ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۴۲ مطلب با موضوع «شاهنشاهی :: هخامنشیان،سلوکیان» ثبت شده است

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله (بخش چهارم)

سوشیانت | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۲۰ ب.ظ | ۱دیدگاه

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله

اشتباه چند هزار کیلومتری (بخش چهارم)


دکتر احمد حامی به عنوان یک فرد فنی که تخصص ویژه ای در احداث راه ها،خطوط مواصلاتی و اهمیت ترابری داشته معتقداست جنگ های اسکندر بسیار سوال برنگیز است.وی درباره جنگ گرانیک اولین جنگ بزرگ اسکندر با قراولان ایران وجنگ ایسوس می گوید

آماده کردن خوراک،پوشاک،آب،خوابگاه،جنگ افزار و... برای 64500 تا 154500جنگنده،امروز کار بس دشواری است و دوهزار و سیصد سال پیش ممکن نبوده است.پیشامد جنگ گرانیک باید چنین بوده باشد که آلکساندرس جوان،از اینکه پدرش Philoppos کشته شده و مادرش Olympias او را فرزند پدرش نمی دانسته،رنج می برده و خجالت می کشیده و سرافکنده بوده،برای گریز از تحقیر شدن و پوشانیدن نقاط ضعف خانوادگی،خود را به آب وآتش زده و از خطر نهراسیده است.این جوان جنگجو با چند صد تن از مردان ماجراجوی همانند خودش،در تنگه هلس پونت(داردانل امروزی)از آب گذشته و در کناره آسیای کوچک پیاده شده و به روش راهزنان،به آبادی ها و شهر های آسیای کوچک باختر یدستبرد می زده است.از دستبرد زدن ها،مالی به چنگ آورده وبا مال غارتی،یاران تازه اجیر کرده و کم کم زورمند شده و کارش بالا گرفته است

  • سوشیانت

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله (بخش سوم)

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۴۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله

روزنامه ی ایران به قلم علی غفوری

سردارى گرفتار در سرزمینهاى خیالى (بخش سوم)



نگاهى به روایت دکتر احمد حامى از داستان اسکندر روایت مرحوم دکتر احمد حامى به عنوان کسى که سازنده بسیارى از پلها و جاده هاى اصلى ایران در ۵۰ سال قبل بوده وهمچنین به عنوان کارشناس فنى مى تواند مورداستناد قرار گیرد. وى اگرچه تحت تأثیر عرق ملى به دنبال بررسى سفر جنگى اسکندر مقدونى رفته اما تقریباً در کتاب خود تحت عنوان «سفر جنگى اسکندر مقدونى به درون ایران و هندوستان بزرگترین دروغ تاریخ است». به بیراهه نرفته و بجز در برخى موارد، عمدتاً مستدل به این روایت پرداخته است وى در ابتداى کتاب خود مى گوید از سال ۱۳۱۶ خورشیدى که به خدمت وزارت راه درآمدم، بر آن شدم که راه سفر جنگى اسکندر را در ایران از نزدیک بررسى کنم راهى را که به نوشته اسکندرنامه، اسکندر و سپاهش در ایران پیموده اند، از کنار کرخه به شوش به دزفول به شوشتر به هفتگل به رامهرمز به بهبهان وازخرمشهر به ماهشهر به آغجرى به بهبهان و ارغون به دوگنبدان به فهلیان به ممسنى به کازرون به شیراز و از شیراز به اردکان فارس و از شیراز به مرودشت، و از بند امیر تا تخت جمشید را پیموده و بررسى کرده ام بارها ساختمان تخت جمشید را از دید طرح، جنس سنگ و روش ساختن رسیدگى کرده ام.

  • سوشیانت

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله (بخش دوم)

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۳۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله

روزنامه ی ایران به قلم علی غفوری

سپاه عظیمى که هرگز وجود نداشت (بخش دوم)


بررسى امکان نفوذ اسکندر به داخل خاک ایران وهند ومصر بیش از ۲۳۵۰ سال از نبردهاى اسکندر مقدونى فاصله گرفته ایم اما بسیارى از اقدامات او حتى با تکنولوژى هاى نوین نیز ناممکن است . هرکس بهره اى هرچند اندک از دانش نظامى داشته باشدمى تواند حدس بزند داستان اسکندر هرگز در ابعاد عنوان شده مقدور و ممکن نبوده ونیست

