ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

انوشیروان دادگر

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۵۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

 خسرو انوشیروان

 خسرو انوشیروان از دودمان ساسانیان و یکی از بزرگ‌ترین پادشاهان ایران بود که به دادگری پرآوازه شده است. او جنبش مزدکیان را سرکوب کرد، در برابر زیاده‌خواهی‌های رومی‌ها ایستاد، حبشی‌ها را از یمن بیرون کرد، به یورش‌های هفتالیان به خاک ایران پایان داد، دانشگاه گندی‌شاپور را به کوشش وزیر خردمندش، بزرگمهر، رونق داد و سازمان اداری، مالی و ارتش ایران را بهبود بخشید. در نزدیک 50 سال فرمان‌روایی انوشیروان(579-531 میلادی)، سرزمین ایران از سند تا دریای سرخ گسترش یافت.

 ایران پیش از انوشیروان

 انوشیروان فرزند قباد اول بود که نزدیک 43 سال بر سرزمین ایران فرمان راند. قباد وارث ورشکستگی اقتصادی بود که در نتیجه‌ی چند سال قحطی و سپس شکست ایرانیان از هفتالیان(هون‌های سفید) به وجود آمده بود. در اوج آن گرفتاری‌ها فردی به نام مزدک آیین تازه‌ای آورد که به برابری در دارایی‌ها و براندازی نظام طبقاتی دعوت می‌کرد و دلیل اصلی دشمنی‌ها و ناسازگاری‌های میان مردمان را نابرابری می‌دانست. پیروان مزدک کم کم به این باور رسیدند که زن و خواسته باید مانند آب و آتش و چراگاه در دسترس همگان باشد و بنابراین باید از توانگران گرفت و به تهیدستان داد. از آن‌جا که قباد این آیین را راهی برای کاستن از قدرت بزرگان ساسانی می‌دانست، از مزدک پشتیبانی کرد.

 پشتیبانی قباد از مزدکیان باعث شورش بزرگان و موبدان و برکناری قباد شد. اما قباد از زندان فرار کرد و به هفتالیان پناه برد. قباد همراه سپاهی از هفتالیان به ایران بازگشت و به کمک آن‌ها برادر خود، زاماسب، را بر کنار کرد و بر جایگاه شاهی نشست. قباد این بار از پشتیبانی مزدک دست کشید، اما جنبش مزدکیان که با غارت بزرگان، ربودن زنان و دست افکندن بر زمین‌های کشاورزی همراه شده بود، کشور را به نارآرامی کشاند. باج‌خواهی هفتالیان، که قباد را به تخت نشانده بودند، نیز بر دشواری‌های اقتصادی کشور افزوده بود. از این رو، قباد نخست فرمان کشتار مزدکیان را داد و سپس برنامه‌ای برای بهبود وضع مالیات پی افکند، اما مرگش فرارسید و این کار بزرگ به دست جانشین او، خسرو انوشیروان، انجام شد.

 اصلاحات انوشیروان

 بر تخت نشستن خسروی اول سرآغاز درخشان‌ترین دوره‌ی فرمان‌روایی ساسانیان است. او پس از به دست گرفتن فرمان‌روایی ایران کوشش خود را برای سامان دادن به سازمان آشفته‌ی کشور آغاز کرد و طی نزدیک به نیم سده فرمان‌روایی، پیشرفت اقتصادی، ادبی، علمی و هنری چشمگیری را برای ایرانیان به ارمغان آورد. سازمانی که او برای دولت ایران پی افکند، تنها در دوران زندگی او پابرجا نماند، بلکه الگویی برای فرمان‌روایی‌های دیگر شد و گسترش آن تا روزگار خلافت عباسیان نیز ادامه یافت. بر پایه‌ی پژوهش‌های ارنست اشتاین، اصلاحات اداری امپراتوری بیزانس(روم شرقی) در سده‌ی هفتم میلادی، برداشتی از اصلاحات شاهنشاهی ایران در سده‌ی ششم میلادی بوده است.

