ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

مزدک

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

مزدک پسر بامدادان ، از جمله اندیشمندان ایران در روزگار فرمانروایی ساسانیان ، برپادارنده نهضتی بود که در حدفاصل سال­های 488-496 میلادی شکل گرفت و به تعبیری می­توان آن را مهم­ترین و بزرگترین جنبش اجتماعی ایران در روزگار پیش از اسلام برشمرد. شوربختانه ، از چند و چون این جنبش و چگونگی تفکر مزدک چندان اطلاع دقیقی در دست نیست ، زیرا ، امروزه  ، از سویی نشانی از کتاب مزدک و یا آثار پیروان او ، نمی­توان جست و از دیگر سوی ، تمام منابعی که درباره مزدک مطالبی تقریر داشته­اند ، چه رسائل نگارش­یافته به زبان پهلوی و چه کتاب­های نگاشته­شده در روزگاران اسلامی ، همگی دیدگاهی مخالف و حتی دشمن­خویانه نسبت به مزدک داشته­اند.

آنچه هویدا می­نماید ، به سبب دراختیار نداشتن منابع مزدکی و یا دست­کم آثاری که رعایت بی­طرفی در آن شده باشد ، کاوشگر تاریخ ناگزیر است لرزان و سست گام بردارد و با احتیاط و وسواس بسیار در مکتوبات تاریخی بنگرد.

به هرترتیب ، آنچه از اندک آثار تاریخی به جای مانده از روزگار ساسانی و از کتاب­های تاریخی پرشمار سده­های نخستین اسلامی برمی­آید ، مزدک به هنگام سلطنت کواد (قباد) ساسانی ، به­منظور بهبود وضعیت اقتصادی زمان خود و فراهم آوردن هنجاری عادلانه در تقسیم ثروت ، آیینی نوین مبتنی بر اصل اشتراک بنیاد نهاد. آیین او که گویا مورد استقبال بخش وسیعی از طبقات پایین جامعه نیز قرار گرفت نظام اجتماعی مساوات­جویانه­ای را تبلیغ می­کرد که در آن اشتراک در ثروت و مالکیت تبلیغ می­شد. شهرستانی ، مورخ و جغرافیادان مشهور سده­های نخستین اسلامی در کتاب ملل و نحل خویش آورده است که به­عقیده مزدک ، علت اصلی کینه و ناسازگاری ، نابرابری مردمان بود ، پس به ناگزیر باید عدم مساوات را از میان برداشت تا کینه و نفاق از جهان رخت بربندد.

در نظر مزدک ، خداوند امکانات روی زمین را برای همگان آفریده است و همه انسان­ها حق برخورداری یکسان و همانند از آن را باید داشته باشند. از این جهت کسی از آدمیان را حق بیشتری نسبت به دیگران بر کسب مال و  خواسته نیست و بدین برهان باید از توانگران و دارایان گرفت و به ناتوانان و ندارها بازپس داد.

گفتنی است ، بسیاری از منابع تاریخی در ادعایی شگرف باور مزدک و پیروانش به اشتراک زنان را یادآور شده­اند! ناگفته پیدا است چندان نمی­توان بدین روایت تاریخی با دیده اعتماد نگریست ، زیرا از سوی مخالفان فکری مزدک گزارش شده است. اما اگر به راستی باور مزدکیان چنین بوده باشد دست­کم در این­باره عقیده آنان به شدت قابل نکوهش و شایسته نقد سخت­گیرانه است و همچنین علل  ملقب ساختن پیروان آیین او در تواریخ اسلامی به القابی چون اباحیه و زنادقه ، به رغم شناور بودن مفهوم اباحی و زندیق ، تا اندازه­ای قابل درک خواهد بود.

شماری از پژوهشگران روزگار معاصر و به­ویژه تاریخ­نگاران روسی ، تبلیغ اندیشه اشتراک اموال و املاک از سوی مزدک ، را سبب آن پنداشته تا آن را با مارکسیسم قابل مقایسه بدانند و حتی برخی از آنان نهضت مزدک را نهضتی کمونیستی بخوانند! به باور نگارنده اطلاق عناوینی چنین به جنبش مزدکی را باید امری متوهمانه ، سهل­انگارانه و حتی خام­اندیشانه دانست ، زیرا همانگونه که پرویز رجبی نیز در کتاب خویش ، هزاره­های گمشده ، بیان داشته است دکترین مزدک برخلاف کمونیسم مبتنی و متکی بر دین بود و مذهب ستون فقرات مزدکیسم را تشکیل می­داد. شایسته یادکرد است بر اساس کتب زرتشتیانی که دشمنان مزدک به شمار می­آیند و از جمله کتاب ، دینکرد ، مزدک خود را پیشوای معنوی و روحانی آیین زرتشت می­نامید ، این در حالی است که مارکسیسم و کمونیسم از اساس با دین و مذهب ضدیت دارند.

