ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اوستا» ثبت شده است

کارهای بلاش یکم

سوشیانت | شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۳۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

کارهای بلاش یکم، شاه انتخابی و یک ناسیونالیست ایرانی

سه روز پس از 13 فروردین در سال 52 میلادی (پنجم آوریل) که یونانیان رقم 13 را به عنوان عدد نحس وارد فرهنگ پاره ای از ملتها از جمله ایرانیان کرده اند، مهستان (سنای ایران) از میان شاهزادگان اشکانی و خانواده های وابسته، بلاش را که مادرش از مادهای ایران (کرد) بود به شاهی کشور برگزید و وی نیز برادرش تیرداد را شاه ارمنستان کرد. "تاریخ عمومی" از بلاش یکم به نام یک ناسیونالیست ایرانی یاد کرده است. وی نه تنها همه آیین ها و مراسم دوران هخامنشیان را احیاء کرد بلکه رعایت آنهارا به صورت قانون درآورد و به تصویب مهستان رساند. وی همه کارهای اقتباسی از دنیای هلنیک (یونانیان) را که از جانشینان اسکندر به یاد مانده بود ممنوع ساخت حتی بکار بردن حروف یونانی را که عادت شده بود بر سکه ها درج شود و همچنین اسامی و اصطلاحات یونانی را در قلمرو دولت ایران. او در استان تیسفون شهری ساخت به نام «بلاش کرد = بلاش گرد» و دستور جمع آوری متون «اوستا» را داد.

  • سوشیانت

تخارستان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۱۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

تُخارستان یا طُخارستان نام سرزمینی کهن و نام ولایتی در خراسان بزرگ در نخستین سده‌های اسلامی، واقع در امتداد کرانه‌های جنوبی جیحون (آمودریا) علیا و وسطا بود که از خاور به بدخشان، از شمال به کرانه‌های جنوبی رود جیحون و از جنوب به رشته‌کوههای هندوکش محدود بوده‌است و در برخی از ادوار تاریخی در مفهوم وسیع‌تری همهٔ نواحی مرتفع وابسته به بلخ، واقع در دو کرانهٔ رود جیحون را در بر می‌گرفته‌است و به عبارتی دیگر در برگیرندهٔ استانهای فاریاب، جوزجان، بلخ، سمنگان، قندوز، تخار و بدخشان در افغانستان امروزی بوده‌است. این نام در نخستین سده‌های اسلامی بر بخشی از سرزمین باختر باستان در نواحی خاوری بلخ اطلاق می‌شده‌است.

نام این سرزمین برگرفته از نام مردمی است که تُخار خوانده می‌شدند. تخارها از اقوام آریایی بودند که در سدهٔ سوم پیش از میلاد در نواحی کوچا و تورفان در شمال شرقی سرزمینی که بعدها ترکستان شرقی یا ترکستان چین خوانده شد، به سر می‌بردند.

  • سوشیانت

پَیشیاوادا

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۱۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

پَیشیاوادا یکی از شهرهای ایران باستان بود.بنا بر سنگ‌نوشته بیستون گئومات مغ در سال ۵۲۲ پ.م بر کوهی به نام آراکادریش نزدیک شهر ایرانی پیشیاوادا خود را به دروغ بردیا نامید و اعلام شاهنشاهی کرد.پیشیاوادا محل بایگانی‌ها و متون مقدس احتمالاً مربوط به پاسارگاد بوده‌است. ریشه نام آن مشتق از واژه‌های پارسی باستان نوشتن و آبادی، اقامتگاه است. صورت فارسی امروزی این نام را می‌توان وشت‌آباد نوشت. نام این دژ در رونوشت آرامی سنگ‌نوشته بیستون که در جزیره الفانتین نیل در مصر پیدا شده و توسط دانشمند انگلیسی، کولی، زیر عنوان پاپیروس‌های آرامی از سدهٔ پنجم پیش از میلاد چاپ شده، ذکر شده‌است.

  • سوشیانت

بهرام یشت

سوشیانت | دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۲۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

بهرام یشت

رزم‌نامه ورهرام همیشه پیروز

پـیـش‌گـفـتـار

بهرام یشت چهاردهمین یشت اوستا به شمار می‌رود. این یشت در بزرگداشت و ستایش «بهرام» ایزد بزرگ پیروزی و رزم‌آوری و شکننده یورش آورندگان، سروده شده است. «بهرام» در متون پهلوی به گونه «وَرَهْران» یا «وَرَهْرام» و در اوستا به صورت «وِرِثْـرَغْـنَـه» آمده است. بهرام یشت از بخش‌های رزمی اوستا به شمار می‌رود و ترجمه دقیق آن به نظر بسیاری از پژوهشگران و از جمله استاد پورداود کاری دشوار است.

