هفت خوان رستم
نگاهی به هفت خوان
در سفری که رستم از سیستان به مازندران می رود تا کیکاوس را رها سازد ، برای او حوادثی پیش می آید که آنها را هفت خوان رستم می نامیم و عبارتنداز:
1. کشتن شیر 2.نجات از گرما و تشنگی 3.کشتن اژدها 4.هلاک کردن گنده پیر جادو 5. اسیر کردن اولاد دیو 6.کشتن ارژنگ دیو7.هلاک کردن دیو سفید.
در حاشیه ی برهان قاطع،ذیل هفتخوان چنین آمده است:«خوان» به معنی«سفره» است؛بعضی وجه تسمیهء این کلمه را آن دانسته اند که رستم و اسفندیار از هر کامیابی،خوانی از اغذیهء لذیذ می گستردند. همان طور که بر همگان آشکار است داستان های شاهنامه حاوی نکته های فراوان است و ذهن خواننده را به چالش فرامی خوانند و اگر ژرف در آنها بنگریم، نکاتی ظریف نمایان می شود که موجب می گردد زبان به تحسین حکیم طوس بگشاییم.
از جمله این داستان ها، ماجرای هفت خوان است. هفتخوان، مضمونی است پر از رمز و راز،که تاکنون ذهن بسیاری از بزرگان و شاهنامه پژوهان را به خود مشغول کرده است.آنچه بیش از همه در این مضمون خودنمایی می کند تأثیر عدد هفت و حکمت استفاده از آن و ذهنیت و باورهایی است که موجب شده است این مراحل در کنار یکدیگر چنین داستان جذّاب و پرهیجانی را خلق کنند. چراهایی که در این داستان در ذهن خواننده آگاه ایجاد می شود، مجددا دلیلی است بر تحسین فردوسی که چگونه این همه هیجان و زیبایی و حکمت را در کنار یکدیگر قرار داده،تا داستانی خلق شود که سالهای سال جا برای کاویدن و پژوهش داشته باشد.
رموز هفتخوان
«هفتخوان»یعنی پشت سر گذاشتن دشواری، که به منزله آزمون رازآموزی یا پاگشایی برای پیوستن پهلوان به انجمن دلاوران است. این بنمایه در همه جای جهان دیده می شود. به گفته اسلامی ندوشن، در خوان دوم مقاومت، در خوان سوم زورمندی، در خوان چهارم تأیید ایزدی، در خوان پنجم تدبیر و چالاکی و در خوان ششم و هفتم مجددا زور بازو و جسارت رستم به کار می افتد و او را پیروز می کند. برخی بر این نظر هستند که هفتخوان نوعی آزمون«تشرّف» و«انتقال»برای احراز مقام«جهان پهلوانی»است، که ریشه در آیین و مناسک مهرپرستی دارد. عدد هفت از گذشته مورد توجه اقوام و ملل بوده است. در قدیم هفت را عدد کاملی می دانستند. چون «یک» مظهر یگانگی، «دو» مظهر دوگانگی، ارقام «سه و چهار» به ترتیب مذکّر و مؤنث هستند و حاصل آن دو، «هفت» است که نشان می دهد عناصر مادینه و نرینه به تنهایی کامل نیستند. اعداد زوج، به دلیل تقسیم پذیریشان همیشه مؤنث، و اعداد فرد مذکّر به شمار می رفتند. مهر، ایزد و یاور راستگویان و زننده ی دروغگویان و پیمان شکنان است،که این موضوع به راه و رسم عیّاری نیز راه یافته است.
در هفتخوان مهر، شیر، مرحله ی چهارم است. اشخاصی را که به درجه ی بلند پایه ی متشرّفان می رسیدند «شیرمرد»می خواندند و اجازه ی راهیابی به مراسم رازآمیز آیینی را می یافتند. این شیر در هفتخوان رستم کشته می شود شاید شیر در اینجا باید همچون «گاو» قربانی شود تا هستی تداوم یابد و شاید نبرد شیر و اسب، همچون نبرد مهر و خورشید است؛ چون در ایران باستان این دو نیرو باهم نبرد می کنند و یا شاید اسب، مظهر بیداری شخصیت رستم باشد. در خوان دوم،ب یابان خشک، نشانه ی عطش دریافت معرفت است. اژدها در خوان سوم نگهبان گنج های پنهان است،که والاترین آنها جاودانگی است.البته در اساطیر ایران، اژدها مظهر پلیدی و ناپاکی و نیروی اهریمنی است و اژدهاکشی محتوای دینی و آیینی دارد و به آفرینش و رستاخیز مربوط می شود.
