ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

جایگاه‌ ویژه‌ اهورامزدا در تفکر زرتشت‌

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۱دیدگاه

جایگاه‌ ویژه‌ اهورامزدا در تفکر زرتشت‌

 

 

معانی‌ اهورا 
5-1- اشو زرتشت‌ خداوند را به‌ نامهای‌ اَهورا ، مَزدا ، اَشا یا ترکیبی‌ از آنها و بیشتر به‌ نام‌ اَهورامَزدا و یا مَزدااَهورا و گاهی‌ هم‌ مَزدا اَشا خوانده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌: واژه‌ «اَهورامَزدا» در یسناهای‌ 2-28 و 1-53؛ واژه‌ «مَزدااَهورا» در یسنا 10-50؛ واژه‌ «مَزدااَشا» در یسناهای‌ 7 و 6-49 و 7 و 3-50؛ واژه‌ «اَهورا» در یسنا 5-28 و 3-44؛ واژه‌ «مَزدا» دریسناهای‌ 1-28 و 2-44 آمده‌ است‌). اَهورامَزدا به‌ چَمْ (معنی‌) هستی‌ بخش‌ ، سروردانا و داور هستی‌ است‌. آنچه‌ که‌ فردوسی‌ « خداوند جان‌ و خرد » خوانده‌ است‌. 
اَهورا از اندیشه‌ اَه‌ به‌ معنای‌ هستی‌؛ مَزدا از ریشه‌ مَنَ به‌ معنای‌ منش‌ و خرد و اَشا به‌ معنای‌ راستی‌ و داد است‌. «اَشا» همچنین‌، هنجار (قانون‌) طبیعی‌ و خدایی‌ است‌ که‌ آفرینش‌، را سامان‌ می‌دهد و اندیشه‌، گفتار و کردار آدمیان‌ را ارزیابی‌ می‌کند. این‌ سه‌ نام‌، ویژگی‌ بنیادی‌ خداوند را که‌ هستی‌ (مطلق‌ وجود)، دانایی‌ (عقل‌) و داد (عدل‌) باشد، باز گو می‌کند. با توجه‌ به‌ اینکه‌ خداوند کلی‌ و مطلق‌ و آدمی‌ جزئی‌ و آدمی‌ جزئی‌ و نسبی‌ است‌؛ شناخت‌ خداوند با تواناییهای‌ محدود آدمی‌ و تعریف‌ او با واژه‌های‌ قراردادی‌ شدنی‌ نیست‌. با همه‌ی‌ اینها، آدمی‌ کوشاست‌ تا با خرد « مَنَ » وجدان‌ « دَاِنا » و بینش‌ ( بَاُدا » حقیقت‌ هستی‌ (وجود) را دریابد و دهنده‌هستی‌ (خالق‌) را بشناسد. خدایِ زرتشت‌، اَهورامَزدا، هستی‌ دهنده‌ و خرد است‌. 
5-2- نخستین‌ بخشِ نام‌ خداوند « اَهورا » به‌ چشم‌ هستی‌بخش‌ است‌. «هستی‌» را می‌توان‌ دریافت‌ ولی‌ نمی‌توان‌ بیان‌ کرد. در بودن‌ (تحقق‌) هستی‌ دو دلی‌ (تردید) روانیست‌. اوستا از هستی‌ و ناهستی‌، زندگی‌ و نازندگی‌، سْپَنْتامَیْنیو و اَنگْرَمَیْنیو سخن‌ می‌گوید. زندگی‌ و سْپَنْتامَیْنیو، هستی‌؛ نازندگی‌ و اَنگْرَمَیْنیو، ناهستی‌اند. هستی‌ و ناهستی‌ هر دو واقعیت‌اند. یعنی‌ در خارج‌ تحقق‌ دارند ولی‌ تنها هستی‌، هستی‌ دارد. ناهستی‌ واقعیت‌ دارد ولی‌ هستی‌ ندارد. در دانش‌ دین‌ زرتشتی‌، تنها داده‌های‌ اَهورامَزدا هستی‌ دارند. جهان‌، زندگی‌، راستی‌، نیکی‌، پیشرفت‌، آدمی‌، حیوان‌، گیاه‌ و جماد، همه‌ هستی‌ دارند. هستی‌ (وجود) در این‌ مفهوم‌ همان‌ است‌ که‌ در فلسفه‌ ایرانی‌ به‌ وجود اعتباری‌ انتزاعی‌ به‌ معنای‌ عام‌ بدیهی‌ بیان‌ می‌شود. زیرا داده‌ اَهورامَزدا هستند. مرگ‌ واقعیت‌ است‌ ولی‌، هستی‌ ندارد. زیرا داده‌ اَهورامَزدا نیست‌ بلکه‌ پدیده‌ای‌ است‌ غیراَهوریی‌. 

