ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

تنبور

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۱۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

تنبور

ساز تنبور را در مجموعه سازهای مضرابی (زهی- زخمه ای) سازهای ایرانی بررسی می کنیم.
دارای شکمی گلابی و دسته ای دراز است که بر روی آن از 10 تا 15 پرده بسته می شود رویه جلویی شکم چوبی است دسته این ساز، مانند سه تار به سر ساز متصل است و سر در حقیقت، ادامه دسته است که بر روی سطوح جلویی و جانبی آن، هریک دو گوشی کار گذارده شده که سیم ها به دور آن پیچیده می شوند
سیم های تنبور چهار عدد و معمولا به فاصله های مختلف کوک می شده است سیم های سوم و چهارم دو نوع کوک می شده از این قرار است
وسعت ساز به قرار زیر است (که البته فاقد تمام فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی است)این ساز معمولا بدون مضراب، و با انگشت، نواخته می شود .
چنانکه در تاریخ موسیقی ایرانی نوشته شده در قدیم سازی به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفی ذکر کرده اند مثلا گفته شده که فارابی تئوری دان مشهور موسیقی ایران، تنبور بغدادی و تنبور خراسان را دستان بندی کرده است.
این ساز،از دسته سازهای شهری است.


تنبور ساز باستانی

« تنبور » یکی از سازهای باستانی و عرفانی ایران زمین است که بیشتر در نواحی غرب و شرق ایران رایج است. از قرائن و شواهد تاریخی و یافته های باستان شناسی بر می آید که این ساز قدمتی 6000 ساله دارد ومهم ترین سند تاریخی در اثبات ادعای مذکور،مجسمه ای است که در حین حفاری در حوالی مقبره حضرت دانیال نبی ، واقع در شوش ، به دست آمده و این مجسمه نشانگر دو مرد نوازنده است که در دست یکی از آنها تنبور قابل تشخیص است و قدمت این اثر به قبل از ظهور حضرت موسی(ع) یعنی به 3 الی 4 هزار سال قبل از میلاد مسیح می رسد. یکی دیگر از قدیمی ترین نشانه هایی که از این ساز در دست است ، سازهایی است که در تپه بنی یونس و کیون جیک واقع در حوالی شهر موصل بر روی دیوار ترسیم شده اند.

 

هرچند نمی توان با دقت ویقین زمان اختراع این ساز را تعیین کرد ، اما به صراحت می توان گفت که ساختن و نواختن تنبور به قرن ها پیش از ظهور اسلام بر می گردد به طوری محققین معتقدند که اکثر سازهای زهی ، از این ساز کهن مشتق شده اند و « هلمهلتز » محقق آلمانی در این زمینه می گوید: [پرده بندی تنبور ، پایه و اساس موسیقی ایرانی بوده که در زمان ساسانیان شکل گرفته و بی سبب نیست که این ساز را پدر «تار» نامیده اند]
تنبور در زمان اشکانیان و ساسانیان از جایگاه رفیعی بر خوردار بود. به طوری که ابن خرداد در رساله اللهو و الملاهی درباره موسیقی عصرخسروپرویز می نویسد:[ایرانیان معمولا عود را با نای و زنای را با طنبور و... می نواختند] و در فرهنگ دهخدا به نقل از کریستن سن ، سازهای زمان ساسانیان ، عود ، نای ، تنبور ، مزمار و چنگ معرفی شده اند و مسلما در زمان خسروپرویز ، تنبور بسیار مورد توجه بوده و تصاویر حک شده بر دیوار عمرا که نوعی تنبور در آن قابل تشخیص است نیز مبین این ادعاست.

 

