داستان ضحاک و فریدون
ضحاک
ضحاکاز پادشاهان اسطورهای ایرانیان است. درشاهنامه پسر مرداس و فرمانروای دشت نیزه وران است. او پس از کشتن پدرش به ایران میتازد وجمشید را میکشد و بر تخت شاهی مینشیند. با بوسهٔ ابلیس،بر دوش ضحاک دو مار میروید. ابلیس به دست یاری او آمده و میگوید که باید در هر روز مغز سر دو جوان را به مارها خوراند تا گزندی به او نرسد.
و بدینسان روزگار فرمانروایی او هزار سال به درازا میکشد تا این که آهنگری به نام کاوه به پا میخیزد، چرم پارهٔ آهنگریاش(درفش کاویانی) را بر میافرازد و مردم را به پشتیبانی فریدون و جنگ با ضحاک میخواند. فریدون ضحاک را درالبرز کوه (دماوند) به بند میکشد
- ۰دیدگاه
- ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۲۷