ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۰۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

جنگ با گورکانیان هند و بازپسگیری خلیج فارس

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۰۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ با گورکانیان هند

شاه عباس پس از سرکوب کردن ازبکان و تصرف خراسان میل داشت قندهار را نیز از هندی‌ها طلب کند بدین منظور چندین سفیر با هدایای گرانبها به دربار هند فرستاد و قندهار را طلب کرد ولی جواب درستی به سفیران داده نشد.

شاه عباس که دانست با دوستی نمی‌توان قندهار را به دست آورد، در ربیع الثانی سال ۱۰۳۱ به خراسان رفت و از آنجا به بهانه گردش و شکار عازم قندهار شد. شاه عباس پس از محاصره قندهار در مدت کوتاهی برج‌های آن را با توپ در هم کوفت و شهر را در سه شنبه ۱۳ شعبان سال ۱۰۳۱ مصادف با ۲۰ ژوئن ۱۶۲۲ تصرف کرد.

بازپسگیری خلیج فارس

شاه عباس پس از شکل‌دهی ارتشی نیرومند به نبرد با پرتغالی‌ها که خلیج فارس و جنوب ایران را تصرف کرده بودند پرداخت فرماندهی ارتش ایران در این نبرد به عهده فرمانده دلیر امام قلی خان بود لشکر شاه عباس توانست بندر گمبرون (گمبرون واژه‌ای پرتغالی به معنای خرچنگ است) را پس بگیرد امام قلی خان با حمله به جزیره هرمز و فتح کردن قصر پرتغالی‌ها توانست پرتغال را شکست دهد.

مردم جنوب به پاس این خدمت بزرگ شاه عباس بندر گمبرون را به بندر عباس تغییر دادند تا یادوار دلاوری‌های شاه عباس علیه متجاوزین پرتغالی باشد

  • سوشیانت

جنگ با گرجستان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۰۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ با گرجستان

پس از فتح افغانستان به دست «گیورگی»(گرگین خان گرجی صفوی)سردار گرجی الاصل سپاه صفوی - در زمان شاه عباس اول در گرجستان شورشی رخ داد. لذا «شاه عباس» یکی دیگر از سرداران گرجی الاصل سپاه خود به نام «قرچاغای خان» را به همراه «گرگین خان» به گرجستان فرستاد تا شورشیان را متوقف کنند. سپس این دو سردار گرجی همراه با نیروهای خود در نزدیکی شهر تفلیس امروزی اردو زدند تا در اسرع وقت به ماموریت خود عمل کنند. تا اینکه نامه‌ای به دست «گرگین خان» رسید که از طرف «شاه عباس» خطاب به «قرچاغای خان» نوشته شده بود: «تمام شورشیان رابه قتل رسانده و خانواده هایشان را تبعید کنید.» «گرگین خان» که تحمل به قتل رسیدن و تبعید هموطنان خود را نداشت، شبانه و به طور محرمانه با سران گرجی میزگردی تشکیل داد و راجع به دستور «شاه عباس» با آنان مشورت نمود. آنان تصمیم گرفتند که سپاهیان «شاه عباس» را نابود کنند. و در نهایت در صحرایی به نام مارتقوپی بر سربازان سپاه صفوی چیره شدند. «گرگین خان» به دلیل زندگی در کنار سران سلسلهٔ صفوی، مورد بدبینی خوانین گرجی قرار گرفته بود. از این رو همراه با خانواده اش به امپراتوری عثمانی پناهنده شد که سرانجام این کار چیزی به جز مرگ به دست سران عثمانی نبود. با پناهنده شدن «گرگین خان» به عثمانی و مرگ او، بین اقوام گرجی اختلاف ایجاد شد و این بار در مقابل لشکر ۲۰۰۰۰۰ نفری و تازه نفس سپاه صفوی شکست خوردند.

 

 

  • سوشیانت

جنگ با ازبکان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۵۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ با ازبکان

در زمان صفویه ازبکان پیوسته به خراسان می‌تاختند و آنجا را غارت می‌کردند. وقتی شاه عباس به سلطنت رسید ازبکان مشهد را تصرف کرده و دوباره به درون خاک ایران می‌تاختند و تا اسفراین پیشروی کردند.

