ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوروش بزرگ» ثبت شده است

چیش‌پیش جانشین هخامنش

سوشیانت | پنجشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۰۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

چیش‌پیش
چیش‌پیش (پارسی باستان: چیش‌پیش؛ایلامی  : زی-ایش-پی-ایش؛ بابلی: شی-ایش-پی-ایش؛ یونانی: تَیس‌پیس یا تیس‌پیس) فرزند و جانشین هخامنش و شاه انشان می‌باشد.
وی دارای دو فرزند بود که پس از او هر دو به فرمان‌روایی رسیدند. یکی از این فرزندان آریارامن و دیگری کورش نخست پدر بزرگ کورش دوم می‌باشد. آریارامن به فرمان‌روایی پارس رسید و کورش یکم شاه انشان شد. در آینده آریارامن جای خود را به فرزندش ارشام و کورش یکم جای خود را به کمبوجیه یکم پدر کورش دوم داد. این درست در زمانی بود که مادها فرمان‌روایی خود را گسترش داده و پارسیان از آنان فرمان‌بری ‌می‌کردند و به آن‌ها ساو ‌می‌پرداختند.

  • سوشیانت

هفتم آبان ماه روز بزرگداشت کوروش

سوشیانت | چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۴۳ ق.ظ | ۲دیدگاه

سال روز بزرگداشت کوروش

فرخنده روز بزرگداشت ابر مرد ایران زمین، شاهتشاه بی همتا، یگانه اختر پرفروغ آسمان کهن نگاری، پسر بهشت در اوستا، سیروس تورات، سایروس انجیل، ذوالقرنین افسانه ای قرآن، رهاننده یهودیان، پدر سرزمین ایرانیان، بخشنده پر آوازه، نخستین بنیان گذار فرمان حقوق‌بشر، نخستین دادگستر گیتی، بنیانگر نخستین شاهنشاهی چند سرزمینی در گیتی، آزادساز و رهاننده برده ها و در بندیان،  بنیان گذار فرمان روایی پرآوازه و با شکوه هخامنشیان، «کوروش بزرگ» را به همگی ایرانیان و پارسی زبانان و دوستداران کهن نگاری پهنه ایران شادباش می گویم.
وی هیچگاه همتایی در این جهان نداشته و نخواهد داشت، کوروش یک مسیح بود، و یا بهتر بگویم کوروش یک استوره و افسانه بود، وی دین‌ها، کیشها و نژاد های گوناگون را گرامی می داشت. او سده ها از زمانه خود جلوتر بود. مردی که سرنوشت در باره اش فرمان داده که باید برتر از دیگران باشد.

  • سوشیانت

کوروش بزرگ ، ذوالقرنین

سوشیانت | پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۲۵ ب.ظ | ۲دیدگاه

ورود نخستین اعلامیه حقوق بشر در دنیا به ایران- منشور کوروش - و به نمایش گذاشتن آن در موزه ملی شور و شوقی وصف ناپذیری را در کشور سبب شد.

گروهی براین باورند که این میراث ارزشمند ملی از این رو که در تحقیقات روان شاد علامه آیت الله استاد طباطبایی، استاد شهید مرتضی مطهری اثبات شده که ذوالقرنین، همان کوروش هخامنشی است یک میراث گرانبار اسلامی نیز به شمار میرود .

قرآن مجید،کتاب شریف مسلمانان درآیه‌های 83 تا 99 سوره کهف، ذوالقرنین را فردی یکتاپرست، صالح، دادگر و انسان دوست و از بندگان شایسته و برگزیده خداوند نام برده و از او به نیکی یاد می کند.

گروهی از فقها و بزرگان ذوالقرنین را کوروش هخامنشی می‌دانند چنانکه آیت الله طباطبایی و پروفسور عبدالکلام آزاد (دانشمند شهیر هندی) با دلایل متقن به اثبات رسانده اند که ذوالقرنین، همان کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری بزرگ هخامنشی در ایران است.

  • سوشیانت

اثبات یکسانی کوروش بزرگ با ذواقرنین

سوشیانت | پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۲۱ ب.ظ | ۱دیدگاه

 کوروش یا ذوالقرنین

این مقاله ای است عقلی تاریخی تلفیقی تفسیری که حضرت علّامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان مطرح نموده اند در مورد ذوالقرنین و اینکه منظور از ذوالقرنین در قرآن کورش است.

 

بحثى قرآنى وتاریخى پیرامون داستان ذوالقرنین در چندفصل

 

1 - داستان ذوالقرنین در قرآن

قرآن کریم متعرض اسم او وتاریخ زندگى و ولادت ونسب وسایر مشخصاتش نشده . البته این رسم قرآن کریم در همه موارد است که در هیچ یک از قصص گذشتگان به جزئیات نمى پردازد. درخصوص ذو القرنین هم اکتفا به ذکر سفرهاى سه گانه اوکرده ، اول رحلتش به مغرب تا آنجا که به محل فرورفتن خورشید رسیده ودیده است که آفتاب در عین((حمئة)) و یا ((حامیه)) فرو مى رود، و در آن محل به قومى برخورده است . و رحلت دومش ازمغرب به طرف مشرق بوده ، تا آنجا که به محل طلوع خورشید رسیده ، و در آنجا به قوم ى برخورده که خداوند میان آنان و آفتاب ساتر و حاجبى قرار نداده .

