امشاسپندان
امشاسپندان یا اَمِشَه سپَنتَه جمع امشاسپند است که امشاسفند، اموسپند و امهوسپند نیز گفتهاند. امشاسپندان از صفات پاک اهورامزدا هستند. در هیچ جای گاتها به واژهٔ امشاسپند بر نمیخوریم ولی از همهٔ آنها کراراً به صورت مجردات و صفات اهورامزدا یاد شدهاست. این از خصایص دین زرتشتی است که هر یک از صفات خداوند، یکی از ایزدان نگهبان جنس بشر است.این واژه به معنی جاودانان پاک یا مقدسان بیمرگ یا نامیرایان فزونیبخش است که از دو جز اَمِشَه به معنی جاودانی و بیمرگ و سپنته به معنی پاک و مقدس و فزونیبخش تشکیل شدهاست. در زبان اوستایی نام آنها بصورت امِشَه سپِنتَه آمده است. متون پهلوی نام آنهارا امشاسپندان ثبت کردهاست.
وهومن یا وهمن (بهمن) منش پاک ِاندیشه پاک نام یکی (نخستین) از امشاسپندان میباشد. بهمن در اوستا «وهومنه»، در پهلوی «وهومن» و در فارسی «وهمن» یا «بهمن» است. این واژه مرکب است از دو جزء «وهو» به معنی خوب و نیک، و «منه» از ریشه من که در پهلوی «منشن» و «منیتن» از آن آمده است و در فارسی منش شده است. این ریشه در اوستا و فرس هخامنشی به معنی اندیشیدن و شناختن و به یاد آوردن و دریافتن است. پس بهمن یعنی بهمنش، نیکاندیش و نیکنهاد.
در مزدیسنا، زندگانی عبارت است از طی مدارج سعادت و کمال در این جهان و از پرتو آن به ساحت قدس پروردگار پیوستن در جهان دیگر. (هفت مرحله روحانی - پیروی و کمک خواستن از امشاسپندان)
بهمن، مظهر اندیشه نیک و خرد و دانایی خداوند است. بهمن همان ایزد بزرگ است که روان اشو زرتشت را به پیشگاه مزدا اهورا راهنمایی کرد. وهومن به انسان منش نیک آموزش میدهد.
گل یاسمن سفید، رنگ سفید، خروس سفید، نشانههای جسمانی (زمینی) وهومن میباشد.
همین طور نشریه ای با این نام در دهه هفتاد در ایران منتشر می شد که صاحب امتیاز این نشریه افلاطون ضیافت ،ناشر این مجله"انتشارات روزبه"،سردبیر آن روزبه فراهانی پور بود.این نشریه هر شش ماه یکبار منتشر می شد و به مسایل فرهنگی،اجتماعی و ایرانشناسی می پرداخت.
نخستین شمارهء نشریه در سال 1370 و آخرین شماره در سال 1377 در تهران انتشار یافت.
اردیبهشت یا ارته وهیشته یا اشه وهیشته در اسطورههای زرتشتی و ایرانی دومین امشاسپند است. او زیباترین نماد از نظام جهانی قانون ایزدی و نظم اخلاقی در هردو جهان است. این امشاسپند نه تنها نظم در جهان را برقرار میسازد، بلکه نگاهبان نظم دنیای مینوی و دوزخ نیز هست. نماینده جهانی او آتش است.
امشاسپند اردیبهشت، از نظر اهمیت و احترام٬ دومین امشاسپند پس از امشاسپند بهمن است. این موجود در اصل همان آرتا یا ریتای هندی است، که در زمانهای بعد آشاواهیشست نام گرفت که به معنای آشای برتر یا بهترین اشه یا برترین ارته (راستی) می باشد.
این امشاسپند پاسدار و نگهبان آتش و یا عناصری که در عین حال بازگو کنندهٔ طبیعت آتش هستند، میباشد. او یکی از امشاسپندان مذکر است. او ضامنِ پایداری نظم جهان است، چه نظم اخلاقی و چه نظم فیزیکی (نظم مادی).
دشمن و رقیب اصلی اردیبهشت، دنیای دیوها و پلیدیها میباشد.
در ایران باستان نقش بزرگی به آتش و در نتیجه به امشاسپند مربوط بدان محول شده است. وی از جمله وظیفهٔ پاسداری از میثاقها را بر عهده دارد. آتش از طرفی، وسیلهای مؤثر برای مبارزه با دیوان و شیاطین است و بعنوان والاترین عنصر تقدیس، شهرت کامل دارد.
