ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲۷۹ مطلب با موضوع «نام آوران» ثبت شده است

فیثاغورث در ایران

سوشیانت | يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۳۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

زندگی فیثاغورث در ایران

یکی از وقایع سلطنت داریوش که در آن زمان دارای اهمیت نبود و امروز، در نظر مورخین یکی از وقایع بزرگ آن عصر به شمار می آید این بود که «فیثاغورث» دانشمند  معروف یونانی به ایران آمد و مدتی در ایران به سر برد و با علمای ایران مربوط شد و داریوش برای او مستمری تعیین کرد تا این که از حیث معاش در ایران آسوده خاطر باشد.

در آن عصر هنوز شرح حال فیثاغورث را ننوشته بودند تا این که او را از حیث مقام به پای خدایان یونانی که در کوه «المپ» سکونت داشتند برسانند و بعد از مرگ فیثاغورث کسانی که شرح حال او را نوشتند گفتند که او فرزند یکی از خدایان به اسم «آپولون» بود و علوم خود را از خدایان فرا گرفت.

به همین جهت یک قسمت از شرح زندگی فیثاغورث توام با افسانه است و مورخین امروز آنها را نمی پذیرند و آنهایی که شرح حال فیثاغورث را نوشته اند به مناسبت این که خواستند وی را در ردیف خدایان قرار بدهند تاریخ وقایع مهم زندگی او را به درستی ثبت نکردند و ما امروز نمی دانیم که فیثاغورث در چه تاریخ متولد شد و در چه تاریخ زندگی را بدرود گفت.

  • سوشیانت

زرتشت

سوشیانت | شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۵۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

زرتشت

 

اشو زرتشت، پیامبر بزرگ تاریخ ایران باستان، در جهان باستان یونان و روم بنام یکی از بزرگترین دانشمندان و حکیمان شناخته شده بود و تا سال ۱۷۷۱ میلادی به همین عنوان، در نوشته های مردمان اروپا، از او یاد میشد.
در سال ۱۷۷۱ میلادی بود که برای نخستین بار ترجمه اوستا که بوسیله دانشمند فرانسوی بنام انکیتیل دو پرون Anqueti du Perron انجام شده بود در دسترس علاقمندان قرار گرفت. دو سده از روزگار ترجمه مذکور میگذرد و در این مدت کارهای علمی بسیار و محققانه بوسیله دانشمندان مغرب زمین انجام شده. برخی از این دانشمندان تمام عمر را در کار تحقیق و تجسس در این زمینه بسر آورده و کارهای علمی و انتقادی ارزشمندی انجام داده اند.
برای ما لزومی ندارد که به بحث دربارۀ زمان زرتشت بزرگ بپردازیم. هیمن قدر کافی است تذکر داده شود که پیامبر ایران با قدیمترین نویسندگان دوره «وداها» (= کتاب مقدس هندوان) همزمان بوده است. مسئله زمان آنقدرها مهم نیست بلکه آنچه قابل اهمیت است، گفتار آسمانی پیامبر ایران است که در زمانهای بسیار دور سروده شده و برای فرزندان آدمی بیادگار مانده است.

  • سوشیانت

دهخدا بخش اول

سوشیانت | جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۵۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

ذوالقرنین در دهخدا

ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) خداوند دوشاخ . صاحب دوسر و در تحت عنوان اسکندربن فیلفوس شرح حال اسکندر مقدونی را ذکر کرده ایم . اینک برخی از افسانه های شرقی را که راجع به او و لقب او هست ذیلاً نقل میکنیم : بلعمی در ترجمه ٔ تاریخ طبری گوید: و این اسکندر را از بهر این ذوالقرنین خواندند که از این قرن تا آن قرن برسید و قرن بتازی سرو بود و گوشه های جهان را قرن خوانند و یکی گوشه جهان آنجاست که آفتاب برآید ویکی گوشه آنجا که فروشود و هر یکی را قرن خوانند و هر دو را قرنین خوانند و او به هر دو گوشه رسیده بودهم به مشرق و هم به مغرب از بهر آن او را ذوالقرنین لقب کردند و خدای عزوجل فرمود و یسئلونک عن ذی القرنین قل سأتلوا علیکم منه ذکرا. (قرآن 83/18). دیگرجای گفت حتی اذا بلغ مغرب الشمس . (قرآن 86/18). و حتی اذا بلغ بین السدین . (قرآن 93/18).

  • سوشیانت

فرزند دیائوکو

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۲۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

فرزند دیائوکو

فرزند دیائوکو مردی بود همنام پدر....

نیروی ارتش اشور و جنگ افزارهای پیش رفته انها چندان بود که ایرانیان مسالمت جو توان مقابله با انها را نداشتند. وقتی اشوریان به ابادی نزدیک می شدند مردم ابادی زن و بچه و اموال کم وزن و بهادار را برداشته به کوه می زدند و وقتی اشوریان ابادی را تاراج می کردند و می سوزاندند و می رفتند اینها نیز به ابادی برمیگشتند تا دیگر باره زندگی را از سر گیرند و روستا را دیگر باره اباد کنند.