در این گیر و دار ناگهان عبدالله خان ازبک درگذشت و پسرش عبدالمومن خان نیز به قتل رسید. بدین ترتیب شاه عباس در ۲۵ ذالحجه سال ۱۰۰۶، «برهنه پای و گشاده پیشانی به همراه سپاهیان وارد مشهد شد«. با این وجود هنوز ازبکان به قصد غارت به سر حدات شمال شرقی ایران می‌تاختند تا این که ارتش ایران در نواحی هرات آنان را در هم کوفت. همچنین سر مقتولین را به قزوین فرستادندکه تعداد آن‌ها را از ۱۷۰۰ سر تا ۲۰۰۰۰ سر نوشته‌اند.

شاه عباس برای ایجاد مانع بر سر راه ازبکان چندین هزار خانوار کرد را از آذربایجان غربی و کردستان به خراسان کوچاند. پس از چندی باز ازبکان به جانب خراسان هجوم آوردند و این بار شاه عباس با هفتاد هزار نفر به خراسان لشکرکشید.

پس از چندی تألم خان برادرزاده عبدالله خان به سرکردگی ازبکان رسید و با سیصد هزار نفر به خراسان حمله کرد و در هرات مقر ساخت. بنابراین سپاه ایران با یکصد هزار نفر سپاهی به هرات حمله کرد و در این نبرد ازبکان شکست خوردند و تألم خان کشته شد. همچنین دوازده هزار نفر از مردان و زنان ازبک به دست ایرانیان اسیر شدند.

شاه عباس در سال ۱۰۳۰ به منظور تصرف قندهار به خراسان آمده و همین که شاه به خراسان نزدیک شد ازبکان طلب عفو کردند و شاه با این شرط که آنان تا ابد از در دوستی با ایران وارد شوند آنان را بخشود.

  • سوشیانت

جنگ های ایران و عثمانی در زمان صفویه

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۵۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ های ایران و عثمانی در زمان صفویه

جنگ اول با عثمانی

شاه عباس پس از آرام ساختن مرزهای شمال شرقی و اصلاحات در ارتش، شرایط را برای باز پس گیری غرب ایران از عثمانیان مساعد دید. ابتدا با روس‌ها ارتباط برقرار کرد و درخواست عملیات همزمان علیه عثمانی نمود که روس‌ها به دلیل جنگ لیون با این خواسته موافقت نکردند و تنها به چند عملیات ایذایی در مرز داغستان دست زدند.در این زمان مردم غرب )نهاوند، تبریز، ماکو و...) نیز شکایت از ستم عثمانیان به دربار ایران روانه ساختند.

بدین ترتیب شاه عباس تصمیم گرفت با عثمانی وارد جنگ گردد. پس از تشخیص ساعت سعد توسط جلال الدین محمد یزدی منجم باشی، ارتش ایران در ۷ ربیع الثانی سال ۱۰۱۲ از اصفهان حرکت کرد. در راه سپاه قزوین و اردبیل به شاه پیوست. شاه عباس با یک حرکت غافلگیرانه به تبریز هجوم برد و آن را متصرف شد. سپس از تبریز به ایروان تاخت؛ زیرا عثمانیان در آنجا تجمع کرده بودند. وقتی سپاه به حوالی ایروان رسید عثمانیان به سوی ایرانیان توپ شلیک کردند و سپاه ایران در جنگل‌های اطراف موضع گرفت. در این مدت قلعه کوزچی فتح شد. همچنین سلطان محمد سوم عثمانی درگذشت و پسر شانزده ساله اش (سلطان احمد اول)به سلطنت رسید. در همین اوان، الکساندر امیر گرجستان کاختی و گرگین خان امیر گرجستان کارتلی نیز به اردوی شاهی آمدند و اظهار فرمانبرداری کردند. سپاه ایران پس از چندی به قلعه ایروان حمله برد و پس از کشتن دو هزار نفر آن را متصرف شد. قلعه عتیق نیز که مقر اصلی عثمانیان به رهبری شریف پاشا بود تسلیم شد.

  • سوشیانت

شاه عباس یکم

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ب.ظ | ۱دیدگاه


شاه عباس یکم

شاه عباس بزرگ یا شاه عباس یکم (۹۹۶-۱۰۳۸ه‍. ق / ۱۵۸۷-۱۶۲۹م) نامدارترین شهریار روزگار صفوی است. او فرزند شاه محمد خدابنده و پنجمین شاه از دودمان صفوی است که بر ایران برای بیش از ۴۲ سال با توانمندی شهریاری نمود.

شاه عباس در هجده سالگی کاسپین(قزوین) چیرگی یافت  و خود را شاه ایران خواند. او برای آنکه خیالش از سوی عثمانی آسوده گردد، پیمان نامهٔ سازش با آن کشور بست و باختر ایران را به آنان واگذارد. سپس به بهینه‌سازی کارهای درونکشوری و فرونشاندن شورش استان‌ها پرداخت.

