ننگی از قاجار
سه اشباه تاثیر گذار قاجار
سه پادشاه قاجار، فتحعلی شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه هرسه صدراعظمهای لایق خود را به قتل رساندند، صدراعظم هایی که برای به سلطنت رسیدن اینها تلاش بسیار کرده بودند به شرح ذیل
- ۰دیدگاه
- ۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۱:۲۳
سه اشباه تاثیر گذار قاجار
سه پادشاه قاجار، فتحعلی شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه هرسه صدراعظمهای لایق خود را به قتل رساندند، صدراعظم هایی که برای به سلطنت رسیدن اینها تلاش بسیار کرده بودند به شرح ذیل
بهرام سوم و نرسی
بهرام سوم (293م.)معروف به بهرام بهرامان یا بهرام بهرام بهرام .
او فقط 4 ماه حکومت کرد .از او اطلاعات زیادی در دسترس نیست احتمالا مخالفان کرتیر از نفوذ بیشتر او جلوگیری کرده اند و او را از پادشاهی کنار زده اند و پادشاهی را به یکی از پسران شاپور اول به نام نرسی واگذار کرده اند نرسی 56 سال سن داشت که از سال 293 م. تا 302م. حکومت کره است .
او قبل از پادشاهی شاه ارمنستان بود و تجربه ی بالایی داشت یکی از کار های مهم او کنار زدن کرتیر بود .
در سال 297 م. او شکست سختی از امپراتوری روم خورد به حدی که همسرش به دست رومیان افتاد و نرسی مجبور به صبلح شد او پنج منطقه ی بین النهرین را که در آن زمان از مهمترین مناطق بودند به رویان واگذار کرد و تعهد داد در ارمنستان و گرجستان و در امور آن ها دخالتی نکند
بهرام چهارم
از سال 388م. تا 399م. حکومت کرد او برادر شاپور سوم است و به بهرام کرمانشاه معروف است.
دلیل این لقب برای او این است که او حاکم و ساتراپ کرمان بود.
از وقایع مهم دوران او تقسیم شدن روم به امپراتوری روم شرقی و روم غربی است .که بخش شرقی آن بیزانس نام گرفت. در دوره ی حکومت او صلحی دراز مدت بین امپراتوری روم و ایران منعقد شد .
دو امپراتوری مشکلات خو د را بر سر ارمنستان حل نمودند البته ابن اقدام مخالفت شدید بعضی از بزرگان و موبدان را در پی داشت به حدی که به تحریک آن ها در سال 399م. کشته شد.
سد سازی در ایران باستان
سد سازی یا بند سازی از فعالیت های مهندسی به شمار می رود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش، شکل گیری و گسترش آن سهم به سزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز ساکنین آن جا نسبت به ایجاد سد، بند یا آبگیر اقدام می کرده اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز به خاطر پایین بودن سطح آبهای رودخانه ها یا نیاز جهت تغییر مسیر رود ، سد سازی انجام می گرفته تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای کشاورزی و عمرانی از آن استفاده کنند.
در ایران نیز به جهت کمبود آب، شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره آب ماده ای بسیار ارزشمند محسوب می شده که این امر را علاوه بر بندسازی، سد سازی و آثار به جا مانده می توان در فرهنگ ایرانی و ارزشی که برای آب قایل می شدند و حافظه تاریخی مردم ایران به وضوح مشاهده و مطالعه کرد.
در سرزمین های ایران و مصر که از قدیم در معرض سیلاب و طغیان رودخانه ها قرار داشتند، ساخت بندهای متفاوت در طول مسیر رودخانه ها و یا مناطق سیل خیز به جلوگیری از خسارات این گونه طغیان ها کمک فراوانی می کرد.