هم اکنون تنبور را در بین اقوام مختلف آسیای میانه و سرزمین های اسلامی با نام های «دومبرا» ، «چونگور» ، «تونبره» ، «تنبورا» ، «تامبور» و «تنبور» می توان یافت. این ساز در شرق و غرب ایران به وفور و در نواحی شمال عراق و شهرهای مرزی ترکیه و ایران در حد کمتری با نام ها و شکل های مشابهی دیده می شود.
تنبور رایج در منطقه غرب ایران و عراق ، تنبور تیسفونی نامیده می شود که دارای کاسه ای گلابی شکل ، دسته ای بلند و 12 تا 14 پرده می باشد و در مناطق مختلف استان کرمانشاهان از جمله شهر کرمانشاه ، کرند غرب ، گهواره ، صحنه ، ماهیدشت ، دینور و ... و برخی روستاهای همدان و اسدآباد و نهاوند رایج است.
در حال حاضر تنبور در استان کرمانشاهان و مناطق کرد نشین ، ساز اساسی در تک نوازی و هم نوازی می باشد و می توان ادعا کرد که بدون این ساز ، موسیقی عرفانی این مناطق هیچ گاه معنای کاملی ندارد و همین امر چنان قداستی بدان بخشیده که در برخی مناطق بدون داشتن وضو آن را نمی نوازند و نوازندگان آن از گزیدگان قوم بوده و دارای ارزشی معنوی در بین مردم می باشند.
تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ها از روی دسته‌ای بلند و کاسه‌ای عبور کرده‌است و با ضربه انگشتان به صدا درمی‌آید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. امروزه از تنبور می‌توان به ساز محلی با دسته‌ای بلندتر و کاسه‌ای بزرگتر و منحنی تر از سه‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در می‌آیند، است. تنبور ، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.
در طول سیر و سفر تاریخی و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی پیدا کرده است . به گمان قوی میتوان گفت که اکثر سازهای زهی مضرابی از این ساز کهن مشتق شده و کمال یافته اند و به عنوان مادر سازهای زهی مانند : تار ، سه تار ، عود ، دوتار ، گیتار ، ماندولین ، دیوان و .... شناخته شده است و در کرمانشاه و کردستان ایران رایج است و زینت مجالس عرفانی و محافل روحانی است .
انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:
تنبور قوچانی ، شروانی ، بغدادی ، تیسفونی و انواع دو تار ، چگور ، قپوز و .... با شکلهای مشابه هنوز در بیشتر مناطق ایران حضور دارد . و آنطوری که در فرهنگنامه ها آمده در ایران باستان مصر و آشور این ساز وجود داشته در آشور آنرا پاندورا میخواندند و این ساز دارای سه سیم بوده است و یونانیان تنبور را بصورت فاندورا اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان و منطقه اروپایی گردیده است .

 

تنبور که مردمان حق بخصوص در کردستان و کرمانشاه قرنهای متمادی در نگاهداری آن و نعمات باستانی و اهورایی آن کوشیده اند ساز مذهبی و آیینی آنها و همدم قلندران عارف وحق پرستان است بطوریکه قبل و بعد از نواختن دست و دستانش را می بوسند و بر دیده میگذارند . آهنگ و نغمه های تنبور به صورت "مقامی" اجرا می شود و مانند کلیه موسیقی های ایزان زمین دارای تمی موزون و بدون وزن و در بعضی مقامهای آن اوزان بصورت سنگین و فراخ میباشد که بسیار کهنسال میناید و قدمت و سابقه دور و دراز آنرا نشان میدهد. کاسه تنبور بیضی شکل و دسته ای نسبتا بلند دارد . دارای 13 الی 14 و حداکثر 15 دستان - پرده- بوده و فواصل آن نزدیک به پرده و نیم پرده است و برخلاف سازهای موسیقی سنتی در این ساز ربع پرده وجود ندارد و این نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است .
تنبور سازی است از خانواده آلات موسیقی رشته ای .آنگاه که این محفظه صوتی به تدریج شکل بیضی پیدا کرده و اندک اندک یک قسمت از دو قسمت باریک بیضی طویل تر و باریکتر شده و هنگامی نام بربط یا عود بر آن نهاده شده که دسته ساز اندکی بلندتر شده و کاسه طنین ساز ، پر حجم تر گشته است در همین عصر است که ساز دیگری آفریده شده است . بر این ساز نیز در مناطق مختلف گیتی نامهای گوناگون نهاده شده است . از جمله در ایران آن را تنبور نامیده اند .

