ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۸۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زردشت» ثبت شده است

سیمرغ افسانه ای

سوشیانت | سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۱۶ ب.ظ | ۷دیدگاه

سیمرغ

سیمرغ، این پرنده ی افسانه ای کهن نگاری ایران زمین و یکی از نماد های ادب سار پارسی، این نشان شاهنشاهی در روزگار ساسانی، در کهن نگاری و فرهنگ ما از پاکی و پارسایی ویژه ای برخوردار می باشد که با زندگی ما ایرانیان گره خورده و آمیخته می باشد.
سیمرغ پرنده افسانه‏ اى است که هم در ادب‌سار(ادبیات) عرفانى ما، هستی دارد و هم در ادب‌سار حماسى. در منطق‏الطیر عطار، سیمرغ، نماینده داد(حق) یا تجلى خودِ داد است که بر فراز نوک کوه قاف سرای دارد. هزاران مرغ به رهبرى شانه بسر ، که در‌دادیقت پیشوا فرگشته یا ولى بی‌چون و چرا است، براى رسیدن به‌داد و آستان‌ بوسى سیمرغ، از باختر ‌زمین به سوى خاور  زمین پرواز کردند و- پس از طى راه و گذار از وادیهاى هفتگانه (خواستن ، پاکبازی ، بینشمندی ، استغنا   ، یگانگی ، شگفتی ، نیستی) (طلب، عشق ، معرفت ، استغنا، توحید، حیرت، فنا) که همان‏هفت شهر پاکبازی عطار نیشابورى است و بعد ازتحمل سختی ها بسیار- سرانجام تنها سى مرغ یا سى پرنده از آنها باقى ماند و دیگران ‌در میان راه یا نابود شدند یا بازگشتند؛ و همین سى مرغ به پیوستن سیمرغ رسیدند.

سیمُرغ نام آورترین چهرهٔ استوره ای-افسانه‌ای ایرانی است. او چهره شایانی در داستان های شاهنامه دارد. کنامش کوه استوره ای قاف است. دانا و خردمند است و به رازهای نهان آگاهی دارد. زال را می پرورد و همواره او را زیر بال خویش پشتیبانی می‌کند. به رستم در نبرد با اسپندیار رویین تن یاری می‌رساند و... جز در شاهنامه دیگر چامه سرایان پارسیگوی نیز سیمرغ را چهرهٔ داستان خود جای داده‌اند. از آن دسته‌است منطق الطیر عطار نیشابوری.

  • سوشیانت

ققنوس

سوشیانت | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۸:۳۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

ققنوس

قُقنوس (به فارسی: ققنوس، به عربی: العنقاء و به انگلیسی: Phoenix) یک پرندهٔ مقدّس افسانه‌ای است که می‌تواند در اساطیر ایران، اساطیر یونان، اساطیر مصر، و اساطیر چین یافت شود. دربارهٔ این موجود افسانه‌ای گفته می‌شود که وی مرغی نادر و تنهاست و جفتی و زایشی ندارد. اما هزار سال یکبار، بر توده‌ای بزرگ از هیزم بال می‌گشاید و آواز می‌خواند و چون از آواز خویش به وجد و اشتیاق آمد، به منقار خویش آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش تخمی از وی پدید می‌آید که بلافاصله آتش می‌گیرد و می‌سوزد و از خاکستر آن ققنوسی دیگر متولد می‌شود. ققنوس در اغلب فرهنگ‌ها، نماد جاودانگی و عمر دگربار تلقی شده‌است.امّا برخی فرهنگ‌ها ویژگی‌های دیگر هم به او نسبت داده‌اند. از جمله در مورد او گفته شده: اشک ققنوس زخم را درمان می‌کند، ققنوس صدای دل نشینی دارد، موسیقی از آوای او پدید آمده‌است و...

گرچه ققنوس در اساطیر ملل آسیایی همچون چین و ایران جایگاه ویژه‌ای دارد، امّا برخی معتقدند که اسطورهٔ ققنوس از مصر باستان برخاسته، به یونان و روم رفته، و هم سو با باورهای مسیحیت شاخ و برگ بیشتری یافته‌است.