1. آبادی ویرانی‌ها

 انوشیروان نخست فرمان داد دارایی‌‌هایی را که مزدکیان از مردم گرفته بودند، به آنان بازگردانند و دارایی‌های را که دارندگان واقعی آن‌ها روشن نیست، برای آبادی ویرانی‌ها هزینه کنند. درباره‌ی زنانی که مزدکیان ربوده بودند، فرمان داد چنان‌چه زنی پیش از آن شوهر نکرده یا شوهرش را از دست داده باشد، اگر مرد رباینده از نظر جایگاه اجتماعی با آن زن برابر باشد، باید او را به عقد شرعی خود درآورد، مگر این که آن زن خواهان کناره‌گیری از آن مرد باشد. زنان شوهردار به شوهران خود باز گردانده شوند و مرد رباینده باید برابر مهری که شوهر قانونی داده بود، به آن زن بپردازد. هر کودکی که نسبش روشن نیست، از آن خانواده‌ای باشد که در آن زندگی کرده است و از آن خانواده ارث می‌برد.

 از آن‌جا که شمار زیادی از مردم در شورش مزدکیان خانواده‌های خود را از دست داده یا در پی کشته شدن سر دودمان خود به تنگدستی افتاده‌ بودند، خسرو به پشتیبانی مالی از آن‌ها فرمان داد. برپایه‌ی فرمان او هزینه‌ی ازدواج دختران و پسران بی‌سرپرست، مهریه و جهاز، از خزانه‌ی دولت پرداخت شد و جوانان را به خدمت دربار پذیرفتند. همچنین، فرمان داد روستاهای ویران شده از نو آباد شوند و پل‌های چوبی و سنگی ویران شده را بازسازی کنند. کاریزها و جوی‌های آبیاری را آباد کنند و چهارپایانی به زمین‌داران بدهند تا به آبادانی روستاها بکوشند و کشاورزی شکوفا شود.

2.بهبود سازمان اداری و دارایی

 خسرو انوشیروان نظام اداری ایران را دگرگون کرد و نظام وزیران یا دیوان‌ها را پدید آورد که زیر نظر نخست‌وزیر به کارهای کشوری و لشکری می‌پرداختند. او برزویه‌ی دانشمند را نخست‌وزیر خود برگزید و به اصلاح نظام مالیات پرداخت. پیش از انوشیروان پایه‌ی مالیاتی که هر فرد باید می‌پرداخت، روشن نبود. ازاین رو، همواره بهانه‌ای برای زیاده‌خواهی‌ها و سخت‌گیری بیش از اندازه بر مردم وجود داشت. روستاییان پیش از آن‌که مالیات میوه را بدهند، نباید به آن دست می‌زدند و چه بسا مالیات بگیران برای ارزیابی میزان مالیات دیر می‌رسیدند و میوه‌ها تباه می‌شد. هم‌چنین تا ارزیاب دولت برسد، غله در خرمنگاه می‌ماند و چه بسا تندبادی می‌وزید و محصول را بر باد می‌داد. در این صورت، روستاییان هم به دولت مغروض می‌شدند و هم باید رنج تنگدستی ونابودی هستی خود را نیز تحمل می‌کردند.

 انوشیروان فرمان داد مساحت زمین‌ها برآورد شود و آمار درختان بارده نیز گرفته شود و گروهی از مردمانی با انصاف و خیرخواه بر پایه‌ی برآوردی سالیانه برای آن‌ها مالیات در نظر بگیرند. صورت مشمولین پرداخت مالیات در دو نسخه فراهم شد که یکی از صورت‌ها در اداره‌ی مرکزی و دیگری در اداره‌ی محلی نگهداری شود. هم‌چنین، برای تعیین میزان مالیات سرانه به سرشماری مردم فرمان داد و کودکان، زنان و پیران را از مالیات سرانه معاف کرد.

 بر پایه‌ی کار آمارگران و کارشناسان مالیات، از آن پس بنا شد که برای هر گریب گندم و جو، سالی یک درهم، برای هر گریب مو، هشت درهم، برای هر گریب یونجه، هفت درهم، برای هر گریب برنج، پنج ششم درهم و سالیانه از هر چهار درخت خرمای پارسی یا شش نخل آرامی یا شش درخت زیتون، یک درهم بگیرند. تک درخت‌ها از مالیات معاف شدند. به نظر می‌رسد این مالیات چندان سنگین نبوده است، اما اگر هم چنین بوده، مالیات سالیانه‌ی مشخص باعث آسودگی مردم بود و درآمد خزانه را نیز ثابت‌تر، اطمینان‌بخش‌تر و چند برابر کرده بود.

