوان ترا آینه سازد رضوان - خاک درگاه ترا سرمه کند حورالعین
قلعۀ آمبر:
این قلعه یکی از جذابیت های توریستی هند است و در شهر جیپور در مکان بسیار مرتفعی بر روی کوهها ساخته شده است و جهانگردان سوار بر فیل به قلعه رفت و آمد می کنند. این بنا تا سال 1728 قصر مهاراجه بودهاست و از نفایس معماری هندوستان محسوب میشود. در روی سنگ نوشتهای که در دل دیواری قرار گرفته است جملات زیر نقش بسته است:
ˈدر عهد شهنشاه سلاطین نشان جلال الدنیا و الدین محمد اکبر پادشاه خلد الله ملکه بامر عالی بانی قصر سلطنت و کامرانی انوشیروان ثانی مهاراج راجه مان سینگ ابن مهاراج... خلد الله اقباله بتاریخ شهر ذیحجه سنه هزار و هشت این بنای جنت مثال در مدت بیست و پنج سال در نهایت اهتمام زینت اتمام و زیب اختتام یافت بالخیر و الاقبالˈ
همیشه تا که بنای فلک بود بادا بنای دولت عمر تو از خلل خالی
تمت فی سنه1008
مسجد جامع دهلی
این بنا از مهمترین و زیباترین مساجد هند است که در بخش معروف به دهلی کهنه قرار دارد و معروف است که در زمان سلطنت شاه جهان بن جهانگیر با سنگ سرخ و مرمر سفید در مدت شش سال ساخته شده است. بنای آن در سال 1060 هجری (مطابق 1650 م) آغاز گردیده و کتیبه آن به نام شاه جهان در شبستان با خط زیبائی خوانده میشود.
اما مشکل در اینجا است که ابن بطوطه در سفر به هند از عظمت این مسجد دهلی تعریف و توصیف کرده و سفرهای ابن بطوطه 1325- 1352 میلادی ( 725- 754 قمری)بوده است و بنا بر این باید گفت این مسجد عمر طولانی تری از آنچه تصور می شود داشته و در زمان شاه جهان توسعه و تعمیر شده و یا ممکن است خراب شده و در این دوره ترمیم شده است.
این کتیبه به زبان فارسی فصیح بخط نسخ نوشته شده و شامل ده خانه مستطیل و در هر خانه سه سطر است. متون هر کدام از مربعها قابل توجه و زیباست ولی برای نمونه به متن مربع نهم و دهم اشارهای میشود .
ˈو مرآت خیال مرتسم نگشته و حقایقگزاران وقایع دهر و فکرت پردازان نظم ونثر را که سوانح نگاران بدایع ارباب مُلک و دولت و صنایع شناسان اصحاب مِکنت و قدر تند افراخته بنائی باین شکوه و عظمت بر زبان قلم زبان نگذشته. فرازنده کاخ هستی و طرازنده بلندی و پستی این بنیان رفیع را که قرهالعین بینش و زینتبخش کارخانه آفرینش است. ˈ
ˈپایدار داشته صدای تسبیح مسبّحانش را هنگامه آرای ذاکران مجامع ملکوت و زمزمه تهلیل مهللانش را نشاط افزای معتکفان جوامع جبروت داراد. و رؤس منابرمعموره جهان را بخطبه دولت جاوید طراز این پادشاه دادگر دینپرور که بمیامن ذات مقدس مبارکش ابواب امن و امان بر روی روزگار گشاده است آراسته داراد بحق الحق و اهله. ˈ
گنجینههای عظیم کتب خطی فارسی و اسلامی:
محمد عجم محقق سرشناس ایرانی درادامه می گوید: انبوهی از کتب خطی فارسی بدلیل بی توجهی و یا عدم امکانات نگهداری یا پوسیده و از بین رفته اند و یا در حال نابودی هستند.
زبان فارسی توسط مهاجران ،ادیبان و شعرا ، صوفیان، لشکریان و حکام در هند نفوذ پیدا کرده است و از قرن ششم هجری، دهلی پایتخت سلاطین مسلمان فارسی زبان قرار گرفت و تا قرن سیزدهم هجری مرکز حکومتهای فارسی زبانان بود.