به خاطر احترام به همین امشاسپند و توجه به آتش، ایرانیان در چشم همسایگان خویش قومی آتش پرست جلوه میکردند. حتی تا زمان سلطهٔ اسلام نیز در شهرهای ایرانی که اقامتگاه تعداد قابل توجهی از پیروان آئین مزدایی بود، آتشکده های متعددی وجود داشت.
در مزدیسنا زندگانی عبارت است از طی مدارج سعادت و کمال در این جهان واز پرتو آن به ساحت قدس پروردگار پیوستن در جهان دیگر. (هفت مرحله روحانی- پیروی و کمک خواستن از امشاسپندان) اشا و هیشت (اردی بهشت) راستی ودرستی نام یکی دیگراز (دومین) امشاسپندان میباشد. در اوستا اشا و هیشت، در پهلوی ارت وهیشت و در فارسی اردی بهشت است. جزء اولی کلمه " اشا از دسته واژههایی است که معنی آن بسیار گسترده است: راستی و درستی، تقدس، قانون و آیین ایزدی، پاکی. جزء دیگر این واژه که «وهیشت» باشد صفت برترین است یعنی بهترین. پس معنی آن بهترین راستی ودرستی است.
در عالم روحانی نماینده صفت راستی و درستی وپاکی و تقدس مزدا اهورا است و در عالم مادی نگهبانی آتش. «قانون اشا: قانون راستی و هنجار هستی در هر دو بخش گیتی و مینو» گل مرزنگوش مخصوص اوست.
اردیبهشت زیباترین امشاسپند و نمادی است از نظام جهانی، قانون ایزدی و نظم اخلاقی در این جهان. سخن درست گفته شده، آیین خوب برگزار شده، گندم به سامان رشد کرده و مفاهیمی از این نوع، نشانهای از اردیبهشت دارند. او نیایشها را زیر نظر دارد. آنانکه اردیبهشت را خوشحال نکنند از بهشت محرومند. این امشاسپند نه تنها نظم را در روی زمین برقرار میسازد، بلکه حتی نگران نظم دنیوی و دوزخ نیز هست و مراقبت میکند که دیوان و بدکاران را بیش از آنچه سزایشان است تنبیه نکنند. نماینده این جهانی او آتش است. از اوقات روز، وقت نیمروز (رپیتون یا رپیثوین) به او تعلق دارد. یاران او ایزدان سروش، آذر، رپیتون٬ بهرام و نریوسنگ هستند. این امشاسپند مذکر است.
خشَتَره وییریه یا شهریور(به سانسکریت: کشاترا)، نام سومین امشاسپند است. این امشاسپند به ظاهر مظهر جنگجویی است، زیرا وظیفهٔ اصلی او پاسداری از فلزات است.
در بندهش نقش حمایت از فقرا و بینوایان نیز به این امشاسپند محول شدهاست.معنای لغوی این تعبیر، «شهریاری دلخواه» یا «شهریار مطلوب» و یا «کشور آرمانی» یا «سرزمین مورد آرزو» میباشد.
در اوستا به صورت xšaθra-vairiia آمده است و معنای «شهریاری دلخواه » را از آن استنباط کرده اند.
بخش اول این واژه خشَتَره یا خشَثره به معنای شهریاری و کشور است و در خطوط میخی هخامنشیان کاربرد بسیار دارد. واژهٔ شهر که امروز در فارسی به کار میرود، از همین واژه گرفته شدهاست. در روزگار کهن، مراد از شهر، همان کشور بود، چنان که سرزمین ایران را، ایران شهر مینامیدند.
بخش دوم این واژه، یعنی وَیریَه، صفت و به معنای مطلوب است. بر این اساس، 'خشتره ویریه'، به معنای «کشور مورد آرزو» یا «شهریاری مطلوب» میباشد.
نیبرگ بر این باور است که خشثره در اوستا بیشتر قلمرو یا محفل و عرصه ایی است که نیروی خدایی را آشکار می کند و با آن که معنای «کشور» (شهر امروز هم از این ریشه است) نیز می دهد، اما این معنا جزئیات دقیق این واژه را نمی رساند. به گمان او این واژه هم معنای سیاسی دارد و هم دینی. نیبرگ vairiia را از ریشۀ var به مفهوم «آزمایش آتش/ور» می گیرد و زمینۀ واقعی این باور را در آزمایش آتشی میداند که در آن با فلز گداخته یک داوری خدایی انجام میگرفت و خشثره را همچون نیروی آزمایش آتش میداند.
