ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۹۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ بلعمی» ثبت شده است

سَکاها

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

سَکاها دسته‌ای از مردمان کوچ‌نشین آریایی و ایرانی‌تبار بودند که محل زندگی آنان از شمال به دشت‌های جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر و دریاچه آرال، از خاور به ترکستان چین و از باختر تا رود دانوب می‌رسید. سکاها مردمانی جنگجو بودند و گهگاه به سرزمین‌های همسایه خود یورش می‌بردند. سکاها از شاخه‌های نژاد هند و اروپایی بودند که همواره در تاریخ قدیم ایران خودنمایی می‌کردند.در نوشته‌های هرودوت، بقراط، ارسطو، استرابون، و بطلمیوس اطلاعاتی در مورد سکاها داده شده است.

سکاها در زبان آشوری اشکوز نامیده می‌شدند و پارسیان و هندی‌ها آنان را سَکا می‌نامیدند. آن چنان که در کتیبه‌های هخامنشی نگاشته شده؛ سَکَ یا سَکا نامی است که در زبان پارسی باستان برای سکاهایی که از طرف آسیای میانه با ایرانیان سروکار داشتند، به کار رفته‌است. سنگ‌نبشتهٔ هخامنشی بیستون، از چهار دستهٔ سکا یاد کرده‌است:

  • سکا پَرَدرایه/داها -سکاهای آن سوی دریا: کریمه، دانوب
  • سکا تیگره‌خوده/ماساژت‌ها -سکاهای تیزخود، سکاهای ماورای سیحون
  • سکا هئومه‌ورگه/امیرجیان‌ها -سکاهای هوم‌نوش، سکاهای ماورای جیحون
  • سکا پَرَسوغودَم -سکاهای آن سوی سغد
  • سوشیانت

کادوسیان

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۵۶ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

کادوسیان مردمانی بودند که در دورهٔ باستان در گیلان و شمال خاوری آذرآبادگان می‌زیسته‌اند. به نظر پروفسور رادیگر اشمیست آنها از اقوام ایرانی‌تبار بودند. زیستگاه آنها را مناطق کوهستانی و مه‌آلود شمال ایران و در کرانه دریای مازندران نوشته‌اند.

کادوسیان در زمان کورش بزرگ بخشی از سپاهیان هخامنشی را تشکیل می‌دادند و به کورش وفادار بودند. به گزارش پلوتارک اینان در میانه پادشاهی هخامنشیان بر ایشان شوریده‌اند. در زمان چیرگی سلوکیان بر ایران اینان را در سپاه سلوکی نیز می‌بینیم. برای نمونه در نبرد رافیا با مصر کادوسیان بخشی از جنگجویان سلوکی بوده‌اند.

  • سوشیانت

دانش پزشکی در ایران باستان

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۲۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

 

دانش پزشکی در ایران باستان

بر طبق آیین و فرهنگ ایرانی نابود کننده تمام بدیها ،پلیدیها و کژاندیشی ها و زشتی ها همان کلام ایزدی (مانتره) است. نامهای خداوند(صد و یک نام خدا) مانتره می باشد. گاتها مقدسمانتره می باشد. یسنا مانتره می باشد ،‌ نماز مانتره می باشد ‌،اندیشه نیک،‌ گفتار نیک،‌ کردار نیک مانتره می باشد. تمام آموزشهای زرتشت مانتره می باشد. نیاکان ما معتقد بودند و ما نیز معتقدیم و ایمان داریم هرگاه که روح و روان و اندیشه سالم و شاداب است ، تن و بدن وزندگی نیز سالم و شاداب است. و هرگاه روح و روان و اندیشه رنجور و افسرده باشد تن و بدن و زندگی هر چقدر که قوی باشد رو به سستی می گذارد. و یکی دیگر از این درمانبخشها فراگیری دانش و ادب برای رسیدن به کمال انسانی می باشد.

رقیه بهزادی، نویسنده کتاب «قوم های کهن، در قفقاز، ماورای قفقاز، بین النهرین و هلال حاصلخیز» درباره تاریخچه علم پزشکی در ایران باستان نوشته است: «به سبب تقسیم دو گانهجهان به یک آفرینش خوب و یک آفرینش بد، همه بیماری های جهانی از پدیده های انگرمینو (منیوی بد) به شمار می آمد. در وندیداد، اهورامزدا اعلام می دارد که انگرمینو ۹۹ هزار و ۹۹۹ بیماری آفرید که شمار آن البته به صورت های مختلف تخمین زده شده است. در بخش های مختلف اوستا، شمار قابل ملاحظه ای از نام های بیماری ها حفظ شده است.»

  • سوشیانت

مردونیه

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

مردونیه (درگذشته ۴۷۹ پیش از میلاد) که یونانیان او را به نام مردونیوس می‌شناسند، داماد داریوش بزرگ و از فرماندهان سپاه ایران در نبردهای ایران و یونان در اوایل سدهٔ پنجم پیش از میلاد بود.

