نظریهی آریایی تباری کوشانیها
نظریهی آریایی تباری کوشانیها
اغلب منابع و محققان خارجی و افغانی کوشانیها را آریایی تبار معرفی کرده اند. فهرستی از منابع و نظریات محققان موافق آریایی تباری کوشانیها به شرح زیر است:
1- میرغلام محمد غبار: آقای غبار کوشانیها را شاخهای از قوم تخار و تخارها را آریایی معرفی نموده مینویسد:« راجع به نژاد تخارها «میسیو لونگورت دیمس (Mrl.Domes) آلمانی در دایرةالمعارف اسلامی آلمانیا مینویسد که آنها آریایی بودهاند و غالباً آلمانها وطن اصلی نژاد هند و ژرمن «آریایی» را در آسیا، کوههای هندوکش و پامیر میدانند.»
غبار میافزاید: « تخارها در حدود دو قرن قبل المیلاد در بلخ نفوذ پیدا کردند و بعد از صد سال سکونت در باختر، طایفهای از آنها به نام کوشانی ترقی کرده و به تدریج قسمت عمدهی هندوستان را مسخر ساختند. سلاطین کوشانی از پیروان جدی دین بودا به شمار میرفتند. از قرن سوم بعدالمیلاد کوشانیها به جانب بلخ رانده شده و در تحت سلطهی ساسانیان درآمدند.»
2- عبدالحی حبیبی: حبیبی کوشانیها را قومی میداند که از آمیزش یوئه چیها و تخارها بوجود آمده و با قبایل ساکه و سیتی آریایی هم عرق و هم نژاد میباشند. متن نوشته عبدالحی حبیبی در این رابطه چنین است: « در حدود 165 ق.م قبایلی که با ساکهها و سیتیهای آریایی هم عرق و هم نژاد بوده از روی قیافت و چهره و بینیهای دراز و سایر خصایص و لسانی از نژاد آریایی شمال شرقی شمرده میشود و چینیان ایشان را یوچی (YUEH_CHI) گفتهاند، از مسکن قدیم خود در چین شرقی برآمده و به وادی سیر دریا شمال آمو رسیدند. ایشان ساکههای ساکن این جا را به طرف شرقی و صفحات آریانه در باختر و جنوب هندوکش راندند، تا حدی که به سرزمین هند هم بعد از 127 ق.م عقب نشستهاند و جای ایشان را یوچیان گرفتهاند. مردم یوچی در حدود (70 ق.م) از آمو گذشته و به کمک تخاریان (تاهیا) باختر را گرفتند و بعد از این بین یوچی و تخار آمیزشی به عمل آمده و یک عرق قوی و ممتازی را بوجود آوردند که قبیلهی معروف کوشی (KUSHI )- کوی شانگ= کوشان- یکی از قبایل پنجگانهی این مردم بود و کلمه کوچی (پونده پشتو) اکنون در هر دو زبان پشتو و دری این ریشه را نمایندگی میکند و به موجب تذکار یکی از مورخان چین، رئیس کوشانیان مسمی به کیوتسیو_کیو(KIeU_TSIU_ KIU) رؤسای چهار قبیله دیگر را مطیع ساخته و و خودش به عنوان، شاه کوی شانگ، شناخته شد، و از همین وقت است که کلمه کوشان جای یوجی را در تاریخ گرفت.»
3- نجیبالله توروایانا: توروایانا، کوشانیها را متشکل از تخارها و آریاییهای شرقی (یوئه چی) دانسته مینویسد:«کوشانیها متعلق به طایفه تخاری هستند که بنا بر مهاجرت «یوئه چی»ها کسب قدرت نموده سلطنت مقتدری را به مرحلهی ظهور آوردند. یوئهچیها از آریانیهای شرقی میباشند که هنگام مهاجرت و جنبش بزرگ آریانیها برعکس برادران خود به طرف شرق هجرت کردند، و در بین توئن هوانگ و کی لین رحل اقامت افکندند، یعنی در حوالی حوزهی رود ایلی و تارم. یوئهچیها را «سیتی» هم میخوانند. در مجاورت این طایفه قوم دیگری به نام «هی وانگ نو»ها زندگی میکردند. یوئهچیها با هیوانگ نوها که اغلبا از عرق اصغر بودند عداوت زیادی داشتند و در بین این دو طایفه جنگهای متمادی و زدوخوردهای لاینقطع وجود داشت. بنا بر کثرت طوایف و مردمانی که به نژاد زرد تعلق داشتند، یوئهچیها مجبور گردیده مملکت را ترک نمودند و در بین جیحون و سیحون اقامت گزیدند. چون پیش از ورود اینها در این قسمت «سیت»ها زندگانی میکردند، آنها را به طرف جنوب راندند.»