  • سوشیانت

شیردال یا همای اسوره ای

سوشیانت | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۳۰ ب.ظ | ۱دیدگاه

شیردال چیست ؟

شیردال )در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال واژه کردی برای عقاب است واین واژه در اکثر مناطق کردنشین شامل کرمانشاه وکردستان مورداستفاده قرارمیگیرد. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند. شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده است. روی کفل این شیردال نوشته‌ای است بخط میخی عیلامی از اونتاش گال که آن جانور را به اینشوشیناک خدای خدایان عیلام هدیه کرده است. این شیردال که بدست بانو گیرشمن بازسازی شده است در قلعه شوش نگه داری می شودمردم باستان شیردال‌ها را نگهبان گنجینه‌های خدایان می‌پنداشتند.

به عبارتی دیگر گریفن  یا گریفون ( Griffon / Gryphon )  که به فارسی شیردال نامیده می شود ( دال در فارسی به معنی عقاب است )، یکی از جانوران اسطوره ای مشترک میان بسیاری از اقوام آسیایی و اروپایی است که بدنی مثل شیر و سر و بالی مثل عقاب دارد: پادشاهی فرهمند که بدنش چون شاه جنگل و سرش سر شاه آسمان بود و از گنج های پنهان جهان نگهبانی می کرد.

  • سوشیانت

حکیم اعظم خان

سوشیانت | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۰۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

حکیم اعظم خان

در این باب، در مقدمه کتاب اکسیر اعظم (به زبان اردو) آمده است:
وطن اصلی فاضلْ ‌مؤلف نیر اعظم، حکیم محمد اعظم خان، سیستان خراسان بود. جد اعلای وی حکیم محمد کاظم خان از خراسان به کابلِ افغانستان هجرت کرده بود. [وی دو فرزند به نام‎های حکیم محمد اسماعیل خان و رضی خان داشت].
فرزند وی، حکیم محمد اسماعیل خان، به سبب شهرتش طبیب خاص احمد شاه ابدالی شد و تا آخر عمر همانجا بود و در کابل درگذشت. فرزند دیگر وی، رضی خان، خیلی شجاع بود و به همین خاطر در ارتش ابدالی مقام ویژه‎ای داشت. رضی خان همیشه در جنگ‎های افغانستان با هندوستان با احمدشاه ابدال همراه بود. وی در مقابل قوم «مرهت» در جنگ‎های «سرهند» و «پان بت» شجاعت بسیاری از خود نشان داد. به همین سبب، نواب فیض الله خان، والی راهپور، با اجازه احمد شاه ابدالی، رضی خان را نزد خود در رامپور نگاه داشت تا برای همیشه از حملات «مرهتوها» در امان باشد. وی همچنان در رامپور ماند تا این‎که در جنگ منطقه «دوجورکی» شهید شد.
  • سوشیانت

توت

سوشیانت | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۳۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

توت


توت، میوة محبوب و نوبرانة فصل بهار بویژه برای تهرانی‌ها است که دارای تنوع زیادی در انواع و گونه‌های مختلف خود است. طبیعت توت شیرین، گرم و مرطوب است.
خواص توت شیرین:
1. از آن خون نیکو در بدن تولید می‌شود و در رفع کم‌خونی مفید است.
2. رطوبت‌بخش مغز است و به همین‌خاطر می‌تواند آرام‌بخش خوبی باشد.
3. جگر و طحال را تقویت و پاکسازی می‌کند.
4. چاق‌کننده است و در تقویت قوای جنسی نیز کارآمد می‌باشد.
5. برای سینه و شُش مفید است.

