ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۷۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبیات فارسی» ثبت شده است

تاثیر ادبیات فارسی بر ادبیات عرب

سوشیانت | شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۲۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

تاثیر زبان فارسی بر زبان و ادبیات عرب

هیچ زبانی در دنیا نیست که از دیگر زبان ها واژگانی وام نگرفته باشد، همه ی زبان ها از هم دیگر تاثیر و تاثر پذیرفته اند. زبانی که از زبان های دیگر وام نگرفته باشد، زبانی مرده است. هر اندازه زبان ها تاثیر بیش تری گرفته باشند زنده تر شده اند و این عیب و نقصی برای آن ها به شمار نمی رود. مهم ترین زبان کنونی جهان (انگلیسی ) تقریبن 75 درصد کلمه های خود را از دیگر زبان ها به ویژه انگلو، جرمن و لاتین گرفته است. اسپانیولی و پرتغالی 95 درصد زبان و ادبیاتشان یکی است، با این حال خود را دو زبان گوناگون می نامند .
زبان عربی و فارسی نیز از یکدیگر واژگان زیادی وام گرفته اند. در زبان فارسی بیش تر اصطلاحات فقهی ، مذهبی و حقوقی از زبان عربی گرفته شده است. اما زبان عربی نیز به نوبه خود واژگانی به صورت دست نخورده و واژگان زیادی به صورت برهم زده شده (به شکل قالب های معرب) از فارسی وام گرفته است. جوالیقی 838 کلمه و در کتاب المنجد 321 کلمه و ادی شیر در کتاب خود با نام «واژه های فارسی عربی شده» 1074 واژه را که زبان عربی از زبان فارسی وام گرفته است را توضیح داده اند. برای نمونه از کلمه ی پادشاه در زبان عربی ده ها کلمه ساخته شده است. واژه های اشتها، شهوت، شهی، شهیوات، شاهین، شیخ، بدشا، پاشا و باشا همگی از کلمه ی فارسی «پادشاه» گرفته شده است. استیناف از کلمه ی «نو» و کلماتی مانند: جناه، جنایی، جنحه و جنایت، از واژه ی «گناه» آمده است و کسی که با قاعده ها و قالب های زبان عربی آشنا باشد به آسانی می پذیرد که هامش و حاشیه از «گوشه» و شکایه از«گلایه» گرفته شده است . 

  • سوشیانت

نگاهی به قدمت زبان فارسی و تأثیر آن بر ادبیات عربی دوره ی جاهلیت

در دوران پیش از اسلام، شعر عرب به درجه ی ممتازی از فصاحت، سلاست و نفاست کلام رسیده بود. شاعران عصر جاهلی شعرهایی آفریده‌اند که پژوهش در آن، گره‌های پر پیچ و تاب فرهنگ عرب و تشکیل زبان عربی را باز می کند. در نظم جاهلی، عنصرهایی نیز هستند که ارزش بسیاری برای پیشبرد دانش دارند. این عنصرها در اصل متعلق به فارسی‌زبانان بوده و با سبب‌های گوناگون وارد زبان و فرهنگ عرب شده است. در دیوان شاعران جاهلی، واژه‌های فراوان فارسی دیده می‌شوند که سخنوران عرب‌زبانِ شبه‌جزیره آن ها را با معنای اصلی فارسی به کار می‌برده‌اند.

«اعشیٰ» یکی از مشهورترین شاعران جاهلی است که شجره‌اش میمون بن قیس بن جندل بن شراهیل بن عوف بن سعد بن ضبیعه بن قیس بن ثعلبه و تخلصش «ابوبصیر» است. او در سال ۵۲۹ میلادی ( ۹۴سال پیش از هجرت) زاده شده و در سال ٦۳۰ میلادی (۸ هجری) درگذشته است. از شجره‌نامه‌اش بر می‌آید که او عرب‌تبار است و با مردمان فارسی‌زبان نزدیکی ندارد. با وجود این در شعرهای این شاعر، واژه‌های فراوان فارسی با آب و رنگ گوناگون وارد شده است. ورود واژه‌های فارسی در نظم جاهلیت و وجود صنعت چامه‌سرایی در این نظم، ما را وادار کرد که عوامل تأثیر زبان و تمدن ایرانی در مدنیت عربی را پژوهش کنیم.

  • سوشیانت

تأثیر زبان و ادبیات فارسی ، در زبان عرب

سوشیانت | شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۲۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

تأثیر زبان و ادبیات فارسی ، در زبان عرب

 این نوشته بر مبنای سخنان آقای دکتر محمدی استاد ادبیات دانشگاه تهران و رئیس کرسی زبان و  ادبیات دانشگاه لبنان در گفتگو با نماینده تلویزیون آن کشور تنظیم گردیده‌است.