او نخست ازبکان را شکست داد و سپس به جنگ با عثمانی درآمد. او در سه هنگام با عثمانی جنگید و در هر سه بار پیروز شد. همچنین دو بار به گرجستان تاخت و آن را تاراج کرد.

از واپسین لشکرکشی‌های او می‌توان چیرگی قندهار و آزادسازی آبخوست‌ها(جزایر) و بندرها شاخاب پارس از دست پرتغال را نام برد. در زمان شاه عباس درآمد نقدی و غیر نقدی کشور بالا رفت و همچنین بازرگانی با کشورهای بیگانه افزایش یافت. او بسیاری از بخش های کشور را آباد کرد و بناهای بسیاری ساخت که هنوز برخی از آنها پابرجاست.

شاه عباس در گذار زندگی یکی از فرزندانش را کشت و دو تن دیگر را کور کرد و دو پسر دیگرش نیز در کودکی مردند؛ بدین شیوه در هنگام مرگ جانشین شایسته‌ای از خود بازنگذاشت و به ناچار نوه او با نام شاه صفی به پادشاهی رسید.

 

تاج گذاری: ۹۸۹ هجری قمری

مکان تاج گذاری: شهر هرات در ایالت خراسان )اکنون در افغانستان(

جانشین: شاه صفی )سام میرزا پسر صفی میرزا(

  • سوشیانت

نبرد میکال

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۱۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

نبرد میکال

بنابر تاریخ هرودوت در همان روز جنگ پلاته یونانی های سامس و ینیانی سفیرانی را نزد فرمانده نیروی دریایی اسپارت قرستادند و از او خواستند که آنها را از دست پارسیان نجات دهند. او نیز به طرف سامس حرکت کرد. سپس پارسیان از مسئله اطلاع پیدا کردند و قرار شد که بطرف میکال حرکت کنند تا در حمایت نیروی زمینی خشایارشا قرار بگیرند. آنها کشتی ها را به خشکی کشاندند و دور آنها دیواری از سنگ و چوب کشیدند تا مثل سنگری از سربازان حمایت کنند. ولی اسپارتیها به سنگر پارسیان حمله کردند و توانستند که سنگرها را خراب کنند و به داخل آنها نفوذ کنند. در این جنگ ینیان ها که قبلا جز کشور های تابع ایران بودند، کمک زیادی به یونانی ها کردند و علاوه بر آن گروه های دیگری هم به پارسیان خیانت کردند. در نتیجه ایرانی ها شکست خوردند. پس از جنگ یونانی ها به طرف هلسپونت حرکت کردند تا پل آنجا را خراب کنند ولی این پل قبلا خراب شده بود. لازم به ذکر است که از نبرد میکال به ندرت در دیگر نوشتارهای تاریخی یاد شده و برخی از اساس آن را رد میکنند.

  • سوشیانت

جنگ پلاته

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ پلاته

مردونیه )جانشین خشایارشا در یونان) به یونانیان پیشنهاد داد که تبعیت ایران را بپذیرند و گفت که در این صورت در امور داخلی خویش آزادند . اما آنان این پیشنهاد را رد کرده جنگ دوباره در گرفت. مردونیه آتن را باز هم به تسخیر درآورد و در محلی به نام پلاته در مقابل سپاهیان یونانی جنگ کرد . در ابتدا تصور می‌شد که ایرانیان پیروز هستند چرا که نهایت دلاوری را نشان دادند اما این گونه نشد. مردونیه در اوایل جنگ در اثر تیری که به وی اصابت کرد کشته شد و سپاه بی‌سردار ایرانی نبرد بی حاصلی را آغاز کرد که به شکست سپاه ایران منجر شد. از دلایل شکست ایران می توان یکی ضعف سپر دفاعی سپاه و دیگری خیانت آرتاباز سردار ایرانی به مردونیه به دلیل کدورتی که بینشان پیش آمده بود و به همین دلیل هم سپاه خودش را به کندی حرکت داد و هنگامی که خبر مرگ مردونیه رسید با مردانش به سوی آسیا روانه شد.