در گاهان بار دینی این واژه بیشتر است. واژۀ aiiōxšusta- = فلز (فارسی میانه ayōxšust) با آن پیوند تنگاتنگی دارد.
خَشَتَرَه وَیریَه، امشاسپندی مذکر است و در اوستا از وی به عنوان «قلمرو جاودانهٔ اهوره مزدا»، «دیار تباهی ناپذیر» و «بهشت برین» یاد شدهاست. واقعیت امر آن است که اساطیر جنگی در ایران زرتشتی، دگرگونیهای عمیقی را پشت سر گذاشتهاند. تا جائیکه فرد جنگجو دیگر نقش حامی بیچارگان را ایفا نمیکند و سرانجام ماهیت جدید و تحول یافتهٔ خود را، بوضوح هرچه تمامتر در کتاب شاهنامه به نمایش میگذارد. در این کتاب، جنگ و امور جنگاوری، نه از جملهٔ وظائف مربوط به خدایان، بلکه در شمار امور مربوط به قهرمانان و پهلوانانی است که تمام عمر خود را صرف منازعه و خصومت و جنگ با یکدیگر میکنند.
در این میان، این تنها خشتره وییه یا همان شهریور است که بعنوان نگهبان و پاسدار تاج و تخت سلطنت پا به صحنه میگذارد و برای حفظ صلح و اشاعهٔ مذهب از اسلحه کمک میگیرد.
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی٬ سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در فارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست.امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شدهاست. وی را همان الهه بسیار قدیمی اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات(خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهٔ سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به معنی بی نقصی و سلامت کامل است. وی محافظ و پاسدار زمین و در عین حال مظهر تمکین، تقوا و عبادت میباشد.
این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) میباشد و نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند» به مانک پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) به مانک فروتنی و بردباری تشکیل شده است و مانک این دو با هم فروتنی ِپاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
به لحاظ لغوی، در این تعبیر کلمهٔ اَرمَیتی به معنای اخلاص و فروتنی و فداکاری و بردباری مقدس میباشد که در ویدهها نیز به همین نام و در همین معانی به کار برده شدهاست. این تعبیر در ریگ وده به معنی زمین و در پهلوی به معنای فرزانه کامل آمدهاست. امّا سپنت، صفت ارمیتی میباشد که بعدها بدان افزوده شدهاست.
سپندرمذ در جهان معنوی نمودار محبت و بردباری و تواضع اهوره مزدا است و در جهان مادی فرشته ئی است که موکّل زمین است. اَرمیتی همواره زمین را خرّم و آباد و بارور میسازد و هر کسی که در زمین به کشت و زرع بپردازد و مزرعهای را آباد کند، خشنودی او را فراهم ساختهاست.
جشن «سپندارمذگان» یا «اسفندگان»، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی بکار رفته است.
هَوُروَتات (خرداد) رسایی و کمال نام یکی دیگراز(پنجمین) امشاسپندان میباشد.
« خرداد » در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُـردات» یا « هُردات » به معنی رسایی و کمال است که در گاتها یکی از فروزههای اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آبها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهان اند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند. در یسنا، هات ۴۷، آمده است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
در مزدیسنا زندگانی عبارت است از طی مدارج سعادت و کمال در این جهان واز پرتو آن به پیشگاه مقدس(ورجاند) پروردگار پیوستن در جهان دیگر. (هفت مرحله روحانی- پیروی و کمک خواستن از امشاسپندان)
هـَئوروَتات(خرداد)رسایی و کمال نام یکی دیگراز(پنجمین) امشاسپندان میباشد. خرداد نماینده رسایی و کمال، دانش اهورا مزدا است و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.صورت اوستایی خرداد " هَوُروَتات" است که هَورو صفت است به معنی رسا، همه، درست، تمام و کمال و جزء دوم یعنی داد یا دات(که همان داد میباشد که در واژگانی چون دادگستری به کار رفته) به معنی قانون، دادگری(عدل) ارتباطی ندارد بلکه پسوند است که به انجام برخی ازواژها مانند ارشتات (راستی)و تات (درستی)و اُوپَرَتات (برتری) میپیوندد.