هر بار که سخن از روا‌بط زبان عربی و فارسی به میان می‌آید ، نخستین چیزی که به ذهن می‌رسد ، موضوع وجود کلمات عربی در زبان فارسی و لزوم آموختن این زبان برای درک صحیح زبان و ادبیات فارسی می‌باشد.

همان‌طور که زبان عربی در برنامه رشته ادبیات ‌فارسی پایه و مایة استواری داشته و آموختن آن برای دانشجویان فارسی‌زبان جنبه الزام و اجبار دارد ،

دانشجویان زبان عربی نیز برای تکمیل معلومات خود به آموختن زبان و ادبیات فارسی نیازمندند ، زیرا که آگاهی آنان به این زبان و ادبیات آن ، ‌درهای تازه‌ای را به روی آنها خواهد گشود و در تحقیقات معنوی ، ادبی و تاریخی به آنان کمکهای شایان خواهد نمود.

ادبیات هر ملت ، ‌در واقع آمیخته‌ای از آداب مختلفی است که همه در یک قالب یعنی زبان که وسیله تعبیر و بیان آن قرار می‌گیرد ریخته شده‌است. آشنائی با عواملی که در ادبیات یک زبان از خارج تأثیر داشته برای علاقمندان به تحقیق در متون و شناخت اندیشه‌‌ها و آرائی که در آن وارد شده کمال ضرورت را دارد.

  • سوشیانت

صد رحمت به کفن دزد اولی

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۱۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

صد رحمت به کفن دزد اولی

مردی بود که از راه دزدیدن کفن مردگان و فروختن آنها امرار معاش می‌کرد و هرکس که می‌مرد او شبش می‌رفت قبرش را می‌شکافت و کفنش را می‌دزدید. این مرد روزی حس کرد که تمام عمرش گذشته و پایش لب گور است. پسرش را که تنها فرزندش بود صدا زد و گفت: "پسرجان من در تمام عمرم کاری کردم که لعن و طعن همه را به خودم خریدم. هیچکس در این دنیا نیست که بعد از مردنم ذکر خیری از من بکند. 

  • سوشیانت

آب زیر کاه

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

آب زیر کاه

آب زیر کاه به کسانی اطلاق می شود که زندگی و حشر و نشر اجتماعی خود را بر پایه مکر و عذر و حیله بنا نهند و با صورت حق به جانب ولی سیرتی نا محمود در مقام انجام مقاصد شوم خود بر آیند. این گونه افراد را مکار و دغلبار نیز می گویند و ضرر و خطر آنها از دشمن بیشتر است زیرا دشمن با چهره و حربه دشمنی به میدان می آید در حالی که این طبقه در لباس دوستی و خیر خواهی خیانت می کنند. 

اکنون باید دید در این عبارت مثلی، آبی که در زیرکاه باشد چگونه ممکن است منشأ زیان و ضرر شود. 

  • سوشیانت

هر که چاهی بکنه بهر کسی اول خودش دوم کسی

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

هر که چاهی بکنه بهر کسی اول خودش دوم کسی

چون کسی به دیگری بدی کند یا در مجلسی یک نفر از بدی‌هایی که با او شده صحبت کند مردم می‌گویند آنکه برای تو چاه می‌کند اول خودش در چاه می‌افتد. 

در زمان حضرت محمد(ص) شخصی که دشمن این خانواده بود هر وقت که می‌دید مسلمانان پیشرفت می‌کنند و کفار به پیغمبر ایمان می‌آورند خیلی رنج می‌‌کشید. عاقبت نقشه کشید که پیغمبر را به خانه‌اش دعوت کند و به آن حضرت آسیب برساند. به این منظور چاهی در خانه‌اش کند و آن را پر از خنجر و نیزه کرد آن وقت رفت نزد پیغمبر و گفت: "یا رسول‌الله اگر ممکن میشه یک شب به خانه من تشریف ‌فرما بشید". حضرت قبول کرد، فرمود: "برو تدارک ببین ما زیاد هستیم". شب میهمانی که شد پیغمبر(ص) با حضرت علی(ع) و یاران دیگرش رفتند خانه آن شخص. آن شخص که روی چاه بالش و تشک انداخته بود بسیار تعارف کرد که پیغمبر روی آن بنشیند. 

  • سوشیانت

عجب سر گذشتی داشتی کل علی؟

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

عجب سر گذشتی داشتی کل علی؟

چون یک نفر به دقت تمام برای دیگری حرف بزند اما آخر کار ببیند که حرفش در او اثر نکرده، این مثل را به زبان می‌آورد. 

