ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۶۳۰ مطلب با موضوع «شاهنشاهی» ثبت شده است

دیو

سوشیانت | شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

دیو یکی از واژه های کهن و قدمت آن به دوران آریاییان می‌رسد. دیوان گروهی از پروردگاران آریائی بوده‌اند. پس از جدائی ایرانیان از هندوان و ظهور زرتشت پروردگاران مشترک قدیم یعنی دیوها که مورد پرستش هندوان بودند، نزد ایرانیان گمراه‌کنندگان و شیاطین خوانده شدند. چنانکه در آئین مزدیسنا کلاً به مردم بدمنش هم اطلاق می‌شود. واژهٔ دیو در اوستا به صورت دَئوَ و در پهلوی دِو و در فارسی دیو گفته می‌شود. در زبان هند باستان دِوَ یا دَئوه به معنی فروغ و روشنائی و نام خداست. اشتقاق این واژه در میان اقوام آریائی نیز معنی خدا دارد چنانکه در یونانی زئوس و در لاتینی دَئوس در فرانسه دی‌اُ و در انگلیسی دِئیتی و در ایرلندی دیابکار می‌رود.

  • سوشیانت

کی کاووس کیانی

سوشیانت | شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۵۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

کی‌کاووس

دومین شاه کیانی و نام دارترین پادشاه این سلسله و نوهٔ کی‌قباد است. غم‌نامهٔ رستم و سهراب و داستان سیاوش نیز به دوران پادشاهی کی‌کاووس تعلق دارد. کی کاووس در داستان‌های اسطوره‌ای ایران بیشتر به عنوان مظهر و قدرتی یاد شده‌است که به همهٔ تسلط و شکوه، در برابر جهان، ناچیز و رفتنی است. وی یکصد و شصت سال سلطنت کرد و پس از او کی خسرو به پادشاهی رسید. بنا بر باورهای ایرانیان کهن، کی کاووس بر هفت کشور و بر دیوان و آدمیان فرمانروایی مطلق می‌یابد. او بر سر کوه البرز هفت کاخ می‌سازد: یکی از زر، دو از سیم، دو از پولاد و دو از آبگینه. او از این کاخها بر همه حتی بر دیوان مازندران فرمان می‌راند. این هفت کاخ چنانند که هر کسی بر اثر پیری نیرویش کم شود، به کاخ او در می‌آید و دیگر باره توان بدو باز می‌گردد و جوان می‌شود.

  • سوشیانت

داستان ارتب

سوشیانت | شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۵۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

ارنب

روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه( که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم «ارتب» خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود.

کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او ، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند.

هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد.

گفتیم که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند.

  • سوشیانت

پارسه

سوشیانت | شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۱۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

تخت جمشید

پارسه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان دودمان هخامنشیان بوده‌است. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و پارسه را به آتش کشید و احتمالا بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در مرودشت در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس پا برجاست و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تایید می‌کنند.این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

نام پارسه (تخت جمشید)

نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه» به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی پارسه‌شهر) خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند که در شاهنامه فردوسی نیز آمده‌است.

  • سوشیانت

ذوالفقارخان

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۴۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

ذوالفقارخان از سرداران معروف دورهٔ سلطنت فتحعلی شاه قاجار و مردی بسیار شجاع و متهور بود که خدمات نمایانی انجام داد. این سردار به غلط به دامغانی معروف شده است و باید آن را سرداری سنگسری گفت زیرا طالب آباد سنگسر مولد و منشاء او می‌باشد.

در سال ۱۲۲۰ ه.ق. که اردوی عباس میرزا نائب السلطنه شوشی را در محاصره داشت، ابراهیم خان والی قره باغ برای بار دوم از سیسانوف سردار روسی برای خود استمداد کرد و او دوباره افسری را با عده‌ای به یاری او روانه نمود. فتحعلی شاه ذوالفقارخان و حسینقلی خان دولو را با عده‌ای سوار و چند عراده توپ برای امداد لشکر نائب السلطنه فرستاد و آنان شش روز مشغول به جنگ گردیدند و در این قسمت پیشرفت با لشکر ایران بود.