 طبری در تاریخ خود در جریان شرح چگونگی تعیین میزان مالیات، به اهمیت پرداخت منظم مالیات از زبان انوشیروان می‌پردازد و می‌نویسد:" کسری گفت می‌خواهیم که بر هر جریب نخل و زیتون و بر هر سر خراجی مققر داریم و بگوییم تا به سه قسمت در سال بگیرند و در خزانه‌ی ما مالی فراهم آید که اگر در یکی از مرزها یا یکی از ولایات خللی افتاد که به مقابله یا فیصل آن نیاز شدیم، مال آماده باشد و حاجت به خراج گرفتن نباشد."

3.سازمان نوین ارتش

 تا زمان خسرو انوشیروان سپاه ایران زیر فرمان یک نفر سردار بزرگ با عنوان ایران‌ سپاهبد بود و سپاهیان از مردمان وابسته به اشراف بودند. انوشیروان منصب ایران‌ سپاهبد را لغو کرد و چهار سپاهبد برای چهار گوشه از کشور فرستاد: سپاهبد خاور(خراسان، سیستان و کرمان)، سپاهبد جنوب(فارس و خوزستان)، سپاهبد باختر(عراق تا مرز بیزانس) و سپاهبد شمال(ماد و آذربایجان). او جیره‌ی مناسب و ثابتی برای سپاهیان تعیین کرد و به جنگاورانی که اسب نداشتند، اسب و اسلحه داد. بنابراین، سپاه منظمی پدید آورد که به فرمان شاه بود تا به فرمان اشراف.

 انوشیروان پس از آن‌که بر قوم بارز، که در کرمان می‌زیستند، چیره شد، بازماندگان آنان را به به بخش‌های گوناگون کشور فرستاد و به آن‌ها مسکن داد و جنگاوران زبده‌ی آن‌ها را به خدمت سربازی واداشت. این کار را با قوم‌های دیگری، مانند چول‌ها، ابخازها، خزرها و آلان‌ها، نیز انجام داد. به این ترتیب، سپاه ایران شامل اسواران و کوچ‌نشینان نیرومند و سلحشوری شد که پیادنظام را می‌ساختند. پیش از این کار مهم، پیادگان سپاه ایران را گروهی از کشاورزان ایرانی می‌ساختند که بیش‌تر برای ویران کردن دیوارها، گردآوری کشتگان و خدمت به جنگجویان، همراه سپاه برده می‌شدند.

4.پشتیبانی از دانشمندان

 بنیان‌گذاری دانشگاه گندی‌شاپور به شاپور دوم باز می‌گردد، اما شکوفایی آن دانشگاه در زمان خسرو انوشیروان رخ داد. به پشتیبانی او بود که دانش اخترشناسی پیشرفت کرد و زیج شهریاری پدید آمد. او نه تنها دوستدار دانش بود که خود اندیشمند بزرگی بود و به نوشته‌ی اکاثیاس، فلسفه را از اورانوس، پزشک و حکیم سریانی، آموخت. او با دانشمندان و فیلسوفان به گفت و گو می‌نشست و از پرسش و پاسخ او با پریسیکانوس دو کتاب فراهم شد که ترجمه‌ی ناقصی از آن به لاتین در کتابخانه‌ی سن‌ژرمن پاریس با عنوان "حل مسائلی درباره‌ی مشکلات خسرو پادشاه ایران" موجود است. او برزویه را به هندوستان فرستاد تا دانش هندیان را به ایران بیاورد. همچنین، به گردآوری و ترجمه‌ی نوشته‌های علمی یونانیان فرمان داد. بخش زیادی از نوشته‌های یونانی که در دوره‌ی اسلامی به عربی ترجمه شد، در واقع ترجمه‌ از متن‌های پهلوی بوده است.