تاریخ سد سازی در ایران، مصر و بین النهرین (میان رودان) قدمتی بسیار طولانی دارد و هنوز هم می توان نشانه هایی از آن ها را در این سرزمین ها یافت. به طور کلی سدسازی و نیز لایروبی و مرمت آن ها از دیر باز در ایران و دیگر سرزمین ها، مانند سایر کارهای عام المنفعه و پروژه های بزرگ معمولا به دست حکومت ها و پادشاهانی که به امور آبادانی و آبادی علاقه بیشتری داشتند انجام می گرفته است و در این میان رونق اقتصادی و پیشرفت آبادی ها و شهرهای مرتبط با سیستم های آبیاری و آبرسانی نیز بستگی بسیار زیادی با مقوله سد و سد سازی و اهمیت حکمرانان به این مسایل داشته است.
پادشاهان هخامنشی به واسطه نیاز جغرافیایی کشور ایران و علاقه ای که در گسترش و آبادانی سرزمین تحت فرمانروایی از خود نشان می دادند و در زمان امپراتوری خود سدها و بندهای زیادی در بخش های جنوب غربی و جنوبی ایران ساختند. بسیاری از سیستم های آبرسانی و آبیاری که تا سال های متمادی نیز در ایران از آن ها استفاده شد مرهون تلاش مهندسان و صنعتگران ایرانی است که در زمان های بسیار دور تلاش نمودند تا نیازها و کمبودها را در زمینه های عمرانی و آبادی بر طرف نمایند و آثار و شواهد آن را نیز می توان در نقاط مختلف ایران درک نمود. علاوه بر آن بسیاری از آثار به جا مانده از این دوران ها در سرزمین های تابعه حکومت های ایران باستان نیز قابل مشاهده است.
یکی از رودخانه هایی که از قدیم به رودخانه اروند می پیوسته است «دیاله » بوده است که بنا به دستور کوروش بزرگ سدی برای آبیاری، از خاک و چوب بر روی این رودخانه بسته شده بود که شبکه کانال های آبرسانی را تغذیه می کرد. همچنین در زمان هخامنشیان اولین کوشش ها جهت سد سازی بر روی اروند و فرات به عمل آمد. از مشخصات این رودخانه ها آن بود که سطح فرات بالاتر از دجله قرار داشت و نیز در زمان حکومت بابلیان بر بین النهرین تمایل رود فرات نسبت به شرق بیشتر از امروز بوده و این رود تنها دارای یک مجرا بوده است. انشعاب فرات به دو مجرا بین سال های 600 ق.م تا 100 ق. م اتفاق افتاده است . چنان که پیداست هخامنشیان سدهایی بر روی رودخانه های فرات و اروند ساختند و گام هایی دیگر در گسترش شبکه کانال های آبیاری برداشتند. بدون شک هنگامی که اسکندر مقدونی در حدود سال 400 ق. م به آنجا ها رسید آن سدها ساخته شده و برپا بوده اند. «استرابو» جغرافی دان سده اول میلادی یونان خبر از ویرانی آن ها به دست اسکندر مقدونی می دهد. ولی واقعیت این که اسکندر این سدها را ویران کرده باشد کاملا معلوم نیست چون برخی نیز گفته اند که اسکندر آن ها را خراب نکرده است و حتی به حفر کانال ها و نظارت بر این سدها به طور مرتب مشغول بوده است. به هر حال آنچه مسلم است آبیاری با بهره وری از بند سازی در فرات و اروند پیرامون سده چهارم پیش از میلاد کاملا روا بوده است و این سیستم های سد بندی و آبیاری بعدها در زمان ساسانیان به حد بالای گسترش خود رسید.
علاوه بر بندها و آبگیرهایی که در زمان هخامنشیان بر روی رودخانه های اروند و فرات ساخته شد،در آن زمان بر روی رودخانه «کر » در فارس نیز بندهایی برای آبیاری زمین های پیرامون تخت جمشید ایجاد شد. با این که آثاری از تمامی سدهای ساخته شده در زمان هخامنشی ها در دست نیست، ولی برخی از بندها که تا به امروز بر روی آن رودخانه بر جای مانده اند دارای پایه های هخامنشی هستند. از جمله این سدها « بند ناصری » است که در 48 کیلومتری شمال غربی تخت جمشید واقع شده است.
