کشتی پهلوانی و ورزش های باستانی 2
ابزار های ورزشی
ابزار های ورزشی زورخانه مانند میل، کباده، سنگ، ابزارهای یاری دهنده آموزشی ارتشی بوده است که به جای گرز، کمان، سپر بهکارگرفته می شدند. در این میان کارایی تخته شنو و تخته شلنگ را باید روشن کرد. تخته شنو را جایگزین شمشیر باید دانست و انگیزه از ساختن آن جلوگیری از رسیدن نمناکی گود به پنجه و مچ دستهای ورزشکاران بوده است تا از گرفتگی پا و واگیری سردی و شاید نمناکی به پای ورزشکاران و همچنین از پیامدهای آن جلوگیری شود. ولی تخته شلنگ که گفته میشود برای ورزیدن چالاکی(شاطری) بوده و شاید برای آمادگی ورزیدگی جهش بر پشت اسب هم بوده باشد ورزش شنو که بازوان و شانه ها را نیرومند میکند برای ورزیدگی در جنگهای دریایی و گذر از رودخانهها بوده است.
تخته شنا:
چوبی است هموار به درازای 70 سانتیمتر و گاهی کوچکتر و بزرگتر از این اندازه هم ساخته می شود. به زیر تخته نزدیک دو سرآن دو پایه زنخی به بلندی چهار سانتیمتر میخکوب شده است.
میل ورزش:
افزاری است چوبی و کله قندیو توپر، ته آن گرد و هموار و سرآن تخت یا گرد است و در میان آن دستهای به درازای پانزده سانتیمتر فرو برده اند. سنگینی هر میل از پنج کیلو تا چهل کیلو گرم است .
میل بازی:
مانند میل ورزش است ولی دسته آن بلندتر از میل ورزش و سنگینیش کمتر از آن است تا در هنگام بازی و پرتاب کردنش آسان باشد .سنگینی هر میل بازی از چهار تا شش کیلو گرم بیشتر نمی شود.
سنگ:
دوپاره و راست گوشه است که از درازا با بست های فلزی به یکدیگر چسبانیده شده و یک بر آن هلالی است، درازای سنگ یک متر و پهنای آن هفتاد سانتیمتر است. در میان سنگ سوراخی است که در آن دستگیره ای گذاشته اند و روی آن را با نمد یا کهنه پوشانده اند تا دست ورزشکار را هنگام سنگ گرفتن زخم نکند. سنگینی هر دو سنگ ازبیست کیلو تا صد و بیست کیلو است. سنگ را پیشترها (سنگ زور) و (سنگ پای افزار (نعل) ) هم می نامیدند زیرا به ریخت پای افزار (نعل) است.
کبـّاده :
افزاری است آهنی، مانند کمان و سراسر تنه آن از آهن است و در میانش «جا دستی» دارد. درازای آن نزدیک به صد و بیست تا صد و سی سانتیمتر است. چله کبـّاده زنجیری است شانزده چنبره ای ـ و گاهی کمتر یا بیشتر ـ و در هر چنبره (حلقه) شش پولک آهنی دارد و میان آن جا دستی گذاشته شده است. سنگینی کباده از ده کیلو تا چهل کیلو است. گاهی نیز کبادههای سنگینتر و سبکتر هم می سازند و بکار میبرند.
نماد ها
در ورزش باستانی، اداوات کاربردی، بر گرفته شده از ابزارهای جنگی است، برای نمونه «میل» دگرگون شده گرز است، «کباده» همان «کمان» است، «سنگ زورخانه» همان «سپر» است و « کوس زورخانه» یادآور کوس جنگی یا همان کوس است و گود زورخونه جایی برای پرورش تن و روان ولیدر این میان خواندن سرودها هم کارایی همان رجزخوانی میدانهای جنگی را به خوبی ایفا کرده است با این دگرسانی که در سرودها رجزخوانی انگیزه ترساندن هماورد و چیرگی بر او بوده، ولی در سرودهای زورخانه ها انگیزه دادن توان و نیرو به ورزش کاران است که در این میان سرودها دلخواه را با چاشنی پند و اندرز در گشتگاه چیرگی بر سرشت گزینش می شدند.
