ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۱۰ مطلب با موضوع «شاهنشاهی :: اشکانیان،ساسانیان» ثبت شده است

دلایل ظهور مزدکیان و مانویان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۰۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

نظام طبقاتی زرتشتیان عامل اصلی ظهور مزدکیان و مانویان

آقای سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران در خصوص ظهور فرقه های انقلابی در عهدساسانی می گوید: امتیاز طبقاتی و محروم بودن عده کثیر از مردم ایران از حق مالکیت ناچار اوضاع خاصی پیش آورده بود و به همین جهت جامعه ایرانی در دوره ساسانی هرگز متحد و متفق الکلمه نبوده و توده های عظیم از مردم همیشه ناراضی و نگران و محروم زیسته اند، این است که دو انقلاب که پایه هر دو بر این اوضاع گذاشته بود و هر دو برای این بود که مردم را به حق مشروع خداداد خود برساند، در این دوره روی داده است: نخست در سال ۲۴۰ میلادی در روز تاجگذاری شاپور اول، یعنی چهارده سال پس از تأسیس این سلسله و نهادن این اساس،مانی دین خود را که پناهگاهی برای این گروه محروم بوده است اعلان کرد و پیش برد. 

  • سوشیانت

آداب و عقاید و نحوه زندگی مذهب مزدکی

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

دین مانوی نظر آداب و مقررات، بر نوعی زهد و بدبینی به حیات و زندگی مبتنی بوده است.
کریستن سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان می گوید:
… نزد این طایفه (مزدکیان)، چنانکه نزد مانویه، اصل آن است که انسان علاقه خود را از مادیات کم کند و از آنچه این علاقه را مستحکمتر می سازد اجتناب ورزد، از این رو خوردن گوشت حیوانات نزد مزدکیه ممنوع بود، و درباره غذا همواره تابع قواعد معینی بودند و ریاضتهایی می کشیدند… 
شهرستانی روایت می کند که مزدک امر به قتل نفوس می داد تا آنان را از اختلاط با ظلمت نجات ببخشد، ممکن است مراد از این قتل، کشتن خواهشها و شهوتها باشد که سد راه نجاتند. مزدک مردمان را از مخالفت و کین و قتال باز می داشت. به عقیده او چون علت اصلی کینه و ناسازگاری، نابرابری مردمان است، پس باید ناچار عدم مساوات را از میان برداشت تا کینه و نفاق نیز از جهان رخت بربندد در جامعه مانوی ” برگزیدگان ” بایستی در تجرد بمانند و بیش از غذای یک روز و جامه یکسان چیزی نداشته باشند.

  • سوشیانت

قیام مزدک

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

تیسفون ، شهر بیکرانه ، مکعب ها و چهارگوش هائى از سنگ و گل تا بى نهایت ، میلیونها آبراهه ، کوى ها و کوچه هاى بیشمارش تا دل شب کشیده شده بود. شهر کاخ ‌ها و آتشکده ها…
انبوه مردم ، به دور مکعب سیاهى گرد آمده اند که آتشکده اى بسیار بزرگ و بى در و پنجره است . همه نگاهها به آن سو است . سپس مردم تکانى مى خورند و پس مى روند…
آى مزدک … آى !… آى !
آوایى که در یک زمان از هزاران سینه بیرون مى آید… مردى سرخپوش پدیدار مى شود؛ چشمان درشت کبودش با حالتى هوشمندانه و زیرکانه انبوه مردم را در مى نوردد. مزدکخطاب به انبوه جمعیت مى گوید:
این اهریمنان ناپاک را دروغ و کینه و ویرانى زنده مى کند. اما از این ها نیز بدتر، زردوستى و خواسته اندوزى است . همان گونه که الگ آسیابان پر از گندم و خس و خاشاک است که سرانجام از هم جدا خواهند شد، جهان امروز نیز آمیزه اى از روشنائى و تیرگى ، خوبى و بدى است …
مزدک در این هنگام با دست اشاره به مرده اى در میدان مى کند:
نان این مرد را که خورده ؟ زنى را که آفریدگار براى او فرستاده بود، چه کسى از او گرفته ؟
مزدک در جمع موبدان و دبیران و اسپهبدان فریاد زد:
… آئین ما به ما مى آموزد که هر چه هست ، از سه گوهر است که مزدا به مردم ارزانى داشته ؛ این سه گوهر جاودان آتش ، آب و خاک است . خداوندگار، در آفرینش گیتى ، این سه گوهر را پخش نکرد تا از آن به یکى اندک ، و به دیگرى بیشتر دهد؛ میوه هاى برآمده از این سه گوهر را نیز به همگان داد. شادى زیستن را به برابرى به همه داد. نظم مزدا این است . هر چه جز این ، آشفتگى و تیرگى است .