«ابن بلخی» (سده پنجم) سد ناصری را چنین توصیف می کند:« در این قسمت رودخانه در زمان های قدیم سدی ساخته شده بود که آب کافی را برای آبیاری زمین ها تأمین می کرده است اما در روزگاران هرج و مرج که اعراب به سرزمین ایران تاختند این سد رو به خرابی نهاد و در تمام حوزه های رامجرا ( را مجرد) دیگر کشاورزی انجام نشد.»
سد دیگر «بند فیض آباد» نام دارد که در حدود 48 کیلومتری شمال تخت جمشید قرار گرفته است چنان که گفته شده است یکی از سه بندی که بر روی رود کر ساخته شده بوده 25 متر درازا و 25 متر بلندا داشته است.
در نزدیکی شهرک «کوار » در جنوب شیراز سد هخامنشی دیگری به نام «بند بهمن» بر روی رودخانه « مند» بنا شده است. طول بند در حدود 100 متر و بلندای آن حدود 25 متر می باشد . بخش عمده ای از این سد تا کنون از گل و لای پر شده است.
در زمان ساسانیان و هنگام حکومت شاپور اول ، ارتش شکست خورده والرین رومی که مرکب از 70000 هفتاد هزار نفر می شد به اسارت ایرانیان درآمد، شاپور از این اسیران برای ساختن ساختمان هایی در ایران استفاده کرد. یکی از این ساختمان ها «سد شادروان شوشتر» بر روی رودخانه کارون به شمار می آید . شوشتر که در کناره شرقی کارون بر روی ساحل سنگی ساخته شده از زمان ساسانیان یکی از شهرهای مهم بود. از زمان ایلامیان و دوران اولیه سلسله ساسانی برای بالا بردن سطح آب در کارون تا به سطح شهر شوشتر سدی بر روی این رود زده بودند.
«ابن حوقل» در صورة الارض راجع به شادروان شوشتر می نویسد: « سرزمین خوزستان در محلی مستوی و هموار قرار گرفته است و دارای آب های جاری است . بزرگترین رودهای آن شوشتر است که شاپور شادروان (سد معروف) را در دروازه شوشتر بر آن ساخت تا آب آن بالا آمد و به ثمر رسید چه شوشتر در زمین مرتفعی قرار دارد.»
چنان که پیداست سد اولیه بر روی کارون از لحاظ بالابردن سطح آب چندان رضایت بخش نبود پس ایران رومی ها را برای رفع نقایص به کار گماشتند . احتمالا علاوه بر نیروی کارگری چندین مهندس نیز در سپاه روم بوده اند. گام نخست، ایجاد رودخانه ای انحرافی « گرگر» بوده که در هنگام ساختن سد آب کارون را هدایت می کرده است. این سد که پس از تعمیرهای پشت سر هم تا کنون به جا مانده است «بند میزان » نام دارد. سد دارای سرریزهایی است که در هنگام بالا آمدن آب اضافی آن را تخلیه می کرده است. پهنای این سد بین 10 تا 12متر است . ساختن این سد از سه تا هفت سال طول کشید و هنگامی که ساختمان آن پایان یافت، ورودی رود گرگر با بند دیگری بسته شد که امروزه « بندقیصر » نامیده می شود . این سد نیز که تاکنون به جا مانده از تکه های بزرگ سنگی که با بست های آهنی به یکدیگر محکم شده اند ساخته شده است. برای کنترل آب رودگرگر شش سرریز در آن سد ساخته شده بوده است. کانال گرگر پس از گذشتن نزدیک به 30 کیلومتر به سوی جنوب دوباره به کارون می پیوندد. نشانه های موجود چنین می گوید که برای آبیاری نهرهای دیگر نیز بر روی این کانال زده شده بوده است.
