ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۰۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

جنگ حران یا کاره

سوشیانت | سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۴۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

تاریخ جنگهای ایران

 

 

جنگ حران یا کاره

 

بدون شک همه دوستان نام سورن را مترادف با نام یکی از خودروهای اخیر شرکت ایران خودرو میدانند و بس و اگر از ایشان سوال شود سورن که بود جوابی ندارند. سورن یا بهتر است بگوئیم سورنا یکی از دلاورمردان نامی ایران زمین بود که حدود 2060 سال قبل، در زمان ارد اول شاه اشکانی می زیست. او حدود 80 سال پیش از میلاد متولد شد و سی و چند سال بعد از دنیا رفت. اما اینکه در مدت عمر کوتاه خود چه کرد موضوع این پست ماست که از دوستان عاجزانه میخواهم که بخوانند و نام او را در ذهن خود در کنار سرداری چون آریو برزن حک کنند. از دوستانی که فرزندان خردسال (در حد 7 تا 15 سال)  دارند عاجزانه تقاضا میکنم با صدای بلند داستان ابن نبرد را برای آنها بخوانند.

  • سوشیانت

اردشیر بابکان

سوشیانت | سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۲۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

عملکرد اردشیر بابکان پس از مرگ اردوان پنجم واپسین شهریار اشکانی


 

در تاریخ طبری تسخیر آذربایجان و ارمنستان و ولایات غربی ایران و نیز بین النهرین توسط اردشیر را پیش از فتح ایالات خاوری ایران مانند کرمان و امثالهم آمده است.

همین منبع بر این باور است که اردشیر پس از تصرف بین النهرین و تیسفون پایتخت باشکوه دولت اشکانی، در بخش غربی دجله در برابر تیسفون شهری بنا کرد و آن را وه اردشیر (به اردشیر) نام نهاد. این شهر نیز پیش از به قدرت رسیدن اردشیر وجود داشته و ویرانی هایی را تجربه کرد و بازسازی و مرمّت گردید. این شهر همان شهر معروف سلوکیه در کرانه رود دجله است که در سال ۳۱۲ پیش از میلاد مسیح یعنی سال تاسیس دولت سلوکی، توسط سلوکوس اول ملقّب به نیکاتور (فاتح) بنا شده بود و مرکزی با اهمیّت در امر تجارت، امور فرهنگی، هنری و …. در مشرق زمین بوده و در کنار بابل و ممفیس یکی در بین النهرین و دیگری در مصر اهمیت و اعتبار جهانی داشته و یکی از سه مرکز درخشان جهان باستان بوده است. نشانه های تمدّن یونانی تا عصر اردشیر در این شهر به جای مانده بود. این شهر با عظمت و شکوه در سال ۱۶۴ میلادی به دست «اویدیوس کاسیوس» سردار رومی تصرّف و غارت شد و به صورت ویرانه ای درآمد. این رویداد به معنای پایان تمدّن یونانی و نشانه های آن در این شهر بزرگ و با عظمت دانسته شده و افزون بر این رومیان که کسانی جز خودشان را وارثان و حامیان تمدن هلن (یونانی) نمی دانستند، هرگز تحمل نمی کردند که شهری به نام سلوکیه با آن عظمتش که یونانی مآبی در آن زنده مانده بود در کنار پایتخت اشکانیان یعنی شهر تیسفون باقی بماند و به همین علت آن را طعمه حریق کرده و بناهای آن را با خاک یکسان نمودند.

  • سوشیانت

آتشکده اردشیر

سوشیانت | سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۰۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

آشنایی با آتشکده اردشیر - فارس

آتشکده اردشیر در خرابه‌های شهر استخر استان فارس قرار دارد که نام دیگر آن آتشکده آناهیتا یا ناهید می‌باشد.

چون اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانی از خانواده موبدان بزرگ بود به همین دلیل این آتشکده را به شادمانی برقراری سلسله جدیدش در ایران ساخت.

آتشکده اردشیر نخستین بنای طاق‌دار سبک ایرانی است که از دوران ساسانی به جا مانده و در فیروز آباد استان فارس قرار دارد.