سال‌های آغازین

پدر مردونیه، گبریاس(گَوبَروَ)، داریوش را در بازپسگیری تاج و تخت از گئومات یاری داد. داریوش خواهر خود را به همسری گبریاس درآورد و خود با دختر او ازدواج کرد. مردونیه نیز با دختر داریوش بنام آرتوزسترا ازدواج کرد و داماد او شد.

مردونیه در زمان داریوش

داریوش بزرگ در۴۹۳ پیش از میلاد، مردونیه را برای آرام ساختن شورش و جانشینی ساتراپ آرتافرن به ایونیه (ایونیا) فرستاد. مردونیه شورش را فرونشاند.پس از آن ناوگان مردونیه که مشتمل بر ۳۰۰ کشتی بود از داردانل (هلس پونت) گذشت و ارتشی ۲۰ هزار نفری در آنجا به او ملحق شد. او به جزیرهٔ یونانی تاسوس که دارای معادن مهمی بود، حمله کرد و آنجا را خراج‌گذار ایران ساخت.

هرودوت، تاریخ نویس یونانی این نبرد را لشگرکشی‌ای برنامه‌ریزی‌شده علیه ارتریا و آتن تفسیر نمود. اما ناوگان مردونیه در راه بازگشت به آسیا در دماغهٔ آتوس دچار گردبادی سخت شد که منجر به غرق بسیاری از کشتی‌ها گردید و همین امر سبب شد تا پس از بازگشت از فرماندهی عزل شود.

  • سوشیانت

ساتی‌برزن

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

ساتی‌برزن

ساتی‌برزن از فرماندهان عصر داریوش سوم دوازدهمین و آخرین شاهنشاه هخامنشی ساتراپ (والی) هرات است. او مردی متهور و دلاور و حادثه‌جو و از متحدین بسوس والی باختر (بلخ) بود که از یک طرف پنجه بخون داریوش آلود و از طرف دیگر بعد از تسلط اسکندر مقدونی بر ضد مقدونیان قیام کرد و چند ماه در جنگ و گریز بود تا جان بر سر این کار نهاد. بسال 331 ق. م. در سومین و آخرین جنگ دارا (داریوش) با اسکندر که در گوگمل (در نزدیک نینوای سابق و اربیل کنونی) روی داد. ساتی برزن فرماندهی سپاهیان هراتی را داشت.

بعد از شکست قطعی دارا و فرار او بسوی مشرق عده‌ای از سرداران او به اشارت بسوس بر ضد او توطئه‌ای چیدند و شاهنشاه را بازداشتند. ساتی برزن نیز در این توطئه شرکت داشت و چون اسکندر بتعقیب آنان برخاست و بنزدیکی آنان رسید ساتی برزن بهمراهی سرکردهٔ دیگری بنام برازانت زخمهای مهلکی به دارا زدند و او را در حال نزع گذاشتند و با 600 سوار گریختند. (330 ق.م.) بروایت آریان و کنت کورث مورخان یونانی سال بعد ساتی برزن در گرگان بحضور اسکندر رسید و اعلام اطاعت و وفاداری کرد. اسکندر نیز او را بحکمرانی ایالت هرات که در دورهٔ سابق داشت مجدداً منصوب کرد. ساتی برزن به هرات رفت و هنگام ورود اسکندر به آن ایالت به استقبال فاتح مقدونی شتافت و شرط خدمت بجای آورد. 

  • سوشیانت

دقیقی

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

ابو منصور محمد بن احمد طوسی شناخته‌شده به دقیقی شاعر بزرگ دری زبان بود او در زمانی که ادبیات عرب در حال غلبه بر زبان شیوای پارسی بود به همراه رودکی (پدر شعر پارسی) کمک شایانی به زنده ماندن این زبان نموده اند.

زادگاه وی بنا به روایات گوناگون توس ـ بلخ  -سمرقند ـ بخارا  ذکر شده است.او از معدود شاعران ادبیات فارسی بوده که دین زرتشتی داشته است.دقیقی آغاز کننده سرایش شاهنامه بود.

دقیقی از طبقه دهقانان خراسان بوده است که در عصر منصور بن نوح سامانی و پسر او می ریسته است.خاندان وی را متومل دانسته اند اما او سرمایه هایی که از ارث پدر به او رسیده بود را بدنبال عیاشی و خوشگذرانی هدر می دهد.در دوره جوانی به سرایش داستان های تاریخی ایران مبادرت می ورزد و در این راه برای سرایش شاهنامه بدلیل ارادتی که به زرتشت داشته از داستان ظهور زرتشت شاهنامه خود را آغاز می کند .چندی پس از این در سال ۳۶۷ هجری او بدست غلام خود به قتل می رسد.