بهرام یشت دارای ۲۲ بخش یا کرده و ۶۴ بند است. اما بسیاری از این بندها در دوره‌های جدیدتر به متن اصلی افزوده شده‌اند. افزوده‌های احتمالی جدیدتر عبارتند از بندهای ۱، ۵، ۶، ۸، ۱۰، ۱۴، ۱۶، ۱۸، ۲۲، ۲۴، ۲۶، ۳۴، ۳۵، ۴۲ تا ۶۴ .

  • سوشیانت

حقوق زنان در دین زرتشتی

سوشیانت | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۵۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

حقوق و جایگاه ارزشمند زنان در ایران باستان

عبارت «ایران باستان» مفهومی بسیار وسیع و پر دامنه است. با اینکه آغاز و پایان این دوره را نمی‌توان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد؛ اما با این‌حال «ایران باستان» گستره‌ای چندین هزار ساله در طول زمان و گستردگی‌ای میلیون‌ها کیلومتر مربعی در پهنه مکان را در بر می‌گیرد. پهنه‌ای که حتی در یک زمان واحد، قوم‌ها، باورها، شیوه‌های زندگانی، ادیان و حکومت‌های گوناگونی در آن بودوباش داشته‌اند. دستیابی به واقعیت‌های تاریخی و آگاهی از شیوه‌های زندگانی و باورهای مردمان با چنین عبارت‌هایی کلی (که گاه نتیجه نهایی آن نیز مثلاً با واژه «ارزشمند» در صورت مسئله می‌آید) ممکن نمی‌شود.

به این ترتیب و برای دستیابی به پاسخی شایسته، در آغاز ناچار و موظفیم که یا صورت مسئله خود را اصلاح کنیم و آنرا به یک دوره کوچکتری محدود سازیم و یا واژه «ارزشمند» را از آن کنار بگذاریم.

  • سوشیانت

چکیده‌ای در باره گاهشماری جلالی

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

گاهشمار جلالی

گاهشماری جلالی که به نام‌های «ملک‌شاهی»، «سلطانی» و «محدث» نیز نامیده می‌شود، یک نظام گاهشماری خورشیدیِ اعتدالی است که در زمان سلطان جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی (۴۸۵ تا ۴۶۵ هجری قمری) آغاز به تنظیم شده و نام‌های گوناگون آن نیز از نام و لقب‌های ملک‌شاه برگرفته شده است.

ساختار بنیادین این گاهشماری بر مبنای سنت‌های دیرین گاهشماری‌های ایرانی و با تأکید خاص بر انطباق نوروز یا روز نخست سال با نقطه اعتدال بهاری بوده است.

گاهشماری جلالی را می‌توان نتیجه و محصول نهایی کوشش‌های بسیار دیرینه و پرسابقه‌ ایرانیان برای دستیابی به تقویمی اعتدالی که حداکثر دقت و انطباق با تقویم طبیعی را داشته باشد، دانست. این گاهشماری، شکل نهایی‌ و اصلاح شده گاهشماری‌های «معتضدی»، «فارسیه»، «خراجی» و دیگر سامانه‌هایی است که در سده‌های سوم تا پنجم هجری برای تثبیت نوروز در اعتدال بهاری به کار می‌رفته‌اند و فاقد دقت کافی، و یا بدون قابلیت محاسباتی نظری برای سال‌های پیشین و پسین بوده‌اند. در آن زمان (یعنی در اواخر سده پنجم) تقویم یزدگردی نیز به دلیل فقدان کبیسه‌گیری‌های یک ماه در هر صد و بیست سال، عملاً از قاعده محاسباتی خود خارج شده؛ در حالیکه  در نظام اصلی خود نیز بدون دقت کافی بوده و تا یک ماه با تقویم طبیعی دچار اختلاف می‌شده است. گاهشماری هجری خورشیدی فعلی ایران نیز ادامه همان گاهشماری جلالی است و تاکنون دقیق‌تر از آن در جهان به وجود نیامده است.

