جنگ تیسفون یا جنگ مداین
جنگ تیسفون
جنگ تیسفون یا جنگ مداین (فتح المدائن) یکی از رشته جنگهای صدر اسلام که بین ایران و اعراب در سال شانزدهم هجری قمری مطابق با سال ۶۳۷ میلادی به وقوع پیوستهاست. با سقوط این شهر و دیگر شهرهای مدائن پایتخت چهار صد سالهٔ ساسانیان بدست اعراب افتاد.
شهرهای هفتگانهٔ مداین
مداین یا چنانکه در آن روزگار به زبان سریانی گفته میشد مدیناثا یعنی شهرها و مجموعهٔ هفت شهر بود نزدیک به هم و در دو جانب دجله که آنها را ماحوزه و ماحوزه ملکا میخواندند. حصارهای بلند برگرد مجموعهٔ این شهرها کشیده بودند و دروازههای استوار در آنها تعبیه کرده بودند. این حصارها و دروازهها در پایان روزگار ساسانیان بارها تجدید و ترمیم گشته بود.
این هفت شهر عبارت بودند از:
- تیسفون در مشرق دجله.
- اسبانبر در مشرق دجله.
- ویه اندیو خسرو هم در مشرق دجله و دورتر از تیسفون واقع بود.
- سلوکیه در مغرب دجله بود و آنرا ویهاردشیر یا وه اردشیر نیز میخواندند.
- در زنیذان شهری کوچک بود در شمال ویه اردشیر.
- ساباط که ولاش آباد نیز خواندهمیشد و در مغرب ویه اردشیر قرار داشت.
- ماحوزا شهری بود نزدیک ویهاردشیر که درهای آن را از این شهر جدا میکرد.
تیسفون پایتخت امپراتوری ساسانی بود و یکی از زیباترین شهرهای آن دوران گویند تاریخ این شهر به بیش از پنج هزار سال بر میگردد، مؤرخین نوشتهاند که تیسفون یا (طیسفون) بمعنای المدینة البیضاء میباشد. گویند تمام ستونها وکاخهای این شهر زیبا را از مرمر سفید ساخته بودند. برای رسیدن به تیسفون از قادسیه عبور از دجله لازم بود. شاه در کاخ سفید تیسفون اقامت داشت که به شط نزدیک بود. کاخ مداین یا ایوان مدائن در اسبانبر واقع شدهبود و ویرانههای باقی ماندهٔ آن هنوز در این مکان باقی و برجای ماندهاست.
محاصره مداین
در شانزدهمین سال هجری قمری سعد بن ابی وقاص پس از پایان جنگ قادسیه دو ماه د رهمانجا ماند. دستور از عمر رسید که زنان و کودکان را به عدهای از لشکریان در عتیق بگذارد و خود با سایر لشکر آهنگ مداین کند. لشکر سعد بن ابی وقاص که به جانب مداین میآمد، نزدیک حصار بزرگ مداین رسید. اعراب شهرهای غربی را در حصار گرفتند و در بیرون حصار خیمه زدند. مدت این محاصره را دو سال ذکر کردهاند که در مورد صحت آن جای شک است. از مداین گاهگاه مردم بیرون می آمدند و با آنها جنگ میکردند. در مداین قحطی افتاد و عاقبت مردم مداین به ستوه آمدند. شیرزاد دهقان ساباط از در صلح درآمد و قبول جزیه کرد. در همین حدود مقدمهٔ لشکر سعد با یک فوج از سپاه ایران برخورد که بنام بوران دخت. آنها هر روز ظاهراً در سرود خویش سوگند میخوردند که تا آنها زندهاند کشور و دولت باقی خواهد ماند. اما اینها نیز نتوانستند جلوی سیل هجوم این اعراب را بگیرند و بعد از آن سعد با اعراب شبی به ناگاه به ویهاردشیر درآمد. مردم گرسنه شهر را رها کرده بودند و رخت به تیسفون کشیده بودند. کاخ سفید کسری از دور در آنسوی دجله پدید بود اما پلهایی را که بین ویه اردشیر و تیسفون بود، بریده یافتند. دجله نیز طغیان داشت و عبور از آن آسان نبود.
گریز یزدگرد سوم
درین هنگام در تیسفون یزدگرد سوم آخرین شاهنشاه ساسانی با وحشت و اضطراب مرزبانان و بزرگان را بخواند و عمدهٔ گنج و خواستههایی را که در خزاین داشت، به آنها بخشید. نامهها و پیمانها نیز درین باب نوشت و گفت اگر این ملک از دست ما برود، شما ازین تازیان بدین مالها ارزانیترید و اگر ملک به دست ما باز آید، شما نیز این مالها را باز پس خواهید داد. آنگاه شاه با دربار و حرم خویش تیسفون را بگذاشت و راه حلوان پیش گرفت و خرهزاد فرخزاد را که برادر رستم فرخزاد بود سپهسالاری لشکر داد و تیسفون را بدو سپرد.