4- احمد علی کهزاد: آقای کهزاد مدیر شعبه تاریخ انجمن ادبی در سال 1317، با استفاده از منابع مختلف چینی و یونانی مقالهی بلندی تحت عنوان «امپراتوری کوشان» نوشته که در بخشی از آن چنین آمده است: «کوشانیها بر خلاف آن چه که تا یک وقت تصور میشد و آنها را مغولی میخواندند، مانند اسکاییها آریایی میباشند؛ و شرقیترین شاخه آریایی تصور میشوند که از سرزمین بومی آریایی شمال حوزهی اکسوس مستقیماً به طرف شرق به وادی سیردریا و مناطق ماورای شرقی آن در آسیای مرکزی منتشر شده، مانند پیشقراولان نژاد آریا، قرون متمادی با عالم زرد و زرد پوستان مغولی در تصادم ماندند؛ و انقلابات روزگار ایشان را دوباره به مهد «آریایی» یعنی کوهپایههای «آریانا» رسانید.
به علاوهی اختصاصات نژادی و خطوط چهره و شکل سر و غیره که آریایی بودن کوشانیها را ثابت میکند، زبان ایشان هم این نظریه را تقویت مینماید. قراری که از روی مسکوکات و دیگر لوایح مکشوفه معلوم میشود، کوشانیها سرِ بلند نوک تیز، دماغ بزرگ و طویل ، الاشههای عریض داشته است.
پروفسور «کنو» جنبهی احتمالی ترکی بودن آنها را نیز مطالعه کرده، لیکن آخر به آریایی بودن آنها اعتراف میکند؛ و از نقطه نظر قیافهی بدنی تیپ مخصوص «هومو الپی نوس» را در آنها سراغ داده مینویسد: «بینی دراز و سایر خصایصی که در تصاویر مذکور اشاره شده اصلاً از ممیزات نژاد «هوموالپی نوس» است.
در لوحه سنگی بزرگی که به طول 90 سانتی متر و عرض تقریباً 40 سانتی متر از معبد شترک بگرام کشف شده و در موزه کابل موجود است به دور مجسمه بودای مرکزی 34 نفر اشخاص دیگر روحانی و غیر روحانی و من جمله دو نفر اعانه دهندهی کوشانی با عیالهایشان هم دیده میشود. ریش انبوه، دماغ بلند و قلمی، چشمان بزرگ، اندام متناسب، چیزهایی که اختصاصات بدنی یک فرد آریایی را تشکیل میدهد به وجه احسن در این نجبای اعانه دهندهی کوشانی جمع است.»
5- کتیبهها و مسکوکات: کتیبهها و مسکوکات دوره کوشانی که تاکنون کشف شده اند، علاوه بر انعکاس چهره و قیافهی آریایی آنها بیانگر زبان ایرانی (آریایی)شان نیز میباشد. احمدعلی کهزاد از قول محققان غربی مینویسد:«راجع به زبان کوشانیها اگرچه تا حال [1938 م] تحقیقات رضایت بخشی نشده، معذالک آنچه در این مورد مینگارند خالی از مفاد نیست. این زبان را مدققین اروپایی به نامهای مختلف یاد کردهاند. پروفسور لوی من (Leuman) که نخستین بار خصوصیات لسان مذکور را شرح داده آن را «آریایی شمالی» خوانده است. فضلای فرانسوی که اول آنها موسیو پلیو(Pelliot) بوده آن را «ایرانی شرقی» نامیده اند؛ و پروفسور لیودر «زبان اسکایی» گفته است. به هر حال، زبان کوشانیها را به نامهای فوق به هر کدام که یاد کنیم مناسبت دارد. این زبان در مسکوکات و کتیبههای شاهان ایشان به کار رفته و از جمله «شاؤ نافو شاؤ کنشکی کوشانو» یعنی «کانیشکا شهنشاه کوشان» به خوبی معلوم میشود که زبان مذکور شاخهای از السنهی ایرانی است.»
کشف سنگ نبشته یا کتیبهی سنگی رباطک در سال 1372خورشیدی به بحث پیرامون زبان کوشانیها که برخی آن را «بلخی» و برخی «تخاری»میگفتند و استاد «والترهینگ» آن را زبان «باختری» نامیده بود، پایان داد. در این کتیبه به صراحت زبان کوشانیها «زبان آریایی» نامیده شده که واژهی اصلی در کتیبه به گونهی «آریئو» (Aryao) آمده است. این کتیبه نشان میدهد که زبان و تبار کوشانیها آریایی بوده است.
گفتنی است سنگ نبشته رباطک در شرق ولایت سمنگان و شمال باختری ولایت بغلان در چهل کیلومتری محوطهی باستانی سرخ کوتل در سال 1372کشف و توسط نیکلاس سیمز ویلیامز (Nicholas Sims-Williams) ایران شناس و متخصص زبانهای سغدی و باختر در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن خوانده شد. این کتیبه را جو کریب (Joe Cribb) تفسیر کرد، و استاد غلام جیلانی داوری، باستان شناس برجستهی افغانستان در سال 1379 به فارسی ترجمه کرد.
