ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایرانیان» ثبت شده است

دانش پزشکی در ایران باستان

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۲۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

 

دانش پزشکی در ایران باستان

بر طبق آیین و فرهنگ ایرانی نابود کننده تمام بدیها ،پلیدیها و کژاندیشی ها و زشتی ها همان کلام ایزدی (مانتره) است. نامهای خداوند(صد و یک نام خدا) مانتره می باشد. گاتها مقدسمانتره می باشد. یسنا مانتره می باشد ،‌ نماز مانتره می باشد ‌،اندیشه نیک،‌ گفتار نیک،‌ کردار نیک مانتره می باشد. تمام آموزشهای زرتشت مانتره می باشد. نیاکان ما معتقد بودند و ما نیز معتقدیم و ایمان داریم هرگاه که روح و روان و اندیشه سالم و شاداب است ، تن و بدن وزندگی نیز سالم و شاداب است. و هرگاه روح و روان و اندیشه رنجور و افسرده باشد تن و بدن و زندگی هر چقدر که قوی باشد رو به سستی می گذارد. و یکی دیگر از این درمانبخشها فراگیری دانش و ادب برای رسیدن به کمال انسانی می باشد.

رقیه بهزادی، نویسنده کتاب «قوم های کهن، در قفقاز، ماورای قفقاز، بین النهرین و هلال حاصلخیز» درباره تاریخچه علم پزشکی در ایران باستان نوشته است: «به سبب تقسیم دو گانهجهان به یک آفرینش خوب و یک آفرینش بد، همه بیماری های جهانی از پدیده های انگرمینو (منیوی بد) به شمار می آمد. در وندیداد، اهورامزدا اعلام می دارد که انگرمینو ۹۹ هزار و ۹۹۹ بیماری آفرید که شمار آن البته به صورت های مختلف تخمین زده شده است. در بخش های مختلف اوستا، شمار قابل ملاحظه ای از نام های بیماری ها حفظ شده است.»

  • سوشیانت

مردونیه

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

مردونیه (درگذشته ۴۷۹ پیش از میلاد) که یونانیان او را به نام مردونیوس می‌شناسند، داماد داریوش بزرگ و از فرماندهان سپاه ایران در نبردهای ایران و یونان در اوایل سدهٔ پنجم پیش از میلاد بود.

سال‌های آغازین

پدر مردونیه، گبریاس(گَوبَروَ)، داریوش را در بازپسگیری تاج و تخت از گئومات یاری داد. داریوش خواهر خود را به همسری گبریاس درآورد و خود با دختر او ازدواج کرد. مردونیه نیز با دختر داریوش بنام آرتوزسترا ازدواج کرد و داماد او شد.

مردونیه در زمان داریوش

داریوش بزرگ در۴۹۳ پیش از میلاد، مردونیه را برای آرام ساختن شورش و جانشینی ساتراپ آرتافرن به ایونیه (ایونیا) فرستاد. مردونیه شورش را فرونشاند.پس از آن ناوگان مردونیه که مشتمل بر ۳۰۰ کشتی بود از داردانل (هلس پونت) گذشت و ارتشی ۲۰ هزار نفری در آنجا به او ملحق شد. او به جزیرهٔ یونانی تاسوس که دارای معادن مهمی بود، حمله کرد و آنجا را خراج‌گذار ایران ساخت.

هرودوت، تاریخ نویس یونانی این نبرد را لشگرکشی‌ای برنامه‌ریزی‌شده علیه ارتریا و آتن تفسیر نمود. اما ناوگان مردونیه در راه بازگشت به آسیا در دماغهٔ آتوس دچار گردبادی سخت شد که منجر به غرق بسیاری از کشتی‌ها گردید و همین امر سبب شد تا پس از بازگشت از فرماندهی عزل شود.

  • سوشیانت

ساتی‌برزن

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

ساتی‌برزن

ساتی‌برزن از فرماندهان عصر داریوش سوم دوازدهمین و آخرین شاهنشاه هخامنشی ساتراپ (والی) هرات است. او مردی متهور و دلاور و حادثه‌جو و از متحدین بسوس والی باختر (بلخ) بود که از یک طرف پنجه بخون داریوش آلود و از طرف دیگر بعد از تسلط اسکندر مقدونی بر ضد مقدونیان قیام کرد و چند ماه در جنگ و گریز بود تا جان بر سر این کار نهاد. بسال 331 ق. م. در سومین و آخرین جنگ دارا (داریوش) با اسکندر که در گوگمل (در نزدیک نینوای سابق و اربیل کنونی) روی داد. ساتی برزن فرماندهی سپاهیان هراتی را داشت.