 آوازه‌ی دانش دوستی انوشیروان چنان در جهان آن روز پیچیده بود که با بسته شدن مدرسه‌ی آتن در سال 529 میلادی، بسیاری از فیلسوفان یونانی به گندی‌شاپور کوچ کردند . آنان چند سالی را در آن‌جا به پژوهش‌های خود ادامه دادند و هنگامی که خواستند به میهن خود بازگردند، انوشیروان در پیمان‌نامه‌ی صلح با امپراتور روم شرقی شرط کرد که به آنان آسیبی نرسانند. همچنین، ابن‌ندیم از پزشکی به نام ابن‌دهن هندی یاد کرده که مدیر بیمارستان گندی‌شاپور بوده است. از این رو، بسیاری از پژوهشگران تاریخ علم، از جمله جرج سارتن، بر این باورند که گندی‌شاپور جایگاه برخورد نظریه‌های ایرانی، هندی و یونانی بود که یکدیگر را بارور می‌ساختند.

بسیاری از آثار دوره‌ی ساسانی که نامی یا اثری از آن‌ها برای ما مانده است در روزگار انوشیروان پدید آمده یا بازنویسی و گردآوری شده‌اند. برای مثال، کتاب ارزشمند "کارنامه‌ی اردشیر بابکان" و  سند یکتاپرستی ایرانیان یعنی کتاب "اوستا" به روزگار او گردآوری و بازنویسی شد. بسیاری از پژوهشگران پیدایش الفبای اوستایی را نیز در این دوران می‌دانند. همچنین، داستان‌ها و افسانه‌های حماسی ایران باستان در کتابی با نام "خداینامک"(کتاب شاهان) گردآوری شد؛ همان کتابی که منبع اثر جاودانه‌ی فردوسی برای آفرینش شاهنامه بود. برخی از نام‌هایی که در شاهنامه‌ دیده می‌شود نام نزدیکان خسرو انوشروان است.

5.داد و دادگستری

 بر پایه‌ی آن چه نویسندگان ایرانی و عرب نوشته‌اند، خسرو انوشیروان هنگام نشستن بر تخت شاهنشاهی به بزرگان سپرده بود که با مردمان به درستی و عدالت رفتار کنند. با این همه کارگزاران بلند جایگاه باز هم بر مردم سخت می‌گرفتند و کارهای ناشایستی انجام می‌دادند. خواجه نظام الملک در کتاب سیاست‌نامه از یکی از بزرگانی یاد می‌کند که انوشیروان آن را والی آذربایجان کرده بود. والی می‌خواست باغ و نشستگاهی بزرگ برای خود بسازد، اما کلبه‌ و زمین پیرزنی مانع کار او بود و چون پیرزن به فروش راضی نشد، کلبه و زمین را به‌زور از او گرفتند و هنگامی که بهای زمین را خواست، پاسخش نداند.

 پیرزن به دادخواهی به نزد انوشیروان رفت. انوشیروان فرمان داد پیرامون دارایی‌های والی آذریبایجان بررسی کنند. هنگامی که انوشیروان پی برد آن والی چه سرمایه‌ای برای خود انباشته است، گفت:"آن که چندین نعمت دارد و هر روز از بیست گونه طعام و بره و حلوا و قلیه‌ی چرب و شیرین خورد و ضعیفی دیگر که از پرستار خدای تعالی باشد و در همه‌ی عالم دو نان داشته باشد و آن دو نان را نیز به ناحق از او بستانند و او را محروم گردانند، بر او چه واجب آید؟" پس فرمان داد که پوست او را بکنند و گوشت او را به سگان بدهند و پوست را از کاه پر کنند و بر در سرا بیاویزند و هفت روز منادی کنند که هر که پس از این ستم کند با او همان کنند که با این کردند.