  • سوشیانت

ایل چهاردولی

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

ایل چهاردولی در منطقه چهاردولی شهرستان شاهین‌دژ در جنوب آذربایجان غربی و شهرستان قروه در جنوب شرقی استان کردستان و شهرستان اسدآباد در غرب استان همدان و استان ایلام ساکن هستند و با زبان لکی صحبت می‌کنند.

نام ایل چاردولی منسوب به ایلات چرداولی در چرداول در استان ایلام است و منشا آنان نیز از ایلات بخش چرداول ایلام است.

تاریخچه چهاردولی‌ها

بنا بر تاریخ مردوخ کردستانی، فارسنامه، سر پرسی سایکس و شرفنامه، چهاردولی‌ها از طوایف شیعی لک بوده اند که به همراه ایل شاملو و ایل استاجلو، و... به یاری شاه اسماعیل صفوی شتافتند.

  • سوشیانت

افشاریه

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

ایل افشار

 

افشارها طایفه‌ای از اوغوزها هستند که در ایران، ترکیه و افغانستان پراکنده‌اند.اَفشار یا اوشار یکی از ایل‌های ترکمان است که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های دودمان صفوی را بنیاد گذاردند. این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم می‌شد: یکی قاسملو و دیگری ارخلو یا قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و دره گز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان و ترکمانان مهاجم سدی باشند. تعداد بسیاری از این ایلها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند. ایل افشار ترک زبانند.

طایفه‌ افشار گروهی‌ از ترکمنانان‌ غز بودند که‌ در عهد ‌سلجوقیان از آسیای‌ میانه‌ و ترکستان‌ به‌ ایران‌ مهاجرت‌ کرده‌ و در نواحی‌ آذربایجان‌ ایران‌ سکونت‌ یافتند. آنان‌ در عهد ‌صفویه یکی‌ از هفت‌ قبیله‌ اصلی‌ بودند که‌ در به‌ قدرت‌ رساندن‌ این‌ سلسله‌ نقش‌ مهمی‌ ایفا نمودند. افشارها که‌ به‌ شعب‌ مختلف‌ تقسیم‌ شده‌ بودند در زمان‌ شاه‌ اسماعیل‌ صفوی‌ به‌ شمال‌ خراسان‌ کوچانده‌ شدند تا از حملات‌ مداوم‌ ازبکان‌ به‌ نواحی‌ مرزی‌ خراسان‌ جلوگیری‌ کنند.

  • سوشیانت

ایل زنگنه

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۲۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

ایل زنگنه

ایل زَنگِنه یکی از ایلات کرد بین کرمانشاه و مرز عراق است که بخش بزرگی از آن نیز در کردستان عراق زندگی می کنند. اکثر زنگنه‌ها ساکن استان کرمانشاه در مناطق مایدشت و سنقرکلیایی و شمال عراق هستند. بخشی از این ایل نیز در ایران در مناطق استان همدان (شهرستان ملایر)، خوزستان و استان فارس بویژه در شهرستانهای فسا و کازرون، زندگی می کنند. برخی از طوایف زنگنه نیز در مناطق بختیاری و کهگیلویه زندگی می‌کنند. زنگنه دشتستان، در ناحیه شرق بوشهر پخش شده‌اند. در زمان صفویه طوایفی از ایل زنگنه کرمانشاه به فارس آمده در این ناحیه توطن نمودند. بخشی از طوایف زنگنه نیز در ایل قشقایی ادغام گشته‌اند.

  • سوشیانت

بغابوخش یکم

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۵:۱۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

بغابوخش یکم یا بغه بوخشه یا بغه بوجیه یا به یونانی مگابیز یکم نام یکی از بزرگان پارسی بود. وی در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، با کمک تعدادی از رؤسای هفت خانوادهٔ بزرگ پارسی با کشتن گئومات مغ که به عنوان بردیا فرزند کوروش بزرگ بر تخت نشسته بود، سلطنت را به داریوش بزرگ و خاندان هخامنشی بازگرداند.

قیام هفت یار

گئومات غاصب بعد از دست انداختن به تاج و تخت، تمام زنان کمبوجیه را نیز در اختیار گرفت. یکی از این زنان فیدمیا، دختر هوتن (اوتانه یا اتانس) یکی از تواناترین نجبای ایران بود. اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، هوتن بود. او از دختر خود پرس و جو کرد و دخترش نتیجهٔ تحقیق به پدر اطلاع داد. هوتن یک دستهٔ شش نفره از نجبای پارس را که به آنها اطمینان داشت، در شوش تشکیل داد و با ورود داریوش از پارس تصمیم اتخاد شد که او را نیز در گروه خویش وارد سازند. این هفت تن با هم قسم خوردند که برای دفع غاصب اقدام کنند.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