بعد از شکست قطعی دارا و فرار او بسوی مشرق عده‌ای از سرداران او به اشارت بسوس بر ضد او توطئه‌ای چیدند و شاهنشاه را بازداشتند. ساتی برزن نیز در این توطئه شرکت داشت و چون اسکندر بتعقیب آنان برخاست و بنزدیکی آنان رسید ساتی برزن بهمراهی سرکردهٔ دیگری بنام برازانت زخمهای مهلکی به دارا زدند و او را در حال نزع گذاشتند و با 600 سوار گریختند. (330 ق.م.) بروایت آریان و کنت کورث مورخان یونانی سال بعد ساتی برزن در گرگان بحضور اسکندر رسید و اعلام اطاعت و وفاداری کرد. اسکندر نیز او را بحکمرانی ایالت هرات که در دورهٔ سابق داشت مجدداً منصوب کرد. ساتی برزن به هرات رفت و هنگام ورود اسکندر به آن ایالت به استقبال فاتح مقدونی شتافت و شرط خدمت بجای آورد. 

  • سوشیانت

دقیقی

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

ابو منصور محمد بن احمد طوسی شناخته‌شده به دقیقی شاعر بزرگ دری زبان بود او در زمانی که ادبیات عرب در حال غلبه بر زبان شیوای پارسی بود به همراه رودکی (پدر شعر پارسی) کمک شایانی به زنده ماندن این زبان نموده اند.

زادگاه وی بنا به روایات گوناگون توس ـ بلخ  -سمرقند ـ بخارا  ذکر شده است.او از معدود شاعران ادبیات فارسی بوده که دین زرتشتی داشته است.دقیقی آغاز کننده سرایش شاهنامه بود.

دقیقی از طبقه دهقانان خراسان بوده است که در عصر منصور بن نوح سامانی و پسر او می ریسته است.خاندان وی را متومل دانسته اند اما او سرمایه هایی که از ارث پدر به او رسیده بود را بدنبال عیاشی و خوشگذرانی هدر می دهد.در دوره جوانی به سرایش داستان های تاریخی ایران مبادرت می ورزد و در این راه برای سرایش شاهنامه بدلیل ارادتی که به زرتشت داشته از داستان ظهور زرتشت شاهنامه خود را آغاز می کند .چندی پس از این در سال ۳۶۷ هجری او بدست غلام خود به قتل می رسد.

  • سوشیانت

ایل چهاردولی

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

ایل چهاردولی در منطقه چهاردولی شهرستان شاهین‌دژ در جنوب آذربایجان غربی و شهرستان قروه در جنوب شرقی استان کردستان و شهرستان اسدآباد در غرب استان همدان و استان ایلام ساکن هستند و با زبان لکی صحبت می‌کنند.

نام ایل چاردولی منسوب به ایلات چرداولی در چرداول در استان ایلام است و منشا آنان نیز از ایلات بخش چرداول ایلام است.

تاریخچه چهاردولی‌ها

بنا بر تاریخ مردوخ کردستانی، فارسنامه، سر پرسی سایکس و شرفنامه، چهاردولی‌ها از طوایف شیعی لک بوده اند که به همراه ایل شاملو و ایل استاجلو، و... به یاری شاه اسماعیل صفوی شتافتند.

  • سوشیانت

ایل جلالی

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

جلالی نام یکی از ایل‌های کرد ایران استان آذربایجان غربی در شهرستانهای ماکو، چالدران، و خوی می‌باشد. زبان گفتاری ایل کردی کرمانجی می‌باشد. این ایل الان بیشتر حالت یکجانشینی پیدا کرده اند و در شهرهای ارومیه، خوی، ماکو، چالدران، پلدشت و شوط ساکن شده اند.

ایل جلالی بزرگ‌ترین ایل منطقه آذربایجان غربی می‌باشد که حدود ۲/۴۸ درصد از خانوارهای کوچنده استان را شامل می‌گردد. از ۱۰ طایفه و ۵۹ باو و ۲۴۷ اوبه تشکیل شده و بدلیل داشتن جمعیت فراوان و گستردگی طوایف و عظمت آن به نام جلالی مشهور شده است.