پیشوا (مرشد ) در زورخانه به مانند صوفی یا خداشناسی می باشد که با خواندن سرودهای پهلوانی هدفش رساندن توان و نیروی ورزش نمودن است.
منش پهلوانی
شاید با ارزش ترین بنمایگان پیوسته به ورزش ایرانی را بسان بسیاری از دیگر بخش های کهن نگاری بتوان در شاهنامه فرزانه ابوالقاسم فردوسی جستجو نمود. پهلوانی، جوانمردی و دادگستری از با ارزش ترین رویکردهای دستمایهای هستند که پهلوانان و زورمندان شاهنامه با نگرش به آنها ستوده می شوند. براستی کهن نگاری ورزش و زورمندی در ایران همواره با منشها ، فرهنگ و پهلوانی گره خورده است و تن توانمند همواره زمانی باره نگرش نهاده شده است که در پیشگاه منشها و ارزشهای مینُوی بوده باشد.
این منش فرهنگی و پهلوانی هم براستی پایه و مایه ورزشهای کهن ایرانی مانند کشتی پهلوانی و ورزشهای زورخانه ای بوده است. چنانکه تا سالهای سال گود کشتی و زورخانه از ریشه ای ترین و باارزش ترین جاهای ورزشی در ایران بوده اند و ارزشمندی شان را تا روزگار امروزی نیز نگهداشته اند.
گرداننده زورخانه
پیشوا: امروز در زورخانه پیشوابه کسی می گویند که آوازی خوش دارد و هنگام ورزش روی «سر دم» می نشیند و با آهنگ های گوناگون که هر کدام ویژه یکی از پویش های ورزشی است کوبه (ضرب) میگیرد و سروده های رزمی که بیشتر از شاهنامه فردوسی برگزیده می شود می خواند و صدای دنبک (ضرب) و آواز خود را با پویش های ورزشکاران ، هماهنگ می کند و آنان را به ورزش بر می انگیزد. پیشترها « پیشوا» یا «کهنه سوار» کسی بود که کار آموزش ورزشکاران و پهلوانان با او بود. کهنه سوار در هنگام ورزش لنگی به دوش می انداخت و چوبی هم که به آن «تعلیمی» می گفتند در دست می گرفت و در کنار گود می نشست و باستانی کاران یا کشتیگیران را در کارهای ورزشی و کشتی گیری راهنمایی می کرد. کهنه سواران یا پیشواان از چابکترین و آزموده ترین پهلوانان و ورزشکاران بودند. ولی امروزه کارایی پیشوا دگرگون شده است.
ارزش و جایگاه ورزشکاران در زورخانه
پیش کِسوَت:
پیشکسوتدر زورخانه به کسی می گویند که سالمندتر و آزموده تر از ورزشکاران دیگر باشد . پیشکسوت از همه گونه ورزشهای باستانی و ریزه کاریهای یکایک آنان آگاه است و می تواند بهتر و سنگین تر از دیگران ورزشهای باستانی را انجام دهد.
میاندار:
ورزشکاری است که در گود روبروی پیشوا و میان ورزشکاران دیگر می ایستد و گرداندن ورزش و پیش و پس انداختن کارهای ورزشی را بر دوش می گیرد. ورزشکاران هنگام ورزش به او نگاه و از پویش های ورزشی او پیروی می کنند. میاندار باید مانند پیشکسوت آزموده و آگاه از همه گونه ورزش و ریزه کاریهای یکایک آنها باشد. بیشتر پیشکسوت هر زورخانه میاندار آنجا می شود.
پهلوان:
به کسی گفته می شود که بسیار آزموده و چابک و کار کرده باشد و هماوردی نداشته باشد.
نوخاسته:
جوان نوچه ای است که آزمودگی یافته و پهنه کارهای ورزشی خود را گسترش داده و برای کشتی گرفتن و ورزشهای «تو گودی» به زورخانه های دیگر می رود.
نوچه:
به جوان ورزشکاری گفته می شود که زیر نگاه پهلوانی، فن های کشتی را می آموزد و شاگرد او به شمار می رود. او از دید تردستی و چابکی برگزیدهترین شاگردان آن پهلوان است.