بطوریکه از کتب معروف تاریخی به دست میآید، بابر سرسلسه بابریان در حضر و سفر کتابخانهاش را همراه میداشت ،در فتح لاهور و پیروزی بر غازیخان، بابر کتابخانه غازیخان را بدست آورد که دارای کتب ذیقیمت فارسی بود.
همایون نیز به کتاب و کتابخانه علاقه فراوانی داشت و پسرش اکبرشاه که توانسته بود به تحصیل بپردازد به کتاب عشق عجیبی داشت و در جمعآوری آنها از هیچگونه بذل همت دریغی نورزید.
جلال الدین اکبر که سرسلسله خاندان تیموریان بشمار میرود کتابخانه بزرگی را در تالار وسیعی در قلعه آگرا نزد برجی بنام برج مثمن قرار داده بود.
گنجینههای علمی و ادبی کتابخانه اکبرشاه از راههای متعددی پیوسته رو به افزایش بود اول اینکه خود نویسندگان و مولفان آثارشان را به سلاطین تقدیم میکردند و دوم اینکه مهاجرین ایرانی که به انتظار کسب مقام و منزلت رهسپار به آن دیار میشدند، نسخ خطی نفیسی را از وطن به همراه میآوردند و برسم هدیه به اکبرشاه پیشکش مینمودند.
سوم اینکه در فتوحات مختلف همانند فتح گجرات ذخائر کتب ذیقیمت بعنوان مال غنیمت نصیب شاه میشد چهارم اینکه ماموریتی از طرف پادشاه به نقاط مختلف هندوستان و به ممالک اسلامی جهت خریداری نسخ خطی کتب نادر و مهمی فرستاده میشدند و پنجم اینکه تعدادی از خطاطان مدام به تکثیر نسخ مطلوب شاه اشتغال داشتند.
جمعیتی به عنوان خوشنویسان، مقابلهنویسان،مصححین، نقاشان، جدولسازان، جلدسازان و غیره همواره مطابق خواست شاه به تذهیب و تزئین و تکثیر کتب میپرداختند و به همین طریق کتابخانه اکبرشاه توسعه زیادی یافته و شامل 24 هزار نسخه خطی شده بود.
جهانگیر، پسر اکبرشاه نیز به کتاب و شعر علاقمند بود و کتابخانه بزرگی داشت و وی هم مانند پدرش دارای ذوق خاصی به تذهیب(آب طلا نویسی ) و تزئین آثار ذیقیمت فارسی بود و مربی بزرگ هنرهای زیبا بشمار میرفت.
شاه جهان و اورنگ و اعقاب آنها دلبستگی فراوانی بکتاب و کتابخانه داشتند و داستان کتاب و کتابخانه در زمان آنها نیز اهمیت بسزائی دارد. حتی امرا و درباریان سلاطین مذکور و شاهزادگان آنها نیز کتابخانههای مجللی تهیه نموده بودند.
در موقع به پایان رسیدن حکومت اسلامی در دهلی به سال 1857 میلادی ذخائر کتب سلاطین گورکانی دستخوش دگرگونی اوضاع سیاسی گردید و نسخ ذیقیمت آنها بدست انقلابات به تاراج رفت و تعداد زیادی از کتابهای نفیس و نسخه های خطی فارسی عربی سانسکریت و اردو بطرق مختلف به انگلستان فرستاده شد.
مجموعه کتابهای خطی فارسی در کتابخانههای هند در حدود صد هزار نسخه تخمین زده میشود و شاید این بزرگترین ذخیرهایست که از کتابهای خطی فارسی در جهان وجود دارد.
بعضی از مهمترین کتابخانههائی که در هند از حیث دارا بودن کتب خطی فارسی دارای اهمیت هستند می توان به کتابخانه قادریه شهر بدایون شامل چهار هزار نسخه خطی، کتابخانه خدابخش، شهر پنتا ،کتابخانه موزه مهاراجا در شهر جیپور مجموعه نفیسی از مینیاتورها و آثار تذهیبی ایران را داراست ،کتابخانه آصفیه ˈکتابخانه مرکزی حیدرآبادˈ یا مرکز مطالعات و مخطوطات شرقی نامیده میشود به سال 1300 قمری تاسیس یافته است تعداد نسخ خطی این کتابخانه 16963 عدد است و کتابخانه دانشگاه حیدر آباد که شامل 3418 نسخه خطی اشاره نمود.
