جنگ تراژان
سوشیانت |
شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۴۳ ق.ظ |
۰دیدگاه
نبرد خسرو اشکانی با رومیان
از حدود سالهاى ۲۰ میلادى به بعد امپراطورى روم رو به ترقى بود حال آن که ایران دوران پارت مرتب ضعیف تر مى شد. پادشاهان اشکانى به سرعت جاى خود را به نفرات بعدى مى دادند و امپراطورى پارت دیگر قدرت یک قرن قبل خود را نداشت.
در این میان اما در روم پس از مرگ نروا حاکم بزرگ رومى، تراژان که فردى اسپانیایى الاصل بود به امپراطورى رسید. تراژان یک نظامى جنگ دیده بود که قصد داشت مرزهاى شرقى روم را وسعت دهد و به همین جهت به بهانه دخالت ایران در امور ارمنستان در ۱۱۴ میلادى با لژیونرهاى ورزیده اروپایى خود عازم سوریه شد.
خسرو شاه اشکانى که در این زمان علاقه چندانى به جنگ با امپراطور روم نداشت ابتدا سعى کرد با فرستادن پیشکش و هدایا مانع ورود تراژان به شرق شوداما تراژان که به قدرت نظامى خود مغرور بود هدایاى ایران را رد کرد و به سفیر ایران پاسخ داد که در سوریه تصمیم خود را به شما اعلام مى کنم. او حتى شاهزاده ارمنستان را که براى اعلام آمادگى کشورش در تبعیت از روم به پیش او آمده بود به قتل رساند.
در چنین شرایطى جنگ به نظر غیرقابل اجتناب مى آمد. تراژان پس از تسخیر کامل ارمنستان در سال ۱۱۵ ، انطاکیه راگرفت و عازم بین النهرین شد ودر ۱۱۶ شهر آباد هاترا در بین النهرین را گرفت.
در چنین شرایطى جنگ به نظر غیرقابل اجتناب مى آمد. تراژان پس از تسخیر کامل ارمنستان در سال ۱۱۵ ، انطاکیه راگرفت و عازم بین النهرین شد ودر ۱۱۶ شهر آباد هاترا در بین النهرین را گرفت.
در این زمان متأسفانه از ایران هیچ کمکى براى سپاهیان مدافع شهرها نرسید و در نتیجه تراژان در کلیه نبردها غالب شد. وى پس از به آب انداختن کشتیهاى جنگى در همان سال از فرات به سمت جنوب رفت و بابل را گرفت.
تراژان پس از تصرف تیسفون و سلوکیه توانست خود را به سواحل شمالى خلیج فارس برساند جایى که تاکنون پاى هیچ رومى نرسیده بود.
تراژان پس از تصرف تیسفون و سلوکیه توانست خود را به سواحل شمالى خلیج فارس برساند جایى که تاکنون پاى هیچ رومى نرسیده بود.
استراتژى نبرد فرسایشى
خسرو در این زمان به خوبى مى دانست که مبارزه با لژیون هاى جنگ آزموده رومى فایده اى ندارد بنابراین مصمم شد تا با تحریک مناطق متصرفه جنگ طولانى و فرسایشى را علیه سردار رومى به راه اندازد.
تراژان که انتظار مقاومت از سوى مناطق اشغال شده رانداشت ناگهان در جنوب بین النهرین احساس خطر کرد چرا که ارتش او از سوریه تغذیه مى شد و فاصله بسیار طولانى او با سوریه مى توانست نقطه ضعف اساسى او در مقابل با شورشیان که اکنون کلیه فتوحات او را به خطر انداخته بودند باشد.
تراژان با بازگشت به داخل بین النهرین سعى کرد تا شورشها را سرکوب کند اما شهرهاترا (یاالخضر) آنقدر مقاومت کرد تا سردار رومى مجبور به عقب نشینى شد.
در ۱۱۷ میلادى، خسرو از جنوب بین النهرین حرکت را شروع کرد و پس از تصرف تیسفون قصد نبرد با تراژان را کرد.