 

فارمر مینویسد : با انتشار دین اسلام به اکناف عالم تاثیر ایران در آلات موسیقی به همه جا رخنه کرد و حتی در نقاطی هم که اسلام انتشار نیافته بود راه یافت ، یعنی از طرف مشرق به سواحل اقیانوس اطلس و از شمال به سیبری و از جنوب به هندوستان و جزایر شرقی هند نفوذ کرد. تنبور که در ممالک مجاور ایران به " طنبوره " معروف شد به تدریج به چین رسید و موسوم به " تنپولا " گشت. در یونان آنرا" تام پوراس " نامیدند. از یونان به آلبانی رفت و آنرا " تامورا " خواندند . در روسیه آنرا " دومبرا " ، در سیبری و مغولستان " دومبره یا دمبوره " نام نهادند و در بیزلنس معروف شد به " پاندورا " . سایر اقوام اروپایی توسط بیزانس با این ساز آشنا شدند . این ساز در ترکیه و هندوستان رواج یافت .
در فرهنگ موسیقی " ریمان " واژه تنبور آمده است :
تنبور سازی است منسوب به ایرانیان و اعراب و از خانواده عود . " ریمان " عقیده دارد که این ساز در هندوستان " تمبوری " نامیده میشود که بیشک همان تنبور ایرانی است . در ایتالیا آنرا " تمبورو " و در قفقاز " تمپور " گویند . ارمنیها مانند ایرانیها آنرا تنبور مینامند .
در فرهنگ موسیقی " گروو " گفته شده که کلمه تنبور در طی زمان در اثر تلفظهای ملل مختلف به اسمهای مختلف در آمده است .
دائره المعارف " بریتانیکا "مینویسد : تنبور سازی است شرقی از خانواده عود که دارای دسته بلند است و 2 یا 3 سیم داردو با انگشت به صدا در میاید . قدیمیترین نشانه های موجود از این ساز در مشرق زمین نقشهایی است که از تپه های" بنی یونس " و " کیوان " واقع در شهر موصل به دست آمده است . از این نقشها معلوم میشود که شکل این ساز به تار امروزی شباهت بسیاری داشته است و دسته بسیار بلند و نازک آن با کاسه ظریف و مجوفش بسیار متناسب بوده است. مجسمه های بدست آمده از شوش که متعلق به 1500 سال قبل از میلاد مسیح میباشد و همچنین مجسمه های بدست امده از " هفت تپه " بیانگر قدمت این ساز میباشد .
" ژول روئانه " مینویسد : فارابی از مولفان قرن دهم میلادی آلات موسیقی زمان خود را مانند عود و تنبور خراسانی، تنبور شیرازی و ... به طور دقیق نشان داده است . بین این سازها تنبور بغدادی که در دمشق مرسوم بوده ، پرده بندی متفتوت داشته است .
در فرهنک کامل آلات موسیقی " زاکس " آمده است : تنبور فارسی و کردی و عبری به شکل تخم مرغ است و دسته بلند دارد و در حقیقت ساختمان تنبور نخستین گامی است که بشر در طریق رشد و تحولاین قبیل سازها برداشته است . به طور کلی میتوان چگونگی تغییرات شکل ظاهری تنبور را از زمان آشوریها تا عصر حاضر مشاهده کرد . امروزه تنبور به یک قشر وسیع از جامعه بشری تعلق دارد . ریشه لغوی تنبور " پاندورا " بوده است . تنبور در نقاط مختلف ایران ، نامهای خاصی داشته است ، مانند تنبور خراسانی و میزانی یا تنبور بغدادی یا ترکی ، شروانیان و از آنچه یاد شه چنین بر میاید که تنبور باستانی مشخصاتی به این ترتیب داشته است .1_سازی رشته ای 2_نواختن با ناخن یا سه انگشت دست راست 3_در آغاز یک تار یا یک رشته داشته است 4_ تنبور دو نوع بوده یک نوع که پرده یا دستان میبستند و دیگری بدون پرده بوده است 5_ شکل ظاهری آن مانند دو تار ( چگور ) بوده است .6_بی تردید دارای گوشی و خرک بوده است .
آقای علیرضا فیض بشی پور در پژوهش درجه کارشناسی خود درباره تنبور اشاره دارد به تعدادی از مقامهای این ساز مانند مقام " باریه " و " طرز رستم " ، " مجنونی " و " جنگ آرا " که این مقامها از مقامهای کهنی میباشد مه سینه به سینه از تنبور باستان تا تنبور حاضر نقل شده است . گویا مقام " باریه " را " باربد " خوانده است .