  • سوشیانت

دیائوکو (بخش دوم)

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۲۴ ق.ظ | ۰دیدگاه
دیائوکو (بخش دوم)

دیائوکو درصدد یافتن یک متحد جدید متوجه ارمنیه شد و با شاه ارمنیه پیمان اتحاد بست. ارمنیه دشمن سرسخت اشور و درصدد بازگیری سرزمین های خویش در جنوب دریاچه وان بود که اشوریان اشغال کرده بودند. در سال 716 پ م لشکرکشی ارمنیه به این سرزمین ها اغاز شد. این جنگ در ابتدا برای ارمنیه پیروزی هایی دربر داشت و چند دژ اشوری در جنوب دریاچه وان به تصرف نیروهای ارمنیه در امد و نیروهای اشوری از منطقه تارانده شدند. ولی به زودی در لشکرکشی بزرگ اشوریان شاه ارمنیه شکست یافت و زمین های را که باز گرفته بود از دستش بیرون رفت.

پیش از این ضمن سخت از کشور مان نا، به قیام بغ داته و نابودگری او در لشکرکشی شاه اشور اشاره کردیم. به نظر می رسد که قیام بغ داته و یارانش به تحریک و تشویق دیائوکو صورت گرفته بوده است، زیرا به دنبال نابودگیری بغ داته شاه اشور خشم خویش را متوجه دیائوکو کرد.

  • سوشیانت

دیائوکو

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۲۱ ق.ظ | ۰دیدگاه

دیائوکو

یکی از پادشاهان ماد دیائوکو بود........

مصائب و رنج هایی که دست اندازی های اشوریان بر مردم غرب فلات ایران وارد می اورد پیدایش یک اتحادیه نیرومند را ایجاب می کرد تا از زمین و هویت مردم در برابر اشوریان حفاظت کند. ایرانیان مردمی مسالمت جو بودند، در تجمعات کوچک و بزرگشان می زیستند و به کشاورزی و دام پروری شان مشغول بودند ولی اشوریان زندگی انها را با دست اندازیهای مداوم برهم می زدند و اسایش را از انها سلب می کردند.

  • سوشیانت

بزرگان تاریخ ایران زمین

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۳۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

بزرگان تاریخ ایران زمین

۱.آریا برزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسه (دربندپارس) را از خود در تاریخ به یادگار گذاشت.در جنگ دربندپارس، آخرین پاسداران ایران، با شماری اندک، به فرماندهی آریابرزن، در برابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند و سپاهیان مقدونی را ناچار به پس نشینی نمودند....

  • سوشیانت

ذوالقرنین یا کوروش بزرگ

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

ذوالقرنین یا کوروش بزرگ

ذوالقرنین یکی از شخصیت‌های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به باختر، سپس به خاور، و سرانجام منطقه‌ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتا پرست و مهربانی بود واز طریق دادگری منحرف نمی‌شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده‌است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده‌است.

ریشه‌شناسی این نام اهمیت زیادی دارد" قرن" Corn بن اصلی ذو القرنین است. کرن در زبان فارسی بصورت قور(قورکله)- قور پشت - قعر - قورچ (قوچ=گوسپند نر با شاخهای بزرگ) و... به معنی شاخ و برآمدگی است اما در زبانهای اروپایی بیشتر به معنی تاج بکار می‌رود.وجه تسمیه

در زبان عربی(ذو) یعنی صاحب یا دارنده و قرن(Corn) دو معنی دارد یکی به معنی تاج است و معنی دیگر یعنی شاخ و قرنین واژه‌ای است معرب قرنین یعنی دو شاخ که عربی شده از عبری "קרנים"(قرنیم) است. ذو قرنین بر روی هم یعنی تاج دوشاخ دار.

دو شاخ علاوه بر معنی ظاهری یک مفهوم گسترده تر داشته‌است و عبارتی بوده‌است برای بیان قدرت و در عهد قدیم برای موجودی بکار می‌رفته‌است که کره زمین بر روی دو شاخ آن قرار داشته‌است.

بعضی معتقدند این نامگذاری بخاطر آنست که او به شرق و غرب عالم رسید (دارنده شرق و غرب بود) که عرب آن را تعبیر قرنی الشمس (دوشاخ آفتاب) میکند.

  • سوشیانت

یعقوب لیث صفار

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۳۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

یعقوب لیث صفار

در تاریخ ایران پس از انقراض شاهنشاهی ساسانی بزرگترین میدان منازعات با حکومت عرب شد و ما قسمت بزرگی از افتخارات تاریخی خود را مرهون ایامی هستیم که این منازعات بزرگ در آن صورت میگرفت.