او مى دانست که ۳ سال نبرد مداوم در سرزمینهاى شرقى لژیونهاى رومى را خسته کرده و اکنون شکست دادن آنها سخت نیست.
اما در روم اتفاقات جدیدى در حال رخ دادن بود. مرگ تراژان سبب روى کار آمدن هادریان شد و وى نیز صلاح را در عقب کشیدن نیروهاى رومى به غرب فرات دید. بنابراین رومیها مجدداً در شرق به سوریه بازگشتند و تنها در شمال ارمنستان و آدیابن در اختیار آنها ماند. (سال ۱۲۲)
خسرو در این زمان به خوبى مى دانست که مبارزه با لژیون هاى جنگ آزموده رومى فایده اى ندارد بنابراین مصمم شد تا با تحریک مناطق متصرفه جنگ طولانى و فرسایشى را علیه سردار رومى به راه اندازد.
تراژان که انتظار مقاومت از سوى مناطق اشغال شده رانداشت ناگهان در جنوب بین النهرین احساس خطر کرد چرا که ارتش او از سوریه تغذیه مى شد و فاصله بسیار طولانى او با سوریه مى توانست نقطه ضعف اساسى او در مقابل با شورشیان که اکنون کلیه فتوحات او را به خطر انداخته بودند باشد.
تراژان با بازگشت به داخل بین النهرین سعى کرد تا شورشها را سرکوب کند اما شهرهاترا (یاالخضر) آنقدر مقاومت کرد تا سردار رومى مجبور به عقب نشینى شد.
در ۱۱۷ میلادى، خسرو از جنوب بین النهرین حرکت را شروع کرد و پس از تصرف تیسفون قصد نبرد با تراژان را کرد.
او مى دانست که ۳ سال نبرد مداوم در سرزمینهاى شرقى لژیونهاى رومى را خسته کرده و اکنون شکست دادن آنها سخت نیست.
اما در روم اتفاقات جدیدى در حال رخ دادن بود. مرگ تراژان سبب روى کار آمدن هادریان شد و وى نیز صلاح را در عقب کشیدن نیروهاى رومى به غرب فرات دید. بنابراین رومیها مجدداً در شرق به سوریه بازگشتند و تنها در شمال ارمنستان و آدیابن در اختیار آنها ماند. (سال ۱۲۲)
نتیجه نبردهاى تراژان
نروا و تراژان قدرت روم را به «حداکثر» رسانده بودند اما روم بایدبراى تصرف دنیاى متمدن به سمت شرق مى رفت و ایران هنوز براى او سدى بود. روم دراین زمان ۳۰ لژیون عظیم را با حدود ۱۸۰ هزار سرباز و ۲۰ هزار سوار در اختیار داشت که قدرت هرکدام از آنها برابر با ۳ جنگجو بود. این در حالیست که رومیها در نبردهاى محلى نیروى جدید نیز به کار مى گرفتند. در چنین شرایطى فتح بین النهرین توسط تراژان عجیب نبود اما عقب نشینى رومیها بار دیگر خطر اشغال ایران توسط روم را منتفى کرد اگرچه سبب تصرف کشورهاى شمال غرب ایران توسط ارتش روم شد.
همچنین روم در این زمان توانست (هرچند به طور موقت) خودرا به جنوب بین النهرین برساند.
نروا و تراژان قدرت روم را به «حداکثر» رسانده بودند اما روم بایدبراى تصرف دنیاى متمدن به سمت شرق مى رفت و ایران هنوز براى او سدى بود. روم دراین زمان ۳۰ لژیون عظیم را با حدود ۱۸۰ هزار سرباز و ۲۰ هزار سوار در اختیار داشت که قدرت هرکدام از آنها برابر با ۳ جنگجو بود. این در حالیست که رومیها در نبردهاى محلى نیروى جدید نیز به کار مى گرفتند. در چنین شرایطى فتح بین النهرین توسط تراژان عجیب نبود اما عقب نشینى رومیها بار دیگر خطر اشغال ایران توسط روم را منتفى کرد اگرچه سبب تصرف کشورهاى شمال غرب ایران توسط ارتش روم شد.