ازدیگر کتابخانه ها که آثار باارزش فارسی درآن وجود دارد می توان از کتابخانه های زیر نام برد:
کتابخانه موزه زاهد حیدرآباد دارای کتب خطی و مینیاتورهای ایرانی و هندی نفیسی است ،کتابخانه (دانشگاه) جامعه ملیّه اسلامیه دهلی نسخههای خطی آن بالغ بر 2000 جلد است ،کتابخانه آرشیوهای ملی هندوستان در دهلی نیز مجموعه بزرگ اسناد و مدارک تاریخ هند که قسمت بزرگ آن به فارسی است ،کتابخانه دانشگاه همدرد که این کتابخانه بالغ بر 4435 نسخه خطی به زبانهای فارسی، عربی، ترکی و اردو دارد ،کتابخانه دانشگاه علیگر از معتبرترین مراکز کتب و نسخ فارسی است و در این کتابخانه جمعاً 14460 نسخه خطی اسلامی نگهداری می شود.
کتابخانه آکادمی ابنسینا. بیشترنسخههای خطی این آکادمی در زمینه پزشکی است و فهرست آنها توسط رایزنی فرهنگی ایران در دهلی به چاپ رسیده است ،کتابخانه دانشگاه کلکته که مجموعاً بیش از 330 هزار جلد کتاب دارد و نسخ خطی فارسی را نیز شامل است.
کتابخانه ملی کلکته که مجموعاً بیش از یک میلیون کتاب دارد و شامل دو کتابخانه بزرگ کتابخانه شاهی و کتابخانه عمومی کلکته میباشد ،کتابخانه آکادمی عبدالباری در شهر لکهنو دارای 5000 نسخه خطی است ،کتابخانه ناصریه. دارای حدود 45 هزار کتاب خطی و چاپی فارسی و عربی میباشد از دیگر کتابخانه های هند دارای کتابهای فارسی است.
محقق ایرانی می گوید: نسخههای خطی در هند عموماً رو به نابودی است، از یک سو آب و هوای نامساعد و به شدت شرجی اکثر مناطق آنها را به تدریج از بین میبرد به گونهای که نه قابل استفادهاند و نه قابل مرمت و بازسازی و با اندک تماس دست با آنها پودر میشوند و از طرف دیگر سوداگران بینالمللی به ذخایر مکتوب اسلامی هند هجوم برده و نسخههای نفیس هنری و کهن علمی و اسلامی را از هند خارج میکنند و به علت فقر فراگیر در هند شماری از نسخههای معروف از کتابخانهها سرقت و به خارج هند منتقل شده است.
نمونه هایی از واژگان فارسی در زبان های هندی
در شاهنامه بیشتر از 90 بار نام هند و هندوستان و سند برده شده است و شرح چند نزاع یا جنگ مربوط به ایران و هند است و این خود نشانگر پیوندهای قدیمی دو فرهنگ است.
محمد عجم می گوید: در کتابˈ فرهنگ تطبیقی واژگان مشترک زبان فارسی و هندیˈ که پایان نامه دکترای آقای سوبهاش کومار است وی حدود 1850 کلمه فارسی در زبان هندی را معرفی کرده است که به عنوان اولین قدم کار جالبی است اما کاستی هایی دارد و این تعداد همه کلمات مشترک نیستند شاید حدود نیمی از کلمات مشترک را دربر گیرند و ضمن اینکه نویسنده کلمات عربی و یا عربی فارسی را تفکیک نکرده و کلمات مشترک عربی و فارسی و هندی را هم نیاورده و اصولا این مجموعه بخشی از کلمات مشترک است و بهتر بود نویسنده کلمات را بصورت زیر تفکیک می کرد.