  • سوشیانت

ایرانویج

سوشیانت | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۳۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

ایرانویج یا ائیریَنَم وَئجَه یا ائیریَنَم وَئجو Ērānwēz ٬ Airyanəm Vaējah ٬ Airyanəm Vaējō به معنی "سرزمین ایرانیان" یا "بنگاه و پایگاه اصلی ایرانیان" نام سرزمینی است که ایرانیان از آغاز در آن می‌زیستند.

نخستین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم ایرانویج بود بر کرانهٔ رود دایتیای نیک. پس آن گاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی "اژدها" را در رود دایتیا بیافرید و زمستان دیو آفریده را بر جهان هستی چیرگی بخشید. (اوستا)

  • سوشیانت

پزشکی ایران در عهد ساسانی

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۵۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

اصول علم پزشکی در زمان ساسانیان همان روایت‌ها و دستورهای اوستا بوده به اضافه قسمتهائی از طب هندی و یونانی و مخصوصا در اواخر طب بقراط که به آن مخلوط گردیده بود. به طوری‌که نوشته‌اند یکی از مؤلفان و محققان از روی اوستا۴۳۳۳ نوع بیماری روحی و جسمی را گردآوری کرده که در بین بیماریهای جسمانی و بدنی ، سردی و خشکی و بوی بد و گرسنگی و تشنگی و پیری و غم و اندوه هم نام برده شده است.

در هوسپارم نسک ۱ مطالب زیادی در باب پزشکی و پزشکان نوشته شده ، از آن جمله متذکر گردیده که اهورمزدا برای درمان هر‌بیماری ، گیاهان مخصوصی آفریده است که با بکار بردن آن ، بیماریها درمان می‌شده‌اند. در همین نامه برای پزشک بر حسب گروه‌های گوناگون و پایه تخصص و تبحر دستمزد حق‌القدم تعیین گردیده که نسبت به شخصیت و شأن و دارائی اشخاص و همچنین ضعف و شدت درد یا عمل جراحی عضوی از اعضاء بدن تغییر می‌نموده است.

  • سوشیانت

نگاهی گذرا به ادیان در ایران باستان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۴۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

در این مقاله سعی بر این داریم تا گوشه ای از ادیان ایرانی که در گذشته و در مواردی تا کنون رواج دارند را،هر چند خلاصه، بررسی کنیم .

میترائیسم

مِهر پرستی یا آیین مهر یا میترائیسم، آیینی راز آمیز بود که بر پایه پرستش مهر (میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها دگرگون شده و به سرزمینهای امپراطوری روم برده شد و در طول سده‌های دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین محو شد، اما تاثیری به‌سزا بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت.

  • سوشیانت

جمشید افنخار ایرانیان

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۱۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

جمشید

جمشید یکی از پادشاهان اسطوره‌ای ایرانی‌است و قدمتی بس کهن دارد. نام او در اوستا و متون پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمده‌است. در اسطوره‌های ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شده‌است. در شاهنامه، جمشید، فرزند طهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام به خاطر خودبینی و غرور فرّه ایزدی را از دست می‌دهد و به دست ضحاک کشته می‌شود.

جمشید در اوستا

جمشید در اوستا پسر ویونگهنت (ویونگهان) است.نام او در اوستا به گونه ی ییمَ آمده است.واژه ی جمشید از دو بهره ساخته شده است، جم و شید ، جم دراوستایی برابر با همزاد و شید برابر با خورشید به کار برده می شود.

در فرهنگ واژه های اوستا در پی نام جمشید چنین آمده است :

جمشید : دوران تابندگی و درخشش زندگی آریاییان. زمان جمشید زمانی بود که در آن مردمان به زدن خشت و ساختن ایوان و گرمابه و شهر، جام ها و آوند های سفالین، رشتن و بافتن ابریشم و کتان و پنبه، بر آوردن گوهر ها از دل سنگ، ساختن کشتی و بو و عطر و می و ......دست یافتند. و چون خوش گذرانی در آن دوران به نهایت رسید با ستم بابلییان (ضحاک) روزگار خوش آریاییان در نوردیده گشت و جمشید یا کشور آریایی به دست برادرش به دو نیمه شد و ضحاکیان (بابلیان) هزار سال بر ایران زمین با ستم و سوختن و کشتن فرمانروایی کردند.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