سپاه هاى عظیمى که هرگز وجود نداشت 

شاه بیت روایت اسکندرنامه نویسان، نبردهاى عظیم سردار مقدونى با سپاه هاى ایران است . به جز دهها جنگ فرعى که هرکدام در نوع خود بزرگ وپرتلفات بوده اند، ۳ نبرد در کمتر از ۵ سال روى داده که ورود اسکندر به آسیا ومتصرفات ایران را تسهیل کرده است اما پذیرش وجود چنین جنگهایى با چنین ابعادى تقریباً ناممکن به نظر مى رسد بررسى جنگهاى سه گانه گرانیکوس، ایسوس و اربیل )گوگمل) نشان مى دهد حدود ۲میلیون سرباز ایرانى در مصاف با ۳۵هزار جنگجوى یونانى ومقدونى شکست خورده ومتحمل صدها هزار تلفات شده اند. بنابه روایات مورخان یونانى و غربى کشته هاى ایرانى حدود ۲۷۰برابر طرف یونانى وحدود ۱۶۲ تا ۴۵۵هزار نفر و تلفات یونانیان ۵۹۵تا ۱۶۶۵ نفر بوده است اما به دلایل متعدد این امر امکان ندارد.

  • سوشیانت

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله (بخش اول)

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۲۷ ب.ظ | ۸دیدگاه

 

بازخوانی دروغی 2300 ساله

روزنامه ی ایران به قلم علی غفوری

آنگاه که افسانه جاى تاریخ را مى گیرد (بخش اول)

 

از دید بسیاری از ایرانیان اسکندر مقدونی سرداری جنگی مشابه بسیاری از جنگاوران تاریخ است.شاید هیچکدام از ما ایرانی ها از اسکندر مقدونی و سفر جنگی وی به آسیا چیزی در حد۱۰سطرنیز ندانیم اما بد نیست بدانیم اسکندر مقدونی«افتخار تمدن غربی وپایه تفکرات غلط بسیاری از غربی ها نسبت به شرق(به ویژه ایران)است«. 
کودک،جوان و حتی تحصیل کردگان غربی همگان اسکندر را ستایش می کنند واو را به مانند یک «قدیس رزم آور»می دانند، شاید تا اینجای قضیه به ما ایرانی ها مربوط نباشد.«عده ای از مردم دنیا مایلندبا شخصیت خیالی به نام اسکندر مقدونی وفتوحاتش برای خود پشتوانه تاریخی بسازند
اما داستان به اینجا ختم نمی شود.غرب که چیزی بیش از 500 سال سابقه فرهنگ ساز ی وتمدن ندارد با کمک شخصیت دروغین اسکندر تمدن های 3تا 5 هزار ساله ایران،هند ومصر را منکوب می کند
قصه و افسانه هاى اسکندر که در کتابهاى درسى غرب به عنوان حقایق مسلم و تاریخ به مردم آنها باورانده شده، دیدغرب را به ایران و هند و مصر و تمدنهاى بین النهرین تغییر داده است .

  • سوشیانت

اسکندر: یک‌ نام‌ و دو چهره (بخش دوم)

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

اسکندر: یک‌ نام‌ و دو چهره (بخش ۲) 
(از: امید عطایی فرد / بخش 2) 

درخور نگرش‌ اینکه‌ در تاریخ‌های‌ هندوستان‌ نامی‌ از آلکساندر مقدونی‌ نیست‌. باستان‌شناسان‌ هیچ‌ گونه‌ اثر واقعی‌ و هیچ‌ سکه‌ای‌ از این‌ بُت‌ برساختة‌ غرب‌ به‌ دست‌ نیاورده‌اند. اینجاست‌ که‌ همنوا با شادروان‌ استاد احمد حامی‌ لشگرکشی‌ اسکندر مقدونی‌ به‌ بخش‌های‌ شرقی‌ ایران‌ و نیز سرزمین‌های‌ چین‌ و هند را می‌بایست‌ بزرگترین‌ دروغ‌ تاریخ‌ بخوانیم‌. اما آن‌ اسکندری‌ که‌ به‌ پایة‌ پیامبری‌ رسید و تا دل‌ شرق‌ و دوردست‌ شمال‌ پیش‌ تاخت‌ که‌ بود؟ نظامی‌ در «اقبال‌نامه‌» در بیان‌ اینکه‌ چرا اسکندر را ذوالقرنین‌ گویند، پس‌ از اشاره‌ به‌ چند قول‌ و روایت‌ می‌گوید: «دو گیسو پس‌ پشت‌، پیچیده‌ داشت‌.» این‌ گیسوآرایی‌، ویژة‌ اشکانیان‌ بود. همچنین‌ به‌ نقل‌ از «ابومعشر» آورده‌ است‌: :