کلمات و ترکیباتی که از فارسی گرفته شده اند و در زبان هندی نیز دقیقا در همان معنی بکار می روند مانند: - آئینه- آرمان- آسان- آواز- آزادی- اندوه – انگور- بازار- باهو(بازو) – اگر- بادام- زیره – بخشش – بد رنگ – برابر- بزرگی- برف- بندر- بهار- بی آبرو- بی باک- بیگناه- تاج – پیغمبر- پیغام – پیام- تازه- ترازو- تماشاگر- توت- جادوگر- جگری- جوجه- بچه – چادر- چالاک – چشمه – چهره – چوب- خزانه چی – خمیر- خوب صورت(زیبا) خوش آمد- خوش دل- خونخوار- دامدار- دانه دار- دردناک- درستی- دربان - دروازه بان- درگاه – دلبر- روزگار- زبردست- زندگانی- رنگ – ساده - شاباش= شادباش- شاگرد- شمشیر- شیشه- شروع – حمله - طاق- کارخانه- کاغذ- کارگر- گاوکشی- گلشن- گلوبند- گنج- گنگ- گمشده- گران- لگام- مردانگی- میهمان- نادان- نامرد- نعل- نوکر- نیزه- هر هفته- هنر- هوش و هواس – یاری – هزار – هرگز- کمر درد- و ....
یک برگ از منظومه فارسی خسرو و شیرین قرن شانزدهم گورکانیان هند.
این محقق ایرانی کلمات و ترکیبات فارسی که تلفظ آنها تغییر کرده و یا در معنای همسان با معنی آن در فارسی بکار نمی روند و یا آنکه در فارسی امروز دیگر چنین کاربردی رایج نیست را نیز چنین معرفی می کند:
هم زلف= (باجناق) هـ = هست – نهه = نیست- ناتراش = (بی ادب)- همجات (هم طبقه) – صاف (پاک)- دستخط(امضا)- نم خانه یا نه خانه=(زیر زمین) – مهربانی(تشکر) خوب صورت (زیبا)- ریگستان(بیابان) سیر(گردش تفریح)- شادی=(عروسی)- ماهول(طبیعت) آدینه(جمعه)شیشه به معنی قلیان و شاشه به معنی صفحه شیشه تلویزیون- درگاه- بارگاه (حرم آرامگاه) زورکی بارش (باران تند)- نستعلیق (ادبی) – نانوا- نانبا- ناپخته یعنی بی تجربه- بهلا= بهره- بهلا منس= بهره مند(فرد مودب ) حیران ره = متعجب- بد تمیز= بدحالت – خوب تمیز = خوش حالت- سلیقه = فن خانه داری- تعلق= رابطه – فیصله = تمام کردن – مالی = باغبان- چهوده = چهارده- ابهت= زیاد- مصروف(مشغول) – امیر و غریب(ثروتمند و فقیر)- مزیدار= خوشمزه- پسند = خواستن- گوجه به معنی هویج – تعمیر به معنی ساختن – صاف گو = رک گو- لازم به معنی اجبارا – چالاک به معنی زرنگ و فعال. ناشتا = به معنی صبحانه.
در معنی متضاد یا غیر همسان مانند: گند ( کند(قند)) در فارسی امروز به معنی بوی بد است اما در پارسی کهن به معنی عسل و بوی خوش که در زبان هندی به همان معنی قدیمی بوی خوش بکار می رود.
3- کلمات که از فارسی گرفته شده اند و دارای یک بخش فارسی و یک بخش عربی هستند
مانند اقرار نامه – دعوتنامه - خدا حافظ- حرام زاده- خدمتکار- رشوه خوار- - نکاح نامه – غسل خانه - وصیت نامه- بی عقل – بی حیا – مبارک باد- مددکار- نا مروت- طلاق نامه – وکالت نامه- نامیمون – ناخلف – ناصالح - و ...