به نظر می رسد که این نخستین بار در تاریخ سد سازی است که برای ساختن سدی بر روی رودخانه ای، برای آن کانال انحرافی ساخته اند و به ویژه از دیدگاه مهندسی با توجه به مقدار آب کارون این خود پروژه با اهمیتی به شمار می رفته است. در کتاب «تحفة العالم» درباره ساختمان سد شادروان چنین آمده است:
«... ذوالاکتاف بعد از قلع و قمع اعراب به جنگ قیصر کمر بسته او را مغلوب و اسیر کرد و به ایران قصد داشت و پس از مؤاخذه و مصادره به او فرمود که اگر نجات خود را می خواهی ممالکی را که از قلمرو من خراب کرده ای بساز و چون شاپور را به عمارت و آبادی شوشتر رغبتی بوفور بود. قیصر التزام نمود که ابتدا شادروان شوشتر را بسازد و چنان کند که در حوالی شهر زرع مایی توانند کرد .قیصر چون بر جان خود ایمن گشت ... بفرمود تا مهندسین با فرهنگ از روم ... و مهندسان بعد از آن که ترازوی آب را برآورد نمودند دیدند که به سبب بسیاری رودخانه و شدت جریان آب ساختن شادروان محال و زمین رودخانه را سنگ بست نمودن که دیگر باره عمیق نشود ممکن نیست مگر آن که آب را اولا به طرف دیگر جاری نمایند تا آب از رودخانه منقطع گردد بعد از ساختن زمین رودخانه شادروان باز آب را به این طرف سردهند و آن رخنه را ببندند...»
در شاهنامه فردوسی اشاره به این موضوع شده که سازنده و مهندس شادروان شوشتر شخصی به نام «برانوش» بوده است. ساختمان سد شادروان در زمان شاپور ساسانی در 280 میلادی پس از سه سال عملیات ساختمانی به اتمام رسید. در ساختمان این سد برای پیوند و پا برجایی سنگ های گرانیت به کار برده اند.
بنا به شرح کتاب «مجالس المومنین» نوشته طبری عمود های آهنین که در سرب قرار داشته نیز در آنجا به کار رفته بوده است.
یکی از بندهای دیگری که پس از سد شوشتر ساخته شد سد اهواز بوده است که نشانه های آن هنوز هم به چشم می خورد. درازای این سد بیش از 1000 هزار متر بوده و احتمالا 8 متر ضخامت (پهنا) داشته است. «مقدسی» جغرافی دان اسلامی سده سوم هجری درباره سد اهواز چنین می گوید: « میان این دو بخش ]اهواز را[ پل «هندوان » که با آجر ساخته شده پیوند می دهد... روی این نهر ]مسرقان[ دولابهای بسیار است که فشار آب آن ها را می گرداند و «ناعور »خوانده می شوند. سپس آب در کاریزها که در بالا نهاده شده می آید ... بستر رودخانه نیز از پشت جزیره ای به اندازه یک صد درس به یک شادروان که (دیواره ای ) از سنگ ساخته شده بر می خورد و بازگشته (و دریاچه می شود با فواره های شگفت انگیز ) و به سد جویبار می افتد که به آبادیها می رود و کشتزارها را سیراب می کند. ایشان می گویند: اگر شادروان نبود اهواز آباد نبود چه در آن هنگام از آبهایش بهره برداری نمی شد. شادروان درهایی دارد که هنگام افزایش آب آن ها را باز می کنند ... صدای آب سرریز شده از شادروان در بیشتر سال آدمی را از خواب باز می دارد.»
بند دیگری که در سده چهارم پس از میلاد توسط شاپور دوم (و یا احتمالا بازماندهاش اردشیر دوم ) ساخته شده سد پل گونه دزفول است که بر روی رودخانه کوفه زده شده و در محل پی پل قرار گرفته بوده است. از زمان ساسانیان نام سد دیگری به نام «بند قیر» بر روی رودخانه کارون در محل پیوستن دو رود آب گرگر و آب دز به کارون بر جای مانده که پس از سدهای شوشتر و اهواز از مهم ترین سدهای روی کارون به شمار می آمده است.چنان که پیداست نام این سد نماینده کاربرد «قیر» برای آب بندی آن به منظور افزایش پا بر جایی و سختی و استحکام سد بوده است.