همچنین روم در این زمان توانست (هرچند به طور موقت) خودرا به جنوب بین النهرین برساند.
جنگ پانزدهم: اولین جنگ سلسله ساسانى با رومى ها
چنانچه ذکر شد ادامه ضعف دولت پارتها مصادف شده بود با اوج قدرت امپراطورى روم و به نظر مى رسید رومیها نیز علاقه اى به هجوم به شرق ندارند گو اینکه از طرف دیگر خیالشان از پارتیها راحت بود چرا که این اواخر آنها در چند نبرد منطقه اى ایرانیها را شکست داده بودند.
اما اتفاقى جدید این توازن را بر هم زد. در ۲۲۶ میلادى، اردشیر پادشاه پارس اردوان را در ۳ جنگ متوالى شکست داد و سلسله اشکانى را از ایران حذف کرد. اردشیر درسال ۲۲۶ سپاهى بزرگ گردآورد و پس از انقیاد کامل نقاط مختلف ایران و توسعه مرزهاى شرقى در ۲۲۸ از فرات گذشت تا شکستهاى اخیر ایرانیان را تلافى کند و در ضمن رومیها را از آسیاى غربى بیرون کند.
قیصر روم در این زمان جوانى به نام سوروس بود که مایل به جنگ با اردشیر نبود چرا که مى دانست نبرد با سپاه گردآورى شده ایرانیها، لااقل یک سال زمان مى برد و پادگانهاى سوریه به تنهایى قادر به مقابله با مردان اردشیر نبودند.
وى ابتدا نامه اى به اردشیر نوشت و از او خواست تا از قدرت عظیم نظامى روم که ضرب شست آن را قبلاً تراژان به ملل شرق نشان داده برحذر باشد اما اردشیر پاسخ امپراطور را با اعزام ۴۰۰ سفیر با پیام هاى تند براى سوروس داد. قیصر نیز دستور بازداشت این افراد را داده و آماده جنگ شد.
چنانچه ذکر شد ادامه ضعف دولت پارتها مصادف شده بود با اوج قدرت امپراطورى روم و به نظر مى رسید رومیها نیز علاقه اى به هجوم به شرق ندارند گو اینکه از طرف دیگر خیالشان از پارتیها راحت بود چرا که این اواخر آنها در چند نبرد منطقه اى ایرانیها را شکست داده بودند.
اما اتفاقى جدید این توازن را بر هم زد. در ۲۲۶ میلادى، اردشیر پادشاه پارس اردوان را در ۳ جنگ متوالى شکست داد و سلسله اشکانى را از ایران حذف کرد. اردشیر درسال ۲۲۶ سپاهى بزرگ گردآورد و پس از انقیاد کامل نقاط مختلف ایران و توسعه مرزهاى شرقى در ۲۲۸ از فرات گذشت تا شکستهاى اخیر ایرانیان را تلافى کند و در ضمن رومیها را از آسیاى غربى بیرون کند.
قیصر روم در این زمان جوانى به نام سوروس بود که مایل به جنگ با اردشیر نبود چرا که مى دانست نبرد با سپاه گردآورى شده ایرانیها، لااقل یک سال زمان مى برد و پادگانهاى سوریه به تنهایى قادر به مقابله با مردان اردشیر نبودند.
وى ابتدا نامه اى به اردشیر نوشت و از او خواست تا از قدرت عظیم نظامى روم که ضرب شست آن را قبلاً تراژان به ملل شرق نشان داده برحذر باشد اما اردشیر پاسخ امپراطور را با اعزام ۴۰۰ سفیر با پیام هاى تند براى سوروس داد. قیصر نیز دستور بازداشت این افراد را داده و آماده جنگ شد.