  • سوشیانت

اسکندر: یک‌ نام‌ و دو چهره (بخش اول)

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۵۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

اسکندر: یک‌ نام‌ و دو چهره 
(از: امید عطایی فرد / بخش ۱) 


در دهة‌ 1960 میلادی‌، در دل‌ اروپا فیلسوف‌ و پژوهشگر بزرگ‌ ایرانی‌، یکه‌ و تنها در برابر اروپاییان‌ خودپرست‌ سر برافراشت‌ و غول‌ تقلبی‌ غرب‌ یعنی‌ آلکساندر مقدونی‌ را «بچة‌ تباه‌ تاریخ‌» خواند. استاد «امیر مهدی‌ بدیع‌» در شاهکارش‌ «یونانیان‌ و بربرها» از لابلای‌ نوشتارهای‌ کهن‌ یونان‌ و روم‌ مدارکی‌ به‌ در آورد که‌ نشانگر تباهکاری‌ و ویرانگری‌ و آدمکشی‌های‌ آلکساندر مقدونی‌ بود. در همان‌ دهه‌، در سال‌ 1343 خورشیدی‌ «اصلان‌ غفاری‌» با چاپ‌ کتاب‌ «قصه‌ سکندر و دارا» که‌ پیشگفتاری‌ ژرف‌ و پر دامنه‌ از استاد «ذبیح‌ بهروز» را در برداشت‌، تردیدی‌ جدی‌ دربارة‌ تاریخ‌های‌ ساختگی‌ پدیدار نمود. سپس‌ استاد «احمد حامی‌» دنبالة‌ کار را گرفت‌ و سفر جنگی‌ اسکندر مقدونی‌ را در ایران‌ گام‌ به‌ گام‌ پیمود تا به‌ این‌ برآیند رسید که‌ آن‌ را بزرگ‌ترین‌ دروغ‌ تاریخ‌ بخواند. و چند دهة‌ بعد «پوران‌ فرخزاد» با کتاب‌ «کارنامه‌ به‌ دروغ‌» به‌ این‌ کاروان‌ پیوست‌. ....

  • سوشیانت

ذوالقرنین درقران کیست

سوشیانت | دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۵۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

کوروش بزرگ به روایت کتب مقدس

تورات:در تورات ، کتاب مقدس یهودیان ، کوروش بزرگ به عنوان ناجی قوم یهود به دفعات ذکر شده است . و این افتخاری برای ما ایرانیان است.

که مرقد مطهرشان در شوش است نسبت داده شده و آن را در تورات فصلی است که به دانیال نبی سفر دانیال می نامند. در ایام اسارت بنی اسرائیل ٬ بلا و بیچارگی در آنها افتاده بود ٬ شهرهایشان خراب و قومیت آنان متزلزل گردید و معبد مقدسی که مورد تکریم آنها بود بدست بابلیان افتاد . یهود از این واقعه بی اندازه غمگین و نا امید شده و نمی دانستند چه وقت ٬ چگونه و به دست چه کسی از این شب سیاه اسارت رها می شود. چنین بر می آید که در آن روزهای سیاه ٬ دانیال پیغمبر ظهور می نماید و با پیش بینی ها ٬ تعبیر خواب و غیبگویی های عجیب خود به پادشاهان بابل نزدیک می شود . سلاطین او را به دربار خود راه داده گرامی داشتند و بالا دست غیبگویان و ساحران نشاندند .

  • سوشیانت

واپسین سخنان کوروش به روایت تاریخ

سوشیانت | دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۳۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

واپسین سخنان کوروش به روایت تاریخ

گزنوفون مورخ نامدار یونانی در کتاب کوروپدیا ( زندگی کوروش بزرگ ) چنین می نگارد :

کوروش بزرگ پس از هفتمین بار که سراسر امپراتوری ایران را سرکشی کرد دیگر قدرت و توان جوانی را نداشت و روزگار پیری اش آغاز شده بود . پدر و مادرش سالها پیش با دنیای فانی بدرود حیات گفته بودند . وی به مناسبت هفتیمن سرکشی به کل سرزمینهای ایران که بیش از دهها کشور می شد جمع کثیری از رعیتهای و افراد عام ایران را گردآورد و سپس به آنها پاداشهای بسیاری بخشید . سپس شبانگاه به بالین خواب رفت . همان شب در عالم رویا ندایی او را مخاطب قرار داد و چنین گفت :

