جنگ تراژان
نبرد خسرو اشکانی با رومیان
در چنین شرایطى جنگ به نظر غیرقابل اجتناب مى آمد. تراژان پس از تسخیر کامل ارمنستان در سال ۱۱۵ ، انطاکیه راگرفت و عازم بین النهرین شد ودر ۱۱۶ شهر آباد هاترا در بین النهرین را گرفت.
- ۰دیدگاه
- ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۴۳
نبرد خسرو اشکانی با رومیان
آیین ازدواج و زناشوئی در آیین زرتشت
در کیش ایران باستان زناشویی به منظور زندگی خوش و خرم و اتحاد و اتفاق و ازدیاد نفوس و تشکیل خانواده چنان بر پایه صحیح و محکم استوار بوده که خود به خود ضامن بقا و دوام زندگی مشترک بود و مهر و محبت را بین زن و شوهر برای همیشه برقرار می ساخت. زرتشت در گات ها یسنا پنجاه و سه بند به پسران و دخترانی که می خواهند با هم پیمان ازدواج ببندند اندرز می دهد که ای دختران شوی کننده و ای دامادان ،اینک بیاموزم و آگاهتان کنم .با غیرت از برای زندگانی پاک منشی بجوشید.هر یک از شما باید در کردار نیک از دیگری پیشی جوید و از این راه زندگانی خود را خوش و خرم سازد.در کیش زرتشتی از لحاظ نظم به کارهای دنیا و محکم ساختن یگانگی و جلوگیری از فساد اخلاقی ،در مورد زناشویی تاکید زیاد گردیده و این کار به خوبی ستوده شده است.چنانکه در فرگرد چهارم بند چهل و هفت وندیداد اهورامزدا می گوید: “ای اسپیتمان زرتشت هر آینه ،من مرد زندار را بر مرد بی زن و مرد حانه دار را بر مرد بی خانمان ترجیح می دهم.”باز در فقره چهل و چهار می گوید:”وظیفه هر شخصی است که برادران همکیش خود را در کسب مال و داشتن همسر راهنمایی و مساعدت کند.”در دین زرتشت کمک کردن برای ازدواج کسانی که به سن بلوغ رسیده و به علت ناداری بی همسر مانده اند،از کارهای خوب و پرثواب شمرده می شود.
شهر باستانی هخامنشی در ترکیه
استان ماردین(کردی:Mêrdîn ٬ ترکی:Mardin) در جنوب شرقی ترکیه قرار دارد. بزرگراه بغداد_ آنکارا از شهر ماردین می گذرد و تاثیر تجاری بسیار خوبی بر این شهر گذاشته است. در این استان که اکثریتی کرد دارد، خانه ها به سبک معماری عربی ساخته شده است. ماردین شهری صخره ای به حساب می آید که به ماردین سنگی نیز معروف شده است. جالب است بدانید که آثار به جای مانده از امپراتوری هخامنشی و تمدن بابل در خرابههای 10 هزار ساله این شهر به تازگی کشف شده است.
در ادامه فعالیتهای کند و کاو در خرابه های باستانی دارا واقع در کنار روستای اوغوز از توابع شهرماردین واقع در استان ماردین که در جنوب شرقی ترکیه قرار دارد، آثاری مانند چتر و انواع کاشیهای حکاکی و مزین شده به اشکال حیوانات که مربوط به قرن ۶ بعد از میلاد است، بدست آمده است؛ در کنار این آثار، استخوانهای مربوط به انسان بدست آمده که تخمین زده می شود حداقل سه هزار سال قدمت تاریخی داشته باشند.
جنگ بهرام گور با خاقان تُرک
معبد آذرگشنسپ ( معبد شاهان و ارتشتاران ) در آثورپاتگان، بویژه در زمان ساسانیان، پرستشگاهی بود که شاهان اغلب در مناسبت های گوناگون به زیارت آن میرفتند. بزرگان ایران، ناآگاه از برنامۀ بهرام، سفر شاه را فرار از جنگ تلقی کردند و به رغم مخالفت نرسی، با فرستادن سفیری نزد خاقان، که در حال نزدیک شدن بود، از او خواستند تا با دریافت خراج از یورش به ایران صرف نظر کند.
