ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اردشیر» ثبت شده است

نبرد ثنی

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ ثنی

جنگ ثنی (موقعة المذار)، ثنی در لغت عرب بمعنای (نهر) یعنی رودخانه است. این جنگ در سال دوازه دهم هجری (۶۳۳) بین سپاه ایران و اعراب در حمله اعراب به ایران به فرماندهی سردار نامی مسلمانان خالد بن ولید رخ داده‌است. بعد از پیروزی خالد در منطقه ذات السلاسل هرمز فرمانده پارسیان از اردشیر درخواست کمک نمود. اردشیر سپاهی به فرماندهی قارن بن قارن بن قریانس به کمک هرمز فرستاد. سپاه قارن به سوی المذار از مدائن خارج شد. همین که به منطقه (ثنی) یا المذار رسید، سربازانی که از جنگ (ذات السلاسل) یا زنجیر فرار کرده بودند به وی پیوستند، واردوگاه جنگ را بر پا کردند. سپاه خالد نیز به الثنی (المذار) رسید وآمادهٔ جنگ شدند. جنگ آغاز شد و خالد قارن را بکشت و اعراب بر ایرانیان تاختند و فاتح شدند. تاریخ نویسان نوشته اند که در این جنگ ۳۰ هزار تن از سربازان ایرانی کشته شدند که بیشتر آنان در الثنی (یعنی النهر)، آب رودخانه غرق شدند. وکشاورزان آن ناحیه به دادن جزیه به مسلمانان تن در دادند.

  • سوشیانت

جنگ تیسفون یا جنگ مداین

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ تیسفون

جنگ تیسفون یا جنگ مداین (فتح المدائن) یکی از رشته جنگ‌های صدر اسلام که بین ایران و اعراب در سال شانزدهم هجری قمری مطابق با سال ۶۳۷ میلادی به وقوع پیوسته‌است. با سقوط این شهر و دیگر شهرهای مدائن پایتخت چهار صد سالهٔ ساسانیان بدست اعراب افتاد.

شهر‌های هفتگانهٔ مداین

مداین یا چنانکه در آن روزگار به زبان سریانی گفته می‌شد مدیناثا یعنی شهرها و مجموعهٔ هفت شهر بود نزدیک به هم و در دو جانب دجله که آنها را ماحوزه و ماحوزه ملکا می‌خواندند. حصارهای بلند برگرد مجموعهٔ این شهرها کشیده بودند و دروازه‌های استوار در آنها تعبیه کرده بودند. این حصارها و دروازه‌ها در پایان روزگار ساسانیان بارها تجدید و ترمیم گشته بود.

  • سوشیانت

طاق بستان

سوشیانت | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۶:۵۱ ب.ظ | ۱دیدگاه

محوطه تاریخی طاق بستان در دامنه کوهی به همین نام و در کنار چشمه ای در شمال شرقی حاشیه کنونی شهر کرمانشاه واقع شده است. در این محوطه، آثاری از دوره ساسانی وجود دارد که شامل سنگ نگاره اردشیر دوم و دو ایوان سنگی بنام های ایوان کوچک و بزرگ است. مورخین و جغرافی نویسان دوره اسلامی ضمن توصیف سنگ نگاره های طاق بستان، از این محوطه با نام های متفاوتی یاد کرده اند، بطوریکه "ابن فقیه" و "ابن رسته" این مکان را "شبدیز" و "یاقوت" آن را “قصرشیرین” نامیده است، همچنین "حمدا... مستوفی" آنجا را “طاق وسطام”، عده ای دیگر آن را “طاق بهستون، طاق بیستون” و “تخت بستان” نامیده اند. اهالی محل نیز محوطه را با نام طاق وسان” و “طاق بسان” می شناسند. “سان” در لفظ محلی به معنی سنگ است و به این ترتیب “طاق وسان” یعنی طاقی که در سنگ کنده شده. امروزه نیز در اکثر محافل ایران شناسی از این مکان با نام “طاق بستان” یاد می شود.

در سمت راست ایوان کوچک، سنگ نگاره ای وجود دارد که صحنه تاج ستانی اردشیر دوم (383 – 379 م) نهمین شاه ساسانی را نشان می دهد. در این صحنه، شاه ساسانی به حالت ایستاده با صورتی سه ربعی و بدنی تمام رخ در مرکز صحنه نقش شده که دست چپ را بر روی قبضه شمشیر گذاشته و با دست راست حلقه روبان داری را از اهورا مزدا می گیرد. شاه ساسانی چشمانی درشت و ابروانی برجسته دارد. ریش او مجعد و موهای سرش به صورت انبوه بر روی شانه ها آویخته شده است. وی گوشواره‌‌ای بر گوش و گردنبندی در گردن و دستبندی در مچ دارد. گوشواره او به شکل حلقه مدوری است که گوی کوچکی به آن آویزان است. گردنبند او نیز شامل یک ردیف مهره های مرواریدی درشت است.