گوهر هستی‌ یکی‌، جهانی‌، کلّی‌ و همه‌ جاگسترده‌ است‌. به‌ گفته‌ اشورزرتشت‌: «اَهورامَزدا، آن‌ هستی‌ جهانی‌ و کلی‌ است‌ که‌ همه‌ هستیها داده‌ی‌ او و پایدار از اوست‌». از این‌ رو اشوزرتشت‌ آن‌ سرچشمه‌ی‌ نادیده‌ را اَهورا یعنی‌ هستی‌، سرچشمه‌ی‌ هستی‌ و دهنده‌ هستی‌ می‌خواند. 
در گاتها (کتاب‌ مقدس‌ زرتشت‌)، هستی‌ بخشی‌ یا آفرینندگیِ اَهورامَزدا، با دو واژه‌ی‌ « داتار » و « تَشا » بیان‌ شده‌ است‌. داتار یا دادار از ریشه‌ «دا» به‌ معنای‌ دادن‌ دهنده‌هستی‌ (وجود) و شکل‌دهنده‌ آن‌ (خالق‌) است‌. همان‌گونه‌ که‌ خورشید نور، گرمی‌ و زندگی‌ می‌بخشد، «دادار» خوبی‌ و نعمتها را ارزانی‌ می‌دارد. و همان‌گونه‌ که‌ معمار و مهندس‌، سازندگی‌ می‌کنند و به‌ اشیاء شکل‌ می‌دهند، «تشا» به‌ موجودات‌ چهره‌ می‌دهد. 

5-3- برخلاف‌ نظریه‌ مذاهب‌ ابراهیمی‌ که‌ خداوند همه‌ چیز را از هیچ‌ به‌ وجود آورده‌ است‌، در دین‌ زرتشت‌ اَهورامَزدا از آنچه‌ دارد موجودات‌ را هستی‌ می‌دهد. از همین‌رو، آفرینش‌ بنا به‌ فلسفه‌ زرتشتی‌، قدیم‌ است‌. همیشه‌ با اَهورامَزدا و در اَهورامَزدا بوده‌ است‌. 

در فلسفه‌ زرتشتی‌، «اهو» یا گوهرهستی‌ موجودات‌ زنده‌ در «فروهر» اَهورامَزدا است‌. «فروهر» نمادگر گوهرهستی‌ است‌ که‌ در همه‌ی‌ زندگان‌، اَمْشا سْپَندان‌ (فرشتگان‌برتر) و آدمیان‌ هست‌، نادیدنی‌ است‌ و پیکره‌ای‌ که‌ از او ساخته‌اند، پنداری‌ (خیالی‌) است‌. اَهورامَزدا جهان‌ و همه‌ نعمتها را از «هستی‌» خود داده‌ است‌. از این‌رو جهان‌هستی‌ از خداوند جدا نیست‌. ولی‌ اَهورامَزدا «کلّی‌» و «مطلق‌» است‌ و گیتی‌ جزئی‌ و نسبی‌ است‌. 
5-4- اَهورامَزدا «کلّی‌» است‌ یعنی‌ اجزایی‌ ندارد. بنابراین‌، در عین‌ اینکه‌ جهان‌ از خدا جدا نیست‌، جزئی‌ از خدا نیست‌. اَهورامَزدا «کلّی‌» است‌ و حتی‌ به‌ فروزه‌های‌ خود (اَمشاسْپندان‌ و سْپَنْتامَیْنیو) مقیّد نیست‌. هر چند فروزه‌هایش‌ از او جدا نیستند و گاتها، اَهورامَزدا را با فرزوه‌هایش‌ می‌شناساند و بر آنها حَمْلْ و تعبیر می‌کند. این‌ فروزوه‌ها قائم‌ به‌ اَهورامَزدا هستند و مانند خود اَهورامَزدا بیکران‌ (نامحدود و نامحصور)اند. این‌ ویژگی‌ اَهورامَزدا همانست‌ که‌ با «مطلق‌» بودن‌ بیان‌ می‌شود. اَهورامَزدا بی‌آغاز. بی‌انجام‌ است‌. آفرینندگی‌ اَهورامَزدا را از راه‌ فروزه‌ی‌ دهندگی‌ و سازندگی‌ سْپَنْتامَیْنیو می‌شناسیم‌. همان‌گونه‌ که‌ در جایی‌ دیگر خواهیم‌ گفت‌ سْپَنْتامَیْنیو یا گوهرهستی‌ (ذات‌ وجود) یکتاست‌ و با اَهورامَزدا یکی‌ است‌. آفریدن‌ و افزودن‌، اقتصادی‌ ذات‌ اَهورامَزدا است‌ و آقرینندگی‌ همیشه‌ با او بوده‌ است‌. شناخت‌ «گوهر» هستی‌، تنها در خرد و وجدان‌ میسر است‌. گاتها، اَهورامَزدا را گوهرهستی‌ و روان‌ افزاینده‌ (مقدس‌) می‌خواند. هستی‌ همه‌ موجودات‌ از سرچشمه‌ زاینده‌ی‌ گوهر هستی‌ مایه‌ می‌گیرند. 