انواع تنبور از نظر شکل

تنبور از شکل ظاهری دارای دو نوع است .
یک: نوعی کاسه ی آن یک تیکه است واز لحاظ ساخت آن بسیار مشکل است و تنبور قدیم همه از این نوع بوده اند .
دو: نوعی که به چمنی مشهور ست که همان ترکه ای است که کاسه ی آن از تکه های چوب درست شده است و مزیتی که برنوع اول دارد این است که هم ساخت آن راحت تر است واگر از لحاظ کاسه آن مشکلی پیش بیاید تعمیر آن راحت تر است.
تنبور در نواحی باختری ایران ویژه درانجمن تنبورنوازان، قلندران و درویش‌های اهل طریقت و اهل حق کردستان وکرمانشاهان استفاده می‌گردد که به وسیله آن موسیقی مذهبی خود را اجرا می‌کنند.

تاریخچه تنبور

بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابه‌های شوش، تنبور دارای تاریخچه‌ای مربوط به حدود ۱۵۰۰پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌است. از تنبور به سه‌تار باستانی ایرانیان تعبیر شده‌است که در زمان ساسانیان خسرو پرویز و قبل از آن هم به کار نواختن می‌آمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می‌شده و ابن خردادبه آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می‌گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌نوازند. تنبور در نوشته‌های موسیقی عرب، به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده واز آن به عود دسته بلندایرانی تعبیر شده‌است. آمده است که در پنج هزار سال پیش در آناتولی قدیمی کسانی از نژاد آریایی میزیسته اند بنام " هی تیت " که تنبور بین آنان معمول بوده است و درنقشها حجاری شده روی سنگ این ساز تصویر شده است . آرتور کریستسن سن در کتاب " ایران در زمان ساسانیان " نام ابزار موسیقی ایران را چنین آورده : بربط ، نای ، مزمار ، چنگ و گوید مردم خراسان بیشتر وسیله ای را در موسیقی بکار می برند که هفت تار داشت و آنرا " زنگ " میخواندند . اما مردم ری ، طبرستان و دیلم تنبور را دوست تر داشته و این ساز نزد همه ، مقدم بر سایر سازها بوده است.
تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است: مرحوم سید خلیل عالینژاد در پایاننامه خود با موضوع" تنبور از دیرباز تاکنون" با بیان این مطلب گفته:در عراق صدر اسلام و قرون اولیه دوران اسلامی طنبور محبوبیت داشته، در همین دوره در سوریه و حجاز طنبور از جمله رایجترین سازهای مورد استقبال عامه بود. اما در عصر عباسیان طنبور به محبوبترین ساز عالی و اختصاصی اعجوبگان هنر موسیقی تبدیل شده بود و به این ترتیب عود را که اسباب دست هر موسیقیدان بزرگ در کار همراهی محسوب میشد به مبارزه میطلبید. این استاد بزرگ می افزاید: تنبور در اعصار و قرون متمادی در صحنه هنر موسیقی سرزمین ما حضور چشمگیر داشت ولی متاسفانه آنچنان اسناد و مدارک در دست نیست که بتوان پرده از چگونگی الحان و مقامات موسیقیایی آن زمانها برداشت .
در بخش دیگراین رساله آمده است: اگر چه در مورد رشد و شکوفایی هنر موسیقی در عهد صفوی نظریات متفاوت ارائه شده اما با توجه به نوشتههای مورخین ایرانی و غیر ایرانی بسیاری از بزرگان علم و عرفان آن روزگار تنبور نواختهاند .
اما در اواخر عصر صفوی هم چنانکه اقتدار، امنیت و اثبات سلسله مذکور رو به ضعف نهاد گرمی و رونق بازار هنر به ویژه موسیقی به سردی گرایید و در عوض تاریکی و جهل و خرافات و تعصبات غیر معقول جای آن را گرفت که تا یکی دو قرن ادمه یافت. با وجودیکه دوران پس از صفویه را خیلیها دوران کم خبری نامیده اند، اما با توجه به پارهای از اسناد موجود تنبور باز کم و بیش به حیات خود ادامه داده و راهرو تنگ و تاریک یکی دو قرن را پشت سر نهاده و خود را به عصر حاضر رسانیده است .
سید خلیل عالی نژآد همچنین در انتهاآورده است: با نگاهی به مقالات و کتبی که در مورد موسیقی ملل جهان نگارش یافته میتوان دریافت که تنبور در بیشتر سرزمینها مثل هند، آمریکا، چین، مصر، سوریه، بالکان گرجستان و افغانستان، بنگلادش، مراکش، به نوعی حضور دارد البته نهایتا پیداست تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است .