  • سوشیانت

ساسانیان

سوشیانت | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

نگاهی به سلسله ساسانبان:

 این سسلسله چهار صد سال بر سرزمین اهورایی پارس حکومت کرد و با یورش اعراب منقرض شد .  بنیانگذاران حکومت دینی خاندان ساسانی از پارس برخاسته خود را وارث هخامنشیان و از نسل آنها میداشتند. آنان بنا به نام جد خویش ساسان به افتخار وی نام سلسله خویش را ساسانی نهادند. ساسان ریاست معبد آناهیتای شهر استخر را بر عهده داشت. بابک پسر ساسان بر شهر خیر در کنار دریاچه بختگان فرمانروایی می کرد. و پس از درگذشت پدر عهده دار مقام وی گردید. سپس با چیره شدن بر چند تن از شاهان پارس موفق به سلطه بر کل پارس گردید. ارتخشیر یا اردشیر پسر بابک پس از مرگ پدر و برادر خویش بر امور دست یافت. و در صدد برآمد تا قدرت خویش را بر اطراف پارس نیز انتشار دهد، اردشیر در جریان پیشروی های خود در دشت هرمزگان با اردوان پادشاه اشکانی رو در رو شد و در نهایت بر وی پیروز گردید. و اردوان در این جنگ جان خود را از دست داد و با مرگ وی امپراطوری اشکانی که از مدتها پیش به انحطاط گراییده بود منقرض گشت. بدین صورت سلسله ساسانی که بوسیله اردشیر در پارس بناشد و جای دودمان اشکان را که در پارت بوجود آمده بود گرفت. و حکومتی را که اسکندر مقدونی از پارسی ها گرفته بود. ارتخشیر به آنها بازگرداند. سلسله جدید اگر هم بر خلاف ادعای خویش با خاندان شاهان هخامنشی رشته پیوندی نداشت، ولی مثل آنها به پارس منسوب بود، و مثل آنها سازمان متمرکز و استواری که با نظام ملوک الطوایفی بعد از اسکندر تفاوت بسیار داشت بوجود آورد. حکومتی که بوسیله دودمان ساسانی بر پا شد بر دو پایه دین و مرکزیت استوار بود. آنان بر خلاف اشکانیان وحدت سراسر کشور را تامین کردند، دولتی تشکیل دادند که قدرت کشور را در خود متمرکز ساخته با اقتدار تمام بر همه مناطق کشور نظارت داشت. ساسانیان، عظمت و شکوه عصر هخامنشی را تجدید کردند، در دوره قدرت این سلسله عظمت و اقتدارشان و حیثیت سیاسی ایران تا آنجا اوج یافت که عملا دنیای متمدن آن روز را به دو قطب قدرت یعنی ایران و روم تقسیم نمود. و این مساله خود سبب آغاز فصل جدیدی از ارتباط بین این دو امپراطوری بزرگ گردید.

  • سوشیانت

فردوسی ، پدر زبان پارسی

سوشیانت | يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۶:۰۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

  

منم بنده‏ی اهل بیت نبی    ستاینده‏ی خاک و پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد   رانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته    همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس    بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی    همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید    کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن    کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی    شوم غرقه دارم دو یار وفی
همانا که باشد مرا دستگیر    خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جوی می و انگبین    همان چشمه‏ی شیر و ماء معین
اگر چشم داری به دیگر سرای    به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه منست    چنین است و این دین و راه منست
برین زادم و هم برین بگذرم    چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایلست    ترا دشمن اندر جهان خود دلست
نباشد جز از بی‏پدر دشمنش    که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علیست    ازو زارتر در جهان زار کیست
نگر تا نداری به بازی جهان    نه برگردی از نیک پی همرهان
همه نیکی ات باید آغاز کرد    چو با نیکنامان بوی همنورد
از این در سخن چند رانم همی    همانا کرانش ندانم همی

 

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخن‌سرای نامیایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند.

زایش و نام و نشان

بر پایهٔ دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس (طوس) در خراسان دیده به جهان گشود.