معنای‌ مزدا 
5-5- دومین‌ بخش‌ نام‌ خداوند « مَزدا » به‌ معنای‌ گوهر و دهنده‌ خرد است‌. در گاتها خرد فزاینده‌ (مقدس‌) به‌ عنوان‌ نخستین‌ فروزه‌ اَهورامَزدا آمده‌ است‌. اَهورامَزدا در خرد خود، جهان‌ را آفریده‌ و آفرینش‌ را هنجار داده‌ است‌. اشوزرتشت‌ از راه‌ خرد، اَهورامَزدا را شناخت‌؛ و اَهورامَزدا خود را در خرد زرتشت‌ ظاهر کرد و اشو زرتشت‌ از راه‌ خرد، مردم‌ را به‌ همکاری‌ و همگامی‌ با اَهورامَزدا فرار می‌خواند. 
خرد مقدس‌ (منش‌ نیک‌) رشته‌ای‌ است‌ که‌ سراسر گاتها را به‌ هم‌ پیوند می‌دهد. گاتها خداوند را همه‌ دانا و سازنده‌ می‌خواند. (برای‌ نمونه‌ به‌ یسنا 11/9/8/7-31 و یسنا 7/6/5/4/3-44 نگاه‌ کنید. همین‌ اندیشه‌ای‌ که‌ افلاطون‌ و مولوی‌ را سخت‌ تحت‌ تأثیر قرارداد تا خداوند و حقیقت‌ غائی‌ را اندیشه‌ بدانند. 
ای‌ برادر تو همین‌ اندیشه‌ای‌ ما بقی‌ تو استخوان‌ و ریشه‌ای‌ 
گر بود اندیشه‌ات‌ گل‌، گلشنی‌ ور بود خاری‌، تو همچون‌ گلخنی‌) 
در همه‌ جای‌ گاتها به‌ مردمان‌ سفارش‌ شده‌ که‌ در هر کار نخست‌ با خرد خود رایزنی‌ کنند.
 
نام‌ دیگر خداوند 
5-6- سومین‌ نام‌ خداوند «اَشا» به‌ معنای‌ راستی‌، داد و هنجار (قانون‌) اَهورایی‌ است‌ که‌ جهان‌ و آفرینش‌ را سامان‌ می‌دهد. «اَشا» خواست‌ اَهورایی‌ (مَشیت‌ الهی‌) است‌. 
در دین‌ زرتشت‌، قانون‌ خدایی‌ با قانون‌ طبیعی‌ یکی‌ و آن‌ «اَشا» است‌: کُنِشْ قانونی‌ که‌ باراستی‌ و داد یگانه‌ است‌. اَشا، میزان‌ (شاخص‌) است‌. این‌ آدمی‌ است‌ که‌ باید کُنِشْ خود را با «اَشا» هم‌ آهنگ‌ کرده‌، باراستی‌ و داد رفتار کند تا خوشبخت‌ شود. «اَشا» داده‌ی‌ اَهورامَزدا است‌. اَشا در کارهای‌ آدمی‌ دخالتی‌ ندارد. آدمی‌ از آازدی‌ گزینش‌ (اختیار) برخوردار است‌. ولی‌ نتایج‌ کار آدمی‌ با میزانِ اَشا سنجیده‌ می‌شود. اَشا میزان‌ سنجش‌ چندی‌ و چونی‌ است‌ و این‌ زندگی‌ و آینده‌ انسان‌، مقدرّ نیست‌، ولی‌ قانونی‌ که‌ نتیجه‌ و پاداشی‌ کارهای‌ آدمی‌ را معین‌ می‌کند، مقدّر است‌، هر کس‌ با آگاهی‌ از نتایجی‌ که‌ بر هر علمی‌ باز است‌ می‌تواند راه‌ خود را انتخاب‌ کند. سنجش‌، کارکَردِ رابطه‌ علت‌ و معلول‌ است‌. 

