ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲۷۹ مطلب با موضوع «نام آوران» ثبت شده است

نگاهی به زندگی نامه خوارزمی

سوشیانت | چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۱۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

خوارزمی

ابو عبدالله محمد بن موسی خوارزمی که ریاضیدانان اروپا او را algoritmus می خوانند یکی از نخستین و بزرگترین ریاضیدانان و اختر شناسان ایران است که در بغداد کار میکرد .از زندگی و خانواده او آگاهی زیادی در دست نیست جز در حدود سال 175 - 180 هجری - در خوارزم متولد و هنگام جوانی در خزانه الحکمه مامون مشغول به کار و تحقیقات شد و پس از سالها فعالیت شبانه روزی بلاخره در حدود سال 225 - 232 هجری - دعوت حق را لبیک گفته و به دیار باقی شتافت .

برخی ار تاریخ نویسان عنوان مجوسی را به دنبال نام او اورده اند ، معلوم میشود در خانواده ای با فرهنگ از زرتشتیان خوارزم زاده شد و به همین مناسبت به احتمال قوی به نوشته های علمی ایرانی پیش از یورش عرب دسترسی داشته است

  • سوشیانت

زندگی نامه نظامی

سوشیانت | سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۵۱ ب.ظ | ۱دیدگاه

حکیم نظامی گنجوی

حکیم جمال الدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید نظامی گنجوی شاعر معروف ایرانی در قرن ششم ه.ق در سال 530هجری در گنجه دیده به جهان گشود.مادر وی از نژاد کرد بود.
نظامی را بی شک باید در شمار اران شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست.اگر چه داستان سرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده است، لیکن تنها شاعری است که تا پایان قرن ششم هجری توانست شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل برساند،نظامی است.

  • سوشیانت

سنایی غزنوی

سوشیانت | دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۲۳ ب.ظ | ۱دیدگاه

زندگی نامه سنایی

ابوالمجد مجدود بن آدم  سنایی غزنوی در سال 459 در شهر غزنین پا به عرصه‌ی هستی نهاد، و در سال529 در همان جا در گذشت . او‌ در آغاز جوانی،‌ شاعری‌ درباری‌ و مداح‌ مسعود بن‌ ابراهیم‌ غزنوی‌ و بهرام‌ شاه‌ بن‌ مسعود بود. ولی‌ بعد‌ از سفر به‌ خراسان‌ و اقامت‌ چند ساله‌ در این‌ شهر‌ و نشست و برخاست با مشایخ‌ تصوف،‌ در منش، دیدگاه و سمت‌گیری اجتماعی وی دگرگونی ژرفی پدید آمد. از دربار بریده و به دادخواهی مردم برخاست، بر شریعت مداران و زاهدان ریایی شوریده و به عرفان عاشقانه روی آورد.

  • سوشیانت

نام آوران ایرانی خفته در غربت

سوشیانت | شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

نام آوران ایرانی خفته در غربت

ایران زمین در طول تاریخ همواره فراز و فرودهای بسیاری به خود دیده است. گاه در حد یک امپراتوری مرزهایش را تا دوردست ها گسترش داده و گاه تنها به انتظار نشسته است، اما با تمام این چالش ها این خاک فرزندان گرانقدری را به جهان معرفی کرده که حالا با کوچک شدن مرزها برخی ملت ها قصد به نام زدن هویت این مشاهیر را دارند.

مشاهیر بسیاری که همگی ایرانی بودند، امروزه از خاک مادری دور هستند و در جایی دیگر آرام گرفته اند، اما سبک زندگی، هنر، فرهنگ و آثارشان همواره نشانه ای است آشکار بر ایرانی بودنشان.

  • سوشیانت

زندگی نامه مهستی

سوشیانت | پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

زندگی نامه مهستی (منیژه)

زادگاه مهستی شهر گنجه بوده‌است و همدوره با غزنویان بود. رشید یاسمی معتقد بود که «مهستی» متشکل از دو کلمه «مَه» به معنی بزرگ و «سَتی» به معنی خانم بوده و جمعاً این کلمه به معنی «خانم‌بزرگ» است. در چهارسالگی پدرش او را به مکتب‌خانه فرستاد و چون استعدادی سرشار داشت در ده‌سالگی با ادب زن دانشمند بیرون آمد. او چنگ و عود و تار را به زیبایی می‌نواخت.