  • سوشیانت

اردشیر بابکان

سوشیانت | سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۲۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

عملکرد اردشیر بابکان پس از مرگ اردوان پنجم واپسین شهریار اشکانی


 

در تاریخ طبری تسخیر آذربایجان و ارمنستان و ولایات غربی ایران و نیز بین النهرین توسط اردشیر را پیش از فتح ایالات خاوری ایران مانند کرمان و امثالهم آمده است.

همین منبع بر این باور است که اردشیر پس از تصرف بین النهرین و تیسفون پایتخت باشکوه دولت اشکانی، در بخش غربی دجله در برابر تیسفون شهری بنا کرد و آن را وه اردشیر (به اردشیر) نام نهاد. این شهر نیز پیش از به قدرت رسیدن اردشیر وجود داشته و ویرانی هایی را تجربه کرد و بازسازی و مرمّت گردید. این شهر همان شهر معروف سلوکیه در کرانه رود دجله است که در سال ۳۱۲ پیش از میلاد مسیح یعنی سال تاسیس دولت سلوکی، توسط سلوکوس اول ملقّب به نیکاتور (فاتح) بنا شده بود و مرکزی با اهمیّت در امر تجارت، امور فرهنگی، هنری و …. در مشرق زمین بوده و در کنار بابل و ممفیس یکی در بین النهرین و دیگری در مصر اهمیت و اعتبار جهانی داشته و یکی از سه مرکز درخشان جهان باستان بوده است. نشانه های تمدّن یونانی تا عصر اردشیر در این شهر به جای مانده بود. این شهر با عظمت و شکوه در سال ۱۶۴ میلادی به دست «اویدیوس کاسیوس» سردار رومی تصرّف و غارت شد و به صورت ویرانه ای درآمد. این رویداد به معنای پایان تمدّن یونانی و نشانه های آن در این شهر بزرگ و با عظمت دانسته شده و افزون بر این رومیان که کسانی جز خودشان را وارثان و حامیان تمدن هلن (یونانی) نمی دانستند، هرگز تحمل نمی کردند که شهری به نام سلوکیه با آن عظمتش که یونانی مآبی در آن زنده مانده بود در کنار پایتخت اشکانیان یعنی شهر تیسفون باقی بماند و به همین علت آن را طعمه حریق کرده و بناهای آن را با خاک یکسان نمودند.

  • سوشیانت

شگفتی های تخت جمشید

سوشیانت | جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۴۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

شگفتی های تخت جمشید

در سال ۵۱۸ پیش از میلاد، تعداد زیادی از با تجربه ترین مهندسان، معماران و هنرمندان از چهار گوشه عالم فرا خوانده شدند تا با مشارکت و هم اندیشی، اولین بنایی را برپا سازند که بتواند هزاران سال نمادی از وحدت جهانی و صلح و برابری باشد.

ایرانیان در قرن ششم پیش از میلاد در سایه رهبری کورش بزرگ و در دوران حکومت داریوش بزرگ موفق به تشکیل یک دولت جهانی شدند که از رود دانوب در اروپا تا دریای آرال در آسیای مرکزی و از اقیانوس هند و رود سند تا حبشه و لیبی گسترش داشت. در واقع آنان بر نیمی از دنیای آن روز فرمان می راندند و آنرا اداره می کردند.

در سال ۵۱۸ پیش از میلاد داریوش فرمان به ساخت کوشک شاهانه‌ایی در سرزمین فارس داد و سرانجام بناهای باشکوه و شگفت انگیز تخت جمشید بر صخره بزرگی در کوه مهر، در مرودشت ساخته شد.

  • سوشیانت

رازهای ساخت تخت جمشید

سوشیانت | جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۱۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

رازهای ساخت تخت جمشید؛

از سیستم فاضلاب پیشرفته تا تالارهای عظیم

 

  

دروازه ملل (خشایارشاه(

با رسیدن به بالای صفه اولین بنایی که در مقابل بازدیدکنندگان قرار می‌گیرد، دروازه باشکوه و عظیم سنگی است که به نام دروازه همه ملت‌ها یا دروازه خشایارشاه معروف است. چهار سنگ نبشته هر کدام به سه زبان و تقریبا مشابه یکدیگر در بالای چهار پایه عظیم کنده کاری شده که نشان‌دهنده آن است که این دروازه ورودی توسط خشایارشاه ساخته یا تکمیل شده است. متن فارسی باستان در وسط و متن عیلامی در جهت خارجی و متن بابلی در نزدیک‌تر به داخل بنا قرار دارد.