زرتشتیان آتش پرست نیستند!!! قبله زرتشتیان به سوی نور است…
آنچه که در این نوشتار آمده ، چکیده نکاتی است که به هنگامه ای گوناگون نوشته یا گفته شده و هدفشان این بوده که توجه زرتشتیان را ، به ویژه به هنگام نماز و نیایش ، به سوی نور و فروغ روشن سازد.
هنگامی که نمازگزار ، در برابر نور و فروغ آتش ، آفتاب ، چراغ ، شمع ، آذرخش ، ماه و ستاره و دیگر فروغها ، به نیایش اهورامزدا می پردازد می داند که اهورامزدا نیازی به نماز نیست ، بلکه خود نیاز دارد تا با نیایش و نماز ، روان و درون خود را پاک و شادمان ساخته و به آن نیروی پرواز داده و تنگخانه دل را به فروغ اهورایی روشن سازد ؛ کما اینکه اشوزرتشت ، تن و روان ، و نیز اندیشه نیک و همه نیروی خود را به پیشگاه اهورامزدا نیاز میکند.
باختر ، باخذی، باختریش، باکتریانه ، باکتریانا ، باکتریا یا در زمان متأخرتر تُخارستان یا طُخارستان نام سرزمین باستانی وسیعى که قسمتهای وسیعی از مناطق شرقى ایران باستان را دربر میگرفت. باختر از شمال با سرزمین سُغد و آمودریا و از مشرق با چین و از جنوب با هندوستان و رشتهکوه هندوکش محدود بودهاست.پایتخت آن شهر باختر ،باکترا یا زاریاسپا بوده که اکنون بلخ میگویند و امروزه شهری کوچکی است در ولایت بلخ (به مرکزیت مزار شریف) در شمال افغانستان امروزی.
پیشینهٔ نام
در ادبیات سانسکریت به شکل (بالهیکه) آمدهاست. اصل و ریشه این کلمه (بهلی یا باهلی) است. در اوستا به نام بخدی آمده که با صفت (بخدیم سریرام اردو درفشام) که به معنی (بلخ زیبا و دارای پرچم های بلند) است، آمده و جزء سرزمینهای اهورامزدا آفریدهاست. در پارسی پهلوی بامیک صفت آن است. که به معنی درخشان و باشکوه و زیبا و روشن آمده و بنابر عقیده پرفسور دارمستتر در زنداوستا ریشهٔ این کلمه (بامیه) است که به معنی درخشان است. بختری در اوستا (بخگی) است و این واژه در پارسی میانه بخل و در پارسی دری بلخ شده و در پارس قدیم در زمان هخامنشیان درسنگنبشته بیستون داریوش بزرگ (بختریش و بختریا) آمده و در ایلامی (بکه شی اش و یا بکتوری ایش) خوانده شده و نیز در زبان آکادی که آنهم بصورت خط میخی است بصورت (باهاتر) آمده و در یونانیبکترا آمدهاست و از آن بکتریا ساخته شدهاست.
باسمنچ
باسمنج یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی است که در بخش مرکزی شهرستان تبریز واقع شدهاست. این شهر در ۱۰ کیلومتری جنوب شرق کلانشهر تبریز قرار گرفتهاست.
از قرن هشتم بهبعد، واژهٔ باسمنج بهصورتهای اوسبنج، وهوسفنج، فهوسفنج، اسفنج، در بعضی متون دیده میشود. در باب ریشه نام باسمنج (بهوسپنج) گفتنی است:اجزاء فهو و وهو و بهو در پهلوی به معنی خوب می باشند که در توصیف سپنج هستند.اما خود معنی سپنج در پهلوی جایگاه استراحت است. اصطلاح فارسی سپنج سرای هم باید در رابطه با همین معنی سپنج (استراحت) پدید آمده باشد.
بهنوشتهٔ رشیدالدین فضلالله، در دورهٔ او، قریهٔ اوسبنج مشهور به ترکدیه، از دههای ناحیهٔ مهرانرود شمرده میشد و حدودش متصل بهشارع خراسان و بهاراضی زرنق و شادباد علیا و شارع قریهٔ مردهناب و فتحآباد بود. در یکی از قبالههای مانده از ۹۸۷ هجری، از همنام آن، مزرعه یا ده .اُسفنج در ناحیهٔ بروانان (در مسیر جادهٔ قدیمی (میانه-بستانآباد-تبریز) نام بردهشدهاست. در منابع تاریخی دورهٔ صفویه نیز نام فهوسفنج آمدهاست. بهنوشتهٔ اسکندرمنشی در ۹۸۹ هجری، سلطان محمد خوارزمشاه از سعیدآباد کوچ کرد و وارد فهوسفنج شد.