4- کلمات و ترکیباتی که از فارسی گرفته شده اند ولی ریشه عربی دارند :
مبارک - انتظار- انتخاب – امانت- اشتهار- استعمال - محبت- ضرورت- انقلاب – تجارت – جلاد- حرامی- حرام – حرکت- خطر- خلاصه – قصور- لایق- رهن- مشهور- ممکن- ملاقات- نقب- تحقیقات- وصول- معطل – معلوم – تحکیم- مشکل - معصوم- جواب- سوال- ظالم- فورا- تحفه(متحف) در عربی بودن این واژه تردید هست. عربها بجای تحفه واژه هدیه و هدایا بکار می برند
5- کلمات و ترکیباتی که وزن و ظاهر آنها عربی است اما در زبان فارسی ساخته شده اند با استفاده از مفردات عربی و یا مفردات فارسی و عربها آنرا بکار نمی برند. مانند استفتاء برگرفته از کلمه فتوا ، مکلا ساخته شده از کلاه، استمهال برگرفته شده از مهلت ، بهلا (بهره، سود)- استرجا، استخاره ، انتظامی ، استهلال از هلال- اطلاعاتی – تحقیقاتی – متعاطف- مستاجر و ....
7- کلماتی که عربها آن را در معنی دیگری بکار می برند: قبلا هم این کلمات را توضیح دادیم مانند: تعریف و تعارف = (شناساندن)- تحکیم- سجل- استثمار- استعمار – بحث (در زبان عربی بحث یعنی پژوهش و در فارسی یعنی گفتگوی انتقادی)– مخابرات- معاف- محاق – استیصال- استهلال- بیضه – مضبوط(در زبان هندی یعنی قدرتمند) رقابت(در زبان عربی رقابت و مرافبت به معنی سانسور و در زبان فارسی به معنی مسابقه) و ...
6- کلمات مشترک از سانسکریت و اوستایی در زبان فارسی و هندی:
آب – آش- اشتر- ابر- ایزد- برخ- بازو (باهو)- پدر- ترازو- چرخ- جشن- خسور(پدر زن) خواهر- نام اکثر اعداد شمارشی – مانند یک – دو – پنج- صد – بیست .... اسامی بیشتر حیوانات مانند ببر- پیل- کبک - کبوتر - شطرنگ - زم (سرد) نام بسیاری از گلها و گیاهان و ... .
کتابهای خطی فرهنگ های واژگان فارسی
در هند گنجیه عظیمی از کتابهای خطی فارسی وجود دارد که فقط از تعدادی از آنها میکرو فیلم تهیه شده است. اما بخش زیادی از آنها ممکن است در اثر بی توجهی از میان رفته باشد.
زبان فارسی یکی از زبانهایی است که ایجاد واژگان نامه برای آن سابقه درازی دارد و از زمانهای باستان واژگان نامههایی نوشته شده که اکنون از آنها خبری نیست.
بنیاد زبان امروزی فارسی بر پایه زبان پارسی باستان در سده اول اسلام گذاشته شد و در مدت یکصد سال شعر فارسی رشد کرد و به پایه کمال رسید.در سده سوم هجری ابو حفص سغدی بمنظور کمک بتورانیان در فهم دقائق شعر فارسی فرهنگی نوشت که امروز از نام و نشان آن کسی را آگاهی نیست.
بلکه جمال الدین حسین انجو در فرهنگ جهانگیری و محمد قاسم سروری در کتاب ˈمجمع الفرسˈ که هر دو در اوائل سده یازدهم تالیف شده و شمس الدین قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم تالیف اوائل قرن هفتم و ابونصر فارابی در سال موسیقی خود از این کتاب یاد میکنند.
این تالیف ابوحفص سغدی نخستین فرهنگ واژگان فارسی است و نیز نخستین کتاب نثر فارسی بشمار می رود و کتاب دوم تاج المصار رودکی و سوم ترجمه تاریخ طبری است که در حدود 352 ابوعلی محمد بلعمی بحکم امیر منصور سامانی آنرا بپارسی گردانید.
فرهنگ دوم تاج المصادر است که ابوعبداللّه جعفر بن محمد رودکی متوفی بسال 329 بمنظور حل مشکلات اشعار برای مردم خراسان نوشت و از نسخه آن نیز اطلاعی در دست نیست.
