ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

تخت جمشید سازمان ملل باستان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۱۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

تخت‌جمشید: انجمن قانون‌گذاری جهان باستان

تخت‌جمشید، بنای نمادین ملی ایرانیان و نشانه اقتدار و شکوه آنان و نماد توانایی‌های علمی و فنی و هنری نیاکان ما بوده است. تخت‌جمشید جلوه‌گاه همیستگی ملی و سرزندگی و بالندگی روان ایرانیست. ایرانیان را اراده بر آن بوده که اگر می‌باید بنایی در نشان شکوه و بزرگی ایران برساخته شود، از آن برای کارکرد یکی از نهادهای ملی کشور بهره‌برداری شود و بهترین نماد ملی میهن، همانا «انجمن همپرسگی ملی» یا «انجمن بهان» می‌بود. همان که امروزه آنرا مجلس شورای ملی یا در گستره‌ای پهناورتر، سازمان ملل می‌نامند.

تخت‌جمشید جایگاهی بوده است که فرستادگان اقوام گوناگون برای سگالش و قانون‌گذاری و تصمیم‌گیری در باره مهمترین نیازهای سرزمینی که از نیل تا سند گسترده بود، گرد می‌آمدند و نه تنها پارسیان، که نمایندگانی از همه سرزمین‌ها و اقوام در آن شرکت می‌جستند. نگاره‌های ۲۳ هیئت نمایندگی ملل که بر نمای خاوری کاخ آپادانا برکنده شده است، نشانه‌ای از حضور آنان است. پوشاک و آرایه‌های ساده، نشان می‌دهد که آنان مردمانی از میان همه گروه‌های اجتماعی و خردمندان هستند و نه تنها از اشراف و بزرگ‌زادگان.

چنین انجمنی، بی‌گمان بجز مجمع عمومی که در تالار آپادانا برگزار می‌شده است، از بخش‌های گوناگون پژوهشی و آموزشی و اداری و مرکز اسناد برخوردار بوده است که با بررسی‌های بیشتر در آینده‌ای که فرصت چنین پژوهش‌هایی فراهم باشد، جایگاه هر یک از این نهادها و نیز کاربری هر یک از دیگر بناهای تخت‌جمشید دانسته می‌آید.

این گردهمایی همگانی مردمانِ شاهنشاهی هخامنشی را خشایارشا در سنگ‌نبشته خود بازگو می‌کند. آنجا که در نبشته‌اش به سه زبان، از دروازه ورودی تخت‌جمشید با نام «دروازه همه کشورها» (دووَرثـیـم ویـسَـه دَهـیـو) یاد می‌کند و نشان می‌دهد که آن دروازه، آمدگاه همه مردمان جهان بوده است.

همچنین واژه «تَـچَـر» که در سنگ‌نبشته داریوش بزرگ برای نامیدن یکی از تالارهای تخت‌جمشید از آن یاد شده است، بنا به پژوهش‌های استاد نصراله برزآبادی فراهانی (نظریه نوین پیرامون معانی حروف الفبای فارسی، تهران، ۱۳۷۶) به معنای «جایگاه گزیدن راه» یا تالار شورا می‌باشد.

از سوی دیگر، شمار بیست و سه گانه اقامت‌گاه‌های مهمان‌خانه تخت‌جمشید (که به اشتباه و بدون هیچ دلیلی «حرمسرا» نامیده می‌شوند) با شمار بیست و سه هیئت نمایندگی ملل که بر نمای آپادانا برکنده شده است، برابری می‌کند و نشانگر این است که آن اقامتگاه‌ها، نه حرمسرای خشایارشا، که مهمان‌خانه تخت‌جمشید می‌بوده است.

دلیل دیگری که کارکرد تخت‌جمشید را به عنوان انجمن همپرسگی ملی و مجلس قانون‌گذاری تأیید می‌کند، گزارش کورتیوس، تاریخ‌نگار یونانی است که آورده است اسکندر بنایی را به آتش کشید که مردمان جهان برای گرفتن «قانون» به آنجا می‌رفتند.

ما از وجود چنین انجمنی، حتی در دوره اشکانیان آگاهی مکتوب داریم. در متن پهلوی «اندرز پوریوت‌کیشان» (بند ۴۴) آمده است: «برای همپرسگی به انجمن بهان فراز شوید» و همچنین در «مادیگان سی‌روزه» آمده است: «در بهمن‌روز، خوب است به درگاه شاهی رفتن، به درگاه دانایان رفتن، عشق و دانش ورزیدن و به انجمن همپرسگی رفتن».

در باره کاربرد تخت‌جمشید، سخنان بسیاری گفته شده است. برخی آنرا پایتخت هخامنشیان یا سکونتگاه دربار دانسته‌اند و برخی دیگر آنرا یک قلعه نظامی یا نیایشگاه دانسته‌اند. اما عجیب‌ترین اظهارنظرها چنین است که تخت‌جمشید، جایگاه برگزاری جشن نوروز بوده است. ادعاهایی که هیچگاه برای آن دلیل و مدرکی به دست نیامده است.

