ابو منصور محمد بن احمد طوسی شناختهشده به دقیقی شاعر بزرگ دری زبان بود او در زمانی که ادبیات عرب در حال غلبه بر زبان شیوای پارسی بود به همراه رودکی (پدر شعر پارسی) کمک شایانی به زنده ماندن این زبان نموده اند.
زادگاه وی بنا به روایات گوناگون توس ـ بلخ -سمرقند ـ بخارا ذکر شده است.او از معدود شاعران ادبیات فارسی بوده که دین زرتشتی داشته است.دقیقی آغاز کننده سرایش شاهنامه بود.
دقیقی از طبقه دهقانان خراسان بوده است که در عصر منصور بن نوح سامانی و پسر او می ریسته است.خاندان وی را متومل دانسته اند اما او سرمایه هایی که از ارث پدر به او رسیده بود را بدنبال عیاشی و خوشگذرانی هدر می دهد.در دوره جوانی به سرایش داستان های تاریخی ایران مبادرت می ورزد و در این راه برای سرایش شاهنامه بدلیل ارادتی که به زرتشت داشته از داستان ظهور زرتشت شاهنامه خود را آغاز می کند .چندی پس از این در سال ۳۶۷ هجری او بدست غلام خود به قتل می رسد.
زندگانى کوتاه او در دربارهاى امراى سامانى- منصور بن نوح و نوح بن منصور - و آل محتاج در چغانیان - امیر فخر الدوله احمد بن محمد - گذشت .پیش ازو مسعودى مروزى شاعر اواخر قرن سوم هجرى منظومه کوتاهى از تاریخ داستانى ایران ترتیب داده بود و دقیقى دومین بار بدین کار دست زد .متنى که او از آن استفاده مىکرد شاهنامه منثور ابومنصورى بود که به فرمان ابو منصور محمد بن عبد الرزاق طوسى به دست چند تن از دانشمندان و دهقانان خراسان در شرح تاریخ داستانى ایران تا پایان عهد سامانى فراهم آمده بود ،لیکن هنوز بیش از هزار بیت آنرا که در شرح سلطنت گشتاسپ و ظهور زرتشت است ،به پایان نرسانیده بود که به دست غلامى به قتل رسید .
این شاعر بىتردید یکى از بزرگترین گویندگان قرن چهارم است .ورود او در انواع مختلف از شعر و قدرتى که در همه آنها نشان داده دلیل بارزیست بر فصاحت کلام و روانى طبع و قوت بیان و دقت ذهن او .تغزلات بدیع و غزلهاى لطیف و مدایح عالى و اوصاف رایع او با معانى باریک و مضامین تازه و دل انگیزى که در همه آنها به کار برده به شعر او دلاویزى و رونق وجلاى خاص مىبخشد .وى خصوصاً قصائد مداحى را کمال بخشید . فردوسى هزار بیت دقیقى را همانگونه که بود ،در شاهنامه خود آورده و بدینگونه آنرا از نابودى رهایى بخشیده است .
شاعران دورانهای پس از او دقیقی را ستودهاند و در سخنگویی پیروی ازو نمودهاند. برای نمونه در سده پنجم هجری قطران تبریزی شاعر نامی پرسشهایی از دیوان دقیقی را از ناصر خسرو پرسیده است.
امروزه از شعر دقیقی به جز هزار بیتی که در شاهنامه گنجاندهشده تنها نزدیک به سیصد بیت قطعه ،قصیده ، غزل و شعرهای پراکنده ازو به یادگار ماندهاست.
کتابهایی که یادی از دقیقی یا شعرهایش کردهاند اینهایند:شاهنامه فردوسی، تاریخ بیهقی، شرح قصیده ابوالهیثم، چهار مقاله نظامی عروضی ، حدائقالسحر رشید وطواط ، ترجمانالبلاغه ، لبابالالباب عوفی، مونسالاحرار محمد جاجرمی و...
دین دقیقی
دکتر ذبیحالله صفا مینویسد : « دقیقی بر آئین زرتشتی بوده و خود برین گفته دلایلی دارد که ذکر خواهیم کرد . برخی به سبب آنکه وی اسم و کنیهء مسلمانی دارد در زرتشتی بودن او تردید کرده اند ، لیکن این دلیل قاطعی نیست ، زیرا ما کسانی را در سه چهار قرن اول داریم که اسم خود و پدر شان اسامی مسلمانی بوده ولی در زردتشتی بودن شان تردیدی نیست».
خود دقیقی در دو بیت دین خود را زرتشتی عنوان میکند:
دقیقی چار خصلت برگزیده به گیتی از همه نیکی و وشتی
لب یاقوت رنگ و ناله چنگ می خوش رنگ و دین زردهشتی
یا این شعر:
برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زردشت بنشین و برافکن شکمِ قاقُم بر پشت
بس کس که ز زردشت بگردیده دگربار ناچار کند رو سوی قبلهٔ زردشت
من سرد نیابم که مرا زآتش هجران آتشکده گشتهست دل و دیده چو چرخُشت
گر دست به دل بر نهم از سوختن دل انگِشت شود بیشک در دستِ من انگُشت
ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه خواهم که بنفشه چِینم از زلف تو یک مشت
آن کس که مرا کُشت،مرا کُشت و ترا زاد وان کس که ترا زاد،ترا زاد و مرا کشت
مدحشدگان از سوی دقیقی
دقیقی در روزگار سامانیان میزیست. او از امیران سامانی منصور بن نوح سامانی و نوح دوم سامانیرا مدح گفتهاست. همچنین ابوالحسن آغاجی نیز از ستایششوندگان دقیقیاست. دقیقی چندی هم در دربار چغانیان بهسربردهاست و از میان امیران چغانی فخرالدوله ابوالمظفر احمد بن محد، امیر ابوسعد مظفر و امیر ابونصر را ستودهاست. رسیدگی و ارجی که چغانیان بر دقیقی گذاردند در آینده زبانزد شاعران پس از او بودهاست و برای نمونه فرخی سیستانی یادی از این ارجنهیها در شعرهایش کردهاست و نیز امیرمعزی میگوید:
فرخنده بود بر متنبّی بساط سیف چونانکه بر حکیم دقیقی چغانیان
شاهنامه دقیقی
دقیقی گویا به فرمان نوح دوم سامانی به سرودن شاهنامه دستیازیدهاست. ولی به گفتهٔ فردوسی بیش از هزار بیت از آن و آن هم درباره گشتاسپ و تاختن ارجاسپ به ایران را به نظم نکشیده که به دست بردهای کشته میشود.
گشتاسپنامه دقیقی را پس از شاهنامه برترین اثر حماسی فارسی در بحر متقارب دانستهاند. ولی به گفته محمد دبیر سیاقی «از لحاظ وسعت فکر و میدان خیال و حکمت وعظ و نتیجهگیری اخلاقی از بیان وقایع و احساسات وطنی به پای شاهنامه نمیرسد»
وى در جوانى به دست غلامى کشته شد و به همین سبب کار پر ارجى که در نظم شاهنامه شروع کرده بود ،ناتمام ماند .
فردوسی در این مورد این چنین میسراید:
جـوانیش را، خـوی بـد یـار بـود ابـا بـد، همیشه بـه پیکـار بـود
بـرو تـاختن کـرد، نـاگاه مـرگ به سر بـر نهادش، یکی تیره تـرگ
بـدان خـوی بد، جان شیرین بداد نبود از جهـان، دلش یک روز شاد
یکایـک از او، بخت بـرگشته شد به دست یکـی بنده بر، کشته شد .