محور پاشنه در که سنگ بزرگ تزئینی بر گرد آن قرار داشته و در هر دو گوشه داخلی درگاه موجود بوده، نشانه آن است که این درگاه یک در دو لنگه و بلندتر از درگاه‌های دیگر داشته است. براساس عقیده هرتسفلد ارتفاع این درها باید بالغ بر ۳۰ پا بوده باشد. در داخل این بنا چهار ستون ۱۷ متری وجود داشته که دوتای آنها هنوز باقی است.

گذشته از آن در داخل این محوطه در نزدیکی گوشه جنوب شرقی، مخزن آب سنگی وجود دارد. این حوض یا مخزن آب با بنای دروازه و دیگر بناهای تخت جمشید در یک امتداد و جهت قرار دارد. به نظر می‌آید که این مخزن از طریق راه آب‌های زیر زمینی پر می‌شده است. مساحت این بنا درمجموع ۶۰۰ متر مربع است.

کاخ صدستون (تخت گاه(

اردشیرشاه گوید: «این خانه را خشایارشاه ،پادشاه، پدرم، شالوده آن را در پرتو حمایت اهورامزدا ریخت. من اردشیر شاه، آن را ساختم و تکمیل کردم

کتیبه اردشیر اول کاخ صدستون

دومین بنای عظیم و بزرگ مجموعه تخت جمشید کاخ یا تالار صدستون یا تخت گاه است. براساس سنگ نبشته مکشوف در گوشه جنوب شرقی تالار از اردشیر اول، کاملا مشخص است که بنای تالار در زمان خشایارشاه آغاز شده و در دوره اردشیر اول به اتمام رسیده است. این کاخ نزدیک به ۴۷۰۰ متر مربع مساحت داشته و از تالار مرکزی آپادانا بزرگ‌تر است.

سقف این تالار بر فراز ۱۰۰ ستون سنگی که در ده ردیف قرار داشته‌اند، استوار می‌گشت. بلندی ستون‌ها براساس محاسبات انجام شده باید ۹۶/۱۲ متر بوده باشد. در سمت شرقی این بنا، اتاق‌هایی که محل استقرار نگهبانان بوده، قرار دارد. از سنگ‌نگاره‌های معروف موجود در این کاخ، نقش تخت پادشاه است که روی دست نمایندگان ملل تابعه حمل می‌شود.

آپادانا (تالار بزرگ بارعام(

بزرگ‌ترین سازه تخت جمشید، تالار بزرگ بارعام یا آپاداناست که توسط داریوش کبیر، طرح‌ریزی و آغاز شد و توسط خشایار شاه به اتمام رسید. با توجه به کتیبه‌های مربوط به خشایارشاه روشن است که ساخت تالار مزبور حدود ۳۰ سال زمان نیاز داشته. در هیچ کدام از کتیبه‌های یافت شده نام این تالار به صورت آپادانا که امروزه به آن معروف است، نوشته نشده است. این نام از روی کتیبه‌ای متعلق به دوره اردشیر دوم در شوش که برای تالاری شبیه به این تالار به کار رفته، گرفته شده است. به همین دلیل بهتر است که این ساختمان را تالار بارعام اصلی یا تالار ستون دار بزرگ بدانیم.

این ساختمان مشتمل بر تالار بزرگ مربع شکل ستون‌داری است که دیوارهای ضخیم خشتی که در پیرامون آن قرار داشته، آن را از ایوان‌های ستون دار در جوانب شمالی و مشرق و مغرب و یک ردیف اتاق‌های محل انبار در جنوب جدا می‌کند. در چهار گوشه بنا برج‌هایی وجود داشته که به وسیله راه‌پله به بام می‌رسند. در این تالار مجموعا ۷۲ ستون سنگی به ارتفاع ۲۰ متر با سر ستون‌های باشکوه وجود داشته و مساحت کلی بنا نیز در حدود ۱۲۰۰۰ متر مربع است. این تالار در اثر آتش‌سوزی بسیار شدیدی منهدم شده است.

تاثیر آتش در اتاق‌های انبار و برج جنوبی بیشتر نمایان است. میزان شدت آتش در اینجا آن‌قدر زیاد بوده که خشت‌های زیر گچکاری سبز رنگ دیوار به قرمز کمرنگ تبدیل شده و همچنین بخش‌های وسیعی از پوشش سبز خاکستری رنگ کف اتاق به عمق پنج میلی‌متر تا یک سانتی‌متر سوخته و سیاه شده است.