پادشاهان و مهندسان ساسانی افزون بر ساختن سد بر روی کارون و کرخه در سرزمین عراق امروزی نیز به ساختن سدهایی به ویژه در کرانه شرقی اروند بین سامره و کوت مبادرت کردند . ساسانیان سیستم آبیاری رودخانه دیاله را گسترش دادند و در پدید آوردن نهرها تا آن جا پیش رفتند که نیاز به مقدار آبی بیشتر از آنچه که دیاله می توانست بدهد پیش آمد. این گره به کمک رودخانه اروند گشوده شد. بدین معنی که ابتدا آب آن را با ابزارهای بالا بردن آب و سپس با کانال های عظیم بالا می بردند و آن را بدین وسیله به رود دیاله سوار می کردند . گسترش شبکه آبیاری در جنوب ایران و بین النهرین در زمان خسرو اول پادشاه ساسانی (579 ـ 531 م) به درجه بالای خود رسید . یکی از نمونه های این گسترش کانال نهروان بوده است که از پشت سد بر روی اروند نزدیک محلی به نام «دور» تغذیه می شده است . این کانال بعدها در زمان خلفای عباسی تعمیر شد . کانال نهروان در محل باکوبه (واقع در پنجاه و سه کیلومتری شمال شرقی بغداد و حدود 110 کیلومتری پایین دست سد) به رودخانه دیاله می رسید. نکته جالب توجه آن است که کانال نهروان و رودخانه دیاله در یک سطح و بدون هیچ گونه کنترل مجازی به یکدیگر می رسیدند و این نشان دهنده آن است که مهندسان ساسانی می توانسته اند جای سد را طوری برگزینند که این جریان و ارتباط طبیعی با دقت انجام گیرد. و این خود نمایشگر تبحر آنان در پیاده کردن نقشه و نقشه برداری ساختمان ها و تأسیسات بوده است. در حدود سی و شش کیلومتری جنوب باکوبه سدی به نام سد بلادی برای کنترل جریان آب در دیاله ساخته شده بود که آب دیاله را به داخل کانال کوتاهی (که در زیر بغداد و بالای تیسفون به اروند میریخت )کنترل می کرد.
افزودن بر سدها و پل هایی که شرح آن ها آمد از باستان در سرزمین خوزستان بندها، پل ها و سدهای دیگر نیز ساخته شده بوده است که به آبیاری زمین های پیرامون کمک فراوان می کرده اند برخی از این سدها عبارت بودند از :
ـ سد قلعه رستم ، در 33 کیلومتری شمال شوشتر بر روی کارون که دارای سه دهنه بزرگ از بالا به پایین بوده است. نهری را که از این سه سد آب می گرفته نهر « جوی بند » و یا « دیم چه » می گفته اند . درازای این نهر آبیاری 18 کیلومتر بوده است.
ـ سد شعیبیه : که در 24 کیلومتری جنوب غربی شوشتر و بر روی رودخانه دز ساخته شده بوده است.
ـ سد کارون : که در 8 کیلومتری شمال اهواز قرار داشته است.
- سد عجیرب :که در 36 کیلومتری شوشتر روی رودی با همان نام احداث شده است.
ـ سد کرخه : این سد در 15 کیلومتری شمال حمیدیه واقع بوده و پیش تر به آن سد نهر هاشم می گفته اند.
ـ سد ابوالعباس : در 18 کیلومتری رامهرمز واقع است و از سه دهانه تشکیل می شده است.
ـ سد ابوالفارس : در جنوب شرقی رامهرمز.
ـ سد جراحی : در 29 کیلومتری جنوب رامهرمز.