اَمُرداد، یا امرتات ششمین امشاسپند در باورهای زرتشتی و ماه پنجم تقویم ایرانی است که امروزه مرداد خوانده می شود. او امشاسپندبانویی است که نماینده جاودانگی و پایندگی و بیمرگی اهورامزداست. همچنین اَمُرداد در باورهای ایرانی نگاهبان و پاسدار گیاهان و رستنیها به شمار میرود. او گونههای گیاهان و جانوران را بر روی زمین گسترده است و سرسبزی و آبادانی سرزمین ها و افزونی رمهها را برای انسانها ارمغان میآورد. او میکوشد تا گیاهان پژمرده نشوند. در استوره آفرینش، زمانی که اهریمن به آفرینش نخستین در جهان حملهور شد، امرداد از جوهره وجودی گیاهان پاسداری کرد؛ به اینگونه که گیاهِ خشکشده و آسیبدیده از سوی اهریمن را برمیگیرد، میساید و با یاری ایزد باران در جهان پراکنده میکند تا رستنیهای گوناگون در همه جهان سر از خاک بیرون بیاورند. امشاسپندبانو اَمرداد و امشاسپندبانو خرداد با هم پیوند تنگاتنگی دارند. خرداد، خویشکاریاش پاسداری از آب است، با ایزد باران یار و همکار است و شادابی گیاهان نشانهای از وجود اوست. این دو امشاسپند نوشتارهای کهن، به عنوان نمایندگان رویش و زندگی، نامشان در کنار هم میآید.
اَمُرداد (امرتات) به معنی جاودانگی است که (مرداد= مرگ) در گاهشماری ایرانی پنجمین ماه سال است . واژه امُرداد از واژه اوستایی امرتاته amertata و پهلوی اموردات است که به معنای بی مرگی و جاودانگی و ششمین از امشاسپندان است.امرداد تجلی رستگاری و جاودانی است . فروهر گیاهان در جهان فروری است . او گیاهان را برویاند و رمه گوسفندان را بیافزاید . او می کوشد که گیاهان پژمرده نشوند . همکاران او ایزدان رشن و اشتاد و زامیاد هستند . این امشاسپند مونث است . خرداد و امرداد در متنها معمولا با هم ذکر می شوند و نماینده رویش و زندگی هستند .
سپنتا مینو به معنی خرد مقدس است. انگره مینو یا خرد خبیث در برابر آن قرار دارد. یسنای ۴۷ موسوم به سپنت مئینو است که تفسیر و ترجمهٔ آن اینست: سالک شدن در طریق سپنتا مئینو و گزینش سه اصل اساسی گفتار و کردار و اندیشه است که موجب نزدیکی معنوی آدمی به اهورامزدا میشود. جهت آن که آدمی حقوق بندگی خود را نسبت به اهورامزدا انجام دهد، بایستی با اعتقادی پاک و بیخلل آنچه را که میتواند از نیکیها برای سپنتا مینو به جا آورد. این اعمال نیک از هر طریقی که باشد معنوی یا مادی تفاوتی نمیکند، چون به درگاه اهورامزدا که جوهر اصلی راستی است مورد قبول میافتد. خداوند به وسیلهٔ همین سپنتا مینوست که زندگی فراخ و نعمت شادمانی به راهروان راه پاکی و راستی میبخشاید. خداوند خود در واقع پدر سرور و آفریننده و قوام دهندهٔ سپنتا مینوست.
بن مایه
شناخت اساطیر ایران، اثر: جان راسل هینلز، چاپ دوم، صفحهٔ: ۱۳۴
بهار مختاریان. «شهریور ماه، ماه پشته سازی خرمن». پایگاه انسان شناسی و فرهنگ. بازبینیشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۲.
اساطیر ملل آسیایی، جلد اول(اساطیر پارسی و چینی)، اثر: جی.مناسک و م.سویمی، چاپ اول، صفحه: ۸ و ۹
اساطیر ملل آسیایی، جلد اول(اساطیر پارسی و چینی)، اثر: جی.مناسک و م.سویمی، چاپ اول، صفحه: ۵۷
شناخت اساطیر ایران، اثر: جان راسل هینلز، چاپ دوم، صفحهٔ: ۱۳۵
جهان بینی اشو زرتشت - اردشیر خورشیدیان
دانشنامهٔ مزدیسنا - جهانگیر اوشیدری
فلسفه ایران باستان - دینشاه ایرانی
آموزگار، ژاله؛ «تاریخ اساطیری ایران»؛ چاپ نهم، تهران، سمت، ۱۳۸۶