کتیبه کاشی خشایارشاه در حیاط شرقی تالار

از کشفیات مهم در تالار آپادانا باید از کاشی‌های مزین به طرح گل و بته یا دارای نبشته نام برد که در نوع خود بی‌نظیرند و پوشش دیوارهای قسمتی از راهروها و دیوارهای تالار را زینت داده بودند.نقش برجسته‌های موجود در پلکان این تالار نیز از جمله زیباترین و شگفت انگیزترین نقش برجسته‌های این مجموعه هستند. نقش ۲۳ هیات نمایندگی ملل تابعه به همراه نگهبانان و بزرگان و اسب‌ها و ارابه‌ها و همچنین نقوش گل نیلوفر یا لوتوس ۱۲ پر هخامنشی با طرحی بدیع و بسیار زیبا روی این پلکان‌ها نقش بسته است.

کاخ هدیش (کاخ خشایارشاه(

خشایارشاه، شاه بزرگ گوید: «به لطف اهورامزدا این هدیش را من ساختم. اهورامزدا با خدایان مرا و کشورم را و آنچه را من کرده‌ام حفظ کند.» هدیش و تچر نامی است که از سوی پادشاهان هخامنشی به مکان‌های استقرارشان داده شده؛ ولی در مجموعه تخت جمشید، برای شناسایی عمارت و بناهای ساخته شده توسط داریوش و خشایارشاه، هر کدام از این کاخ‌ها با نامی منطبق با متن سنگ نبشته‌های موجود در آنها مشخص شده‌اند. کاخ هدیش با نام کاخ خشایارشاه نیز شناخته می‌شود؛ هر چند بعضی محققان معتقدند که ساخت آن به دوران داریوش برمی‌گردد؛ اما به دلیل سنگ نبشته خشایارشاه این کاخ بیشتر منسوب به این پادشاه هخامنشی است.

این بنا بر بلندی صخره طبیعی که بعضی بخش‌های آن مشخص است ساخته شده است. کف کاخ داریوش و خشایارشاه تقریبا در یک سطح قرار دارند و دو راه پله بزرگ سنگی حیاط‌های شرقی و غربی کاخ را به صفه اصلی کاخ مرتبط می‌سازند. این کاخ مستطیل شکل و مساحت آن نزدیک به ۲۲۰۰ متر مربع است. بخش مرکزی تالار ۳۶ ستون دارد که با مجموع ستون‌های اتاق‌ها و ایوان‌ها و دروازه به ۶۰ ستون می‌رسد.

کاخ تچر

با توجه به مدارک به دست آمده در کاخ هخامنشیان در شوش و استفاده از نام تچر و هدیش در سنگ بناهای کاخ‌های مسکونی پادشاهان و تکرار آن نام‌ها در تخت جمشید چنین برمی‌آید که این نام‌ها باید به طور کلی برای کاخ‌های مسکونی و قابل سکونت استفاده شده باشد و نامی خاص برای بنایی خاص نبوده است. کاخ تچر در جانب غربی ضلع جنوبی آپادانا قرار دارد.

این کاخ مربع مستطیل ۱۲ ستون و مساحتی برابر با ۱۲۰۰ متر مربع داشته است. تمامی دیوارهای کاخ مشتمل بر طاقچه و پنجره‌ها به صورت یکپارچه از سنگ خاکستری رنگ بوده و چنان صیقل خورده بودند که سطحی مانند آینه به وجود آورده بودند و به همین دلیل این تالار را به نام تالار آینه نیز می‌نامند. راه ورودی به این کاخ از طریق پلکان‌هایی که در سمت غرب و جنوب بنا قرار دارند، امکان‌پذیر است. ضلع جنوبی این تالار به ایوانی گشوده می‌شود که ۸ ستون سنگی دارد و در دیواره داخلی آن کتیبه‌ای از خشایارشاه وجود دارد که نشان می‌دهد ایوان و پلکان روبه‌روی آن توسط او ساخته شده‌اند.

پلکان ورودی


به نظر می‌آید که پلکان عظیمی که از جلگه غربی صفه به بالا منتهی می‌شود، تنها مدخل ورودی و راه قابل دسترسی به کاخ‌ها باشد. با این وجود برخی از محققان مانند دیولافوا اظهار عقیده کرده‌اند که برای رسیدن به بالای صفه راه دیگری نیز وجود داشته که عبارت بوده از مجرای آبی که مانند یک جاده ارابه رو به داخل صفه متصل بوده است.