چون دنبالهٔ مخالفت خوانین و بزرگان خراسان با محمد ولی میرزا والی خراسان از سال ۱۲۲۸ تا ۱۲۲۹ ه.ق. همینطور ادامه داشت و دست از ضدیت و دشمنی بر نمی‌داشتند، دولت در سال ۱۲۲۹ ه.ق. اسماعیل خان را به سرداری (فرماندهی لشکر) خراسان تعیین و دو برادر او ذوالفقارخان و مطلب خان را به همراه او برای تنبیه خوانین خراسان مأمور نمود و این سه برادر به سمت خراسان روانه شدند.

در سال ۱۲۳۱ ه.ق. ذوالفقارخان به اتفاق برادر خود مطلب خان و فرج الله خان افشار نسقچی باشی به دفع محمد رحیم خان خوارزمی که با سی هزار نفر به حدود گرگان آمده بود مأمور شدند. در جنگ سختی که میان سرداران ایران و خان خوارزم در نزدیکی‌های فندرسک روی داد، محمد رحیم خان شکست خورده و به سمت خیوه فرار کرد و غنایم بسیاری نصیب لشکر ایران گردید.

در سال ۱۲۳۲ ه.ق. فتح خان وزیر شاه محمود پس از دستگیری و خلع فیروزالدین میرزا از حکومت هرات و فرستادن او به قندهار کهندل خان برادر خود را برای پس گرفتن غوریان گسیل داشت و بعد خود در سال ۱۲۳۳ ه.ق. با سی هزار سوار مرکب از طوائف افغان و هزاره برای گرفتن و بلکه به خیال خود تسخیر خراسان و ایران از هرات حرکت کرد. در جنگی که در کوسویه بین او و لشکر ایران روی داد فتح خان گلوله خورد و اردوی او به کلی منهدم و پراکنده شد. در این لشکر کشی یکی از سرداران لشکر حسینعلی میرزا شجاع السلطنه والی خراسان ذوالفقارخان و برادرش مطلب خان بود و در این جنگ است که سردار ذوالفقارخان جلادت و شجاعت زیادی از خود بروز داده است.

آر.جی.واتسون انگلیسی در کتاب تاریخ قاجاریه تألیف خود راجع به جلادت و شجاعت ذوالفقارخان چنین می‌گوید: «در این جنگ صاحب منصب فوج سمنان ذوالفقارخان مشاهده کرد که در اثر زیادی عدهٔ دشمن سربازان سمنانی دارند فرار اختیار می‌کنند، از اسب خود پیاده شده و اسب را عمداً پی کرد و به سربازان خطاب کرده گفت: «چگونه مرا گذاشته فرار می کنید؟». آنها سر غیرت آمده ایستادگی نمودند تا فتح کردند».

 

منبع:

  • بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری(جلد ۱). چاپ اوّل، تهران: زوار، ۱۳۵۷
  • سوشیانت

جمشید افنخار ایرانیان

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۱۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

جمشید

جمشید یکی از پادشاهان اسطوره‌ای ایرانی‌است و قدمتی بس کهن دارد. نام او در اوستا و متون پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمده‌است. در اسطوره‌های ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شده‌است. در شاهنامه، جمشید، فرزند طهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام به خاطر خودبینی و غرور فرّه ایزدی را از دست می‌دهد و به دست ضحاک کشته می‌شود.

جمشید در اوستا

جمشید در اوستا پسر ویونگهنت (ویونگهان) است.نام او در اوستا به گونه ی ییمَ آمده است.واژه ی جمشید از دو بهره ساخته شده است، جم و شید ، جم دراوستایی برابر با همزاد و شید برابر با خورشید به کار برده می شود.

در فرهنگ واژه های اوستا در پی نام جمشید چنین آمده است :

جمشید : دوران تابندگی و درخشش زندگی آریاییان. زمان جمشید زمانی بود که در آن مردمان به زدن خشت و ساختن ایوان و گرمابه و شهر، جام ها و آوند های سفالین، رشتن و بافتن ابریشم و کتان و پنبه، بر آوردن گوهر ها از دل سنگ، ساختن کشتی و بو و عطر و می و ......دست یافتند. و چون خوش گذرانی در آن دوران به نهایت رسید با ستم بابلییان (ضحاک) روزگار خوش آریاییان در نوردیده گشت و جمشید یا کشور آریایی به دست برادرش به دو نیمه شد و ضحاکیان (بابلیان) هزار سال بر ایران زمین با ستم و سوختن و کشتن فرمانروایی کردند.

