ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

دیو

سوشیانت | شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

دیو یکی از واژه های کهن و قدمت آن به دوران آریاییان می‌رسد. دیوان گروهی از پروردگاران آریائی بوده‌اند. پس از جدائی ایرانیان از هندوان و ظهور زرتشت پروردگاران مشترک قدیم یعنی دیوها که مورد پرستش هندوان بودند، نزد ایرانیان گمراه‌کنندگان و شیاطین خوانده شدند. چنانکه در آئین مزدیسنا کلاً به مردم بدمنش هم اطلاق می‌شود. واژهٔ دیو در اوستا به صورت دَئوَ و در پهلوی دِو و در فارسی دیو گفته می‌شود. در زبان هند باستان دِوَ یا دَئوه به معنی فروغ و روشنائی و نام خداست. اشتقاق این واژه در میان اقوام آریائی نیز معنی خدا دارد چنانکه در یونانی زئوس و در لاتینی دَئوس در فرانسه دی‌اُ و در انگلیسی دِئیتی و در ایرلندی دیابکار می‌رود.

دیو یک کلمهٔ سانسکریت است و در دین هندوئیسم به معنی خدا و الوهیت است. در هندوئیسم مدرن، می‌توان آن را آزادانه به هر موجود خیرخواه خارج از جهان مادی اطلاق کرد. دیوها همچنین نابرادری اسوراها به شمار می‌آیند که قدرتی هم پایه دارند. دیوها همواره با اسوراها در حال جنگ هستند.

دیوان در شاهنامه

هنگامی که آریاییان در منطقه ایران ویج از یکدیگر جدا شدند گروهی از آنان به سمت سیستان رفتند. در این منطقه با ایرانیان سیاه‌پوست مواجه گشته و با آنان جنگیدند. بعدها این جنگها به صورت افسانه در کتاب شاهنامه به جنگ ایرانیان و دیوان مشهور شده‌است.

پیدایش دیوان در فرهنگ مزدیسنا

در اسطورهٔ آفرینش آمده است که پس از آنکه اهورامزدا دست به آفرینش جهان مینوی و مادی زد و امشاسپندان و ایزدان و فروهرها پدید آمدند، اهریمن هم بیکار ننشست و دست به آفرینش جهان بدی زد و در برابر امشاسپندان، کماریکان و در برابر ایزدان، دیوان را پدید آورد. به این ترتیب در برابر هر ایزدی دیوی به کار گمارده شد. تعداد و شمار دیوان را مانند ایزدان بسیار می‌نویسند. آنچه از نوشته‌های اوستائی و پهلوی بر می‌آید تعدادی از آنان معروف و وظیفهٔ آنان نیز معلوم است و برخی از آنان مانند ایزدان گمنام هستند.

نام و وظائف دیوان

بنابر نوشته‌های اوستائی و پهلوی نام و وظائف تعدادی از دیوان چنین است:

  • اپوش:دیو خشکی است و با اسپخروش دیو با ایزدان باران‌ساز جنگ می‌کند.
  • استوئیدات:دیو مرگ .جان را بستاند.
  • اسروشتی:دیو ناشنوائی و نافرمانبرداری است.
  • اشکهانی:دیو تنبلی است.
  • اکتش:دیو انکار است.
  • بوتی:دیو بت‌پرستی است.
  • بوشاسب:دیو خواب سنگین است.
  • پئری‌مئتی:دیو بدمنشی و تکبر است.
  • پس دیو:مردمان را از انجام کار باز می‌دارد.
  • پوش دیو:دیوی است که انبار می‌کند نه خود به کار می‌برد و نه به دیگران می‌دهد.
  • پینیه:دیو خست است.
  • ترومئتی:دیو نخوت و غرور است.
  • تب دیو:فهم مردمان را پراکنده می‌کند.
  • جهی:دیو ماده شهوت‌انگیز، پناه دهندهٔ گناهکاران است.
  • چشمک:دیو زمین‌لرزه و آورندهٔ گردباد است. بوش‌ینسته:مانع از بیداری هنگام سپیده دم می‌شود.
  • خشم:برهم زنندهٔ آسایش آفریدگان اهورامزداست.
  • دروغ:تباه‌کنندهٔ جهان راستی است.
  • دریوی:دیو گدائی و دریوزگی است.
  • دیر:دیو پس‌انداختن کار مردمان است.
  • رشک:دیو کین‌توزی و بدخواهی است.
  • زرمان:دیو پیری است.
  • سپزگ:دیو سخن‌چینی است.
  • سهم:دیو ترس و نهیب است.
  • سیچ یا سیژ:دیو نابودی است.
  • گوزهر یا گوچهر:مخالف ماه است.
  • مرشئون:دیو فراموشی است.
  • میتوخت:دیو بدگمانی است.
  • ننک:دیو ننگ است.
  • نسو یا دروج نسو: دیوی است که بر تنِ مرده می‌تازد و آن را ناپاک می‌کند.
  • وای‌بد:دیو مرگ است.
  • ورون:دیو شهوت است.

منابع:

  • اوشیدری، جهانگیر. دانشنامهٔ مزدیسنا، واژه‌نامهٔ توضیحی آیین زرتشت. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۱.
  • رضی، هاشم. دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت. چاپ دوم. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۴
  • عفیفی، رحیم. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۴.

Share

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