سوم لغت فرس تالیف ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی است که در سدهء پنجم می زبسته و در آن اشعار بسیاری از استادان سخن مضبوظ است که در جایی دیگر دیده نشده. نام هفتاد و شش تن از شعرای قدیم و نیز بعض اشعار کلیله و دمنه و سند بادنامه گمشده رودکی و بعض اشعار و امق و عذرای گمشده عنصری در آن آمده و در ترتیب لغات ملاحظه حرف آخر شده است. پاولهورن خاورشناس آلمانی بسال 1897 مسیحی آنرا چاپ کرده[و چاپی دیگر پس از مقابله و تصحیح آقای عباس اقبال بسال 1319 در چاپخانه مجلس خورده است.]
چهارم ˈفرهنگ واژگان قطرانˈ تالیف حکیم ابونصر قطران تبریزی معاصر اسدی است.در مقدمه فرهنگ جهانگیری و صحاح الفرس بآن اشاره شده ولی امروز کسی را سراغ نداریم که نسخهای از این فرهنگ را داشته یا دیده باشد.
پنجم فرهنگ ˈصحاح الفرسˈ تالیف محمد هندوشاه منشی غیاث الدین بن رشید الدین فضل اللّه است که از لغت فرس استفاده کرده و ازفرهنگ ابوحفص بیاطلاع بوده است.
ششم فرهنگ لغات معیار جمالی تالیف شمس الدین محمد فخری اصفهانی است که بسال 745 بنام انجو شاه فارس نوشته و بسال 1885 مسیحی باهتمام کارل زالمان در روسیه بچاپ رسیده است. مؤلف بجای آنکه از استادان قبلی شاهد بیاورد اشعار خود را بمناسبت معانی لغات ثبت کرده است.
فرهنگ واژگان زبان فارسی هند
از اواخر قرن هشتم به بعد دانشمندان هند به لغات فارسی و اصطلاحات شعری بیش از ایرانیان توجه داشتهاند زیرا که دوازده فرهنگ مربوط باواخر سده هشتم تا آخر سده دهم در دست است که در هند تالیف شده و در همین مدت فقط دو فرهنگ در ایران تالیف گردیده است.
فرهنگ جهانگیری بسال 1017 بهترین و جامعترین فرهنگ فارسی در زمان خود بوده است.
مؤلف آن جمال الدین حسین انجوی شیرازی یکی از امرای دربار اکبر شاه و فرزند و جانشین او جهانگیر شاه بوده و پنجاه و سه فرهنگ فارسی را در دست داشته و در لغات مندرج در آنها و نیز در لغاتی که خود پیدا کرده تحقیق و ریشه یابی نموده و تحریفات را دور ریخته است. خود گویدˈبسیاری از لغات که در هیچ فرهنگی نشانی از آن نبود بهم رسید حل آنرا چاره جز تفحص از اهل دیاری که مصنف یا ناظم از آنجا بوده یا توطن در آنجا داشته نیافتم. مثلا لغاتی که از حدیقه و دیوان حکیم سنائی غزنوی یافته شد از مردمان غزنی و کابل پژوهش نمودمˈ. ترتیب لغات پسندیده نیست حرف دوم هرکلمه را باب و حرف اول را فصل قرار داده است. شاید بهمین جهت کمتر از آنچه شایسته است طرف توجه واقع گردیده بسال 1293 هجری در شهر لکهنو چاپی سراسر غلط از این فرهنگ سودمند انجام یافته است. در قرن یازدهم و دوازدهم هفده فرهنگ در هند تالیف گردید از آنجمله است.
** برهان قاطع تالیف محمد حسین متخلص به برهان که سال پایان تالیفش 1062 میباشد و به ترتیب حروف تهجی تنظیم گردیده. هزارها لغت و معنی زائد بر فرهنگهای سلف دارد که بعضی اصیل نیست. این فرهنگ شهرت بسیار یافته و چندین نوبت چاپ شده است.
**دیگر فرهنگ رشیدی تالیف عبدالرشید الحسینی از مردم سند است که تحقیقات مفیدی در لغات فارسی کرده و حرف اول و دوم بترتیب حروف تهجی است و بسال 1292 در کلکته چاپ سربی خورده است.