  • سوشیانت

سلسله کیانیان

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۱۵ ق.ظ | ۳دیدگاه

کیانیان دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی است. از این سلسله در منابعی مانند : اوستا کتاب مقدس زرتشتیان ، داستانهایی که در سلسله سامانیان رواج داشتهو کتاب‌های پهلوی کهن مانند بندهش ، دینکرد ، مینوی خرد و ... آمده است. برخی باستان شناسان و محققین معتقدند که چنین سلسله‌ای وجود داشته است و وجود آن بر پایه افسانه‌ها نبوده است٬ بر این اساس این سلسله زمانی در شرق ایران حکمرانی می‌کرده است. برخی دیگر نیز پادشاهان این سلسله را معادل با پادشاهان هخامنشی میدانند.

کیانیان در اوستا نام خانوادگی سلسله‌ای سلطنتی نیست، اما در عهد ادبیات میانهٔ ایرانی، در متن‌های پهلوی، افراد این خاندان پادشاهانی شمرده می‌شوند که بعد از پیشدادیان به فرمانروایی ایران رسیده‌اند.

در شاهنامه‌ی فردوسی نیز سلسلهٔ کیانیان بعد از پیشدادیان به حکمرانی می‌رسد و موسس این سلسله نیز بر پایه اطلاعات شاهنامه کی‌قباد است و با مرگ اسکندر پسر دارا نیز این سلسله منقرض می‌شود.

  • سوشیانت

اساطیر پیشدادی

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۱۱ ق.ظ | ۱دیدگاه

نخستین سلسلهٔ پادشاهان در شاهنامه (و اساطیر ایرانیان). معادل اوستایی پیشداد پَرَداتَ است.

شاهان پیشدادی در شاهنامه

  • کیومرث

یا گیومرث در فارسی، گیومرت یا گیومرد در پهلوی، گَیومَرَتَن در اوستایی نام نخستین نمونه انسان در جهانشناسی اساطیری مَزدَیَسنیان و نخستین شاه در شاهنامه است.

گیومرث در زبان اوستایی از دو جز گَیو (به معنی زندگانی) و مَرَتَن (به معنی میرنده یا فناپذیر) تشکیل یافته است.

  • هوشنگ

هوشنگ یکی از شخصیت‌های اساطیری ایران است. وی در شاهنامه، پسر سیامک و نوهٔ کیومرث و در متون پهلوی، نخستین شاه پیشدادی است.

  • سوشیانت

جنگ مصیخ

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

جنگ مصیخ یکی از رشته جنگ‌های صدر اسلام است که بین ایران و اعراب به وقوع پیوسته‌است، این جنگ در ماه رمضان سال ۱۲ هجری قمری برابر با سال ۶۳۳ میلادی به فرماندهی خالد بن ولید رخ داده‌است. در بادی الامر (ابو لیلی الخنافس) یکی از فرماندهان خالد، بدستور خالد به سوی منطقهٔ الحصید حرکت کرد، هنگامی که به انجا رسید دید قشون پارسیان مکان را تخلیه کرده اند. سربازان پارسیان به همپیمانان خود مسیحیان اعراب پیوسته بودند و راهی منطقه المصیخ شده بوده اند و در آنجا اردوگاه زدند. خالد از پیک خبری مخصوص اطلاع یافت که پارسیان در منطقهٔ المصیخ گرد آمده اند.

  • سوشیانت

جنگ ولجه

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

جنگ ولجه سومین جنگ از رشته جنگ‌های صدر اسلام است که بین ایران و اعراب به وقوع پیوسته‌است. این جنگ در ماه آوریل سال ۶۳۳ میلادی در محلی به نام ولجه و به فرماندهی خالد بن ولید رخ داده‌است. این جنگ بعد از جنگ زنجیر و جنگ رودخانه به وقوع پیوسته‌است.

مکان ولجه

ولجه موضعی بوده‌است، بین سرزمین کَسکَر در ناحیه خشکی و در جانب شرقی نهروان. در ولجه و مجاور نهر آبی که به رود دجله می‌ریزد، جنگ ولجه در گرفته‌است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