ویژگیهای‌ اهورا مزدا 
5-7- اَهورامَزدا «خوبی‌ وداد» مطلق‌ و بدون‌ قید و شرط‌ است‌ بدی‌ در آستان‌ او راه‌ ندارد. خداوندِ زرشت‌، کینه‌توز و انتقامجو نیست‌. او از بدی‌ و ویرانگری‌ دور است‌. او خشم‌ نمی‌شناسد و از همین‌رو مورد پرستش‌ است‌. آنان‌ که‌ بدی‌ می‌کنند، محصولِ کاشته‌ خود را که‌ طبق‌ قانون‌ اَشا همان‌ بدی‌ است‌، درو می‌کنند. انتقادمجویی‌ و یا مجازات‌ کار خدانیست‌. اَهورامَزدا برای‌ همه‌ خوشبختی‌ می‌خواهد. از این‌رو «راه‌ درست‌ زیستن‌» را از پیش‌ نشان‌ داده‌ است‌. آنان‌ که‌ کجروی‌ می‌کنند و با اَشا بیگانه‌ می‌شوند، سرانجام‌ رنج‌ می‌بینند و این‌ میوه‌ی‌ کارکردِ خودشان‌ است‌ و نه‌ مجازات‌ خداوند. 

5-8- اشوزرتشت‌ پس‌ از اینکه‌ خداوند را هستی‌بخش‌ (اهورا)، همه‌ دانا (مزدا) و دادگر (اَشا)، فراگیرنده‌ و دهنده‌ی‌ همه‌ی‌ خوبیها (سپنتامینیو) معرفی‌ می‌کند، شش‌ فروزه‌ بنیادی‌ دیگر برای‌ خداوند برمی‌شمارد و همچنین‌ می‌گوید که‌ پرتوی‌ از این‌ فروزه‌ها در آدمی‌ نیز وجود دارد. 

5-9- اشوزرتشت‌ خداوند را جهان‌ برونی‌ ( TRANSCENDENCE )، جهان‌ درونی‌ ( IMMANCENCE ) و اهورایی‌ توصیف‌ می‌کند. از جنبه‌ جهان‌ برونی‌ اهورامزدا همه‌ جا هست‌: در جهان‌ و ماوراء آن‌. جهان‌، وابسته‌ به‌ اهورامزداست‌ ولی‌ او به‌ جهان‌ متّکی‌ نیست‌. او خارج‌ از زمان‌ و مکان‌ است‌ ولی‌ زمان‌ و مکان‌ در او و با اوست‌. 

از جنبه‌ جهان‌ درونی‌ خداوند در همه‌ چیز جلوه‌گر است‌: در سنگ‌ ریزه‌ی‌ بیابان‌، در دانه‌ی‌ گیاه‌، در زندگی‌ حیوان‌ و در اندیشه‌ و روان‌ انسان‌. او در همه‌ی‌ هستیهاهست‌. هستی‌ تنها بر اهورامزدا استوار است‌. 
خداوند اهوراست‌، اندام‌ و پیکره‌ ندارد ولی‌ از راه‌ فروزه‌های‌ خود - که‌ منحصراً نیک‌ و اخلاقی‌ هستند- با افرادی‌ که‌ بخواهند ارتباط‌ شخصی‌ برقرار می‌کند. گفتیم‌ که‌ پرتوی‌ از فروزه‌های‌ اهورایی‌ در آدمیان‌ هست‌، از این‌رو می‌گوییم‌ که‌ اهورامزدا آدمی‌ را در شَبَه‌ اخلاقی‌ خودش‌ هست‌ کرد. این‌ «شَبَه‌» نشان‌ دهنده‌ «اشتراک‌ فروزه‌ها»ست‌ و این‌ اشتراک‌ فروزه‌ها ایجاد «رابطه‌»ای‌ می‌کند که‌ بین‌ نیکوکاران‌ و اهورامزدا برقرار می‌شود. اهورامزدا پیکره‌ ندارد. به‌ گفته‌ جرج‌ کارتر، دین‌ زرتشت‌ کم‌تر از هر دین‌ دیگری‌ فروزه‌های‌ مادی‌ بشری‌ (اندام‌ و خصوصیت‌ مربوط‌ به‌ آنها) را به‌ خداوند نسبت‌ داده‌ است‌. پیکره‌ خیالی‌ فروهر را برخی‌ از روی‌ ناآگاهی‌ پیکره‌ اهورامزدا، خوانده‌اند که‌ درست‌ نیست‌. 