  • سوشیانت

افشاریه

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

ایل افشار

 

افشارها طایفه‌ای از اوغوزها هستند که در ایران، ترکیه و افغانستان پراکنده‌اند.اَفشار یا اوشار یکی از ایل‌های ترکمان است که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های دودمان صفوی را بنیاد گذاردند. این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم می‌شد: یکی قاسملو و دیگری ارخلو یا قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و دره گز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان و ترکمانان مهاجم سدی باشند. تعداد بسیاری از این ایلها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند. ایل افشار ترک زبانند.

طایفه‌ افشار گروهی‌ از ترکمنانان‌ غز بودند که‌ در عهد ‌سلجوقیان از آسیای‌ میانه‌ و ترکستان‌ به‌ ایران‌ مهاجرت‌ کرده‌ و در نواحی‌ آذربایجان‌ ایران‌ سکونت‌ یافتند. آنان‌ در عهد ‌صفویه یکی‌ از هفت‌ قبیله‌ اصلی‌ بودند که‌ در به‌ قدرت‌ رساندن‌ این‌ سلسله‌ نقش‌ مهمی‌ ایفا نمودند. افشارها که‌ به‌ شعب‌ مختلف‌ تقسیم‌ شده‌ بودند در زمان‌ شاه‌ اسماعیل‌ صفوی‌ به‌ شمال‌ خراسان‌ کوچانده‌ شدند تا از حملات‌ مداوم‌ ازبکان‌ به‌ نواحی‌ مرزی‌ خراسان‌ جلوگیری‌ کنند.

  • سوشیانت

ایل زنگنه

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۲۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

ایل زنگنه

ایل زَنگِنه یکی از ایلات کرد بین کرمانشاه و مرز عراق است که بخش بزرگی از آن نیز در کردستان عراق زندگی می کنند. اکثر زنگنه‌ها ساکن استان کرمانشاه در مناطق مایدشت و سنقرکلیایی و شمال عراق هستند. بخشی از این ایل نیز در ایران در مناطق استان همدان (شهرستان ملایر)، خوزستان و استان فارس بویژه در شهرستانهای فسا و کازرون، زندگی می کنند. برخی از طوایف زنگنه نیز در مناطق بختیاری و کهگیلویه زندگی می‌کنند. زنگنه دشتستان، در ناحیه شرق بوشهر پخش شده‌اند. در زمان صفویه طوایفی از ایل زنگنه کرمانشاه به فارس آمده در این ناحیه توطن نمودند. بخشی از طوایف زنگنه نیز در ایل قشقایی ادغام گشته‌اند.

  • سوشیانت

پروین اعتصامی

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۶:۲۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

پروین اعتصامی که نام اصلی او "رخشنده " است در بیست و پنجم اسفند 1285 هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد.

  • سوشیانت

زرمهر

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۵:۲۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

زرمهر

 

  • منصب : فرمانروای سیستان
  • دوره فرمانروایی : ۴۸۴ تا ۴۸۸م (ساسانی)
  • نام‌های دیگر : سوخرا، سوفرا
  • لقب : هزاررفت
  • زادگاه : اردشیرخوره در پارس
  • کشته به دستور : قباد یکم

زَرمِهر یا سوخرا ملقب به هزاررفت فرمانروای سیستان در زمان ساسانیان و از آزادگان (اشراف) بزرگ ایران در اواخر سده ۵ میلادی بود. وی از خانوادهٔ کارن و زادگاهش ناحیه اردشیرخوره در پارس بود. مقتدرترین نجبای ایران در زمان پیروز یکم دو تن بودند یکی زرمهر یا سوخرا، و دیگری شاهپور که از مردم ری و خاندان مشهور مهران بود. پس از کشته شدن پیروز در جنگ با هفتالیان این دو سردار که با لشکری بزرگ در ایبری و ارمنستان به جنگ مشغول بودند، با عجله به تیسفون برگشتند تا نفوذ خود را در انتخاب پادشاه جدید به کار ببرند. زرمهر در رویارویی با ارمنیان، گشنسب‌داد را مأمور مذاکره با آنان کرد. وی لقب هزارپت داشت. او با وهن رئیس یاغیان ارمنی صلح کرد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