  • سوشیانت

قیام مزدک

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۱۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

قیام مزدک

تیسفون ، شهر بیکرانه ، مکعب ها و چهارگوش هائى از سنگ و گل تا بى نهایت ، میلیونها آبراهه ، کوى ها و کوچه هاى بیشمارش تا دل شب کشیده شده بود. شهر کاخ ‌ها و آتشکده ها…
انبوه مردم ، به دور مکعب سیاهى گرد آمده اند که آتشکده اى بسیار بزرگ و بى در و پنجره است . همه نگاهها به آن سو است . سپس مردم تکانى مى خورند و پس مى روند…
آى مزدک … آى !… آى !
آوایى که در یک زمان از هزاران سینه بیرون مى آید… مردى سرخپوش پدیدار مى شود؛ چشمان درشت کبودش با حالتى هوشمندانه و زیرکانه انبوه مردم را در مى نوردد. مزدکخطاب به انبوه جمعیت مى گوید:
این اهریمنان ناپاک را دروغ و کینه و ویرانى زنده مى کند. اما از این ها نیز بدتر، زردوستى و خواسته اندوزى است . همان گونه که الگ آسیابان پر از گندم و خس و خاشاک است که سرانجام از هم جدا خواهند شد، جهان امروز نیز آمیزه اى از روشنائى و تیرگى ، خوبى و بدى است …
مزدک در این هنگام با دست اشاره به مرده اى در میدان مى کند:
نان این مرد را که خورده ؟ زنى را که آفریدگار براى او فرستاده بود، چه کسى از او گرفته ؟
مزدک در جمع موبدان و دبیران و اسپهبدان فریاد زد:
… آئین ما به ما مى آموزد که هر چه هست ، از سه گوهر است که مزدا به مردم ارزانى داشته ؛ این سه گوهر جاودان آتش ، آب و خاک است . خداوندگار، در آفرینش گیتى ، این سه گوهر را پخش نکرد تا از آن به یکى اندک ، و به دیگرى بیشتر دهد؛ میوه هاى برآمده از این سه گوهر را نیز به همگان داد. شادى زیستن را به برابرى به همه داد. نظم مزدا این است . هر چه جز این ، آشفتگى و تیرگى است .

  • سوشیانت

گرنگهدار من آنست که من می دانم

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۰۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

گرنگهدار من آنست که من می دانم ....

 

ایمان به خدا و توکل به عنایت پروردگاری از نعمتهای موهوبی است که چون نصیب آدمی شود به جرات می توان گفت به همه چیز دست یافته و هیچ عاملی نخواهد توانست که او ر در مسیر زندگی شیرین رویاانگیزش منحرف سازد . افراد معتقد و مومن سعادتمندترین مردان روزگار هستند زیرا چون نقطه اتکای خویش را قوی و زورمندی ببینند و به طور کلی به اصل و اساس لایزالی پای بند هستند لذا هرگونه محرومیت و ناکامی را از روزنه دیده و خواسته معشوق و معبود نگریسته برآن لبخند می زنند و شداید و سختیها را به حسن قبول تلقی می کنند . ورد زبانشان همواره ضرب المثل منظوم بالاست و به هنگام تلخکامی برای آرامش خاطر چنین زمزمه می کنند
گرنگهدارمن آنست که من می دانم 

شیشه را دربغل سنگ نگه می دارد 


اکنون به واقعه ای تاریخی بپردازیم که این شعر را به صورت ضرب المثل درآورده است

  • سوشیانت

دروغ شاخدار، شاخ در آوردن

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۰۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

دروغ شاخدار، شاخ در آوردن

 

صاحب کتاب شاهد صادق می گوید:"دروغ هر چند چربتر، بهتر." دکتر گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی معتقد بود که دروغ هر چند بزرگتر باشد انکار و تکذیب آن دشوارتر خواهد بود، یعنی آن قدر بزرگ و با عظمت جلوه می کند که فرصت نمی دهد شنونده در صحت یا سقم آن تأمل و تفکر کند. در کشور ایران این گونه دروغها بزرگ را که غیرقابل گمان و تصور باشد اصطلاحاً دروغ شاخدار می گویند که گاهی مثل مشهور شاخ در آوردن نیز به کار می رود و از باب ارسال مثل می گویند:"آدم از این دروغها شاخ در می آورد." 