در ۲۳۱ میلادى سوروس نیروى بزرگى را در انطاکیه فراهم آورد ولى بزرگترین اشتباه نظامى خود را مرتکب شد.
سپاه وى گویا متجاوز از ۱۰۰ هزار نیروى جنگى بوده وقادر بود از عهده سپاه اردشیر برآید اما سوروس به اشتباه سپاه خود را ۳ دسته کرده یک دسته را به شمال براى حمله به آتروپاتن (آذربایجان) و ماد فرستاد و یک بخش را نیز مأمور فتح جنوب ایران کرد و خود به قلب ایران و پارس حمله کرد.
اردشیر از این اشتباه نهایت استفاده را کرده و به نیروهاى شمالى دستور داد که با جنگ و گریز سپاه روم را خسته کنند و خود با حمله به سپاه جنوبى رومى که در حوالى شوش بود آنها را کاملاً از بین برد. تضعیف سپاه شمالى و نابودى سپاه جنوبى، سوروس را در مواجهه با شاه ایران تنها گذاشت و در نتیجه وى وحشت زده به داخل سوریه عقب نشست. اگرچه اردشیر دراین مرحله قادر به نابود کردن ساخلوى رومى در سوریه و انطاکیه و خارج کردن کامل رومیها از آسیاى غربى بود اما ترجیح داد به خلع ید روم از بین النهرین و ارمنستان قناعت کند و خود را درگیر نبرد بزرگتر نکند.بنابراین دژ نصیبین و حران را در تصرف نگاه داشت و با قیصر صلح کرد.
سپاه وى گویا متجاوز از ۱۰۰ هزار نیروى جنگى بوده وقادر بود از عهده سپاه اردشیر برآید اما سوروس به اشتباه سپاه خود را ۳ دسته کرده یک دسته را به شمال براى حمله به آتروپاتن (آذربایجان) و ماد فرستاد و یک بخش را نیز مأمور فتح جنوب ایران کرد و خود به قلب ایران و پارس حمله کرد.
اردشیر از این اشتباه نهایت استفاده را کرده و به نیروهاى شمالى دستور داد که با جنگ و گریز سپاه روم را خسته کنند و خود با حمله به سپاه جنوبى رومى که در حوالى شوش بود آنها را کاملاً از بین برد. تضعیف سپاه شمالى و نابودى سپاه جنوبى، سوروس را در مواجهه با شاه ایران تنها گذاشت و در نتیجه وى وحشت زده به داخل سوریه عقب نشست. اگرچه اردشیر دراین مرحله قادر به نابود کردن ساخلوى رومى در سوریه و انطاکیه و خارج کردن کامل رومیها از آسیاى غربى بود اما ترجیح داد به خلع ید روم از بین النهرین و ارمنستان قناعت کند و خود را درگیر نبرد بزرگتر نکند.بنابراین دژ نصیبین و حران را در تصرف نگاه داشت و با قیصر صلح کرد.
نتیجه نبرد
این پیروزى پس از ۲۵۰ سال مجدداً رخ داد. (اگرچه ایران درنبردهاى فرعى موفق به شکست رومیها شده بود) و چنانکه گذشت زمان نیز ثابت کرد مواضع رومیها را در بین النهرین ضعیف کرد و این امپراطورى را در اوج قدرت مجبور به پذیرش یک امپراطورى قدرتمند دیگر در مرزهاى شرقى خود کرد.
این جنگ همچنین سبب مطرح شدن دولت ساسانى در سطح جهان شد.
این پیروزى پس از ۲۵۰ سال مجدداً رخ داد. (اگرچه ایران درنبردهاى فرعى موفق به شکست رومیها شده بود) و چنانکه گذشت زمان نیز ثابت کرد مواضع رومیها را در بین النهرین ضعیف کرد و این امپراطورى را در اوج قدرت مجبور به پذیرش یک امپراطورى قدرتمند دیگر در مرزهاى شرقى خود کرد.
این جنگ همچنین سبب مطرح شدن دولت ساسانى در سطح جهان شد.