**دیگر بهار عجم تالیف تیک چند متخلص به بهار است. در 1152 باتمام رسیده و شامل الفاظ مرکب و اصطلاحات فارسی است. بقدری پسند ادبای معاصر او واقع شد که تا 1200 که تاریخ وفات مؤلف است هفت بار به چاپ رسید و پس از آن هم چند بار چاپ سنگی خورده است.
از سده سیزدهم یازده فرهنگ در دست میباشد که یکی از آنها انجمن آرای ناصری تالیف رضا قلی هدایت از رجال نامی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و صاحب تالیفات بسیار دیگر است و بسال 1288 پایان یافته و در همان سال هم چاپ سنگی خورده است. بعض الفاظ جعلی برهان و دساتیر را ضبط کرده و بسیاری لغات تاریخی با تحقیقات زمان خود آورده که قابل استفاده است.
ترتیب لغات بحروف تهجی است و تلفظ را بکمک هموزن هر لغت روشن ساخته است. دیگر هفت قلزم تالیف غازی الدین حیدر فرمانروای استان اود واقع در شمال هند است. از 1229 که سال جلوس او بوده تا 1232 آنرا نوشته و قبول محمد نام آنرا مرتب کرده و دیباچه آنرا نگاشته است. این فرهنگ براساس برهان قاطع قرار دارد و دو بار به چاپ سنگی رسیده است.
** غیاث اللغات تالیف محمد غیاث الدین رامپوری که چهارده سال رنج برده و کتاب خود را بسال 1242 بپایان رسانیده است. لغات عربی و اصطلاحات علمی بسیاری در آن مضبوط و حرف اول و دوم هر لغت بترتیب حروف تهجی است.
در ابتدای قرن چهاردهم مفصلترین فرهنگ فارسی بنام فرهنگ آنندراج فرمانروای شهرستان ویجینگر واقع در جنوب هندنوشته شد. مؤلف محمد پادشاه متخلص بشادد بیرراجه آنندراج و مردی دانشمند و شاعر بوده. لغات عربی را از منتهی الارب و منتخب اللغه و صراح و غیاث و فرهنگ فرنک (اشتاینگس یا جانسون) و لغات فارسی را از مؤید الفضلا و بهار عجم و غیاث و انجمن آراء و برهان و هفت قلزم و کشف اللغات و شمس و مصطلحات وارسته با توضیح و شواهد هر یک نقل کرده و بترتیب حروف تهجی در آورده است. از جهانگیری و رشیدی و سراج استفاده نکرده. تاریخ پایان تالیف 1306 است به سال 1307 در شهر لکهنو در 3011 صفحه بزرگ چاپ سنگی خورده است.
دو فرهنگ دیگر بنام 1. فرهنگ آصف اللغات ونقش بدیع در هند. 2 .فرهنگ نوبهار و کاتوزیان در ایران چاپ شده است و علاوه بر فرهنگهای یاد شده چهار فرهنگ فارسی بترکی بنام ˈاقنوم عجمˈ و شامل اللغات و قائمه لطف اللّه و لغت نعمت اللّه تالیف قرن نهم و دهم در دست می باشد. (شرح فوق از مقدمه جلد پنجم فرهنگ نظام تالیف علامه آقا محمد علی داعی الاسلام باختصار نقل گردید).
این فرهنگ جامع لغات فارسی و لغات عربی مستعمل در فارسی بامرˈنظامˈ حکمران دکن واقع در جنوب هند از سال 1340 تا 1358 قمری تالیف و در همانجا در 5 جلد و 3536 صفحه چاپ سنگی شده است. از فرهنگ جامع مرحوم ناظم الاطباء نفیسی که ازˈاˈتاˈلˈ در چهار جلد بطبع رسیده و جلد آخر آن زیر چاپ است و نیز از لغتنامه آقای علی اکبر دهخدا که چهار جزء آن بتازگی از چاپ در آمده چون هر دو پس از 1318 تاریخ اتمام فرهنگ نظام انتشار یافته یاد نشده است.
بر گرفته از خبر گزاری ایسنا