کشتی پهلوانی و ورزش های باستانی
کشتی پهلوانی و ورزش های زور خانه ای
دیباچه
ورزش زورخانهای یا ورزش باستانی و یا ورزش پهلوانی نام گروهی حرکات ورزشی با اسباب و بیاسباب و آداب و آیین ها پیوسته به آنهاست که در گستره کهن نگاری و فرهنگی ایران از گذشتههای دور همه گیری داشته است.ورزشهای زورخانهای نام دیگر آئین پهلوانی و از ورزشهای کهن و بنام ایرانیان است. جایی که در آن به ورزش باستانی میپردازند زورخانه نام دارد. هم چنین در زورخانه علاوه بر ورزش زورخانهای کشتی پهلوانی نیز گرفته میشود.
ورزش باستانی، تنها ورزش یک پارچه و هماهنگی است که نمود پیکارهای یلان و جوانمردان(عیاران) در برابر تازش بیگانگان به این مرز و بوم بوده است و از همه وابزار هایر اینکه بافت این ورزش در درازنای سالیان دیرباز با روان مینویی و خوی نیک آن آمیخته شده است، این ورزش از دید دانشین ،توانمندی ،پایستگی ماهیچهای و چابکی و از همه ارزشمندتر پایستگی قلبی، رگ های بدن هم ویژگیهایی دارد.
این ورزش را که پویش های آن پیگیری کار های جنگی را در بر دارد ، پسندیده است ورزش جنگی بنامیم و ریشههای آنرا نیز در دلبستگی که مردم ایران در هر زمان به پاسداری از مرز و بوم کشور خود داشتهاند ، باید جستجو کنیم.
چون پیشدرآمد پاسداری از خاک میهن ، داشتن توانایی اندامی و آمادگی های جنگی بوده ، پهلوانان و عیاران ( عیار به چَم زرنگ؛ چالاک؛ تردست) و شاطران (در اینجا شاطر به چَم دلاور و چالاک و تند می باشد) به ورزش باستانی که همچنین با شیوه های میهنی و آیینی انگیزه نیرومند ساختن روانی و استواری باور میشده ، روی میآوردهاند و از آن برای رسیدن سرانجام رخت جنگاوری و کشتیگیری و دلاوری بهره میجستهاند.
کشتی پهلوانی و کشتی از دیر باز ترین ورزش ها در ایران بوده است که در در درازنای سده ها در فرهنگ ایران تنیده شده است.در ایران باستان از کشتی و پیشه پهلوانی و جنگاوری همچون سربازی همگانی نام برده اند که استادانی در سپاه هستی داشته و جوانان را آموزش می داده اند.جنگ تن به تن و آشنایی با فن کشتی که در میدان جنگ کاربرد داشته است از ویژگیها و شناسه های جنگاوران شمرده می شده است.گاه سرنوشت جنگی را نیز نبرد تن به تن و کشتی دو پهلوان و یا فرماندهان سپاه آشکار ساختن می کرده است. آنها گاه سرنوشت جنگها نمایان می ساختند بدین سان که پهلوانها دو سوی جنگ بی آنکه لشگر ها با هم درگیر شوند، با یک پیکار، پهلوانی سرنوشت جنگ را آشکار میکردند.
همواره در زورخانه ها پیشتر هنجار بر این بوده است که پس از انجام حرکات ورزشی و نرمشی با ابزارهای زورخانه چندی از کسان کشتی گیر دو به دو درون گود شده و به آمادگی و زورآزمایی می پرداختند و «کهنه سوار» یا پیشوا (مرشد) به آموزش آنان می پرداخته است.
تاریخچه
ایرانیان از دیرباز به ورزشهای جنگی و میدانی دلبستگی فراوان داشتند ، تا به آنجایی که ارزش آن را از روایت های کهن نگاران یونان باستان در این باره میتوان دریافت.
هرودوت مینویسد: « ایرانیان به فرزندان خود از پنجسالگی تا بیستسالگی جز سه چیز نمی آموزند ـ اسب سواری ، تیر اندازی ، راستگویی ». استرابون گذشته از آنکه به همین مورد اشاره میکند ، هدفهای اخلاقی ورزش را در میان ایرانیان خاطر نشان می سازد و از نظم و همآهنگی این ملت در این قبیل امور سخن میراند. گزنفون می نویسد : « به کودکان پارسی تا شانزده سالگی میآموزند که چگونه تیر و کمان و زوبین را بکار ببرند …. اگر ایرانیان شکار را ورزشی عمومی ساختهاند… و با کار های چابکانه ، با استادی از پی صید تاخت و تاز مینمایند ، بدانجهت است که هیچ وسیلهای را برای آماده شدن برای جنگ بهتر و شایسته تر از ورزش شکار نمیدانند » پلو تارک مینویسد: « در ایران ، رشادت و تناسب اندام از محاسن جوانان محسوب میشود و ایرانیان سعی دارند به وسیله ورزش و پویش های گوناگون دیگر بر زیبایی بدن خود بیفزایند ».