5-10- در (برخی‌ از) ادیان‌ ابراهیمی‌، هم‌ خداوند در برابر پیامبر ظاهر می‌شود (معراج‌ در اسلام‌ و حضور پیامبر در پیشگاه‌ خداوند در کوه‌ طور.) و هم‌ پیامبر به‌ حضور خداوند می‌رود البته‌ بدون‌ اینکه‌ خداوند را ببیند. در دین‌ زرتشت‌ پیامبر هیچ‌ گاه‌، با اهورامزدا روبه‌رو نمی‌شود بلکه‌ اشوزرتشت‌ تنها در اندیشه‌ و وجدان‌ خود اهورامزدا را می‌بیند و پیام‌ او را دریافت‌ می‌کند. این‌ همان‌ ارتباطی‌ است‌ که‌ بین‌ اهورامزدا و آدمیان‌ از راه‌ خرد، وجدان‌، مهر و دیگر فروزه‌های‌ اهورایی‌ برقرار می‌شود. اشوزرتشت‌ از راه‌ اندیشه‌، وجدان‌ و بینش‌ خدا را شناخت‌ و پیام‌ او را دریافت‌ داشت‌. بنابراین‌ آنچه‌ زرتشت‌ از خدا می‌شناسد، فروزه‌ها و تواناییهای‌ اوست‌. همچنین‌ زرتشت‌ به‌ یاری‌ خرد و اَشا در می‌یابد که‌ پرتوی‌ از این‌ فروزه‌ها در آدمی‌ وجود دارد. او متوجه‌ هست‌ که‌ آدمی‌ با تواناییهای‌ جزئی‌ و نسبی‌ و با به‌ کاربردن‌ واژه‌های‌ قراردادی‌ نخواهد توانست‌ خداوند کلی‌ و مطلق‌ را بیان‌ کند. از این‌رو از اهورامزدا درخواست‌ دارد که‌ به‌ همه‌ آدمیان‌ آن‌ خرد (وهومن‌) ، وجدان‌ (داَنِا) و بینش‌ (بَاُدا) را ارزانی‌ دارد تا بتوانند برای‌ خود به‌ هستی‌ (وجود) و دهنده‌ی‌ هستی‌ (خالق‌) پی‌برند. 

5-11- اشوزرتشت‌، دین‌ تازه‌ای‌ را آموزش‌ داد که‌ در آن‌ خداوند، هستی‌ بی‌کران‌، کمال‌ اخلاق‌، خوبی‌ افزاینده‌، راستی‌ و داد مطلق‌ و پیشرفت‌ دهنده‌ است‌؛ که‌ در آن‌ آدمی‌ با داشتن‌ پرتوی‌ از همه‌ فروزه‌های‌ اهورایی‌ همکار اهورامزداست‌؛ که‌ در آن‌ سپنتامینیو بازتاب‌ افزایندگی‌ و سازندگی‌ اهورامزدا و نشان‌ دهنده‌ فراگرد دائمی‌ آفرینش‌ است‌؛ که‌ در آن‌ اَشا قانون‌ تغییرناپذیر راستی‌ و پیشرفت‌ است‌؛ که‌ در آن‌ تقّدس‌ چیزی‌ جز خوبی‌، افزایندگی‌، فراوانی‌ و پیشرفت‌ نیست‌. اشوزرتشت‌ گفت‌ که‌ خداوند نیازی‌ به‌ قربانی‌ و نذر ندارد و با مراسم‌ ظاهری‌ فریب‌ نمی‌خورد؛ که‌ مردمان‌ امناء جهان‌ و موجودات‌ آن‌ هستند و باید در نگاهداری‌ آن‌ کوشا باشند؛ که‌ خشونت‌ به‌ انسانها، آزار به‌ حیوانات‌، صدمه‌ به‌ گیاه‌ و تخریب‌ محیط‌ زیست‌ ناسپاسی‌ نسبت‌ به‌ اهورامزداست‌. بزرگی‌ و شکوه‌ خداوندی‌ که‌ اشوزرتشت‌ اورا به‌ نام‌ «اهورامزدا» توصیف‌ کرده‌ و به‌ مردم‌ نشان‌ داده‌ است‌ در نوشته‌های‌ دینی‌ و فلسفی‌ جهان‌ بی‌همتاست‌. 

