ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

استر و مردخای در گفته پژوهشگران خارجی

سوشیانت | يكشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ق.ظ | ۰دیدگاه

 دستکاری در کهن نگاری برای آسیب رساندن به خشایارشا

دانشنامه بریتانیکا در نوشتار مربوط به عید پوریم می‌نویسد: حقیقت تاریخی این واقعه کتاب مقدس، معمولاً مورد سوال می‌باشد. در مورد جشن پوریم، نیز هرچند مشخص است که عید پوریم تا حدود قرن دوم میلادی به سنتی تثبیت شده در میان یهودیان تبدیل شده بوده، ریشه تاریخی این جشن ناشناخته‌ است.

بگفته تاریخچه دنیای کتاب مقدس چاپ دانشگاه آکسفورد، اگر چه برخی بنیادگرایان کتاب استر را تاریخی می‌ پندارند ولی ژانر ادبی کتاب استر، همانند اکثر کتاب دانیال از نوع رمان بوده‌است. نه نویسندگان این کتاب قصد بازگو کردن حوادث گذشته را داشتند، و نه انتظار داشتند که خوانندگان آن را به عنوان تاریخ قلمداد کنند؛ شخصیتی به نام استر وجود خارجی نداشته است. با توجه به ژانر ادبی کتاب چند سؤال مربوطه اینها است که «چه کسی این کتاب را نوشته؟ قصد آن‌ها از نوشتن این کتاب چه بوده و تا چه حدی به آن رسیده‌اند؟ مخاطبان این کتاب چه کسی بوده؟ از مقایسه این کتاب و مخاطبان آن با موارد مشابه در دنیای یونانی-رومی چه نتایجی حاصل می‌شود؟»

 

بگفته شائول شاکد، استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم و پژوهش‌گر نامدار تاریخ یهودیت، در نوشتار مربوط به پوریم در دانشنامه ایرانیکا، گواهی بر صحت این داستان از دیدگاه تاریخی وجود ندارد و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته می‌شود. نظریه‌هایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است. هرچند چنین نظری را نمی‌توان با اطمینان پذیرفت. این کتاب را بیشتر می‌توان نمونه‌ای از تم (theme) معروف دسیسه‌های درون دربار و نجات یافتن‌های معجزه آمیز نامید.

 

بگفته تاریخچه یهودیت چاپ دانشگاه کمبریج نویسنده کتاب استر ممکن است نام‌های ایرانی یا ایلامی برای کتابش را می‌دانسته، اما نشان داده نشده که نویسنده اطلاعات دست اولی راجع به وضعیت جغرافیایی قصر در شوش و یا فضای حاکم در دربار ایران داشته‌است. اگر چه تاریخی بودن کتاب به دلیل وجود غیر محتملات و خطاها زیر سؤال می‌رود، اما افسانه بودن داستان به معنی این نیست که از داخل خلأ زاده شده‌است. بدون شک داستان بر پایه اتفاقی تاریخی که در شوش افتاده بنا شده‌است، هرچند تشخیص ماهیت این اتفاق سخت می‌باشد. همچنین عید پوریم قبل از نوشته شدن کتاب استر جشن گرفته می‌شده و این داستان سعی در توجیه این جشن کرده‌است.

 

به گفته لیتمن، دانش‎آموختگان و دانش‌پژوهان کتاب استر را به دلیل تناقضات آشکار تاریخی در این کتاب به جای سند تاریخی، جزو افسانه‌های تاریخی به حساب می‌آورند. ... تاریخ گزارش می‌دهد که خشایارشا با آمستریس و نه با وشتی یا استر ازدواج کرده‌است. هیچ اطلاعات شخصی از وزیر هامان، وشتی یا استر یا حتی مردخای - مرد عالی رتبه دربار- نیست...

 

اغراق ها و موارد غیر قابل باور

 

بر اساس این داستان شخصی از قوم غیر ایرانیِ عمالقه به نام «هامان» به درجه بالایی در حکومت می رسد! جالب آنکه بر طبق منابع یهودی، این قوم از دیرباز با یهودیان ستیز داشتند و مشخص نیست که این شخص غیر ایرانی چگونه به این رده در حکومت رسیده است! همچنین پادشاه خیلی ساده اجازه نابودی یهودیان را به این شخص می دهد. در ادامه باز هم شخصی غیر ایرانی و یهودی با نام مردخای، به رده های بالای حکومتی راه می یاید. در این داستان نقل می شود که یهودیان ۷۷ هزار دشمن داشتند و آنها را نابود کردند؛ این عدد علاوه بر این که به دلیل وجود دو عدد ۷ در کنار هم نمادین به نظر می رسد بسیار اغراق آمیز می نماید.

 

بر طبق کتاب استر، مُردخای توسط «نبُوکَد نَصر» پادشاه بابل، تبعید شده است؛ اگر بپذیریم که این داستان در دوره اوج هخامنشیان -حال دوره خشایارشا و یا اردشیر- رخ داده است؛  واقعه ی تبعید مردخای می بایست بیش از ۱۰۰ سال قبل از وقوع این رویداد باشد.