پیدایش زورخانه بر می گردد به زمانهای خیلی قدیم که جنگهای تن به تن انجام می شد و تعلیم هرودوت مینویسد: « ایرانیان به فرزندان خود از پنجسالگی تا بیستسالگی جز سه چیز نمی آموزند ـ اسب سواری ، تیر اندازی ، راستگویی ». استرابون گذشته از آنکه به همین نمونه نمارِش میکند ، آرمان های منشی ورزش را در میان ایرانیان یادآوری می سازد و از سازماندهی و همآهنگی این مردمان در این قبیل کارها سخن میراند. گزنفون می نویسد : « به کودکان پارسی تا شانزده سالگی میآموزند که چگونه تیر و کمان و ژوپین را بکار ببرند …. اگر ایرانیان شکار را ورزشی همگانی ساختهاند… و با کار های چابکانه ، با استادی از پی شکار تاخت و تاز مینمایند ، بدان ازاین روی است که هیچ ابزاری را برای آماده شدن برای جنگ بهترو شایسته تر از ورزش شکار نمیدانند » پلو تارک مینویسد: « در ایران ، دلاوری و برازندگی اندام از خوبیهای جوانان به شمار میرود و ایرانیان کوشش دارند با بکارگیری ورزش و پویش های گوناگون دیگر بر زیبایی اندام خود بیفزایند ».
پیدایش زورخانه بر می گردد به زمانهای بسیار دیرین که جنگهای تن به تن انجام می شد و آموزش فن های جنگی در آن روزگار به شیوه ویژه انجام می گرفت زیرا کارهای جنگی آن روز، اسب سواری ، چوگان بازی، تیر اندازی و کشتی و... بود که آموزههای آن برای هر سرزمینی بایسته بود.
در گذشته و برای برگزیدن پهلوان، همه یلان و پهلوانان به میدان می آمدند و پس از مراحل گوناگون و زمین زدن همگی هماوردان «پهلوان» برگزیده می شد.این کار بیشتر در «گود» زورخانه انجام می شد و براستی آرمان فرجامین و پایانی ورزش زورخانه، کشتی انگاشته می شد.
در کارنامه کشتی پهلوانی و ورزشهای زورخانهای آمده است که ورزش و انجام حرکات پهلوانی جزو کُنش های بنیادی روزانه ایرانیان در روزگار باستان بوده است. ورزشکاران برای مردمان آن زمان ارزش ویژهای داشتند چرا که آنان برای نیروی اندامی و مردمنشی شکرگزار بوده و هرگاه که نیاز میشد برای پاسداری از خانواده و سرزمین خود در برابر دشمنان پیش رو به جان فشانی بودند. پهلوانان همیشه جایگاه ویژهای در میان مردم و سردمداران داشتهاند.
پیشینه نام
کشتی در واژهنامه دهخدا به چَم «زور آزمایی دو تن با یکدیگر بدونبه کار بردن ابزار و ساز و برگ به خواست بر زمین افکندن هم نبرد، کوشش بر به زمین افکندن هماورد ، بهم چسبیدن دو پهلوان به یکدیگر و کوفتن و افکندن یکدیگر بر زمین» آمده است.
از پیشینه و روزمهان پیدایش این رشته در ایران گفتارها گوناگونی گفته شده است ولی کهن نگاری نشان میدهد که 4500 سال پیش در لرستان و میانرودان نشانههایی جای داشته که بازگو کننده هستی و ارزشمندی داشتن ورزش و ورزیدگی هایی است که امروز «کشتی» نامیده میشود.
نام کشتی از کمربندی به نام «کشتی» گرفته شده که زرتشتیان هنگام خواندن نیایش و پهلوانان برای کشتیگیران این کمربند را سه بار گرد کمر میبستند آنها برای رویارویی با هماوردان خود آن را به کمر میبستند که یادآور سه پایه زرتشت، گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک بود.
به جز یادگارهای زرتشتیان، نوشتههای کهننگاران یونانی و روسی و همچنین شاهنامه فردوسی، همه دال بر پیشنه و دیرینگی فرهنگ کشتی و پهلوانی در ایران است.