اژدهاکشی نوعی خودباوری و گذشتن از مرحله کودکی است و در مراسم مهری، پیر و مرشد مهری در نمایش نمادین، اژدها را با گرز خود می کشد. در خوان چهارم، زن جادو همان پری است که در ایران باستان زنی پلید به شمار می رفته است. در خوان پنجم، رستم درجه«سرباز» در آیین مهری را دارد. درباره خوان ششم که رستم با دیوها روبه رو می شود، می توان گفت که دیوها در ایران نشانه ای از نیروی منفی و به طور کلی، نمادی از نیروهای طبیعی و تاریخی هستند.
هفتخوان را می توان آینه فراز و فرود جسم و جان آدمی دانست. دشوارترین آزمون پهلوانان، هفتخوان است. پهلوان در آن می کوشد تا نام خود را حفظ کند و افتخار بیافریند راه های دیگر نیز به جز هفتخوان وجود دارد؛ ولی پهلوان این راه را می گزیند چون برای پیروز شدن شتابزده و بی تاب است، در این راه یاری جهان آفرین، مانند تأیید الهی برای عارف سالک، شرط نخست است.
شاید بتوان شیر یا اژدها را به نیروهای سرکش طبیعی و غریزه یا نفس اماره تشبیه کرد، که پهلوان می خواهد بر آنها پیروز شود. در پنج منزل نخست، رستم اسیر و غذا و شهوت و خشم است. از خوان ششم بیدار می شود. نقال ها نیز دیو سپید را کنایه از نفس اماره می خوانند و می گویند که تا بیدار شد، باید امانش را برید.تهمتن با دلی بیدار، دیو نفس را که در تاریکی پناه گرفت است،می کشد.سنایی غزنوی از اولین کسانی بود که دیو سپید را به نفس اماره تشبیه کرد.
بنابراین آزمون های هفتگانه رستم، سیری پیوسته از گذرگاه تاریک درون و بیرون است برای رسیدن به روشنایی و بالاخره در پایان هفتخوان، این رستم است که به کی کاووس و همراهانش که در دام نفس گرفتارند، بصیرت و بینایی و هوشیاری می بخشد.
هفت قلمرو سلوک،که هفت خوان را با آن می سنجند ،عبارتند از:
طلب، توحید، معرفت، استغنا، عشق، حیرت و فنا
البته هفت خوان پر مخاطره رستم و اسفندیار مبدّل به هفت وادی یا هفت شهر عشق در آثار عطار می شود که مرغان رساله الطیر او، که خود نمادی از سالکان راه حق هستند، این هفت مرحله را برای یافتن سیمرغ می پیمایند. در خوان های اول تا ششم، تقدیر می خواهد به رستم بفهماند که زور بازو همه جا گره گشا نیست.در خوان هفتم، تقدیر و رستم یگانه شده و تدبیر و تقدیر این گونه به هم می آمیزند.
بن مایه:
بیدمشکی،مریم،۱۳۸۳،«مهر مهر بر هفت خان رستم». کتاب ماه هنر.آذر و دی،ش ۷۵ و ۷۶،صص:۱۱۴ ۱۲۴.
اسلامی ندوشن،محمد علی،۱۳۴۸،زندگی و مرگ پهلوان در شاهنامه،تهران:انجمن آثار ملی.
امیر معزّی،محمّد علی،۱۳۸۱،«نکاتی چند درباره تعابیر عرفانی شاهنامه».تن پهلوان و روان خردمند(پژوهش هایی تازه در شاهنامه).ویراسته شاهرخ مسکوب.تهران:طرح نو،صص ۹۳ ۱۰۱.
نادعلی صادقیان
رزمجو،حسین،۱۳۸۱،قلمرو ادبیات حماسی ایران،تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.۲ جلد.
سرّامی،قدمعلی،۱۳۸۳،از رنگ گل تا رنج خار.تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
مسکوب،شاهرخ،۱۳۸۱،«بخت و کار پهلوان در آزمون هفتخوان».تن پهلوان و روان خردمند(پژوهش هایی تازه در شاهنامه).ویراسته شاهرخ مسکوب.تهران:طرح نو،صص:۲۹ ۶۱.