یکی دیگر از آثار تاریخی دوران ساسانی دژ باستانی «ایزد خواست» و آثار تاریخی مربوط به آن است. این آثار که در راه اصفهان به شیراز در 41 کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده شامل قلعه، آتشگاه، پل، کاروانسرا و سد نزدیک آن است . سد ایزد خواست (یزد خواست) در ده کیلومتری جنوب دهکده یزد خواست قرار گرفته و درازایش 65 متر و پهنای آن نزدیک 6 متر است. از ویژگی های این بند که تنها بخشی از آن برجای مانده است آن است که این سد از نوع قوسی بوده است. سد یزد خواست که می توان آن را نخستین بند قوسی جهان دانست از بناهای دوره ساسانی است . مصالح ساختمانی سد شامل سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج و نمای آن از سنگ تراشیده با اندود ساروج است . چنان که پیداست این بند برای جمع کردن آب های بهاری و جلوگیری از جریان سیل در منطقه ایزد خواست ساخته شده بوده است.
- سد سکندر: درباره دیواره یا سدی که در تاریخ به نام سد سکندر موسوم گشته نوشته ها و اخبار متعددی ذکر شده است . عده ای معتقدند اسکندر مقدونی در لشگر کشی های خود به شرق در منطقه ماوراء النهر بنا به درخواست مردم منطقه که مرتبا در معرض تهاجم قومی به نام یأجوج و مأجوج بوده اند. این سد را رد دهانه دره ای بنا می کند تا جلوی مهاجمان گرفته شود. البته در انتساب بنای مذکور به اسکندر جای شک فراوان وجود دارد و می تواند مانند بسیاری از داستان های تخیلی و ساختگی مربوط به اسکندر مطرود تلقی شود. اسکندر مهاجم با تهاجم سریع خود و مدت کمی که در اختیار داشته و مرتبا در حال حمله و لشکر کشی بوده ، بعید است که چنین کار عظیمی را انجام داده باشد.
فرمانروایی دانشمند و دانش دوست
با گذشت مدت زمانی نزدیک به 50 سال از درگذشت ابوسعید بهادرخان، آخرین ایلخان مغول و هرج و مرجهای پیامد آن و در حالی که خرابیهای ناشی از یورش مغولان به طور کامل ترمیم نیافته بود و حتی در اثر رقابتهای امرا و شاهزادگان در این دوران فترت رو به فزونی نهاده بود، ایران زمین دگربار به مصیبتی گران در اثر تهاجم امیرتیمور لنگ دچار شد.
نتیجه تهاجمات پیاپی لشکریان تیمور چون حملات مغولان چیزی به جز کشتار، ویرانی و تاراج نبود. در حقیقت، تیمور بهسان چنگیز جهانگیری را وجهه همت خویش ساخت و در نیل بدین هدف از هیچ کاری فروگذار نکرد. او که به تعبیر یحیی بن عبداللطیف قزوینی، نویسنده لبالتواریخ، در «کشورگشایی و جهانگیری نظیر چنگیزخان» بود در کشورگشاییها و فتوحاتش نیز چون چنگیز رفتار مینمود و این با توجه به نوشتههای تاریخنگاران امری مسلم است، چنان که بقای بلخی، نگارنده تذکره مقیم خانی، به هنگام بیان وقایع اصفهان پس از حمله تیمور، از کشتار گسترده مردم آن سامان توسط سپاهیان تیموری و به امر تیمور سخن گفته است:
«بعد از فتح صفاهان قتلعام جمهور انام فرماید و در بعضی از تواریخ مسطـور است کـه حدود 40 هـزار کس را در آن روز علف سیوف آبدار گردانیدند.»