هرتسفلد نیز احتمال داده است که پلکان سنگی که در یک صخره طبیعی در انتهای غربی دیوار شمالی به بالای صفه نزدیک می‌شود، راه ورودی دیگری باشد. هرچند که با اطمینان نمی‌توان گفت تنها راه اصلی برای رسیدن به بالای صفه همین پلکان اصلی بوده است؛ اما دست کم یک در ورودی مخصوص مستخدمین در گوشه جنوب شرقی صفه وجود داشته که به محل اقامت پادگان منتهی می‌شده است.

پلکان مضاعف و دوجانبه باشکوه ورودی هر کدام مشتمل بر ۶۳ پله است که بعد از رسیدن به پاگرد میانی در جهت مخالف ادامه‌یافته و به وسیله ۴۸ پله دیگر به محوطه‌ای که ۷۱/۱۱ متر نسبت به پایین پلکان بلندتر است می‌رسد. هر پله تقریبا ۹۰/ ۶ متر پهنا و ۱۰ سانتی‌متر بلندی و ۳۸ سانتی‌متر عمق دارد.

ارتفاع کم هر کدام از پله‌ها باعث می‌شود تا بازدیدکنندگان بسیار با آرامش و بدون احساس خستگی و در‌حالی‌که شخص متوجه ارتفاع طی شده شود خود را در بالای صفه و در برابر دروازه با عظمت ملل بیابد. مصالح استفاده شده در پلکان همانند همان مصالحی است که در دیوارهای صفه به کار رفته و عبارت است از تخته سنگ‌های نامنظم و بدون ملاط. همچنین محل بندهای آهنی که برای استحکام بنا به کار رفته به شکل دم چلچله کاملا مشهود است.

منبع آب و خندق

حدود ۳۰ متر دورتر از باروی دفاعی شرقی، در دامنه کوه رحمت، منبع آبی به مساحت ۱۵/۴ متر مربع در صخره کوهستان کنده شده بود. این منبع که باید در زمان داریوش ساخته شده باشد برای ذخیره کردن آب بارش‌های زمستانی مورد استفاده قرارمی‌گرفته است. به غیر‌از این منبع، منبع آب دیگری در دو کیلومتری شمال – شمال غربی تخت جمشید وجود دارد که آن هم در صخره کوه کنده شده است. در جانب شرقی صفه اصلی خندقی با عرض ۶ تا ۵/۹ متر قرار دارد.

این خندق در واقع هم جنبه دفاعی داشته و هم سدی جهت جلوگیری از سیل بوده است. به این ترتیب که در مواقع عادی خندق خشک بوده و در موقع بارش‌های شدید به صورت مجرای آب و فاضلاب و سیل‌گیر مورد استفاده قرار می‌گرفته است. اشیای بسیاری در این خندق‌یافته شده که از جمله آثاری مربوط به ۳ هزار قبل از میلاد و پیش از حفر خندق است

صُفه یا تختان


برای آنکه تالارهای تخت جمشید ساخته شوند، لازم بود تا ابتدا صفه(سطح صاف گسترده‌ای که مجموعه تخت جمشید روی آن ساخته شده است) احداث شود. بنابراین حدود ۱۲۵ هزار متر مربع از دامنه کوه سنگی تراشیده و صاف و کوتاه شده و بخش‌های گود و نامنظم با خاک و سنگ انباشته و در همان حال کار دیواربست صفه در جهات مختلف و همچنین پلکان ورودی انجام شده است. صفه را می‌توان یک کثیرالاضلاع نامید با ابعادی شامل ۴۵۵ متر در سمت غربی و ۳۰۰ متر در شمال و ۴۳۰ متر در سمت شرق و ۲۹۰ متر در سمت جنوب که طول محور مرکزی آن شمالی – جنوبی و ۴۲۸ متر و محور شرقی – غربی آن در حدود ۳۰۰ متر است.

مصالح ساختمانی صفه از تخته سنگ‌های آهکی خاکستری رنگ تشکیل شده که بدون ملاط و با دقت بسیار روی هم قرار گرفته و با بست‌های آهنی که در سرب کار گذاشته می‌شدند، محکم شده‌اند. ارتفاع صفه در همه جای آن یکسان نیست و از ۵/۵ متر تا ۱۸ متر اختلاف از سطح دشت دارد. کار احداث صفه به طور حتم همزمان بوده با حفر تونل‌های مجاری آب و فاضلاب‌های زیرزمینی و آبروهای فرعی که برای محافظت ابنیه بالای صفه درست شده است. در جبهه جنوبی صفه و در مکانی که به نسبت دور از دسترس و ناپیداست، روی تخته سنگی به طول ۲۰/۷ متر و ارتفاع ۵/۲ متر سنگ نبشته‌های داریوش که در ارتباط با ساخت بنای تخت جمشید است قرار دارد.