 در زمان انوشیروان برخی از مجازات‌ها نیز تعدیل شد. پیش از اصلاحات انوشیروان راه‌زنان، زناکاران، یاغیان، فراریان از جنگ و از دین برگشتگان، به جزاهای بدنی سخت یا اعدام محکوم می‌شدند. آن گونه که در نامه‌ی تنسر آمده است، انوشیروان فرمان داد که:"از دین برگشتگان را به زندان افکنند و برای یک‌سال به هر وقت او را خوانند و نصیحت کنند و برهان آورند و شبه را بر طرف کنند و اگر به توبه و استغفار بازآید، آزادش کنند و اگر پافشاری کرد، او را بکشند." هم‌چنین فرمان داد اگر بزهکاری به قطع عضو محکوم ‌شد، عضو او را به گونه‌ای قطع کنند که او از کار باز نماند. برای نمونه، بینی زناکار را می‌بریدند و اگر بزهکاری به جزای نقدی محکوم می‌شد و پس از پرداخت جریمه بار دیگر به جرمی دست می‌زد، بینی و گوش‌هایش را می‌بریدند.

 انوشیروان و رومی‌ها

 انوشیروان طی پنجاه سال فرمان‌روایی چند بار با رومی‌ها جنگید. در جنگ نخست که در سال 534 به پایان رسید، هر دو طرف به صلح رضایت دادند. اما پس از پیروزی رومی‌ها بر وندال‌ها و اوستروگوت‌ها در غرب، یوستینیان، امپراتور روم شرقی، در جنگ میان دو پادشاه بیایان سوریه، یعنی حارث بن عمرو غسانی که در پشتیبانی رومی‌ها بود، و منذر بن نعمان، که به عنوان دست‌نشانده‌ی شاه ایران در حیره فرمان‌روایی می‌کرد، به میانجیگری برخاست و در کار آن دو دخالت کرد. از این رو، خسرو در سال 540 میلادی انطاکیه را تصرف کرد و شمار زیادی از مردم آن‌جا را به شهر جدیدی که در نزدیکی تیسفون ساختند و به‌ازآنتیوخسرو(انطاکیه‌ی بهتر خسرو) نام گرفت، جا‌به‌جا کرد.

 چندی پس از آن، خسرو کالینیکون را نیز گرفت و تا سال 545 چند درگیری دیگر بین رومی‌ها و ایرانی‌ها رخ داد که گاهی ایرانی‌ها و گاهی‌ رومی‌ها پیروز شدند. در آن سال بود که دو طرف دست از جنگ کشیدند و پیمان صلح بستند. با این همه، بار دیگر در قفقاز با هم جنگیدند که به شکست سپاه خسرو به سال 553 انجامید. سرانجام در سال 561 پیمان صلحی برای 50 سال میان ایران و روم بسته شد. بر پایه‌ی آن صلح‌نامه، هر دو طرف به سوی سرزمین‌ها پیشین خود عقب نشستند و آزادی بازرگانی بین ایران و بیزانس فراهم شد. هم‌چنین، مسیحی‌ها در کیش خود آزادی یافتند، اما بنا شد که پیروان هر دو دین زردشتی و مسیحی، کسی را به دین خویش دعوت نکنند.

 در سال 571 میلادی، شورشی در ارمنستان بر پا شد و شورشیان از یوستینیان، امپراتور روم شرقی، خواستند به آن‌ها یاری رساند. این کار به جنگ دیگری بین ایران و روم به سال 572 انجامید که با پیروزی‌هایی برای هر دو طرف همراه بود. خسرو توانست ارمنستان را آرام کند، اما رومی‌ها به میان‌رودان یورش آوردند و قلعه‌ی سینگارا را گرفتند. درگیری‌های شدیدی بین ایرانیان و رومی‌ها درگرفت و انوشیروان در یکی از نبردهای به سختی زخم برداشت. سرانجام در سال 579 گفت و گوهایی برای صلح آغاز شد، اما در همان زمان انوشیروان از دنیا رفت.

 نبرد با هفتالیان

 پس از این که انوشیروان در پی پیمان صلح 50 ساله از سوی رومی‌ها آسوده گشت، بر آن شد که برای همیشه به باج‌خواهی‌ها هفتالیان پایان دهد. هفتالیان گروهی از هون‌ها بودند که از شمال شرق به خاک ایران یورش می‌آوردند. از زمانی که پیروز، شاه ساسانی، در نبرد با آن‌ها کشته شد و قباد با پشتیبانی آن‌ها بر تخت شاهی نشست، دولت ایران خراجی سالیانه به آن‌ها پرداخت می‌کرد. انوشیروان با کمک ترک‌های شاخه‌ی شائووو توانست هفتالیان را شکست دهد و رود جیحون مرز بین ایران و سرزمین خاقان ترک شناخته شد.