نیاکان ما با نقشه ی درست و میهن پرستانه ،و با قصد احیاء تمدن و شکوه قدیم ایرانی بی آنکه دقیقه یی از دقایق مبارزه را از نظر صائب خویش دور دارند به بزرگترین قیام ملی بر ضد فاتحین عرب دست زدند و در این راه چندان کوشیدند که سرانجام استقلال از دست رفته را بدست آوردند و ایران را از اضمحلال و فنای همیشگی رهایی دادند.

خونهای پاک صدها تن از برگزیده ترین فرزندان این آب و خاک بر دامن ایران مقدس فرو ریخت تا لکه های ننگ و شکست و مذلت از آن سترده گشت و این کشور دیرپای کهن سال باشکوه و عظمت جاودانی خویش برپای ماند.

یکی از این فرزندان بزرگ و نام آور ایران که تمام زندگی پرافتخار خویش را مصروف همین قصد بزرگ یعنی بدست آوردن استقلال و عظمت برباد رفته کرد،جوانمردی اهل سیستان بنام «یعقوب» است که او را باید فخر هر ایرانی و یکی از نشانهای بزرگ نبوغ نظامی ایرانیان دانست.

  • سوشیانت

داراب اساطیری

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

داراب اساطیری همان اردشیر سوم یعنی اخس (وهوک) بوده است

داراب نامه ها و همین طور اساس اسطوره شهرزاد هزار ویک شب متعلق به آخرین پادشاهان هخامنشی یعنی داریوش دوم و اردشیر دوم و اردشیر سوم و داریوش سوم است. خود داراب همان اردشیر سوم قهار و خونیریزترین ایشان و ضمنا موفقترین شان هم بوده است.

 

اساس اسطورهً همای چهر زاد و داراب

بهمن نام اساطیری چند پادشاه هخامنشی (کیانیان نوذری) است که اساسا متعلق به خشایارشا (شهریار نیکو کردار) است چه کتب پهلوی وی را وهومن سپنداتان یعنی بهمن اسفندیار نامیده اند. نام (اساساٌ لقب) اسفندیار متعلق به گائوماته بردیه (سپیتاک زرتشت) پسر سپیتمه و داماد و پسر خوانده کورش سوم بوده است. اما از آنجاییکه داریوش بعد از ترور وی با زن او آتوسا (هووی اوستا یعنی نیکزاد= همای، چهرزاد) دختر معروف کورش ازدواج نمود و خشایارشا از وی زاده شد، موضوع مشتبه شده و لقب سپنداته (اسفندیار، مبلغ آیین زرتشت) به داریوش منتقل شده است. مگر اینکه تصور کنیم که خشایارشا واقعاً از پشت گائوماته بردیه بوده است. لااقل محض گمان خلق چنین بوده است. مطلب دیگری که باعث اغتشاش سپنداته/ گائوماته بردیه با داریوش میشده است همانا نام مشترک حامیان بزرگ این هر دو مخاصم یعنی مگابرن ویشتاسپ (ارجاسپ) برادر سپیتاک زرتشت/ زریادر/ گائوماته بردیه و ویشتاسپ هخامنشی پدر داریوش بوده است که اولی حاکم گرگان و دومی حاکم پارت بوده است که بعد از ترور شدن گائوماته بردیه به دست داریوش و سران پارسی همدستش با هم نبرد کرده اند. اما آن بهمن نامی که پدر همای چهرزاد به شمار رفته بی شک همان اردشیر دوم است که ملقب به بهمن (نیکوکار و با حافظه) بوده که دخترش آتوسا (=همایه، دارای توشه خوب) را به عنوان ملکه دربار برگزیده بود. اما پسری که از وی بعد از به سلطنت رسید اسمش اًخُس (وهوکا یعنی یعنی نیکوکار) بوده است که مترادف نام پارسی داریه وهو است که علی القاعده میتوانست به داراو و داراب تبدیل گردد. این فرمانروای هخامنشی در تاریخ تحت لقبش به سومین اردشیر[شهریار نیکو کردار] معروف گردیده است. داستان جان بدر بردن دوران کودکیش از تصفیه های خونین خانوادگی عهد خود او حکایت دارد. در مورد این داراب/ داریه وهو /اردشیر سوم فاتح دوباره مصر چنین داوری شده است: " اگر شقاوتهاییکه مورخان به او نسبت داده اند، مرتکب نمی شد، شایسته آن بود که شاه بزرگش بخوانند، زیرا او دارای نیروی اراده و لیاقت بود، بدین جهت است که نولدکه ایرانشناس معروف آلمانی میگوید: بعد از داریوش اول از دودمان هخامنشی او یگانه پادشاهی بود که از لشکرکشیهای خود با بهره مندی بیرون آمد، مرگ او برای ایران ضایعه بزرگی بود."

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