  • سوشیانت

قلع و قمع مزدکیان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

کشتار مزدکیان

کریستن سن این محقق دانمارکى عقیده دارد که جریان قلع و قمع مزدکیان در آخر سال ۵۲۸ یا اوائل ۵۲۹ میلادى اتفاق افتاده است . قباد فرزند کوچک خود انوشیروان را ولایت عهد خود کرد. کاووس فرزند ارشد قباد علیه این تصمیم به یارىمزدکیان که خود از آنان بود، آشوب کرد تا جاى برادر را بگیرد و این حادثه قباد را عصبانى کرد. این گزارش تِئُوفانْس است که در این رابطه نباید زیاد دقیق و درست باشد، اگر چه او و مالالاس گزارشهاى خود را از یک ایرانى گرفته اند: انجمنى از روحانیون آراستند و مزدکیان را فراخواندند. جمعى از پیروان سایر ادیان را نیز دعوت کردند تا در این مجلس مناظره حاضر شوند. قباد شخصا مجلس را اداره مى کرد. خسرو انوشیروان که ولى عهد بود و حقوق خود را دستخوش توطئه و دسته بندى مزدکیان و کاووس مى دید و کوشید تا بر مزدکیان ضربه اى بزند…

  • سوشیانت

آذرمی دخت و فرخ هرمز زاد

سوشیانت | يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۳۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

تقریباً همۀ مورخان دورۀ اسلامی آذرمی دخت خواهر بوران دخت را پادشاهی فوق العاده زیبا و عادل گزارش کرده اند. در مجمل التواریخ و القصص آمده است که نام آذرمی دخت در اصل خورشید بوده است ولی پدرش خسرو پرویز، او را آذرمی می خوانده است. او ظاهراً وزیری انتخاب نکرد و به رأی و تدبیر خود حکومت می راند. رواج توطئه های درباری سبب پیدایش افسانه های چندی در ارتباط با این خاندان شده است.

در هیچ کدام از منابعی که به آذرمی دخت پرداخته اند خبر چندانی از فعالیت سیاسی و اجتماعی این شاه ساسانی به چشم نمی خورد و حجم اصلی گزارش ها را داستان عشق فرخ به او و توطئۀ کشته شدن این سردار به دست آذرمی دخت است. باید گزارش های طبری جانمایۀ همۀ گزارش های بعدی بوده باشد؛

  • سوشیانت

تیسفون یا مداین

سوشیانت | شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۳۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

تیسفون که عرب‌ها آن را مدائن نامیدند نام یکی از پایتخت‌های باستانی ایران است که در کشور عراقِ امروزی واقع شده‌است.تیسفون مجموعه‌ای از چند شهر، اسبانبر، سلوکیه و بغداد بود که در ساحل رود دجله ساخته‌شده بودند. این شهر در دوران اشکانیان به عنوان پایتخت غربی ایران در منطقهٔ میان‌رودان بنا نهاده شد، و در دوران ساسانی اهمیت خود را به عنوان مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی حفظ کرد. پس از حمله اعراب به ایران، شهر تیسفون به تاراج رفت و رفته‌رفته متروکه گشت.

تیسفون حدود ششصد سال پایتخت ایران بود و از گودرز دوم (حک: ۴۱ ـ۵۱ میلادی) تا اردوان پنجم (حک: ۲۵۹ـ ۲۲۶ میلادی)، اشکانیان، و از اردشیر اول (حک : ۲۲۶ـ ۲۴۱ میلادی) تا یزدگرد سوم (حک : ۱۱ـ۳۱/ ۶۳۲ـ۶۵۱)، ساسانیان در تیسفون حکومت کردند. پس از اسلام سلمان فارسی در روزگار خلافت عمر حاکم تیسفون شد.