سقوط تیسفون
سعد که یک چند در ویه اردشیر توقف کردهبود، ملول شد. آخر بزرگان نزد وی آمدند و او را به موضعی از دجله راه نمودند که آب آن اندک بود و عرب را گذشتن از آن آسان دست میداد. سعد که میترسید با گذشت زمان در تیسفون چیزی درخور تاراج و غنیمت باز نخواهد ماند، یاران را گفت «خود را به آب بزنند و از دجله بگذرند.» نگهبانان تیسفون چون تازیان را نزدیک دروازههای شهر دیدند، بانگ برآوردند که «دیوان آمدند!» خرهزاد فرخزاد با مهاجمان در جنگ شد اما شکست خورد و به شهر پناه برد پس اعراب بر دروازهٔ شهر فرود آمدند. فرخزاد را یارای مقاومت نبود و نیمه شب با لشکریان خویش از دروازهٔ شرقی بیرون آمد و شهر را فرو گذاشت و راه جلولاء پیش گرفت. سعد چون به تیسفون درآمد، بشکرانهٔ فتح هشت رکعت نماز خواند. در آن هنگام جز عدهای اندک که پاسداری کاخها را مانده بودند، دیگر در تیسفون کسی نبود. سعد با اعراب خویش که از رفعت و کثرت غنایم خیره شدهبودند، در کوچههای خلوت و متروک شهر گردش کردند.
غنایم
از گنج و خواستهٔ خزاین کسری آنچه باز در تیسفون مانده بود، هنوز غنیمتی هنگفت بود.
تخت طلای خسرو و دوازده ستون مرمر، تالار عظیم و مخصوصاً سقف آن که برجهای آسمان را با ستارههای زرین مجسم ساخته بودند، باعث تعجب عرب شد.
فرش بهارستان که بهار خسرو نیز نامیده میشد را در یکی از تالارهای کاخ مداین یافتند که ۱۴۰ متر طول و ۲۸ متر عرض داشت و با جواهرات گرانبها، انواع گلها را در روی آن مجسم ساخته بودند. برگ گلها از زمرد وغنچهها از مروارید و یاقوت و جواهرات دیگر ساخته شدهبود. خلیفه عمر امر کرد فرش را پارهپاره کردند و به یاران رسول داد. آورده شدهاست که یک قطعه از آن بعدها به بیست هزار درهم بفروش رفتهاست.
در خزینه اسبی یافتند، از طلا دارای زین و لجام نقره و مزین به انواع جواهر، همچنین شتری دیده از نقره با کرهٔ آن از طلا. گفته شدهاست که در هنگام تقسیم غنایم به هر نفر از ۶۰ هزار جنگجوی عرب دوازده هزار درهم رسیدهاست.
زرهها و شمشیرهای هراکلیوس قیصر روم، خاقان ترک، داهر پادشاه هند و زرهٔ بهرام چوبین و نیز سلاحهای پیروز یکم قباد یکم، هرمز چهارم و نعمان سوم. شمشیر نعمان سوم و شمشیر خسرو پرویز را پیش عمر فرستادند و شمشیر هراکلیوس را به یابندهٔ گنج بخشیدند.
سلاحهای خاص خسرو اول که عبارت از خود، زره واسلحههای زرین مروارید نشان.
تاج خسرو پرویز را نیز نزد عمر فرستادند و عمر تاج را در کعبه آویخت.
تیسفون بعد از حمله اعراب
سعد فرمان داد تا در کهندز تیسفون مسجدی بسازند و دیگر هرگز در آنجا آیین مغان تجدید نشد. اندکاندک شهر نیز از اهمیت افتاد و با رونق یافتن بصره و کوفه از مداین و آن عظمت و حشمت دیرینهاش، جز شهری کوچک و بیاهمیت نماند. با اینهمه ایوان آن سالها همچنان خالی اما با جلال و شکوه گذشته باقی ماند و حتی ویرانههای آن هنوز از شکوه و عظمت مردهٔ ایران کهن رازها میگوید.
منابع:
- پیرنیا، حسن( مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲
- زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام. چاپ سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۲
- زرینکوب، عبدالحسین. بامداد اسلام. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۵۶
- طبری، محمد بن حریر. تاریخ طبری، جلد پنجم. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۶۲
- الحموی ، یاقوت ، ابوعبدالله ، (مُعجَم اَلبُلدان) ، دار الکتب العلمیة ، بیروت ، لبنان، جلد یکم، چاپ سال ۱۹۹۰ میلادی به (عربی).
- شاکر ، محمود ، (التّاریخ الإسْلامَی) ، المکتب الاسلامی ، بیروت ، چاپ سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
- النجار ، عبدالوهاب ، (الخلفاء الراشدون) ، المکتب الاسلامی ، بیروت ، چاپ سال ۲۰۰۲ میلادی به (عربی)
- محمد ، رضا ، (تاریخ الخلفاء) ، دار الکتب العلمیة ، بیروت ، لبنان، جلد یکم، چاپ سال ۱۹۷۷ میلادی به (عربی).