 

با توجه به این موضوع سن و سال مردخای بسیار بالا و به نوعی خدای گونه به نظر می رسد. همچنین این موضوع، ابهاماتی درباره پادشاهی که در این داستان با نام «اخشورش» معرفی می شود؛ بوجود می آورد.

 

در این داستان از ضیافتی یاد می شود که ۱۸۰ روز به طول انجامید و حشمت فارس و  مادی از امرا و سرورانِ ولایتها بحضور پادشاه آمده بودند؛ این مدت هم اغراق آمیز و غیر قابل باور به نظر می آید.

 

به طور کلی این داستان با اغراق های زیادی روبرو است و البته وجود این گونه اغراق ها در چنین داستان افسانه ای طبیعی می نماید.

 

فرهنگ بابلی در داستان استر

برخی از پژوهشگران معتقدند نام هایی که در این داستان آمده است بسیار شبیه نام خدایان بابلی و ایلامی است. استر و مردخای بابلیانی هستند که نقاب یهودی به چهره زده‌اند.

نام استر معادل نام ایشتار است.

مردخای شبیه به مردوک می باشد.

دشمن آنها ‌هامان را می‌توان بر مبنای زبانشناسی با هومان یک خدای عیلامی، یگانه دانست.

وشتی مکله پارس را نیز که استر جای او را می‌گیرد، بر همان ترتیب می‌توان با مشتی ایزد عیلامی تطبیق داد.

بر روی هم، همانندی‌ها آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنرا تصادفی دانست بلکه تشابه نام‌ها با نام خدایان نشان می‌دهد که مأخذ و منبعی که در ورای این کتاب قرار دارد، دربارهٔ ستیز اساطیری خدایان بابلی و عیلامی است. از آنجا که مردوک (مردخای) و ایشتار (استر) پیروزی می‌یابند پس این افسانه در بابل پرداخته شده و شواهد تاریخی و زبانی آشکار می‌ دارد که عید پوریم به احتمال قوی از بابل سرچشمه گرفته‌است. به نظر می‌رسد غرض ظاهری این افسانه آن بوده‌است که برای جشن گرفتن عید پوریم یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر شود. در واقع کتاب استر همه چیز می‌تواند باشد جز تاریخ.

 

داستان استر نمونه بارز حماسه و اسطوره

می دانیم اسطوره ها بازگو کننده ی اندیشه و بینش های یک ملت هستند و شاید ارزش اسطوره ها بیشتر از تاریخ یک ملت باشد. وقتی به درون مایه ی داستان کتاب استر نگاهی می اندازیم می فهمیم که این داستان حرف دل قوم کهنه ی یهود را می زند. قومی که چندین بار در طول تاریخ در معرض نابودی قرار گرفته است و رنج های زیادی دیده است.

 

یهودیان در برابر هامان که نمادی از دشمنی با خداوند و قوم یهود است، پیروز می شوند و هامان و تمام مبغضان یهود را به سزای اعمالشان می رسانند. در این داستان بیشترین چیزی که مورد توجه است قوم یهود می باشد و نظر چندان مهمی نسبت به پادشاه ایران ندارد و از وی یک چهره ی بی مسئولیت ترسیم می کند و همین موضوع این داستان را افسانه وار تر می کند.

 

شاید بتوان گفت که این داستان نمونه بارز یک افسانه ی اسطوره ای است تا یک رویداد تاریخی. این داستان با نماد های گوناگون آرمان ها و درد های این قوم کهن را بیان می کند.

 

آرامگاه استر و مردخای

آرامگاهی منسوب به استر و مردخای در شهر همدان ایران وجود دارد.

 

همانطور که اشاره کردیم پذیرفتن این داستان از دیدگاه تاریخی بسیار مشکل است و در نتیجه می توان گفت وجود چنین آرامگاهی هم با ابهامات زیادی رو به روست. البته باید دید چه چیزی باعث چنین تصوری شده است. آیا آثار و مدراک دقیقی برای این موضوع وجود دارد یا خیر؟!

 

این در حالی است که پیش از این چنین اشتباهاتی درباره آثار باستانی ایران وجود داشته است که در این باره می توان به «تخت جمشید » و «آرامگاه کوروش بزرگ» اشاره کرد.

 

کاخ پارسه، به اشتباه : تخت جمشید

از کتیبه های بدست آمده می توان نتیجه گرفت نام اصلی تخت جمشید، پارسه بوده است. تخت جمشید نامی است که مورخین بعد از اسلام و نویسندگان و سرایندگان شاهنامه مخصوصا فردوسی به کاخ شاهان هخامنشی نسبت داده اند و علت هم آن بود که آنان آنطور که باید و شاید به تاریخ باستانی و حقیقی ایران بواسطه از بین رفتن مدارک و اسناد کتبی در حملات [و سلطه ] مقدونیها و تازیان آگاهی نداشتند و از روی داستان ها و مانده های اوستا و اطلاعاتی که سینه به سینه گشته و بیاد مانده بود این بنای عظیم را همان دژ و تختی که جمشید ساخت دانسته اند.

 برگرفته از :

علی رضا آزاد آور. تخت جمشید شکوهی شگفت.

امید عطایی. پیامبر آریایی، ریشه‌های ایرانی در کیش‌های جهانی.

 

 

 

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