ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

نظریه‌ی آریایی تباری کوشانی‏ها

سوشیانت | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۵۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 نظریه‌ی آریایی تباری کوشانی‏ها
 اغلب منابع و محققان خارجی و افغانی کوشانی‏ها را آریایی تبار معرفی کرده اند. فهرستی از منابع و نظریات محققان موافق آریایی تباری کوشانی‏ها به شرح زیر است:
1-  میرغلام محمد غبار: آقای غبار کوشانی‏ها را شاخه‌ای از قوم تخار و تخارها را آریایی معرفی نموده می‏نویسد:« راجع به نژاد تخارها «میسیو لونگورت دیمس (Mrl.Domes) آلمانی در دایرةالمعارف اسلامی آلمانیا می‌نویسد که آن‌ها آریایی بوده‌اند و غالباً آلمان‌ها وطن اصلی نژاد هند و ژرمن «آریایی» را در آسیا، کوه‌های هندوکش و پامیر می‌دانند.»
غبار می‏افزاید: « تخارها در حدود دو قرن قبل المیلاد در بلخ نفوذ پیدا کردند و بعد از صد سال سکونت در باختر، طایفه‌ای از آن‌ها به نام کوشانی ترقی کرده و به تدریج قسمت عمده‌ی هندوستان را مسخر ساختند. سلاطین کوشانی از پیروان جدی دین بودا به شمار می‌رفتند. از قرن سوم بعدالمیلاد کوشانی‌ها به جانب بلخ رانده شده و در تحت سلطه‌ی ساسانیان درآمدند.»
2-  عبدالحی حبیبی: حبیبی کوشانی‏ها را قومی می‏داند که از آمیزش یوئه چی‏ها و تخارها بوجود آمده و با قبایل ساکه و سیتی آریایی هم عرق و هم نژاد می‏باشند. متن نوشته عبدالحی حبیبی در این رابطه چنین است: « در حدود 165 ق.م قبایلی که با ساکه‌ها و سیتی‌های آریایی هم عرق و هم نژاد بوده از روی قیافت و چهره و بینی‌های دراز و سایر خصایص و لسانی از نژاد آریایی شمال شرقی شمرده می‌شود و چینیان ایشان را یوچی (YUEH_CHI)  گفته‌اند، از مسکن قدیم خود در چین شرقی برآمده و به وادی سیر دریا شمال آمو رسیدند. ایشان ساکه‌های ساکن این جا را به طرف شرقی و صفحات آریانه در باختر و جنوب هندوکش راندند، تا حدی که به سرزمین هند هم بعد از 127 ق.م عقب نشسته‌اند و جای ایشان را یوچیان گرفته‌اند. مردم یوچی در حدود (70 ق.م) از آمو گذشته و به کمک تخاریان (تاهیا) باختر را گرفتند و بعد از این بین یوچی و تخار آمیزشی به عمل آمده و یک عرق قوی و ممتازی را بوجود آوردند که قبیله‌ی معروف کوشی (KUSHI )- کوی شانگ= کوشان- یکی از قبایل پنجگانه‌ی این مردم بود و کلمه کوچی (پونده پشتو) اکنون در هر دو زبان پشتو و دری این ریشه را نمایندگی می‌کند و به موجب تذکار یکی از مورخان چین، رئیس کوشانیان مسمی به کیوتسیو_کیو(KIeU_TSIU_ KIU) رؤسای چهار قبیله دیگر را مطیع ساخته و و خودش به عنوان، شاه کوی شانگ، شناخته شد، و از همین وقت است که کلمه کوشان جای یوجی را در تاریخ گرفت.»