 چندی نگذشت که ترکان شائووو برای ایران دشمنی خطرناک‌تر از هفتالیان شدند و حتی برخی از قبیله‌های آنان در قفقاز نمودار شدند. ترکان به سرداری سین‌جیبو و به تحریک دولت روم از مرز گذشتند و در بخش‌هایی از ورارودان(ماوراء النهر) تاخت و تاز کردند. از این رو، انوشیروان فرمان داد تا استحکامات جدیدی در گذرگاه دربند، در بالای دریای خزر و گذرگاه داریل یا گذرگاه آلان‌ها، بسازند و قلعه‌های دیگری بر پا کنند تا راه دسترسی به هیرکانیا(گرگان) بسته شود.

 لشکرکشی به یمن

 در دوره‌ی فرمان‌ورایی انوشیروان گروهی از عرب‌ها با نام حمیریان بر جنوب عربستان فرمان می‌راندند. گسترش دین مسیح در بخش‌هایی از جنوب عربستان باعث درگیری‌هایی بین حبشی‌ها و حمیریان شد، زیرا حبشی‌ها پیرو دین مسیح بودند و حمیران به آزار مسیحیان جنوب عربستان می‌پرداختند. نخستین لشکرکشی حبشی‌ها در سال 522 میلادی رخ داد، اما عرب‌های جنوب عربستان توانستند به رهبری یوسف ذونواس، که پیرو دین یهود بود، حبشیان را از جنوب عربستان بیرون برانند. با این همه، حبشی‌ها در لشکرکشی دوم به سال 525 میلادی که با پشتیبانی دولت روم شرقی انجام شد، پیروز شدند. یوسف کشته شد و حبشی‌ها یکی از حمیریان را به عنوان دست‌نشانده‌ی خود به فرمان‌روایی برگزیدند.

 در یکی از سال‌های بین 532 تا 535، سرداری از سپاه حبشی‌ها، به نام ابرهه، قدرت را از دست پادشاه حمیری بیرون کرد و دولت مستقلی در جنوب عربستان پی افکند و استقلال خود را از حبشه اعلام کرد. پس از مرگ ابرهه، برادر ناتنی‌اش به پادشاهی رسید، اما یکی از پسران ابرهه در سال 572 به نزد خسرو انوشیروان آمد و از او برای رسیدن به فرمان‌روایی کمک خواست. خسرو که می‌دانست ابرهه و برادر ناتنی‌اش از طرفداران روم شرقی هستند، ناوگانی را به فرماندهی سرداری به نام وهرز به ناحیه‌ی نزدیک عدن کنونی فرستاد. ایرانیان به سال 575 یا 577 توانستند بر صنعا، تختگاه عربستان جنوبی، دست پیدا کنند و یمن تا زمان گسترش اسلام، زیر فرمان ساسانیان در آمد.

 خسروی جاویدان روان

 بیش‌تر تاریخ‌نگاران ایرانی و عربی، خسروی اول را عادل‌ترین پادشاهان می‌دانند‌ و از او با دو لقب انوشیروان(انوشگ‌روان به معنای جاویدان روان) و عادل(دادگر) یاد کرده‌اند. البته، دادگستری انوشیروان را باید با رفتار و کردار پادشاهان دیگر مقایسه کرد و اگر در جایی خشونتی از آن پادشاه دیده می‌شود، نباید آن را دست‌آویزی برای نپذیرفتن هر گونه دادگستری از سوی آن شاه قرار داد و داستان‌هایی را که پیرامون دادگستری او در تاریخ آمده است، به گونه‌ای توجیه کرد. پذیرفتن داستان‌پردازی‌هایی مانند زنجیر عدالت انوشیروان که حتی خری برای دادخواهی آن را به صدا درآورد، نیز ما را از حقیقت دور می‌کند.