 

  • سوشیانت

جنگ دریایی سالامیس

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۴۹ ق.ظ | ۳۲دیدگاه

تحریفی دیگر با

300 rise of an empire (2014)

 

همانگونه که می دانید جنگ های بسیاری میان ابر قدرت های باختر و خاور در جهان باستان رخ می داده که این نبرد ها میان تنها ابر نیرو خاور  ایرانیان و نیرو های  باختر که رومیان و یونانی ها بودند انجام می شد،که ایرانیان بسیاری از این نبرد ها را با هوش و فرهوشی فراوان خود و با آفریدن شگرد های گوناگون جنگی به سود خود پایان می دادند.این نبرد ها با دلاوری های سردارانی همچون سورنا ، زوپیر ، آریوبرزن و . . . با پیروزی ایرانیان همراه می شد.نبرد ترموپیل نیز یکی از آن نبرد ها بوده که ایرانیان توانستند به رهبری پادشاه ایران،خشایارشاه بر یونانیان چیرگی پیدا کرده و آتن را بدست آورد،این نبرد در تنگه ترموپیل که میان کوهی بلند و دریا (باتلاق ها) جا داشت رخ داد، پهنای ترموپیل به اندازه‌ای بود که تنها یک ارابه میتوانست از آن بگذرد . ایرانیان برای ردشدن از تنگه داردانل که به هلس پونت شناخته شده بود پلی از کشتی ها بر روی دریا ساختند و توانستند در زمان 7 شبانه روز پا به اروپا بگذارند که خود این کار یکی از عجایب نبرد های دوران باستان می باشد و برای آدم امروزی هم کاری دشوار است که بتواند چندین کشتی را در کنار هم گونه‌ای ایستا داشته باشد که ارتش سواره بتواند از روی آن گذر کند. مردونیه سردار بزرگ ایرانی داماد داریوش بزرگ که نزد یونیان مردونیوس پرآوازه بود یکی از فرماندهان سپاه ایران در نبرد گفته شده می باشد.

این نبرد همان نبردیست که باخترها(غربی)  در پیگیری  دستکاری زنجیره وار کهن نگاری به سود خود رُخشاره (2006) : 300 را با برگرفته از ان ساختند که نبودن آگاهی رسانی ما ایرانی ها از کهن نگاری و فرهنگ خود و نبود شناخت و نبود آگاهی در برابر پدران و نیاکانمان و همچنین ارائه ندادن فرهنگ پر بار و کهن ایران زمین به جهانیان یکی از انگیزه‌های بنیادی ساخت و پخش و باور نمودن پندارات(تخیلات) این رُخشاره خرافاتی به جای راستینگی شده است.

اگر در زمان ساخت آن رُخشاره ما هم برای کهن نگاری گذشته ی خود در انجمن‌های فرامرزی ،مقاله مینوشتیم و یا رُخشاره گواه‌مند می ساختیم ،آن رُخشاره موهن پیروزی بدست نمی آورد که پس از گذشت چند سال باختری ها به اندیشه ساخت بخش دوم آن رُخشاره بیافتند و بخواهند یکی دیگر از نبرد و پهلوانان استوره ای میهن را به چالشی دگرگون شده بکشند.

  • سوشیانت

جنگ ترموپیل

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۴۰ ق.ظ | ۱دیدگاه

جنگ ترموپیل

جنگ ترموپیل (۴۸۰ پ. م.) یکی از معروف‌ترین جنگ‌های پس قراول در تاریخ جنگ‌های جهان است و لئونیداس سردار سپاه یونان توانست با این جنگ اسم بزرگی در تاریخ به جای بگذارد.

دلایل لشکرکشی شاهنشاهی ایران به یونان

خَشایارشا از پادشاهان هخامنشی است. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود. داریوش بزرگ پسران بسیاری داشت که بزرگ‌ترین آن‌ها آرتابرزن بود که از دختر گئوبروو، همسر نخست داریوش بود، ولی خشایارشا را که بزرگترین فرزند آتوسا دختر کورش بود به جانشینی برگزید.

نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی »شاه مردان» است. خشایارشا در سن ۳۶ سالگی به پادشاهی رسید و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و بعد به بابل رفت و شورش‌های آنجا را نیز سرکوب کرد. در این جنگ قسمت اعظم بابل ویران گشت.

خشایارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلی یونانیان نبود و نمی‌خواست به این کشور حمله کند. اما اطرافیان وی از جمله مردونیه داماد داریوش، شکست در نبرد ماراتن )۴۹۰ ق. م.) را مایه سرشکستگی ایران می‌دانست و خشایارشا را به انتقام فرامی‌خواند. یونانیان مقیم دربار ایران نیز که از حکومت این کشور ناراضی بودند از خشایارشا درخواست می‌کردند که به یونان یورش برد. در آن زمان در یونان حکومت‌های مستقلی با عنوان «دولت شهر» بر هر یک از سرزمین‌های این کشور حکمرانی می‌کرد و حکومت واحدی وجود نداشت.