3-  نجیب‌الله توروایانا: توروایانا، کوشانی‏ها را متشکل از تخارها و آریایی‏های شرقی (یوئه چی) دانسته می‏نویسد:«کوشانی‏ها متعلق به طایفه تخاری هستند که بنا بر مهاجرت «یوئه چی»ها کسب قدرت نموده سلطنت مقتدری را به مرحله‌ی ظهور آوردند. یوئه‌چی‌ها از آریانی‌های شرقی می‌باشند که هنگام مهاجرت و جنبش بزرگ آریانی‌ها برعکس برادران خود به طرف شرق هجرت کردند، و در بین توئن هوانگ و کی لین رحل اقامت افکندند، یعنی در حوالی حوزه‌ی رود ایلی و تارم. یوئه‌چی‌ها را «سیتی» هم می‌خوانند. در مجاورت این طایفه قوم دیگری به نام «هی وانگ نو»‌ها زندگی می‌کردند. یوئه‌چی‌ها با هیوانگ نوها که اغلبا از عرق اصغر بودند عداوت زیادی داشتند و در بین این دو طایفه جنگ‌های متمادی و زدوخوردهای لاینقطع وجود داشت. بنا بر کثرت طوایف و مردمانی که به نژاد زرد تعلق داشتند، یوئه‌چی‌ها مجبور گردیده مملکت را ترک نمودند و در بین جیحون و سیحون اقامت گزیدند. چون پیش از ورود این‌ها در این قسمت «سیت»‌ها زندگانی می‌کردند، آن‌ها را به طرف جنوب راندند.»
4-  احمد علی کهزاد: آقای کهزاد مدیر شعبه تاریخ انجمن ادبی در سال 1317، با استفاده از منابع مختلف چینی و یونانی مقاله‌ی بلندی تحت عنوان «امپراتوری کوشان» نوشته که در بخشی از آن چنین آمده است: «کوشانی‏ها بر خلاف آن چه که تا یک وقت تصور می‏شد و آن‏ها را مغولی می‏خواندند، مانند اسکایی‏ها آریایی می‏باشند؛ و شرقی‏ترین شاخه آریایی تصور می‏شوند که از سرزمین بومی آریایی شمال حوزه‌ی اکسوس مستقیماً به طرف شرق به وادی سیردریا و مناطق ماورای شرقی آن در آسیای مرکزی منتشر شده، مانند پیشقراولان نژاد آریا، قرون متمادی با عالم زرد و زرد پوستان مغولی در تصادم ماندند؛ و انقلابات روزگار ایشان را دوباره به مهد «آریایی» یعنی کوهپایه‏های «آریانا» رسانید.
به علاوه‌ی اختصاصات نژادی و خطوط چهره و شکل سر و غیره که آریایی بودن کوشانی‏ها را ثابت می‏کند، زبان ایشان هم این نظریه را تقویت می‏نماید. قراری که از روی مسکوکات و دیگر لوایح مکشوفه معلوم می‏شود، کوشانی‏ها سرِ بلند نوک تیز، دماغ بزرگ و طویل ، الاشه‏های عریض داشته است.
پروفسور «کنو» جنبه‌ی احتمالی ترکی بودن آن‏ها را نیز مطالعه کرده، لیکن آخر به آریایی بودن آن‏ها اعتراف می‏کند؛ و از نقطه نظر قیافه‌ی بدنی تیپ مخصوص «هومو الپی نوس» را در آن‏ها سراغ داده می‏نویسد: «بینی دراز و سایر خصایصی که در تصاویر مذکور اشاره شده اصلاً از ممیزات نژاد «هوموالپی نوس» است.
 در لوحه سنگی بزرگی که به طول 90 سانتی متر و عرض تقریباً 40 سانتی متر از معبد شترک بگرام کشف شده و در موزه کابل موجود است به دور مجسمه بودای مرکزی 34 نفر اشخاص دیگر روحانی و غیر روحانی و من جمله دو نفر اعانه دهنده‌ی کوشانی با عیال‌هایشان هم دیده می‏شود. ریش انبوه، دماغ بلند و قلمی، چشمان بزرگ، اندام متناسب، چیزهایی که اختصاصات بدنی یک فرد آریایی را تشکیل می‏دهد به وجه احسن در این نجبای اعانه دهنده‌ی کوشانی جمع است.»