آقای دکتر رضا مرادی غیاث آبادی، گزارش جامعی در رابطه با سنگ نبشته رباطک نوشته اند که چکیده آن به این شرح است: «کشف سنگ نبشته رباطک به چندین پرسش دیرینه در زمینه مطالعات کوشانی، پاسخ داد. به موجب این کتیبه دانسته میشود که کوشانیان زبان خود را به نام «زبان آریایی» میشناختهاند و آن نیای زبان فارسی یا دری است که گویا «دری» گونهی تغییر یافتهی تلفظ واژه «آریئو» باشد. زبان آریایی و گونه تحول یافته آن به نام دری/فارسی، زبان همگانی مردمان سرزمینهای ایرانی بوده و منظور از «فارس» تنها ناحیه فارس در جنوب ایران نیست، بلکه دلالت بر تمامی سرزمینهای ایرانی دارد. این زبان در شکل نخستین و پسین خود در گسترهای پهناور از غرب ایران آن روز در آناتولی و کرانههای فرات، تا هند و پنجاب و آسیای میانه رواج داشته و مفهوم بوده است.
«تصویر سمت چپ: سکه کوشانی با تصویر کنیشکا»
فرماننامه کنیشکه در رباطک، این بحث دیرینه در بارهی خاستگاه قومیتی و فرهنگی و باورداشتهای کوشانیان و «یوئه چی»ها را پایان داد. امروزه میدانیم که کوشانیان هیچ گونه پیوستگی و وابستگی با قبیلههای بادیه نشین آلتایی آسیای میانه شرقی نداشته و دارندهی تبار، فرهنگ، دین و زبان آریایی بودهاند.»
متن ترجمه سنگ نبشته رباطک بدین شرح است:
«کـنـیـشـکـه کـوشـانـی، رهاییبخش بزرگ، نیکوکار، فرمانروای دادگر، شایسته نیایش یزدان، که فرا دست آورد پادشاهی را بخواست نَـنَـه و بخواست همه دیگر ایزدان. که بیاغازید نخستین سال را به خشنودی خدایان. او صادر میکند یک فرمان به یونانی و سپس بیان میدارد به زبان آریـایـی. . . . «سَـکِــتَـه»، «کَــئـوسـانـبـی»، «پـاتـالیپـوتـرا»، «چـامـپا» . . . پادشاه کنیشکه به «شـافـر نـوکـونْــزوک/ ناقَــنـزاق» فرمان میدهد نیایشگاه بزرگی بنام ایزدان در سرزمین . . . برای ایزدان بسازد و در آن تندیسهای ایزدبانو «مَـه» در برترین جا، خدای «آرمــوز» آفریننده خوشیها، «آردوخــش»، «سـروشَــرد»، «نَـرسَــه»، «مـهــر»، «مَـهَـشـان» و «ویـنـک» تراشیده و گذاشته شوند. همچنین فرمان میدهد که تندیس این شاهان را بسازند و در نیایشگاه بگذارند: «شـاه کـوجـولَـه کَــدفـیـز»، پدر پدر بزرگ، «شـاه ویـمَـه تَـکــتـو» پدر بزرگ، «شـاه ویـمَـه کَـدفـیـز»، پدر و خود «کـنـیـشـکـه» . . . باشد تا آن ایزدان، یاریرسان شـاه شـاهـان کـنـیـشـکـه باشند.»
ب) نظریهی مغول تباری کوشانیها
تاکنون دلایل مورد توافق عام از سوی باستان شناسان، انسان شناسان و مورخان اروپایی، شرقی و به خصوص افغانی مبنی بر مغول یا ترک تباری کوشانیان ارائه نشده است. برخی نویسندگان افغانی در سالهای اخیر مانند میرمحمدصدیق فرهنگ، حاج کاظم یزدانی و دکتر عنایت الله شهرانی، کوشانیها را از نژاد زرد و مغول تبار معرفی کردهاند. آقای یزدانی کوشانیها را شاخهای از قوم «سیتی» یا «یوئه چی» دانسته و مینویسد: «قبایل «سیتی» و یا «یوئه چی» به احتمال قوی زرد پوست بوده اند و یا مخلوطی از زرد و سفید بوده اند.»
آقای فرهنگ ضمن یادآوری از تهاجم قبایل بادیه نشین از سمت شمال به سرزمین افغانستان امروزی مینویسد: «اکثر این مردم از نژاد زرد و از اقوام ترک و یا اقوام شبیبه به آن بودند. از این جمله بودند سکاییها، پارتها، یوچه [یوئه چی]ها و هونهای سفید [هیاطله یا یفتلیها] در دوره پیش از اسلام، و غزها، مغولها، تاتارها و ازبکها در دوره اسلامی».