  • سوشیانت

ابن‌خردادبه جغرافی دان ایرانی

سوشیانت | شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۱، ۰۵:۱۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

ابن‌خردادبه

 ابوالقاسم عبیدالله‌بن‌عبدالله، مشهور به ابن‌خردادبه و ابن‌خرداذبه(300-211 قمری) جغرافی‌دان نام‌دار ایرانی بود. نیای او در آغاز پیرو دین زردشت بود و سپس اسلام آورد. پدرش فرمان‌دار طبرستان بود و خود به مقام "صاحب برید و خیر" در ایالت جبال رسید که خبرگزاری آن روزگار به شمار می‌آید. کتاب جغرافیای ابن خردادبه، المسالک و الممالک( به معنی راه‌ها و سرزمین‌ها) به صورت خلاصه به دست ما رسیده و شامل فاصله‌ی دقیق شهرها و اندازه‌ی مالیات هر یک آن‌هاست. او در زمینه‌ی تاریخ و موسیقی نیز پژوهش‌هایی داشته است

  زندگی‌نامه

  ابولقاسم عبیدالله‌بن‌عبدالله، مشهور به ابن خرداذبه و ابن خردادبه، از دودمان ایرانی بود. نیای او، خردادبه به معنای داده‌ی نیک خورشید، در آغاز پیرو دین زردشت بود و سپس با راهنمایی برمکیان اسلام آورد. پدر ابن‌خردادبه، عبدالله‌بن‌خردادبه، در سال 201 قمری به فرمان‌داری طبرستان برگزیده شد و توانست بخش‌های زیادی از سرزمین طبرستان و دیلم را زیر فرمان خلیفه‌ی عباسی ببرد. هم‌چنین، شهریار پسر شروین را از تخت شاهی طبرستان فرود آورد، مازیار پسر قارون را نزد مامون فرستاد و ابولیلی شاه دیلم را به اسیری گرفت. او به خاطر این کوشش‌ها مورد توجه خلیفه و برمکیان بود و پسرش نیز جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد و هم‌نشین خلیفه‌های عباسی شد.

  • سوشیانت

نبرد میکال

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۱۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

نبرد میکال

بنابر تاریخ هرودوت در همان روز جنگ پلاته یونانی های سامس و ینیانی سفیرانی را نزد فرمانده نیروی دریایی اسپارت قرستادند و از او خواستند که آنها را از دست پارسیان نجات دهند. او نیز به طرف سامس حرکت کرد. سپس پارسیان از مسئله اطلاع پیدا کردند و قرار شد که بطرف میکال حرکت کنند تا در حمایت نیروی زمینی خشایارشا قرار بگیرند. آنها کشتی ها را به خشکی کشاندند و دور آنها دیواری از سنگ و چوب کشیدند تا مثل سنگری از سربازان حمایت کنند. ولی اسپارتیها به سنگر پارسیان حمله کردند و توانستند که سنگرها را خراب کنند و به داخل آنها نفوذ کنند. در این جنگ ینیان ها که قبلا جز کشور های تابع ایران بودند، کمک زیادی به یونانی ها کردند و علاوه بر آن گروه های دیگری هم به پارسیان خیانت کردند. در نتیجه ایرانی ها شکست خوردند. پس از جنگ یونانی ها به طرف هلسپونت حرکت کردند تا پل آنجا را خراب کنند ولی این پل قبلا خراب شده بود. لازم به ذکر است که از نبرد میکال به ندرت در دیگر نوشتارهای تاریخی یاد شده و برخی از اساس آن را رد میکنند.

  • سوشیانت

زبان مادی

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۲۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

زبان مادی

قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاکان باستانی ما باقی است «نُسک های اَوسْتا» است که شامل سروده های دینی ، احکام مذهبی و محتوی تواریخی است که شاهنامه ی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان «گشتاسب شاه» می پیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه (پیشدادیان)،کَویان (کیان) و زمانه ی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک (ضحاک) و فراسیاک تور (افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح می دهد.

در این روایات همه جا می رساند که رشته ی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبان های تاریخی یا قبل از تاریخ می پیوندد و «گاثه ی زردشت» نمونه ی کهن ترین آن زبان هاست.