5-  کتیبه‎ها و مسکوکات: کتیبه‌ها و مسکوکات دوره کوشانی که تاکنون کشف شده اند، علاوه بر انعکاس چهره و قیافه‌ی آریایی آنها بیانگر زبان ایرانی (آریایی)شان نیز می‏باشد. احمدعلی کهزاد از قول محققان غربی می‏نویسد:«راجع به زبان کوشانی‏ها اگرچه تا حال [1938 م] تحقیقات رضایت بخشی نشده، معذالک آنچه در این مورد می‌نگارند خالی از مفاد نیست. این زبان را مدققین اروپایی به نام‏های مختلف یاد کرده‏اند. پروفسور لوی من (Leuman) که نخستین بار خصوصیات لسان مذکور را شرح داده آن را «آریایی شمالی» خوانده است. فضلای فرانسوی که اول آن‏ها موسیو پلیو(Pelliot)  بوده آن را «ایرانی شرقی» نامیده اند؛ و پروفسور لیودر «زبان اسکایی» گفته است. به هر حال، زبان کوشانی‏ها را به نامهای فوق به هر کدام که یاد کنیم مناسبت دارد. این زبان در مسکوکات و کتیبه‌های شاهان ایشان به کار رفته و از جمله «شاؤ نافو شاؤ کنشکی کوشانو» یعنی «کانیشکا شهنشاه کوشان» به خوبی معلوم می‏شود که زبان مذکور شاخه‌ای از السنه‌ی ایرانی است.»
کشف سنگ نبشته یا کتیبه‌ی سنگی رباطک در سال 1372خورشیدی به بحث پیرامون زبان کوشانی‏ها که برخی آن را «بلخی» و برخی «تخاری»می‌گفتند و استاد «والترهینگ» آن را زبان «باختری» نامیده بود، پایان داد. در این کتیبه به صراحت زبان کوشانی‏ها «زبان آریایی» نامیده شده که واژه‏ی اصلی در کتیبه به گونه‌ی «آریئو» (Aryao) آمده است. این کتیبه نشان می‏دهد که زبان و تبار کوشانی‏ها آریایی بوده است.
گفتنی است سنگ نبشته رباطک در شرق ولایت سمنگان و شمال باختری ولایت بغلان در چهل کیلومتری محوطه‌ی باستانی سرخ کوتل در سال 1372کشف و توسط نیکلاس سیمز ویلیامز (Nicholas Sims-Williams)  ایران شناس و متخصص زبان‏های سغدی و باختر در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن خوانده شد. این کتیبه را جو کریب (Joe Cribb) تفسیر کرد، و استاد غلام جیلانی داوری، باستان شناس برجسته‌ی افغانستان در سال 1379 به فارسی ترجمه کرد.
آقای دکتر رضا‎ مرادی غیاث آبادی، گزارش جامعی در رابطه با سنگ نبشته رباطک نوشته اند که چکیده آن به این شرح است: «کشف سنگ نبشته رباطک به چندین پرسش دیرینه در زمینه مطالعات کوشانی، پاسخ داد. به موجب این کتیبه دانسته می‏شود که کوشانیان زبان خود را به نام «زبان آریایی» می‏شسکه کوشانی با تصویر کنیشکاناخته‏اند و آن نیای زبان فارسی یا دری است که گویا «دری» گونه‌ی تغییر یافته‌ی تلفظ واژه «آریئو» باشد. زبان آریایی و گونه تحول یافته آن به نام دری/فارسی، زبان همگانی مردمان سرزمین‌های ایرانی بوده و منظور از «فارس» تنها ناحیه فارس در جنوب ایران نیست، بلکه دلالت بر تمامی سرزمین‏های ایرانی دارد. این زبان در شکل نخستین و پسین خود در گستره‏ای پهناور از غرب ایران آن روز در آناتولی و کرانه‏های فرات، تا هند و پنجاب و آسیای میانه رواج داشته و مفهوم بوده است.