تاریخچه رقص در ایران (2)
ب) دوران تشکیل امپراتوری های بزرگ
نبرد خسرو اشکانی با رومیان
هُوَخشثرَه
نام هووخشتره پادشاه ماد را یونانیان به صورت (کی آخسارو، کیخسرو) (کیخسرو که او را صورت افسانهای هووخشتره پادشاه ماد میپندارند.) نوشتهاند که در فارسی تلفظ فرانسوی آن یعنی سیاگزار Cyaxares را نیز زیاد نوشته و بکار بردهاند.
به احتمال قوی، معنی نام او «خوشنشانه» است در معنی کسی که میتواند خوب نشانهگیری کند. ریشه نام او از فعل هَخش (Haxsh) در پارسی باستان آمده که به معنی نشانهگیری کردن است. اجزاء این نام عبارتاند از هو (خوب)+هخش (نشانهگیری)+تر (اضافه دستوری)
هووخشتره ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و با نَبوپَلَّسَر شاه بابل متحد شد. برای استوارسازی این اتحاد، دختر هووخشتره به نام امیتیس به همسری پسر نبوپلسر یعنی بختالنصر دوم درآمد. امتیس از زندگی در جلگه میانرودان دلگیر شد و برای کوههای بلند میهنش دلتنگی بسیار کرد. از این رو بُختالنصر دوم به عنوان هدیه برای همسرش دستور ساختن باغهای معلق بابل را داد تا بلندای دیوارهای آن برای امتیس حکم کوهساران را داشته باشد.
هَریوا سرزمینی باستانی واقع در درهٔ حاصلخیز هریرود بوده است.این سرزمین که نامش را نیز از هریرود گرفته در قدیم بسیار حاصلخیز و هم مرکز شراب سازی بودهاست. بطلمیوس موقعیت هریوا را در جنوب مرو و باختر، در شرق پارت و بیابان کارامانیا، شمال زرنگ و غرب پاراپامیز آورده است و بنابراین مشتمل بر تقریبا ولایت هرات امروزی در افغانستان میشده است. پایتخت آن قبل از حملهٔ اسکندر مقدونی به ایران، آرتاکوآنا بودهاست. باشندگان هریوا را هروی مینامند.بطلمیوس در کتاب جغرافیایش نام چند شهر هریوا را نیز برده که این نمایانگر حاصلخیزی و آبادانی در هریوا بوده است. شهرهای دیگر هریوا، بگفتهٔ بطلمیوس و آریان عبارت بودند از:
دیستا - ناباریس - تائووا - آئوگارا - بیتاکسا - سرماگانا – سوسیا- سیفاره - راگائورا - زموخانا - امبروداکس - بوگادیا – ورپنا- گودانا - فوراگا - ختریساخه - خائوورینا - اورتیانا – تائوپانا- استاندا - آرتیکوادنا - اسکندریهٔ آریا - بابرسانا – کپوتانا- آریا - باسیکا - سوتیرا - اُربیتانه - نیسیبیس - پاراکاناکه - گاریگا - درکاما - کوتاکه - تریبازینا - اَستاسانا - زیمیرا
جادههای هخانشی و ایستگاههای آن
لوحههای تخت جمشید وجود جادههای عظیم را تأیید میکنند. در این لوحهها حرکت گروهها یا افرادی که وارد ایران میشده یا در ایران مسافرت میکردهاند ثبت شدهاست و ما میتوانیم از آنها پی ببریم که هندوستان، آراخوزیا، کرمان و بلخ همگی از طریق نظام عظیم راههای ایران با هم ارتباط داشتهاند.
متون به دست آمده از تخت جمشید گواه آن است که شبکهی جادهها سراسر امپراتوری پهناور ایران را پوشش میداده و از این روی، سیستم نگهبانی و تدارک راهها و مسافران در تمام ایالات از شرق تا غرب عمل میکرده است.(Graf 1995:167-189)در میان لوحهها به چهار سفر میان سارد و شوش (یا تخت جمشید) برمیخوریم. از بسیاری مناطق دیگر امپراتوری نظیر بلخ، کرمان، هندوستان، آراخوزیا یا قندهار، هرات، بابلیه، ماد، مصر نام برده شده است.