  • سوشیانت

جنگ‌های ایران و روم

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۲۶ ق.ظ | ۰دیدگاه

جنگ‌های ایران و روم

جنگ‌های ایران و روم رشته جنگ‌هایی است که از سال ۵۴ پیش از میلاد با یورش کراسوس سیاست‌مدار و سردار رومی به ایران در زمان پادشاهی فرهاد سوم اشکانی آغاز و تا پایان دوران ساسانیان ادامه یافت.

پیش زمینه

در تاریخ خاور نزدیک پادشاهی سنتروک، شاه اشکانی، هم‌زمان با آغاز جنگ‌های میان ایران و کشور روم است. این دو قدرت هدف‌های متفاوتی داشتند. در حالی که روم آشکارا می‌خواست خاور را تسخیر کند و آن را به استان خود تبدیل نماید و ثروت‌های آن را به یغما ببرد،  برنامه ایرانیان بسیار فروتنانه‌تر و چیزی جز بازسازی شاهنشاهی هخامنشی نبود.پادشاهی سنتروک (سیناتروس) هم‌زمان با رویدادهای مهمی بود که در ارمنستان و آسیای صغیر رخ دادند. قدرت تیگران دوم (بزرگ) شاه ارمنستان رو به افزایش بود او نفوذ خود را تا قلمروی دست نشاندگان پارتیان همچون اُسروئن، گوردی ین و ماد آتروپات گسترش داد، ماد را تاراج نمود و تا سوریه و فینیقیه پیش راند؛ او حتی بر خود نامواره «شاهنشاه» نهاد. اما رویدادی که خاور را تکان داد جنگ روم با مهرداد ششم (اوپاتور) شاه پونت و همپیمانش تیگران بود. در پی جنگ و پس از شکست قطعی این دو شاه، قلمرو روم به طرز خطرناکی به آستانه مرز دولت اشکانی رسید. در این جنگ دو طرف کوشیدند پای سنتروک را به نبرد بکشانند، اما او خودداری ورزید. پس از مرگ سنتروک پسرش فرهاد سوم هم‌زمان با سومین جنگ میان روم و مهرداد ششم و تیگران به پادشاهی رسید. مهرداد و تیگران کوشیدند فرهاد را به سوی خود بکشانند، تیگران پیشنهاد پس دادن «هفتاد دره» و سرزمینهایی که ارمنستان در شمال بین النهرین گرفته بود کوشید پشتیبانی فرهاد را بدست آورد اما با پیروزی سپاه روم به فرماندهی لیسینیوس لوکولوس در نبرد تیگرانوسرت بر تیگران گفتگوها بی نتیجه ماندند. از دیگر سوی نیز گفتگوهای لوکولوس با فرهاد بی نتیجه ماند زیرا فرهاد پیشنهاد اتحاد با روم را نپذیرفت. با این حال روابط دو کشور مسالمت آمیز بود تا آنکه با ستیز میان تیگران جوان و پدرش و گریختن پسر نزد فرهاد وضع پیچیده شد. فرهاد به پشتیبانی از پسر به ارمنستان لشکر کشید اما کار به جایی نبرد و تنها به تیگران جوان اجازه داد آرتاکسات را محاصره کند، ولی پسر از پدر شکست خورد و نزد پومپئوس سردار رومی گریخت. این رویدادها روابط ایران و روم را تیره ساخت. پومپئوس لقب «شاهنشاه» فرهاد را نپذیرفت و او را شاه خطاب کرد. همچنین به وعده‌های پیشین خود مبنی بر حق فرهاد بر سرزمینهای وعده داده شده تیگران بزرگ را نپذیرفت و سپاهی برای راندن ایرانیان از آن نواحی گسیل کرد. در پایان نیز با تحمیل یک کمیسیون آشتی حل اختلافات زمینی، پارتها دریافتند که جز آدیابن چیزی نصیبشان نشده. درگیری‌های درونی به فرهاد فرصت ادامه کار را نداد چه بر اثر این درگیری‌ها به دست پسرانش اُرُد دوم و مهرداد سوم کشته شد. اُرُد پس از مدتی جنگ و گریز با برادر و شکست دادن و کشتن وی به شاهی رسید.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