  • سوشیانت

صولت الدوله قشقایی

سوشیانت | دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۵۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

صولت الدوله

تولد

او از فرزندان داراب خان رئیس ایل قشقائی بوده و در فیروزآباد از شهرهای استان فارس متولد شده است.سال تولد صولت‌الدوله در کتاب «فارس و جنگ بین‌الملل» نوشته رکن‌زاده آدمیت به سال ۱۲۹۷ قمری، در کتاب «از باورد یا ابیورد خراسان تا ابیورد یا ابولورد فارس» نوشته مظفر قهرمانی ابیوردی به سال ۱۲۹۵ قمری و در کتاب «شرح حال رجال ایران» نوشته مهدی بامداد به سال ۱۲۹۳ قمری درج شده‌است. با توجه به اینکه مظفر قهرمانی ابیوردی فرزند معین دفتر منشی صولت‌الدوله بوده و اطلاعات او می‌تواند به واقعیت نزدیکتر باشد همچنین با استناد به کتاب سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی که مربوط به وقایع سفر حاج ایازخان قشقایی مشاور و صندوقدار صولت‌الدوله می‌باشد، تولد صولت‌الدوله در سال ۱۲۹۵ قمری (۱۲۵۷شمسی) به نظر صحیح‌تر می‌رسد.

  • سوشیانت

سردار اسماعیل خان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۴۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

درباره اسماعیل خان

اسماعیل خان سردار معروف فتحعلی شاه قاجار مشهور به «زرریزخان» و «اسماعیل طلایی» اصلاً از اهالی منطقه طالب آباد مهدیشهر ( سنگسر ) در شهرستان مهدی شهر است که شهرتش پیش ازاین به غلط دامغانی گفته شده است . شاید یکی از دلایل آن همسایگی شهرستان های مهدی شهر (سنگسر) و دامغان بوده باشد . اما دلیل دیگر آن، اقامت مطلب خان برادر اسماعیل خان در یکی از اردوگاهای تابستانی در نزدیکی دامغان بوده است .

  • سوشیانت

سپتامان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۳۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

سپتامان

سپتامان نام یکی از سرداران جنگی داریوش سوم هخامنشی بود که از سال ۳۲۹ تا ۳۲۷ پیش از میلاد، در برابر حملهٔ اسکندر مقدونی به ایران به مقاومت پرداخت.و همچنین جنبش سپتامان نام جنبشی است که از سال ۳۲۹ تا ۳۲۷ پیش از میلاد در برابر حملهٔ اسکندر مقدونی به ایران به مقاومت پرداخت.

  • سوشیانت

زرمهر فرمانروای سیستان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۳۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

زرمهر

زَرمِهر یا سوخرا ملقب به هزاررفت فرمانروای سیستان در زمان ساسانیان و از آزادگان (اشراف) بزرگ ایران در اواخر سده ۵ میلادی بود. وی از خانوادهٔ کارن و زادگاهش ناحیه  اردشیرخوره در پارس بود. مقتدرترین نجبای ایران در زمان پیروز یکم دو تن بودند یکی زرمهر یا سوخرا، و دیگری شاهپور که از مردم ری و خاندان مشهور مهران بود. پس از کشته شدن پیروز در جنگ با هفتالیان این دو سردار که با لشکری بزرگ در ایبری و ارمنستان به جنگ مشغول بودند، با عجله به تیسفون برگشتند تا نفوذ خود را در انتخاب پادشاه جدید به کار ببرند. زرمهر در رویارویی با ارمنیان، گشنسب‌داد را مأمور مذاکره با آنان کرد. وی لقب هزارپت داشت. او با وهن رئیس یاغیان ارمنی صلح کرد. 

  • سوشیانت

رستم

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

زادن رستم

چندی از پیوند زال و رودابه نگذشته بود که رودابه بارور گردید و پیکرش گران شد. هر روز چهره اش زردتر و اندامش فربه تر میشد، تا آنکه زمان زادن فرا رسید. از درد به خود می پیچید و سود نداشت. گوئی آهن در درون داشت و یا به سنگ آگنده بود. کوشش پزشکان سود نکرد و سرانجام یک روز رودابه از درد بیخود شد و از هوش رفت. همه پریشان شدند و خبر به زال بردند. زال با دیده پرآب به بالین رودابه آمد و همه را نالان و گریان دید. ناگهان پر سیمرغ را به یاد آورد و شاد شد و به سیندخت مادر رودابه مژده چاره داد. گفت تا آتش افروختند و اندکی از پر سیمرغ را بر آتش گذاشت. در همان آن هوا تیره شد و سیمرغ از آسمان فرود آمد. زال غم خود را با وی در میان گذاشت. سیمرغ گفت «چه جای غم و اندوه است و جرا شیرمردی چون تو باید آب در دیده بیارد؟ باید شادمان باشی، چه ترا فرزندی شیردل و نامجو خواهد آمد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