اما آنچه از تواریخ ایران، روم، نوشته های سمگ و تواریخ دیگر مردم همسایه بر می آید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمی‌گذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دوره ی  بعد از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهم ترین شهرنشینان آریایی آن زمان بوده اند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی می‌داشت. هر آینه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبه های خود که به سه زبان فارسی، آشوری و ایلامی است، زبان مادی را هم می افزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشته ها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی خود، زبان فارسیباستانی یا نزدیک بدان و لهجه ای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»،  «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز می شود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی این دو زبان معلوم می گردد.

«هرودوت» در جایی که از دایه ی کورش اول یاد می کند می گوید، نام وی «سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و (واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژه ی  بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغیر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز (سپاکا) نام داشته است که واژه ی نرینه ی سپاکو باشد.

 

بعضی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثه ی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخه های زبان ایرانی است از باقیمانده های زبان ماداست بالجمله چون تا امروز هنوز کتیبه ی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمی توان زیاده بر این درباره ی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیشتری از این زبان بر معلومات بشر چهره گشاید.

  • سوشیانت

بهمنگان

سوشیانت | دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۱۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

بهمنگان

بهمنگان یکی از جشن‌های ایرانی در بهمن روز از بهمن ماه برابر با روز دوم بهمن است.بهمن از واژه اوستایی و هومن به معنی اندیشه نیک می‌باشد. وهمن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا می‌باشد. در این روز زرتشتیان از کشتن حیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری می‌نمایند.

جشن بهمنگان در روز بهمن از ماه بهمن (دومین روز از بهمن ماه) واقع می‌شود. بهمن از واژه اوستایی وهومن(Vohuman) به معنی اندیشه نیک می‌باشد، وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا می‌باشد. زرتشت برای دریافت پیام‌های اهورایی از وهومن یاری می‌گیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در عالم جسمانی به این امشاسپند واگذار می‌شود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن واقع می‌شود از کشتارحیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری می‌نمایند و برخی از زرتشتیان پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه می‌دهند. این جشن حامی مردان درستکار می‌باشد.

  • سوشیانت

سامانیان

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۵۴ ق.ظ | ۰دیدگاه

پیشینه ی مختصری از سامانیان

سامانیان که منسوب به سامان خدا، دهقانی زرتشتی از نواحی بلخ و به قولی سمرقند و مالک قریه سامان در آن نواحی بودند، از زمان خلافت مأمون در خراسان، یعنی اندک مدتی پیش از روی کار آمدن طاهریان، در قسمتی از ماوراء النهر حکومتهای مستقل کوچکی را که به حکم خلیفه به آنها واگذار شده بود، به عهده داشتند.

آنها نسب خود را - به دنبال به دست گرفتن قدرت - به بهرام چوبینه، سردار معروف عهد ساسانیان می‏رساندند.

روی کار آمدن سامانیان

انقراض حکومت طاهریان و ضعف و فترت تدریجی که از غلبه ترکان در دستگاه خلافت پدید آمد، سرزمینهای شرقی خلافت را از نفوذ خلیفه و از امکان اعمال قدرت عملی او آزاد کرد.

در چنین ایمنی و فراغی که به ویژه دوری از بغداد آن را بی دغدغه می‏ساخت، ولایت ماوراءالنهر که از عهد طاهریان یا پیش از آن به سامانیان واگذار شده بود، تحت رهبری امیران این خاندان، مرکز یک دولت قدرتمند شد و خراسان و ری، و مدتی هم، جرجان، طبرستان، و سیستان، از جانب خلیفه یا به حکم استیلاء و غلبه، ضمیمه قلمرو آنها شد. با آن که استیلای این خاندان بر جرجان، طبرستان و سیستان مستمر نبود و چندان دوام نداشت، ولی خراسان و ماوراء النهر در بخش عمده دوره امارت سامانیان، از مداخله مستقیم عمال خلیفه آزاد ماند و باقی مانده دنیای باستانی ایران، در شکل اسلامی خود، در تمام این نواحی، حیاتی تازه یافت.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