جان­مایه و بنیان اصلی آیین و مکتبی که مزدک بنیاد نهاد متکی بر دین زرتشت و مبتنی بر مبارزه با پنج خصلت نادرست و زشت یعنی رشک ، کین ، خشم ، نیازمندی و آزمندی بود. درحقیقت او بدین شیوه از آیین زرتشت فاصله نگرفت بلکه از آن بازتفسیری نوین ارائه کرد و البته در این راه از یاری جستن اصلاحانه از کیش مانی نیز  خود را بی­بهره نساخت. می­توان گفت ، مزدک به مانند مانی ، مبانی کلامی آیین خویش را مبتنی بر تشریح روابط دو اصل نخستین یعنی نور و ظلمت قرار داد.

مزدک بر آن ایده بود که سرانجام  نور (خیر)  بر ظلمت (شر) چیره خواهد شد ، اما این غلبه تام و تمام نیست و وظیفه انسان و مقصد نهایی تکامل این عالم نجات ذرات نور است که در ذرات ظلمت آمیخته شده است. وی راه رستگاری را آن می­دانست که انسان طریق زهد و ترک بپوید. در آیین مزدک انسان می­بایست علاقه خود را نسبت به مادیات کم کند و از آنچه پای­بست این علاقه را استوارتر می­سازد اجتناب ورزد. مزدک تاکید می­ورزید که انسان مکلف به عمل خیر است ، قتل و ضرر رساندن به همنوع ممنوع است ، هیچ چیز را نباید از مهمان دریغ داشت و البته نسبت به دشمنان نیز می­بایست به مهربانی و عطوفت رفتار کرد.

آنچه از منابع تاریخی می­توان دریافت آن است که مزدک در موفقیتی آشکار یارای آن را یافت تا در دوره اول فرمانروایی کواد (496-488 میلادی) ، پادشاه ساسانی ، او را با خویش همراه و همیار سازد. برابر با تاریخ ، کواد درهای انبارهای غله سلطنتی را به روی مردم گشود و زمین­های کشاورزی را میان دهقانان تقسیم کرد.

  مورخان را در آن که کواد به چه سبب پیرو آیین مزدک شد اختلاف نظر و دیدگاه است. برخی گفته­اند کواد از روی اعتقاد تام پیروی مزدک کرد و شماری آورده­اند از ترس قدرت مزدکیان و از جهت تزویر و ریا کیش مزدکی اختیار کرد. افرادی نیز گفته­اند که این پادشاه ساسانی چون دارای خصلت ماکیاولیستی بود از مزدکیان پشتیبانی نمود تا نفوذ اشراف و موبدان زرتشتی را فروکاهد. بی­گمان در درستی یا نادرستی هریک از آرای فوق دلایل و براهین افزونی می­توان ابراز داشت ، اما نگارنده را در این مختصر به رغم اعتقادش به درستی ترکیبی از روایت­های اول و سوم نه سودای چنین کاری به سر است و نه وقت چنین امری. آنچه روشن است می­توان تعبیر تورج دریایی ، نویسنده کتاب شاهنشاهی ساسانی ، را درست برشمرد که اذعان می­دارد اندیشه مزدک و جنبش مزدکیان توانست تا حد زیادی قدرت اشراف ، بزرگان ، زمین­داران بزرگ و موبدان را کاهش داد و بر قدرت پادشاه بیفزاید.

با درگذشت کواد (531 م) و جانشین گشتن خسرو انوشیروان به جای او ، مزدکیان به جهت حمایت از برادر مدعی پادشاهی ، کاووس ، مورد قهر و غضب خسرو واقع شدند و در نتیجه مزدک و بسیاری از یارانش کشته شدند و به تعبیر فردوسی فزونی از مزدکیان را به صورت وارونه بر زمین فرو نشاندند.

 بکشتندشان هم به سان درخت                         زبر پای و زیرش سر آگنده سخت

پس از این کشتار و قلع و قمع ، مزدکیان دگر هرگز توانمندی روزگار کواد را بازنیافتند اما فرقه­هایی چند از میان آنان چون کوذکیه ، ماهانیه و خرمدینیه برآمدند که تا چندین قرن بعد از ورود اسلام نیز به حیات خویش ادامه دادند اما تقدیر چنان شد که تمام این فرقه­ها یا در مصاف اندیشه با نیروی فکری توانمند اسلام مغلوب و مضمحل شدند و یا آن که  در وادی عمل از سیاست­ورزان مسلمان شکست را پذیرا شدند و درنتیجه دگر نشانی از آن­ها نماند جز در لا به لای صفحات تاریخ.

 

 

  

نویسنده : امیر نعمتی لیمائی ( سورنا گیلانی ) ; ساعت ۱٢:٢۸ ‎ق.ظ روز ۱۳٩٠/٤/٢۸

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