شیخ خزعل از شیوخ عرب آل کعب خوزستان بود. شیخ خزعل در اواخر حکومت قاجار بعلت ضعف حکومت ایران افرادی را دور خود جمع کرده بود و حاکم منطقه خرمشهر و آبادان و اهواز بوده است. با روی کار آمدن رضاخان به عنوان وزیر جنگ و بعد بعنوان نخست وزیر، وی شیخ خزعل را سرکوب کرد.
پدر شیخ خزعل شیخ جابر فرزند مرداو بوده که او نیز والی محمره از سوی حکومت قاجار بود. پس از جابر خان پسر بزرگ او مزعل خان جانشین پدر گردید ولی پس از مدت کوتاهی شیخ خزعل که فردی خشن و قصی القلب بود برادر خود را کشته و به جای او والی محمره ( خرمشهر فعلی ) گردید. وی مالیات خود را مستقیما به تهران میپرداخت. قبل از مشروطیت، حکمرانی اهواز نیز به او بخشیده شد و تمام زمینهای اطراف کارون که خالصه دولتی بود، به او واگذار کردند و سرانجام لقب سردار اقدس و رتبه امیرنویانی یافت و طوری به قدرت رسید که تمام عشایر عرب را مرعوب خود ساخت. پس از مدتی سر از فرمان حکومت مرکزی پیچید و با کمک انگلیس در منطقه برای خود قشونی فراهم نموده و بعنوان یکی از فراماسونهای معروف لژ قاهره پذیرفته شد و پس از ان لژ مستقل فیلیه را تاسیس نمود که خود در راس ان بود.
پس از انکه رضاخان به قدرت رسید یاغیان منطقهای و قبیلهای را که هرکدام خود را «خان» میخواندند و مانع انسجام ملی و پیشرفت ایران میشدند از بین برد و با نجات خوزستان از چنگ شیخ خزعل خوزستان را تحت حکومت ایران اورد. کسانی همین یک خدمت رضاشاه را مهمترین و دشوارترین چالش دوران او برمیشمرند. در غیر اینصورت خوزستان برای خود کشوری جدا و نفت خیز مانند کویت بود که با دسیسیههای «پتروپولیتیک» پدید آمده بود و شیخ خزئل «امیر» آن کشور میشد.
شیخ خزعل مردی فوقالعاده عیاش و خوشگذارن بود. تعداد همسران او در حرامسرا از صد نفر تجاور میکرد. در مکر و حیلت نظیر نداشت. شرح دستگیری و شکست خزعل توسط دبیراعظم بهرامی تحت عنوان سفرنامه خوزستان تنظیم شده است