بهرام یشت
رزمنامه ورهرام همیشه پیروز
پـیـشگـفـتـار
بهرام یشت چهاردهمین یشت اوستا به شمار میرود. این یشت در بزرگداشت و ستایش «بهرام» ایزد بزرگ پیروزی و رزمآوری و شکننده یورش آورندگان، سروده شده است. «بهرام» در متون پهلوی به گونه «وَرَهْران» یا «وَرَهْرام» و در اوستا به صورت «وِرِثْـرَغْـنَـه» آمده است. بهرام یشت از بخشهای رزمی اوستا به شمار میرود و ترجمه دقیق آن به نظر بسیاری از پژوهشگران و از جمله استاد پورداود کاری دشوار است.
بهرام یشت دارای ۲۲ بخش یا کرده و ۶۴ بند است. اما بسیاری از این بندها در دورههای جدیدتر به متن اصلی افزوده شدهاند. افزودههای احتمالی جدیدتر عبارتند از بندهای ۱، ۵، ۶، ۸، ۱۰، ۱۴، ۱۶، ۱۸، ۲۲، ۲۴، ۲۶، ۳۴، ۳۵، ۴۲ تا ۶۴ .
زادروز داراب (کورش؟) و مرگ مانی
شهریورروز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیینها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیینهای جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهیهای چندانی در باره آن فرا دست نیاید.
نام شهریور در متون اوستایی به گونه «خْـشَـتْـرَه وَئیریَـه» آمده که به معنای تقریبی «شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته» است. چنین مینماید که این اندیشه و آرمان، خاستگاه نظریههای افلاطون و فارابی در زمینه «آرمانشهر» یا «مدینه فاضله» بوده باشد. نام شهریور چند بار به همین معنا در «گاتها»ی زرتشت نیز آمده است و بعدها در اوستای نو، او را به گونهای تشخصیافته به پیکر یکی از امشاسپندان در میآورند.
آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد
هنگامی که در ۷۵ کیلومتری تختجمشید، راه اصلی اصفهان به شیراز را به سوی پاسارگاد ترک میکنیم و از میان درختان بلند و سرسبزی که بر این راه خاطرهانگیز سایه افکندهاند، پیش میرویم؛ به نظر میآید که در اعماق تاریخ دور و دراز و پر فراز و نشیب و رنگارنگ این سرزمین کهن فرو میرویم. انگار کودکان خونگرم و پرنشاطی که در روستاهای کنار راه، با خوشرویی و با مهر راه پاسارگاد را به شما نشان میدهند، و آن دخترکان زیبایی که با جامههای چیندار و بلند و رنگارنگ، گلهای بنفشه و بابونه صحرایی دشت پاسارگاد را میچینند تا داروی دردهای مادرانشان کنند؛ یادگارهایی گرانبها از هزاران سال پیش و از پاسارگاد خاموش و خفته در تاریخ و آن مردان بزرگ هستند. هنوز هم دستان گرم و پرتوان مردان و بوی خوش نان و تنور خانگی زنان پاسارگاد نشان میدهد که اجاق ایرانیان همچنان روشن و همچنان گرم است.
دیرینگی پاسارگاد
منطقهای که امروزه با نام «دشت مرغاب» میشناسیم و پاسارگاد هم در آن قرار دارد، از اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد تا اوایل هزاره دوم دارای سکونتگاهها و جمعیت فراوانی بوده و آثار آن در محوطههای پیش از تاریخی «تل نخودی»، «تل سهآسیاب» و تپه «دو تولون» و بتازگی در محوطه بسیار غنی و مهم «تنگه بلاغی» بدست آمده است. همچنین پس از یک دوره رکود چند صد ساله (که در همه جای ایران دیده میشود) در اوایل هزاره نخست پیش از میلاد نیز شواهد زیستی پراکندهای در آن دیده شده است.