یک بابایی مستطیع شده بود و به مکه رفته بود و برگشته بود و شده بود حاجی و همه به او می‌گفتند: حاجلی (حاج علی) 

اما یک دوست قدیمی داشت که مثل قدیم باز به او می‌گفت: کللی (کل علی ـ کربلایی علی). مثل اینکه اصلاً قبول نداشت که این بابا حاجی شده! 

این بابا هم از آن آدم‌هایی بود که تشنه عنوان و لقب هستند و دلشان لک زده برای عنوان! اگر هزار بلا سرشان بیاید راضیند اما به شرط اینکه اسم و عنوان آنها را با آب و تاب ببرند! حاج علی پیش خودش گفت: باید کاری بکنم تا رفیقم یادش بماند که من حاجی شده‌ام به این جهت یک شب شام مفصلی تهیه دید و رفیقش را دعوت کرد. بعد از اینکه شام خوردند، نشستند به صحبت کردن و او صحبت را به سفر مکه‌اش کشاند و تا توانست توی کله رفیقش کرد که حاجی شده! 

  • سوشیانت

هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی

می‌گویند: درویشی بود که در کوچه و محله راه می‌رفت و می‌خواند: "هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی" اتفاقاً زنی مکاره این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه می‌گوید وقتی شعرش را شنید گفت: "من پدر این درویش را در می‌آورم". 

زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه‌اش و به همسایه‌ها گفت: "من به این درویش ثابت می‌کنم که هرچه کنی به خود نمی‌کنی". 

از قضا زن یک پسر داشت که هفت سال بود گم شده بود یک دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی کرد و گفت: "من از راه دور آمده‌ام و گرسنه‌ام" درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان!" 

  • سوشیانت

لنگ انداختن

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۴۶ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

لنگ انداختن

عبارت بالا هنگامی به کار می رود که شخص ثالثی بخواهد اختلاف موجود بین دو یا چند نفر را مرتفع کرده واسطه صلح و آشتی شود. در این گونه موارد می گویند: فلانی دارد لنگ می اندازد. یعنی قصد دارد غائله و اختلاف فیمابین را با کدخدا منشی حل و فصل کند. این ضرب المثل در جای دیگر هم به غلط مورد استفاده و استناد قرار می گیرد و آن موقعی است که یکی از دو نفر هماورد و مبارز مغلوب و تسلیم شده باشد. 

در این موقع گفته می شود: بالاخره فلانی لنگ انداخت. یعنی از عهده دفع حریف برنیامد و تسلیم شد. 

به عللی که ذیلاً توضیح داده می شود مدلل و مسلم می گردد که منظور از لنگ انداختن واسطه صلح و آشتی شدن است نه مغلوب و تسلیم شدن، و هر کس از این ضرب المثل به منظور اظهار تسلیم و انقیاد تفهیم و تفهم نماید اشتباه کرده است. 

همان طور که از اسم و عنوان باستانی مستفاد می شود این ورزش از قرون و اعصار قدیمه در ایران به یادگار مانده است و با وجود تنوع و تازگیهایی که در انواع و اقسام ورزش پدید آمد مع ذالک اهمیت و اعتبار این ورزش و این سنت باستانی به قوت خود باقی مانده است. 

  • سوشیانت

دقیقی

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

ابو منصور محمد بن احمد طوسی شناخته‌شده به دقیقی شاعر بزرگ دری زبان بود او در زمانی که ادبیات عرب در حال غلبه بر زبان شیوای پارسی بود به همراه رودکی (پدر شعر پارسی) کمک شایانی به زنده ماندن این زبان نموده اند.

زادگاه وی بنا به روایات گوناگون توس ـ بلخ  -سمرقند ـ بخارا  ذکر شده است.او از معدود شاعران ادبیات فارسی بوده که دین زرتشتی داشته است.دقیقی آغاز کننده سرایش شاهنامه بود.

دقیقی از طبقه دهقانان خراسان بوده است که در عصر منصور بن نوح سامانی و پسر او می ریسته است.خاندان وی را متومل دانسته اند اما او سرمایه هایی که از ارث پدر به او رسیده بود را بدنبال عیاشی و خوشگذرانی هدر می دهد.در دوره جوانی به سرایش داستان های تاریخی ایران مبادرت می ورزد و در این راه برای سرایش شاهنامه بدلیل ارادتی که به زرتشت داشته از داستان ظهور زرتشت شاهنامه خود را آغاز می کند .چندی پس از این در سال ۳۶۷ هجری او بدست غلام خود به قتل می رسد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