در آیین‌ زرتشت‌، خدا با آتش‌ یکی‌ نیست‌ 
5-12- آذر که‌ درگاتها « آتَرْ »است‌ به‌ معنای‌ آتش‌ و یکی‌ از ایزدان‌ است‌. در هیچ‌ کجا گاتها خدا را با آتش‌ یکی‌ ندانسته‌ است‌. در همه‌ ادیان‌ «نور» نماد خداست‌. در سنت‌ یهود، خدای‌ یهود در آتش‌ و نور ظاهر می‌شود و با موسی‌ گفت‌ و گو می‌کند. در انجیل‌ آتش‌ در حد کمالش‌ نمادی‌ از خداست‌. در قرآن‌ خداوند نور آسمانها و زمین‌ است‌. در اوستا نیز اهورامزدا نور خوانده‌ شده‌ است‌. در همه‌ اقوام‌ ابتدایی‌ وقتی‌ می‌خواستند به‌ خدایان‌ نذر و فدیه‌ بدهند آنها را در آتش‌ می‌ریختند زیرا باور داشته‌اند که‌ با رفتن‌ شعله‌ و دود به‌ آسمانها، خواهش‌ فدیه‌ دهندگان‌ زودتر برآورده‌ می‌شود. 

نور، نماد و تجلی‌ خداوند است‌ 
5-13- زرتشتیان‌ نور را نمادی‌ از اهورامزدا می‌دانند و در هنگام‌ نماز به‌ نور، خواه‌ خورشید ماه‌ و آتش‌ نگاه‌ می‌کنند. نور و روشنایی‌ سر منزل‌ خدایی‌ است‌. با توجه‌ به‌ اینکه‌ خدا همه‌ جا هست‌ و نور خورشید همیشه‌ بر بخشی‌ از زمین‌ می‌تابد، قبله‌گاه‌ زرتشتیان‌ نور است‌ زیرا خدا همه‌ جا هست‌ و سرمنزل‌ او جای‌ معینی‌ ندارد. و از این‌رو، نور مناسب‌ترین‌ قبله‌گاه‌ به‌ نظر می‌رسد. نکته‌ دیگر این‌ است‌ که‌ هنگامی‌ که‌ یک‌ نفر زرتشتی‌ می‌گوید آتش‌ مقدس‌ است‌ و نباید آلوده‌ شود، او یک‌ دستور مذهبی‌ را انجام‌ می‌دهد- تقدس‌ در فرهنگ‌ زرتشتی‌ یعنی‌ راستی‌، پاکی‌، سازندگی‌ و فراوانی‌. همه‌ عناصر طبیعت‌ مقدس‌اند و باید از آلودگی‌ حفظ‌ شوند. آب‌، خاک‌، هوا، آتش‌ و هر چیز دیگر. ریختن‌ چیزهای‌ پلید در آتش‌ باعث‌ آلودگی‌ هوا (POLLUTION) می‌شود. (امروزه‌ در همه‌ کشورهای‌ متمدن‌، جنبشی‌ در جهت‌ جلوگیری‌ از POLLUTION در جریان‌ است‌). 

 

کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت

دیدگاه (۱)

سلام نویسنده ی محترم لطفا درمورد هرادعایی که در متن فوق کرده اید یا منبع موثق ارائه دهید ویا دلایل عقلانی ؟ متشکرم
پاسخ:
درود
دوست گرام این نوشتار واگویی شده می باشد
سپاس از  شما
به امید کامیابی روز افزون برایتان

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