معلوم نیست که چرا این مکان برای کار گذاشتن چنین کتیبه‌های مهمی انتخاب شده است. این کتیبه‌ها بر خلاف معمول هر کدام به یک زبان نوشته شده و سه زبان دیگر در چهار متن یا کتیبه جداگانه نوشته شده‌اند. در سمت چپ، یعنی جهت غربی سنگ دو متن به زبان فارسی باستان قرار دارد و بعد از آن متن عیلامی و سپس متن بابلی در جانب شرقی سنگ نوشته شده است

سنگ نگاره کاخ صدستون

از سنگ نگاره های معروف موجود در این کاخ، نقش تخت پادشاه است که روی دست نمایندگان ملل تابعه حمل می شود

کاخ شورا (سه دری(

کاخ شورا در انتهای جنوبی حیاطی میان تالار صدستون یا تخت و پلکان آپادانا واقع است. بنا روی صفه‌ای به بلندای ۶۰/۲ متر نسبت به کف حیاط ساخته شده است و از تالار صدستون بالاتر است. ارتباط میان کاخ شورا با کاخ آپادانا و مفهوم مشترک نقوش پلکان‌های دو ساختمان مزبور نشان‌دهنده این امر است که آغاز ساخت هر دو بنا همزمان و در دوره داریوش کبیر بوده است.

پیش از آنکه هرتسفلد، کار حفاری در این بنا را آغاز کند، سه درگاه حجاری شده آن از زیر خاک قابل رویت بودند؛ به همین دلیل هرتسفلد در همان زمان آن را «تری پیلون» یا «سه درگاه» نامید؛ ولی پس از کشف نقوش برجسته بزرگان که از راه پله اصلی بالا می‌روند و مرکزیت ساختمان باعث شد تا آن را محل تجمع بزرگان کشور بدانند و نام کاخ شورا بر آن اطلاق شود. این کاخ کاملا مربع و اندازه هر ضلع آن ۴۶/۱۵ متر است. دیوارهای آن از خشت بوده که بر شالوده‌ای از سنگ بنا شده است.

پردیس

یکی دیگر از برجسته‌ترین اقدامات معماران سازنده تخت جمشید، احداث پردیس یا باغ‌های باشکوه در اطراف این مجموعه بوده است. هر چند که امروز اثری از این باغ‌ها وجود ندارد؛ اما وجود آبروها و مخازن آب و همچنین مطالعات و تحقیقات جدید، وجود این پردیس‌ها را در تخت جمشید ثابت کرده است.می‌دانیم که واژه پردیس به معنای بهشت، ریشه کلمه پارادایز است که در زبان انگلیسی به همین معنی مورد استفاده قرار می‌گیرد. پیش از ساخت تخت‌جمشید نیز در پاسارگاد و بنا به دستور کوروش بزرگ، اولین نمونه از این باغ‌های ایرانی ساخته شده بود. پس آنچه در تخت جمشید احداث می‌شود باید با الهام از پردیس پاسارگاد شکل گرفته باشد.

کتیبه خشاریاه در کاخ تچر

در این کتیبه کاخ به نام هدیش نامیده شده و این امر نشان می­دهد که هدیش و تچر نام­هایی عمومی است برای اطـلاق به کاخ و محل استقرار. خشایارشاه در کتیبه­اش در ورودی کاخ تچر می­گوید: «… من خشایارشاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهایی که ملت­های بسیار گوناگون دارد، شاه این سرزمین بزرگ، دور و پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی. خشایارشاه، شاه بزرگ می­گوید: «… این هدیش را داریوش شاه، پدر من ساخت… .»