می‌دانیم که هرگونه فرضیه‌ای را می‌باید یا شواهدی قاطع پشتیبانی کند و یا دستکم شواهدی که تنها برانگیزاننده یک گمان باشد. کاربرد تخت‌جمشید به عنوان جشنگاه نوروزی، ادعایی است که تاکنون هیچکدام از دو دسته شواهد لازم برای اثبات آن و یا حتی برای ایجاد یک گمان، به دست نیامده است و تنها بخاطر تکرار فراوان، امری قطعی دانسته شده است.

اما این داستان بدینجا پایان نمی‌یابد و نظرهای دیگری نیز بدان افزوده شد: «شیب ملایم پلکان تخت‌جمشید برای این است که بتوان سوار بر اسب وارد بارگاه تخت‌جمشید شد»، «پلکان سمت راست برای عبور پارسیان و پلکان سمت راست برای عبور مادها است»، «سنگ‌نگاره‌های تخت‌جمشید، نشانگر خراج یا هدایای نوروزی است که تقدیم شاه می‌شود». در حالیکه در هیچ‌کجای تخت‌جمشید، جایگاهی به عنوان شاه‌نشین یا سنگ‌نگاره‌ای که پادشاه در حال دریافت هدایا باشد، دیده نشده است.

این نگارنده در چهار سال پیش و در کتاب «تخت‌جمشید، بنای میهنی ایرانیان و انجمن همپرسگی ملی» و همچنین در نوشتارهای متعددی به این جستار پرداخت و از پیروان چنین فرضیه‌ای تقاضا کرد که هنگام بازگویی چنین ادعاهایی، دلایل خود را نیز بیان دارند.

امیدوارم که به این پرسش‌ها پاسخ داده شود که چه دلیل و مدرکی وجود دارد که تخت‌جمشید تنها برای برگزاری مراسم نوروزی برساخته شده است؟ کدام سند مکتوب تاریخی، کدام کتیبه و کدام سنگ‌نگاره چنین فرضیه‌ای را تأیید می‌کند؟ کدام دلیل و مدرک به اثبات می‌رساند که ایرانیان سواره بر اسب وارد بارگاه می‌شده‌اند. کاری که بسیار زشت دانسته می‌شده و همواره در شمار توهین و تحقیر صاحب بارگاه تعبیر می‌شده است. کدام دلیل و مدرک نشان می‌دهد که ایرانیان، پلکان و راه‌های عبور و مرور جداگانه داشته‌اند؟ کدامیک از نگارکندهای تخت‌جمشید که مردمانی پرمهر را نشان می‌دهد که دستان یکدیگر را برگرفته‌اند و گلی به هم تعارف می‌کنند، چنین جدایی و تبعیضی را بازگو می‌کند؟ و نیز اینکه چگونه ممکن است بنایی که نزدیک به دویست سال، ساخت آن به درازا انجامیده تنها برای یک مراسم یکروزه باشد؟

نیاکان ما از انتخاب انجمن همپرسگی ملی برای تکیه زدن بر باشکوه‌ترین بنای میهنی خود، آرمان ویژه‌ای را دنبال می‌کردند و آن اینکه همه ملت‌ها در ساخت آن مشارکت کنند، آنجا را خانه خود بدانند و دوستش بدارند و گرامی‌اش دانند. اگر آنجا بنایی با کاربرد محلی می‌بود، هرگز نمی‌توانست توجه همه ملل را بخود جلب کند. یک بنای شاهی، یک دژ نظامی، یک انبار جواهرات، یک نیایشگاه بزرگ، یک جشنگاه نوروزی، یک سکونتگاه درباری و یا یک حرمسرا، هیچکدام نمی‌توانست احترام و بزرگداشت همه مردمان و همه اقوام و همه ادیان را بخود جلب کند.

کورتیوس، ضمن اشاره به کارکرد تخت‌جمشید، گزارش می‌کند که «لشکریان اسکندر، تخت‌جمشید را ابتدا غارت کردند، پارچه‌های زیبا را تکه‌تکه کردند تا هر کدام پاره‌ای از آنرا بربایند، پیکره‌های سنگین را خرد می‌کردند تا پاره‌ای از آنرا صاحب شوند. صندلی‌های باشکوه را می‌شکستند تا قطعات عاج و سنگ‌های گرانبهای آنرا به یغما برند و هر چه را که نمی‌توانستند ببرند، نابود می‌کردند».

آنان آنگاه مشعل‌های خود را به میان ۸۷۳ ستون تخت‌جمشید انداختند و بنایی که یکصدو نود سال بود که با همفکری و همکاری همگی مردمان شاهنشاهی هخامنشی ساخته می‌شد را به آتش کشیدند. آنهمه سقف‌های چوب سدر، آنهمه پیکره‌هایی که ریزه‌کاری‌های آن نه با قلم و پتک، که به دقت یک جواهرتراش و با سوزن تراشیده شده بودند؛ از بلندای بیست متری بر زمین در می‌غلطیدند و خرد می‌شدند.

آنهمه ایوان و تالار و دیوارهای نگارین، آنهمه مردان با چهره‌هایی آکنده از آرامش و وقار، و آنهمه کتیبه‌هایی که در آنها از راستی، از صلح، از عدالت و از شادی گفتگو شده بود، در میان شعله‌های آتش سوخت و رفت.

 
منبع

برگرفته از کتاب «تخت‌جمشید، بنای میهنی ایرانیان و انجمن همپرسگی ملی»، ۱۳۷۹

 
 

 

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