گفتنی است، این پایاننامه در سال 75 - 1374 توسط سیدخلیل عالینژاد برای کسب درجه کارشناسی موسیقی از دانشگاه هنر با راهنمایی دکتر تقی بینش تدوین گردیده است.
در میان سازهای سنّتیِ رایج در ایران ، تنبور از لحاظِ قدمت ، گستردگی و گونه گونی در شکل و اندازه ، بسیار قابل توجه است . یافته های باستان شناسی ، دیرینگی بسیار زیاد این ساز را در ایران نشان می دهد. قدیمترین این یافته ها سه تندیسک سفالین به دست آمده در شوش متعلق به 1500 ق م است که در دستهای یکی از آنها سازی شبیه تنبور هست . همچنین تصویری نقش شده بر تخته سنگهای تپة کیون جیک در حوالی شهر موصل متعلق به حدود 1000 ق م ، نیز نوازندگانی تنبور به دست را نشان می دهد . صرف نظر از این یافته ها، از کاربرد واژة تنبور در متون فارسی میانه و پهلوی مانند منظومة درخت آسوریگ، رسالة بُندَهش، کارنامة اردشیر بابکان و رسالة خسرو قبادان و ریدک وی معلوم می شود که نواختن این ساز دست کم در اواخر دورة اشکانی و سرتاسر دورة ساسانی در ایران رواج داشته است .
از پاره ای از وجوه تسمیة تنبور نیز ایرانی بودنِ نام این ساز فهمیده می شود. مثلاً، مطرح شده که واژة تنبور در اصل ، مرکّب است از دُم / دُنب و برّه ؛ چه ، این ساز به دُم برّه شباهت دارد.
با وجود این وجوه تسمیه و یافته های باستان شناسی و مستندات منابع مکتوب کهن و نیز تأکید شماری از محققان بر ایرانی بودن تنبور ، مباحث متفاوت دیگری نیز به میان آمده است . فارمر با استناد به مباحث زبان شناسان ، این موضوع را مطرح می کند که در مصر قدیم تنبور را ظاهراً نِفِر می گفتند که معادل واژة عبریِنِبِل است ؛ بنابراین ، می شود احتمال داد سه حرف «ن »، «ب » و «ر » که در واژة تنبور وجود دارد، با اندک تفاوتی یادآور نام قدیم این ساز در مصر (= نفر) است . این سه حرف در واژة قنبره (جمع : قنابر) نیز، که به گفتة ابن بطوطه در قرن هشتم در شمال افریقا معمول بوده است ، وجود دارد .
برخی ، با استناد به این گفتة مسعودی که اختراع طنبور را به دو قوم گنهکار و نابود شدة سَدوم و عموره (= همان قوم لوط که در سواحل بحر المیّت ( بحر لوط ) می زیستند) نسبت داده است ، تنبور را برگرفته از تن (= صدای حاصل از نواختن ضرب ) و بور (= آن که نابودی اش مقدّر شده باشد ) پنداشته اند . پیداست که اگر نظر مسعودی پذیرفته شود، می توان برای تنبور خاستگاه عربی قائل شد. فارمر، با استفاده از گفتة فارابی ، در بارة دستانهای جاهلی تنبور می گوید در عصر جاهلی تنبور بی گمان وجود داشته هر چند که نامی از آن نمی یابیم . این در حالی است که همائی شعری از اعشی بن قیس (متوفی 629) ، صاحب یکی از معلقات سبع ، آورده که در آن تنبور ــ البته به صیغة جمع : طنابیر ــ به کار رفته است .
به نوشتة دورینگ ، می توان نوعی از قلب واژة سومریِ پان تور به معنای قوس کوچک را در واژة تنبور سراغ گرفت که در یونانی به صورت پاندورا در آمده است . البته وی از طرح این احتمال نخواسته خاستگاه این ساز را غیرایرانی معرفی کند؛ چه ، در جای دیگر تصریح کرده که خاستگاه تنبور ایرانی یا کُردی است.
تنبور از طریق حیره ، مرکز ملوک لخمی ، به جزیرة العرب راه یافت و در قرنهای نخستین اسلامی از آنجا به کشورهای اروپایی رفت، این ساز که در حیره به طُنبور/ طنبوره شهرت یافت ، در یونان تامپوراس نام گرفت و از آنجا به آلبانی رفت و تامپورا خوانده شد. در روسیه به دومرا ، در سیبری و مغولستان دومبره یا دمبوره ، و در روم شرقی باندورا یا پاندورا نام گرفت و سایر اقوام اروپایی که از طریق روم شرقی با این ساز آشنا شدند، اسم پاندورا، ماندوره و باندوره و صورتهای دیگر کلمة پاندورا را بر آن نهادند. نام این ساز در چین ، تنپولا است که تفاوت چندانی با نامهای آن در سایر مناطق جهان ندارد (فارمر، 1942، ص 40ـ44). به گفتة ریمان ، سازی که در هندوستان با نام تمبوری متداول است ، همان تنبور عربی یا ایرانی است .
به نوشتة ابن خرداذبه در ایرانِ پیش از اسلام ، نواختن تنبور در ری ، طبرستان و دیلم بیش از سایر مناطق رواج داشته و این ساز اغلب آواز را همراهی می کرده است (ص 32). سخنان ابن خرداذبه را مسعودی نیز در مروج الذهب نقل کرده است .