 مسعودی داستانی از رفتار دادگسترانه‌ی انوشیروان آورده است که نویسندگان زیادی به نقل از او در کتاب‌ها خود آورده‌اند. او نوشته است:"خسرو پس از بازگشتن به عراق، فرستادگان پادشاهان گوناگون را به حضور پذیرفت. یکی از آن فرستادگان از سوی قیصر روم آمده بود که به تماشای ایوان کسرا پرداخت و از شکوه آن ستایش‌ها کرد. فقط در جلوی ایوان نقصی مشاهده کرد و به همراهان بازگفت. وی را چنین پاسخ دادند که در آن جا خانه‌ای از آن پیرزنی بود که حاضر نشد آن را بفروشد و چون شاه نخواست به آن پیرزن ستم روا دارد، آن خانه را به همان حال بگذاشت و این نقص از آن است. فرستاده گفت: به خدا که این نقص بهتر از هر کمال است."

 خسرو انوشیروان حتی درچشم بدخواهان خود نیز به مانند پادشاهی اصلاح‌طلب و پرکار جلوه نموده است. برای نمونه، پروکوپیوس، تاریخ نگار رومی که تاریخ‌نگار بی‌طرفی نبوده است، خسرو انوشیروان را پادشاهی بی‌آرام و فتنه‌انگیز معرفی کرده است که عاشق ابتکار و بدعت بود و همواره در پیرامون خود تولید هیجان می‌کرد و بزرگان مملکت را جان به لب می‌آورد. البته، او خسرو را پادشاهی دسیسه‌باز نیز می‌داند و نمونه‌هایی از دسیسه‌هایی را بر می‌شمارد که او بر رومیان روا داشته است. او بسیاری از رفتارهای انسان‌دوستانه و دادگسترانه‌ی خسرو را نیز ظاهرسازی و عوام‌فریبی معرفی کرده است.

 انوشیروان پادشاه دانشمند و دانش‌دوستی بوده است. خسرو از یک ایرانی مسیحی به نام پولس پرسا(Paulus Persa) خواسته بود چکیده‌ای از منطق ارسطو برای شاه فراهم آورد که بخش‌هایی از آن کتاب بر جای مانده است. پولس در تقدیم‌نامه‌ی این کتاب به شاه چنین گفته است:"فلسفه، که معرفت حقیقی درباره ی همه‌ی چیزهاست، در ذات شما وجود دارد. من این فلسف را که ذاتی شماست به شما تقدیم می‌دارم." خسرو فرمان داده بود بخش‌هایی از عهد عتیق را به زبان پهلوی ترجمه کنند که بخش‌هایی از آن ترجمه را در ترکستان چین پیدا کرده‌اند و اکنون در موزه‌ی فلکرکونده در برلن نگهداری می‌شود.

 از کارهای شایسته‌ی خسرو انوشیروان، برگزیدن برزویه‌ی طبیب یا همان بزرگمهر به جایگاه وزرات است. او فرمان داد کتاب پنچه‌تنتره(پنج کتاب که اکنون به کلیله و دمنه شناخته می‌شود) را که برزویه‌ی طبیب از هندوستان آورده بود، به زبان فارسی پهلوی ترجمه کنند. هدف این اثر آموزش رهبری سیاسی، شناخت سرشت بشر و فراست و زیرکی و دانایی است. هم‌چنین، به فرمان او کتاب‌هایی بسیاری را از سانسکریت و یونانی به پهلوی ترجمه کردند. این دانش دوستی و دانشمند پروری انوشیروان رشد علمی چشمگیری را به ارمغان آورد که پس از ورود اسلام به ایران، از راه دانشگاه گندی‌شاپور زمینه‌سازی عصر طلایی تمدن اسلامی شد.

 به فرمان انوشیروان شهرهای زیادی در ایران ساخته شد و بناهای باشکوهی بر پا شد. به نظر برخی از پژوهشگران تاریخ ایران، کاخ کسری را خسرو اول بنیان نهاد که تالارهای آن جایگاه دیدار با مردم، بار عام، بوده است. این بنای شگرف برای طاق بسیار بزرگش در جهان شناخته شده است که دهانه‌ی آن 6/25 متر و بلندی آن نزدیک 29 متر است. بارگاه باشکوه شاهنشاه در این کاخ آجری بود و از همان‌جا به کارهای کشور رسیدگی می‌کرد. در همین کاخ بود که مردم در جشن نوروز و جشن مهرگان برای شاه هدیه می‌آوردند و شاه نیز به آنان هدیه می‌داد. دبیران نام هدیه دهندگان را در دفتر ویژه‌ای می‌نوشتند و آن گونه که جاحظ در کتاب التاج آورده است:"اگر هدیه دهنده به کمک مالی نیاز پیدا می‌کرد، برپایه‌‌ی آن چه که در دفترها نوشته شده بود، ارزش هدیه‌های او را برآورد می‌کردند و دو برابر آن را به او می‌دادند."