  • سوشیانت

جنگ مصیخ

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

جنگ مصیخ یکی از رشته جنگ‌های صدر اسلام است که بین ایران و اعراب به وقوع پیوسته‌است، این جنگ در ماه رمضان سال ۱۲ هجری قمری برابر با سال ۶۳۳ میلادی به فرماندهی خالد بن ولید رخ داده‌است. در بادی الامر (ابو لیلی الخنافس) یکی از فرماندهان خالد، بدستور خالد به سوی منطقهٔ الحصید حرکت کرد، هنگامی که به انجا رسید دید قشون پارسیان مکان را تخلیه کرده اند. سربازان پارسیان به همپیمانان خود مسیحیان اعراب پیوسته بودند و راهی منطقه المصیخ شده بوده اند و در آنجا اردوگاه زدند. خالد از پیک خبری مخصوص اطلاع یافت که پارسیان در منطقهٔ المصیخ گرد آمده اند.

  • سوشیانت

جنگ ولجه

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

جنگ ولجه سومین جنگ از رشته جنگ‌های صدر اسلام است که بین ایران و اعراب به وقوع پیوسته‌است. این جنگ در ماه آوریل سال ۶۳۳ میلادی در محلی به نام ولجه و به فرماندهی خالد بن ولید رخ داده‌است. این جنگ بعد از جنگ زنجیر و جنگ رودخانه به وقوع پیوسته‌است.

مکان ولجه

ولجه موضعی بوده‌است، بین سرزمین کَسکَر در ناحیه خشکی و در جانب شرقی نهروان. در ولجه و مجاور نهر آبی که به رود دجله می‌ریزد، جنگ ولجه در گرفته‌است.

  • سوشیانت

بهرام گور

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

بهرام که گور می گرفتی همه عمر      دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

بهرام گور

بهرام پنجم یا وهرام پنجم یا بهرامِ گور از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادی پادشاه ساسانی بود. وی بجای پدر، یزدگرد یکم، بر تخت نشست.

بر تخت نشستن

یزدگرد یکم سه پسر بجا گذاشت، شاهپور و بهرام و نرسی. شاهپور را پدر، به پادشاهی قسمتی از ارمنستان که به ایران تعلق یافته بود، نصب کرد.

بهرام را از کودکی، برای تربیت، به نزد نعمان دوم، که یکی از پادشاهان ملوک لخمی بود، فرستاده بود. بهرام در حیره (عراق امروزی) و در قصر خورنق و تخت سرپرستی منذر پسر و جانشین نعمان، بزرگ شده بود.

نرسی پسر سوم یزدگرد، مادرش یهودی بود. او در زمان فوت پدر هنوز صغیر بود.

پس از مرگ یزدگرد، اعیان و روحانیون خواستند از فرصت استفاده کنند و قدرت خویش را استوار نمایند. شاپور پسر بزرگ وی را که شاه ارمنستان و جانشین پدر بود، کشتند و خسرو نامی را که خویشی نزدیکی هم با شاه نداشت، بر تخت نشاندند.

  • سوشیانت

جنگ قادسیه

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۳۵ ق.ظ | ۱دیدگاه

مروری بر نبرد قادسیه

جنگ قادسیه، در ۱۴ هجری قمری (۶۳۵ میلادی) بین سپاه ایران و اعراب مسلمان در حمله اعراب به ایران در سرزمین قادسیه (کربلای کنونی) اتفاق افتاد.

مقدمات جنگ قادسیه

پس از اینکه ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشدین، به جنگ‌های ارتداد پایان داد، در محرم سال دوازدهم هجری قمری خالد پسر ولید را مأمور عراق ساخت. در آن اوقات المثنی بن حارثه الشیبانی به اجازهٔ خلیفه در آن حدود بود، به خالد پیوست. چون این اخبار به هرمز مرزبانِ ایرانی آن اطراف رسید، وقایع را به دربار اطلاع داده، در مقابل دشمن شتافت. در حفیر که یکی از مناطق مهم سرحدی ایران نزدیک خلیج فارس بود، جنگی واقع شد که معروف به جنگ زنجیر است. هرمز در مبارزه با خالد پسر ولید کشته شد و بر لشکر او شکست وارد آمد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