ساختمان تنبور

تنبورها در اندازه های مختلفی ساخته شده اند که بر اساس تحقیق درویشی، اندازة کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آنها به این ترتیب است : طول کلی : 87 ـ 5ر95 سانتیمتر؛ طول صفحه : 34ـ42 سانتیمتر؛ عرض صفحه : 5ر15ـ20 سانتیمتر؛ عمق کاسه : 2ر13ـ17 سانتیمتر به طور کلی بلندی این ساز در نمونه‌های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه‌های استثنا ۸۵ تا ۹۰ سانتیمتر می‌باشد. و تشکیل شده‌است از :
کاسه،
دسته،
صفحه،
سیم گیر،
خرک دسته،
خرک صفحه،
دو یا سه گوشی
دو یا سه سیم و
۱۳یا ۱۴ دستان
گلو / گلویی ، که در تنبورهای ترکه ای ، که کاسه را به دسته متصل می کند.

کاسه : همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت میسازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسة یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسة اغلب سازها از هفت تا دَه ترکه ساخته شده اند.
دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد
صفحه:قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحة نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانة کاسه قرار می گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تا ثیر بسزایی دارد.
دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محلهای معیّن بر دسته بسته می شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستانها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستانها متغیر است
خرک: خرک ، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصلة حدود 3ر5 تا 4ر7 سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می کند
سیم گیر : به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می کنند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می زنند و تا انتهای دسته می کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد.
گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده میکنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی ) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانة کوک (جعبة گوشیها) ندارد و گوشیهایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند.
سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک ، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می شود
پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصله ی هردو دستان را یک پرده می گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به یک سیم ارتقا داده اند .
سیم: دو یا سه سیم ، که سیم بالایی معمولاً جفتی است . این سیمها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشیها پیچیده می شوند.