 سال‌شمار فرمان‌روایی انوشیروان

 531 میلادی، انوشیروان به پادشاهی ایران دست یافت.

 532 میلادی، انوشیروان به دلیل درگیری‌ها داخلی به ناچار با رومی‌ها صلح کرد.

 533 میلادی، فیلسوفان یونان به دربار انوشیروان آمدند.

 534 میلادی، نبرد نخست انوشیروان با یوستینیان اول، امپراتور روم شرقی، رخ داد، اما هر دو طرف به صلح رضایت دادند.

 540 میلادی، به دلیل دخالت امپراتور روم در درگیری بین غسانی‌ها و منذر بن نعمان، که به عنوان دست‌نشانده‌ی شاه ایران در حیره فرمان‌روایی می‌کرد، جنگ دیگری رخ داد.

 543 میلادی، جنگ سوم انوشیروان به رومی‌ها با شکست رومی‌ها پایان یافت و ایرانیان بر انطاکیه دست یافتند.

 544 میلادی، با پرداخت 2 هزار پوند طلا از سوی رومی‌ها، پیمان پنج‌ساله‌ای برای ترک جنگ بسته شد.

 551 میلادی، رومی‌ها سپاه ایران را شکست داند و بار دیگر پیمان پنج‌ساله‌ای برای ترک جنگ بسته شد.

 557 میلادی، انوشیروان هفتالیان را به کمک ترک‌ها شکست داد.

 561 میلادی، پیمان صلحی پنجاه‌ ساله بین ایران و روم بسته شد.

 569 میلادی، ایرانیان ترک‌ها را شکست دادند و آن‌ها را از مرزهای ایران پس راندند.

 570 میلادی، ایرانیان حبشی‌ها را از یمن بیرون راندند.

 571 میلادی، شورشی در ارمنستان بر پا شد و شورشیان از یوستینیان، امپراتور روم شرقی، خواستند به آن‌ها یاری رساند.

 572 میلادی، جنگ دیگری بین ایران و روم رخ داد که پیروزی‌هایی برای رومی‌ها همراه بود.

 575 میلادی، انوشیروان بر ارمنستان تاخت و پیروزی‌هایی به دست آورد.

 576 میلادی، رومی‌ها بخش‌هایی از سپاه ایران را شکست دادند و گفت و گوهای صلح بر پا شد.

 579 میلادی، انوشیروان پس از 48 سال فرمان‌روایی درگذشت

 

    منابع:

 1. کریستنسن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان. ترجمه‌ی رشید یاسمی. انتشارات صدای معاصر، چاپ دوم، 1380

 2. هوار، کلمان. ایران و تمدن ایرانی. ترجمه‌ی حسن انوشه. انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1384

 3. فرای، ریچارد نلسون. میراث باستانی ایران. ترجمه‌ی مسعود رجب‌نیا. انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1383

 4. مصاحب، غلامحسین. دایره‌المعارف فارسی(مقاله‌ی خسرو انوشیروان و مقاله‌ی ساسانیان). انتشارات فرانکلین، 1345

 5. گیرشمن، رومن. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه‌ی دکتر محمد معین. انتشارات معین، چاپ اول، 1383

 6. دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. تاریخ ایران باستان. ترجمه‌ی روحی ارباب. انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1380

 7. یارشاطر، احسان. تاریخ ایران کمبریج (جلد سوم، قسمت اول). ترجمه‌ی حسن انوشه. انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1380

 8. ویسهوفر، یوزف. ایران باستان. ترجمه‌ی مرتضی ثاقب. انتشارات ققنوس، چاپ سوم، 1378   

 

 

 

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