  «تصویر سمت چپ: سکه کوشانی با تصویر کنیشکا»

فرمان‏نامه کنیشکه در رباطک، این بحث دیرینه در باره‌ی خاستگاه قومیتی و فرهنگی و باورداشت‏های کوشانیان و «یوئه چی»ها را پایان داد. امروزه می‌دانیم که کوشانیان هیچ گونه پیوستگی و وابستگی با قبیله‌های بادیه نشین آلتایی آسیای میانه شرقی نداشته و دارنده‌ی تبار، فرهنگ، دین و زبان آریایی بود‏ه‏اند.»
متن ترجمه سنگ نبشته رباطک بدین شرح است:
«کـنـیـشـکـه کـوشـانـی، رهایی‌بخش بزرگ، نیکوکار، فرمانروای دادگر، شایسته نیایش یزدان، که فرا دست آورد پادشاهی را بخواست نَـنَـه و بخواست همه دیگر ایزدان. که بیاغازید نخستین سال را به خشنودی خدایان. او صادر می‌کند یک فرمان به یونانی و سپس بیان می‌دارد به زبان آریـایـی.  . . .  «سَـکِــتَـه»، «کَــئـوسـانـبـی»، «پـاتـالی‌پـوتـرا»، «چـامـپا»  . . .  پادشاه کنیشکه به «شـافـر نـوکـونْــزوک/ ناقَــنـزاق» فرمان می‌دهد نیایشگاه بزرگی بنام ایزدان در سرزمین . . . برای ایزدان بسازد و در آن تندیس‌های ایزدبانو «مَـه» در برترین جا، خدای «آرمــوز» آفریننده خوشی‌ها، «آردوخــش»، «سـروشَــرد»، «نَـرسَــه»، «مـهــر»، «مَـهَـشـان» و «ویـنـک» تراشیده و گذاشته شوند. همچنین فرمان می‌دهد که تندیس این شاهان را بسازند و در نیایشگاه بگذارند: «شـاه کـوجـولَـه کَــدفـیـز»، پدر پدر بزرگ، «شـاه ویـمَـه تَـکــتـو» پدر بزرگ، «شـاه ویـمَـه کَـدفـیـز»، پدر و خود «کـنـیـشـکـه» . . . باشد تا آن ایزدان، یاری‌رسان شـاه شـاهـان کـنـیـشـکـه باشند.»


ب) نظریه‌ی مغول تباری کوشانی‌ها
تاکنون دلایل مورد توافق عام از سوی باستان شناسان، انسان شناسان و مورخان اروپایی، شرقی و به خصوص افغانی مبنی بر مغول یا ترک تباری کوشانیان ارائه نشده است. برخی نویسندگان افغانی در سال‏های اخیر مانند میرمحمدصدیق فرهنگ، حاج کاظم یزدانی و دکتر عنایت الله شهرانی، کوشانی‏ها را از نژاد زرد و مغول تبار معرفی کرده‏اند. آقای یزدانی کوشانی‏ها را شاخه‌ای از قوم «سیتی» یا «یوئه چی» دانسته و می‏نویسد: «قبایل «سیتی» و یا «یوئه چی» به احتمال قوی زرد پوست بوده اند و یا مخلوطی از زرد و سفید بوده اند.»
آقای فرهنگ ضمن یادآوری از تهاجم قبایل بادیه نشین از سمت شمال به سرزمین افغانستان امروزی می‏نویسد: «اکثر این مردم از نژاد زرد و از اقوام ترک و یا اقوام شبیبه به آن بودند. از این جمله بودند سکایی‏ها، پارت‏ها، یوچه [یوئه چی]ها و هون‏های سفید [هیاطله یا یفتلی‌ها] در دوره پیش از اسلام، و غزها، مغول‏ها، تاتارها و ازبک‏ها در دوره اسلامی».

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