شیوه نواختن تنبور

در تنبورنوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می شود. در شیوة معمول نوازندگی ، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه ، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده ، شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده می شود. تنبورنوازی با مهارت ، در نواختن ساز به صورت «افقی » نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است )، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانة آرایه های صوتی ، سونوریتة (صدادهی ) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش ، و بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازندة حقیقی تنبور در طی آموزشهای هنری و معنوی به دست آورده ، معنی می شود. مشخصترین عوامل فنی در اجرا عبارت اند از: ضرب قوی با چهار انگشت ، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی ، مثل دو تارنوازی یا سه تارنوازی ، اخذ می کنند.
در شیوة استاد نورعلی الهی (متوفی 1353 ش ) این تأثیرپذیریها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی ) شنیده می شود ولی در شیوة استادان دیگر، نظیر سیدامراللّه شاه ابراهیمی (متوفی 1382ش ) ، سیدخلیل عالی نژاد (متوفی 1381ش ) و علی اکبر مرادی (متولد 1327ش ) ، خصوصیات اصلی و قدیمی سنّت تنبورنوازی حتی الامکان حفظ می گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری ، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون ) دیده می شود که جدید و گونه ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبورنوازی ، که مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است ، تفاوت و حتی تضاد دارد .
با این که تک نوازی را بهترین جلوة هنری تنبورنوازی دانسته اند، نواختن سازهای دیگری ، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه ، همراه تنبور در سنّت موسیقایی منطقة کرمانشاه و کردستان ، طبیعی و جا افتاده است . با این حال ، مقامهای تنبور مختص به خود آن است و مراد از «مقام » گاهی نشانة ساختاری مقامی است که قادر است اشکال گوناگون و آهنگهای کمابیش ثابتی را تولید کند . از معروفترین مقامهاست : شیخ امیری ، سَحَری ، عابدینی ، باباکاوسی ، ساروخانی ، چپی ، طرز، قه طار (قطار)، شاه خوشین ، جلو شاهی ، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی ) و هَل پَرِگه . برخی از آنها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می شود.
ضبط مقامهای موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقامهای مقدّس » تا ابتدای هزارة سوم میلادی ، حق خروج از خانقاه ، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی ) را نداشتند. روایت فردی استادنورعلی الهی از این مقامات ــ که از 1338 تا 1348ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر شده است ــ در کنار روایات سنّت گرایانه تر و محافظه کارانه تری از قبیل ضبطهای 1379ـ1380 ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازة رسمی و کتبی شیخ خانقاه مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ ، همراه شده است )، مجموعه ای گسترده و قابل تأمل را عرضه می کنند. مهمترین این صفحه ها عبارت اند از : > مسیر عشق الاهی < ، > حماسه ای روحانی < از استاد الهی ، > موسیقی کُردی ایران < از علی اکبر مرادی که بترتیب در 1997، 1998 و 2001 در پاریس ضبط شده اند .
در این بین ، نواخته های هنوز منتشرنشدة سیدخلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از سلسله ای عرفانی ـ هنری قدیمی در منطقة کردستان ، بسیار شایان توجه است . در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافتهای درخشان فردی و درونی او درآمیخته است ؛ اجراهایی برپایة سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور، تجلی پیدا کرده است .

مقامات تنبور


مقامهای حقانی (کلام ، یاری) : اساسی ترین بخش موسیقی تنبور ، موسوم است به سرودهای دینی اهل حق یا مقامهای حقانی که نزد پارسان به کلام مشهورند. این مقام ها تنها با تنبور و آواز اجرا می شوند. هر کلام متن معینی دارد و این متون از گفته ها و سروده های بزرگان پارسان (اهل حق) است. متون کلام ها عمدتا منظوم و حجایی است و سروده های مذهبی آیینی آن از کتاب نامه سرانجام و سایر کتابهای دینی اهل حق است. تعداد کلام های اصلی 72 مقام است . این کلام ها که به کلام های پرد یوری شهرت دارد، متعلق به دوره پیش از سلطان اسحاق تا زمان او هستند.
مقام های باستانی (مجلسی) : تنبور نوازان گاه این مقام ها را غیر یاری ، غیر کلام یا غیر حقانی می نامند. تنبور ، مهم ترین ساز اجرا کننده این مقام ها ست. بخشی از این مقام ها ، با سازهای سرنا، دهل ، دوزله ، نرمه نای و شمشال نیز اجرا می شوند که متاسفانه تعدادی از آنها به علت پیچیدگی و نامانوس بودن به دست فراموشی سپرده شده اند. بیشتر این مقام ها در کوک طرز نواخته می شوند. چنانکه سابق بر این اشاره شد حوزه رواج تنبور در کرمانشاهان در دو کانون اصلی صحنه و گوران (3) متمرکز است ، اما از آنجا که تجمع یارسان (اهل حق) در گذشته بیشتر در منطقه گوران بوده ، مقام های تنبور این منطقه تا حدودی اصیل تر باقی مانده است.
مقام های مجازی: مقام های مجازی را گورانی نیز می خوانند. ترانه ها ، آهنگ های رقص و بسیاری از نمونه های مختلف موسیقی کردی در این بخش قرار می گیرد. این دسته از مقام ها تا حدی از دو دسته دیگر جدیدترند. مقام های مجازی اگرچه در مقایسه با سایر مقام ها از روحانیت کمتری برخوردارند اما از ویژگی های هنری بسیار والایی برخوردارند. مقام های مجازی با آواز ، سرنا و دهل ، دوزله ، نرمه نای و تنبک ، شمشال و کمانچه نیز اجرا می شوند. این مقام ها از تنوع شگفت انگیزی برخوردارند و به عبارتی گسترده ترین بخش موسیقی کردستان و کرمانشاهان را می سازند.
 
برگرفته از بانک مقالات فارسی /مسعود رضایی

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