حرمسرا یا مهمانخانه

در ابتدای عملیات حفاری با بیرون آمدن بخشی از این بنا در جنوب شرقی تخت­جمشید، هرتسفلد آن را حرمسرای خشایارشاه تصور کرد؛ اما به ادامه کار حفاری و تکمیل کاوش­ها در زمان اشمیت نظریه هرتسفلد در مورد بنای حرمسرا رد شد. این بنا در واقع از مجموع اتاق­های کوچکی تشکیل شده که بیشتر مناسب اسکان کارکنان مجموعه تخت­جمشید است. این بنا ۹ متر پایین­تر از صفه قرار دارد و از غربی­ترین جناح جنوبی شروع شده و تا ۱۵۰ متر به طرف شرق ادامه می­یابند، سپس تغییر جهت داده و حدود ۱۳۰ متر به سمت شمال و تا دیوار کاخ صد ستون ادامه می­یابد. هر کدام از واحدهای مسکونی این بنا از یک اتاق ستون­دار تشکیل شده که به یک اتاق کوچک­تر راه دارد. این بنا نیز مانند بناهای دیگر تخت­جمشید درگاه سنگی و سنگ نگاره­های زیبایی داشته است. دورادور این بناها نیز دیوار قطوری وجود داشته که امروزه فقط مقداری از آن وجود دارد.

دخمه ها

در سینه کوه رحمت در ارتفاعات شرقی مشرف بر صفه تخت­جمشید آرامگاه­های دو تن از پادشاهان هخامنشی یعنی اردشیر دوم و اردشیر سوم قرار دارد. این دو آرامگاه کاملاً از داخل محوطه تخت­جمشید قابل رویت هستند به غیر از این دو آرامگاه، آرامگاه ناتمام دیگری در ۱۰۰ متری جنوب بقیه قرار دارد که احتمالاً متعلق به داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی است. در بیرون آرامگاه و در بالای سنگ­نما، سنگ ­نگاره­ای وجود دارد که یادآور سنگ نگاره داریوش در کاخ صد دروازه است. در اینجا نیز ۲۸ تن از نمایندگان ملل تابعه تختی را بر دست بلند کرده­اند و بر بالای آن تصویر شخص که شاید شاه باشد با کمان نقش شده؛ در حالی که در برابر آتشدان ایستاده و نشان فروهر در بالای سر آنها در پرواز است.

آبروهای زیرزمینی

سازندگان و معماران تخت­جمشیـد با توجه و آگاهــی به اثر نامطلوب بارش­های زمستانی بر سازه­های این مجموعه برای حفظ این ابنیه با ارزش اقدام به ساخت شبکه بزرگی از فاضلاب کرده بودند تا آب خیابان­ها و حیاط­ها به راحتی به خارج جریان یافته و باعث خرابی دیوارها و نفوذ به داخل ساختمان­ها نشود. از جمله مکان­هایی که بیش از سایر جاها محل تجمع آب هنگام بارش باران بوده، در شرق صفه در پای کوه رحمت است که خندق احداث شده در این مکان می­توانست مقدار زیادی از آب باران را دفع کند. آبی هم که در حیاط­های محل سکونت پادگان جمع می­شده به وسیله یک مجرای زیر زمینی که از زیر خانه سربازان در صخره کنده شده بود به خارج جریان می­یافته. همچنین آب سقف­ها و بام بناها نیز توسط ناودان­های درون دیوار به طرف همان مجرای زیر زمینی روان می­شده است. این شبکه آبروها باید در دوره داریوش ساخته شده و سپس با اضافه شدن ساختمان­های دیگر این شبکه نیز گسترش یافته باشد. باید به این مسأله کاملاً توجه کرد که ساخت شبکه فاضلاب و آبروهای زیر زمینی از نظر معماری جزء بسیار مهم و اساسی برای حفظ و ثبات ساختمان است و این امر در دوره داریوش با توجه بسیار اجرا شده است و اهمیت این امر آنگاه بیشتر روشن می­شود که بدانیم این آبروها نه تنها آب­های زائد را به خـارج هدایت می­کردند؛ بلکه باعث ذخیره شدن آب در آب انبارها نیز می­شدند. راه پله­های سنگی که از سطح شرقی تالار تخت­جمشید یا صد دروازه به این شبکه آبروها منتهی می­شود، نشان دهنده این امر است که این شبکه توسط کارکنان مخصوص کنترل و پاکسازی می شده است.

خزانه

ساختمان خزانه در قمست جنوب شرقی تخت­جمشید قرار گرفته و مجموعه­ای از بناهاست که با دیوراهای قطور و دو خیابان، کاملاً از قسمت­های دیگر مجزا است. این بنا در زمان داریوش ساخته و در دوران خشایارشاه و اردشیر اول تغییراتی در آن داده شده است. کاخ ۹ تالار کوچک و بزرگ داشته که کوچک­ترین آنها ۴ ستون و بزرگترین آنها ۹۹ و ۱۰۰ ستون داشته­اند. در این کاخ سنک نگاره­ای معروف وجود دارد که مجلس بارعام شاه را نشان می­دهند.

 

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