اکنون ببینیم ریشه و علت تسمیۀ این مثل سائر چیست.  

آقای حسن زادۀ آملی شرحی پیرامون دو مثل مشهور و مصطلح بالا مرقوم داشتند

  • سوشیانت

در یمنی پیش منی

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۵۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

در یمنی پیش منی

 

وقتی که شدت عشق و علاقه به مرحلۀ غایت و نهایت برسد عاشق واقعی جز معشوق نمی بیند و چیزی را درک نمی کند. برای این زمره از عاشقان واله و شیدا قرب و بعدی وجود ندارد. معشوق و محبوب را در همه حال علانیه و آشکار می بینند و زبان حالشان همواره گویای این جمله است که: در یمنی پیش منی. یعنی: هر جا باشی در گوشۀ دلم جای داری و هرگز غایب از نظر نبودی تا حضورت را آرزو کنم. نقطۀ مقابل این عبارت ناظر بر کسانی است که به ظاهر اظهار علاقه و ارادت 
می کنند ولی دل در جای دیگر است. در مورد این دسته از دوستان مصلحتی عبارت پیش منی در یمنی صادق است
در هر صورت چون واقعه ای جاذب و جالب این دو عبارت را بر سر زبانها انداخته است، فی الجمله به ذکر واقعه می پردازیم

  • سوشیانت

دنبال نخود سیاه فرستادن

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

دنبال نخود سیاه فرستادن

 

هرگاه بخواهند کسی از مطلب و موضوعی آگاه نشود و او را به تدبیر و بهانه بیرون فرستند و یا به قول علامه دهخدا:"پی کاری فرستادن که بسی دیر کشد." از باب مثال می گویند: "فلانی را به دنبال نخود سیاه فرستادیم." یعنی جایی رفت به این زودیها باز نمی گردد
اکنون ببینیم نخود سیاه چیست و چه نقشی دارد که به صورت ضرب المثل درآمده است

  • سوشیانت

نازشست

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۴۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

نازشست

این اصطلاح یا ترکیب اضافی در افواه عامه به معنی پاداش یا مشتلق یا انعامی است که در مقابل هنر نمایی یا انجام کاری مهم و یادآوردن خبر خوش به اشخاص و افراد داده می شود. ناز شست دادن یا ناز شست گرفتن که هر دو از مصطلحات و امثلۀ سائره است به آن گونه پاداش و انعامی اطلاق می شود که در قبال انجام کارهای فوق العاده و قابل توجه و ستایش داده یا گرفته شود
در این مقاله مطلب بر سر علت و موجب تلفیق و ترکیب دو واژۀ ناز و شست است که دانسته شود برای چه پاداش و پیشکشی در مقابل هنر نماییهای قابل تحسین و ستایش را نازشست می گویند و علت تسمیه و نامگذاری آن از چه واقعۀ تاریخی ریشه گرفته است

  • سوشیانت

دو قورت و نیمش باقی است

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۳۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

 

 

دو قورت و نیمش باقی است

ضرب المثل بالا دربارۀ کسی به کار می رود که حرص و طمعش را معیار و ملاکی نباشد و بیش از میزان قابلیت و شایستگی انتظار تلطف و مساعدت داشته باشد. عبارت مثلی بالا از جنبۀ دیگر هم مورد استفاده و اصطلاح قرار می گیرد و آن موقعی است که شخص در ازای تقصیر و خطای نابخشودنی که از او سرزده نه تنها اظهار انفعال و شرمندگی نکند بلکه متوقع نوازش و محبت و نازشست هم باشد
در این گونه موارد است که اصطلاحاً می گویند:"فلانی دو قورت و نیمش باقی است." یعنی با تمتعی فراوان از کسی یا چیزی هنوز ناسپاس است
اکنون ببینیم این دو قوت و نیم از کجا آمده و چگونه به صورت ضرب المثل درآمده است

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