"ای کوروش خود را آماده ساز زیرا به زودی به ملکوت خدایان پرواز خواهی نمود "

کورش از شنیدن این ندا سراسیمه از خواب برخاست و خواب برای بزرگان بازگو کرد و چنین پاسخ شنید که به زودی به دیار جاوید خواهی شتافت . کوروش پس از شنیدن این سخن دریافت که آماده سفری بس طولانی و ابدی خواهد بود و پایان زندگی پر فراز و نشیبش اش فرا رسیده است . پس روی به درگاه یزدان نمود و چنین گفت :

ای ایزدان این آخرین قربانی من را پس از یک عمر مجاهدت و کوشش با لطف و کرم خویش بپذیرید . من از یاری خداوند در تمامی مراحل زندگی ام سپاسگزارم . موهبت او بود که به من راه درست را نشان داد و دریافتم چگونه باید از خطا دوری بجویم. خداوند را ارج مینهم که حتی در اوج قدرت هرگز از یادش دوری ننمودم . اینک تنها و آخرین آرزویم این است :

"روزگار زن ٫ فرزندان ٫ دوستان ٫ مردم و میهن عزیزم سعادتمند گردد و عمرم را با شرافت به پایان برسانم "

  • سوشیانت

اقدامات داریوش بزرگ 3

سوشیانت | دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

کارهای داریوش بزرگ 3

حفر کانال سوئز در مصر

ترعه سوئز مهمترین راه دریایی در دوران هخامنشیان وهمچنین طی بسیاری از قرون اعصار، حفر راه آبی قابل کشتیرانی بین دریای احمر ومدیترانه است که افتخار آن برای همیشه از آن ایران وشاهنشاه بزرگ آن داریوش کبیر خواهد بود. درکتاب (( تمدن هخامنشی )) چگونگی حفر ترعه وکتیبه های مربوط به آن بدین شرح آمده است:

حفر ترعه ای که دریای احمر را از راه آبی رود نیل به دریای مغرب متصل می ساخته وباز کردن این راه مهم دریایی یکی از شاهکارهای داریوش بزرگ است،که علاقه وبصیرت فراوان او با ایجاد راههای سهل و کوتاه دریایی وتوسعه اموربازرگانی واتصال قسمتهای مختلف شاهنشاهی ، عظمت وقدرت امپراتوری بزرگ هخامنشی را تضمین می کرد. البته ترعه ای که داریوش حفر کرد با ترعه کنونی که در سال 1869 توسط مون فردیناند دولسپسMon Ferdinand Delespes حفر شد و به اتمام رسید ، کمی اختلاف دارد ، زیرا ترعه کنونی از پورت سعید شروع وبه خلیج سوئز منتهی می شود ، در حالیکه ترعه داریوش کبیر ازقدری بالاتر از بوباستیس Bubastis شروع شده وبه رود نیل می پیوست پس از عبور از وادی تومیلت Tumilat در نزدیکی سوئز به دریای احمر ملحق می شد. آنچه از گفته های مورخین قدیم بر می آید چنین است:

  • سوشیانت

اقدامات داریوش بزرگ 2

سوشیانت | دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۵۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

سدسازی داریوش در هندوستان

کشور هندوستان در دوره داریوش از کشورهای امپراطوری ایران بود، ولی سلاطین محلی داشت و به اصطلاح ایران خودمختار به شمار می آمد. داریوش بر تمام هندوستان تسلط نداشت و بعد از او هم کسانی که به هندوستان قشون بردند، از اسکندر و سلطان محمود غزنوی و تیمور لنگ گرفته تا نادرشاه، بر تمام هندوستان مسلط نشدند، مضاف بر اینکه در قدیم کشور «بیرمانی» هم جزء هندوستان بود و تا این اواخر یعنی تا جنگ جهانی دوم از ایالات هندوستان به شمار می آمد.

منطقه ای که در دوره داریوش جزء امپراطوری ایران به شمار می آمد منطقه سند و پنجاب بوده است و در این منطقه، در مدتی کوتاه، دوبار قحطی شد و در فصل تابستان که فصل «برسات» یعنی فصل باران است، باران نبارید، در حالی که رودهای پر آب که از کوه های شمال هندوستان سرچشمه می گرفت در کشور جاری بود و به سوی دریا می رفت.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