ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اساطیری» ثبت شده است

نوروز کهن ترین جشن گیتی

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

نوروز باستانی ترین جشن دنیا


     نوروز جشنی است باستانی ، که هزاران سال پیشینه دارد . نوروز نه تنها در فرهنگ و تاریخ ما و ملل و کشور های همسایه و هم ریشه با ما پر سابقه ترین جشن است ، بل اصلاً در جهان نیز هم طرازی ندارد .

به قرار اسطوره های ویدا و اوستا  ، جشن نوروز در زمان یما ( جمشید ) سرسلاله شاهان پاراداتا یا پیشدادیان بلخ بنیاد یافته است . این اسطوره ها به هزاران سال پیش بر می گردند  و تثبیت وجود شخصیت های اسطوره یی و زمان وقوع رویدادها در آن ها تا کنون ممکن نشده اند  . و اما در روایات قدیمی از پنج تا هفت هزار سال و بیشتر از آن تذکر رفته است .

در یکی از روایات آمده است که چون یما بر اورنگ شاهی نشست ، با دیوان به جنگ پرداخت ، آنان را شکست داد و تابع کرد و به فرمانبرداری و کار مجبورشان کرد . یمای درخشان دیوان را بفرمود تا کان ها بکنند و جواهرات برون بیاورند و به قعر دریا ها بروند و گوهر ها برون نمایند و مردمان را راه ثروت بیاموزند ، عطر های خوشبو فراهم بکنند و جامه های رنگین ببافند .

  • سوشیانت

داستان هاى کورش در اساطیر و حماسه ملى ایران‏

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

داستان هاى از کورش ‏

در شاهنامه فردوسى و متون تاریخى ایران، بخشى وجود دارد درآمیخته از اسطوره، واقعیت و داستانهاى پهلوانى و اعتقادى که واقعیات زندگى کورش هخامنشى را از تولد تا مرگ با زبانى کنایى و رمزآمیز و متناسب با تعبیرات اساطیرى و آرمان‏گرایانه و گاهى به شکلى افسانه‏آمیز بیان مى دارد و طبعا از سرگذشتهاى شفاهى رایج در میان مردم ایران، روایتهاى یونانى و عبرى و سامى نیز تأثیر مى پذیرد. در این داستانها، زندگى شگفت‏انگیز این شخصیت ممتاز تاریخى و فتوحات این جهانگشاى پارسى شاخ و برگ فراوان مى یابد و به شیوه‏اى گسترده و متنوع با زندگى چند شخصیت اساطیرى و پهلوانى و تاریخى درهم مى آمیزد و در آثار ادبى و تاریخى روزگاران بعد منعکس مى گردد، آنچنان‏که امروزه نمى توان تقدّم و تأخر یا صحّت انتساب این روایتهاى گیج‏کننده را برمبناى تحلیلهاى اساطیرى و یا نتیجه‏گیریهاى علمى اثبات کرد. اما از آنجا که تورات (که کورش را ناجى... قوم یهود شمرده است) و مورخان بزرگ یونانى چون هرودوت، کتزیاس، گزنفون مفصلا از او یاد کرده‏اند، مى توان اطلاعات مربوط به کورش را در این منابع مبناى نوعى مطالعه تاریخى-اساطیرى قرار داد و دگرگونیهاى مربوط به زندگى و مرگ وى را در متون حماسى و تاریخى و در شخصیتهاى اساطیرى و پهلوانى و تاریخى دورانهاى بعد بازجُست. حاصل این کوشش شاید بتواند این نکات را اثبات کند که اولا، چگونه واقعیتهاى تاریخى در ساختار اساطیر و داستانهاى ملى مردم ما تأثیر گذاشته‏اند و ثانیا، روایتهاى هندى، آریایى، یونانى و سامى چگونه در شکل‏گیرى این داستانها مؤثر بوده‏اند. در این صورت است که مى توان تمام یا بخشى از زندگى کورش را در ارتباط با جمشید، فریدون، زال، کى‏آرش، کیخسرو، بهمن، اسفندیار، اردشیر بابکان، ذوالقرنین و سلیمان مورد مطالعه قرار داد و هر بخشى از زندگى وى را با یکى از این افراد در ارتباط یافت. براى روشن شدن این مطلب، لازم است نخست به اختصار کورش را بشناسیم و سپس به نفوذ داستانهاى او در دیگر روایتهاى اساطیرى-پهلوانى و تاریخى بپردازیم.

  • سوشیانت

زنان در شاهنامه

سوشیانت | يكشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

ز یزدان و از ما بر آن کس درود 
که تارش خرد باشد و داد پود 


زن در شاهنامه 

داستان‌های اساطیری و حماسی شاهنامه بازگو کننده آیین‌ها، رسوم و باورهای خردمندانه و پندآموز مردمان دیرین است که با کشف و نگهداشت نمادها و سمبل‌های رمز گونة آن، می‌توان به سررشته و دیدگاه دانایِ توانای توس نزدیک گشت و پژواک فراز آمدن یا فروپاشی دوره‌های گوناگون را بررسی نمود که این گفت‌وگو خود پژوهشگرانی خردمند و بردبار را خواهان است که روزگار مفید بر این نگاشتة منظوم نهند و راز و چم پنهان آن را دریافته و دیگران را بیاگاهند تا با پشتوانه و بهره‌گیری از این دژ فنا ناپذیر زبان پارسی، دگر باره به بهروزی دست یابیم. 
شاهنامه یادآور واگویه حماسه‌آفرینانی چون رستم، اسفندیار، سهراب، سیاوش و رستم فرخزاد است. پهلوانانی که با پیروزی بر دیوان آشکار و پنهان وجود آدمیان، افتخار و سربلندی را برای مردمان‌شان به یادگار نهادند. اما در این میان غریب و گمنام مانده‌اند بانوانی که در پی سال‌های بسیار، به آیین انیرانیان به دست فراموشی سپرده شده‌‌اند. 
با کمی ژرف‌نگری می‌توان بانوانی را یافت که داستان‌شان در پس رویدادها بازگو می‌شود اما برگزار کنندگان و راهنمایان بنیادین بوده‌اند. آنان در هر دوره، بی‌نیاز از تیغ شمشیر و دلاوری‌های مردانه، استوار و پابرجا، دشواری‌های ویژة خویش‌ را به شکیبایی پذیرا گشتند و راه آزادی و آزادگی را برای مردمان خود هموار ساختند چنان که در پیروزی‌ها بهرة سترگی داشته‌ و سبب دگرگونیِ سرنوشت ناهنجار و تحمیل شدة‌شان، بوده‌اند. بدون آن که در این میان در پی یافتن جایگاه یا پایگاهی برای خود باشند. 
بانوان ایرانی در برابر دشواری‌ها، جایگاه خویش را بازشناخته و از همان جایگاه، نقش سازنده و بنیادین خویش را ادامه دادند. دخترکان آریایی که از مادران خویش سالاری را فراگرفته بودند، پس از دربند شدن، خویش را نباخته و فرهنگ‌ خود را به فراموشی نسپردند بلکه با خردمندی و پاک‌منشی در پناه فرة ایزدی پایة ستم را از درون سست نمودند و با پرورش پادشاهان دادگر و فرزندان دادجو تمدن و فرهنگ ایرانی را دگربار زنده و جاودان ساختند. 

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