  • سوشیانت

داریوش بزرگ شاهنشاه بی همتا

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ | ۱دیدگاه

داریوش بزرگ

داریوش یزرگ

 

نام

داریوش یکم ، فرنام به داریوش بزرگ، پسر ویشتاسپ، همسر آتوسا و داماد کوروش بزرگ، سومین پادشاه هخامنشی بود.

 

داریوش در زبان لاتین «دَرَیوس»، زبان یونانی «داریوس» و در پارسی باستان «دارَیَوَهوش»واگویی  می‌شود. آرایه این نام در زبان ایلامی «داریامائویس»، در زبان اکدی «داریاموس» و در زبان آرامی «دِرایس» و «دِرایوس» است و گمان ‌می‌رود نام یونانی دیگرش «داریائوس» باشد. این نام در زبان پارسی باستان به‌ چَم «استوار نگاه می‌دارد آن‌چه نیکوست را» می‌باشد.

این نام در نگارش بابلی سنگنبشته بیستون به گونه [ داریاموش ] آمده است: من «داریاموش«(داریوش)، شاه، پسر «اوشْتاسْپَه» (ویشتاسپ)، «اَهَمَنیش» (هخامنشی)، شاه شاهان، پارسی، شاه «پَرسو» (پارس)  آماده است.

وی در سال ۵۲۲ پیش از زایش، با یاری چندی از بزرگان هفت خانواده بلند پایه پارسی با کشتن گئومات مغ بر تخت نشست. پس از آن به فرونشاندن شورش‌های درون‌ مرزی پرداخت. فرمانروایی شاهنشاهی را استواری بخشید و سرزمین‌هایی چند به شاهنشاهی افزود، همچنین آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود.

 

  • سوشیانت

خشایارشا افسانه ای جاویدان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ق.ظ | ۲دیدگاه

اهورامزدا خداییست بزرگ، بزرگترین خدایان

که زمین را آفرید

که آسمان را آفرید

که مردم را آفرید

که شادی را برای مردم آفرید

که خشایارشا را شاه کرد

یگانه فرمانروای بسیاری

من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان

شاه مردمان بسیار

شاه در این زمین دور و پهناور

پسر داریوش شاه هخامنشی

گوید خشایارشا: داریوش شاه که پدرم بود، به خواست اهورامزدا بناهای زیبایی ساخت و او دستور داد این سنگنبشته کنده شود.

اما نوشته‌ای در آن کنده نشد

پس از آن من دستور دادم این نوشته کنده شود.

باشد که اهورامزدا و خدایان دیگر مرا نگاه دارند، شهریاری مرا ، و آنچه که من ساخته‌ام .

گفتار خشایارشا در سنگنبشته وان ترکیه

 

نام

نام خشایارشا از دو بخش "خشای" به چَم (شاه) و "آرشا" به چَم (مرد) پدیدار شده و به چَم «شاه مردان» است، چَم(معنی) این نام می‌تواند «کسی که در میان شاهان پهلوان است» یا فرمانروای پهلوانان باشد. خشایارشا در زیشمار (سن) سی و چهار سالگی به پادشاهی رسید.

خَشایارشای بزرگ، فرنام به شاه شاهان پسر داریوش بزرگ و آتوسا دختر کوروش بزرگ، چهارمین پادشاه هخامنشی میان سال‌های (۴۸۵ تا ۴۶۵ پیش از زایش) بود.

  • سوشیانت

پادشاهی کیانیان ، کیخسرو

سوشیانت | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

کیخسرو

یشت پنجم می گوید که کیخسرو پهلوان بی همال ایرانی و متحد کننده ی شهرهای شاهنشاهی ایران زمین،در نزدیکی دریاچه ی چئچست برای اردویسور آناهیتا قربانی میکند و از او میخواهد که فرش دهد،کامیابش کند و بر جاودان و امیران ستمکار پیروزش بخشد.در یشت نهم نیز از کیخسرو یاد شده و این یاد کرد حاوی آگاهی های ارزنده ایست که در شاهنامه نیز به چشم میخورد.در یشت سیزدهم و پانزدهم بر بخشی از کارهای پهلوانی کیخسرو آگاه میشویم.بنابر روایات ماخذ مزبور،ائوروسار که یکی از امیران مخالف و رقیب کیخسرو در جنگل سپید است،درابتدا و وسط و انتهای جنگل مزبور ایزد ویو را می ستاید و خواستار آن میشود که کیخسرو،آن استوار کننده ی شاهنشاهی ایران،بر وی ظفر نیابد و او توان آن را داشته باشد که از دست آن پادشاه بگریزد.بموجب نامه های پهلوی،کیخسرو پسر سیاووش،نتیجه ی ازدواج او با ویسپان فری "فرنگیس"دختر افراسیاب بوده و در تورانزمین بزرگ شده است.اما کیخسرو مانند کیکاووس "پادشاه هفت کشور"نیست،بلکه فقط شهریار کشور خونی رس معرفی شده است.

  • سوشیانت

داستان هاى کورش در اساطیر و حماسه ملى ایران‏

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

داستان هاى از کورش ‏

در شاهنامه فردوسى و متون تاریخى ایران، بخشى وجود دارد درآمیخته از اسطوره، واقعیت و داستانهاى پهلوانى و اعتقادى که واقعیات زندگى کورش هخامنشى را از تولد تا مرگ با زبانى کنایى و رمزآمیز و متناسب با تعبیرات اساطیرى و آرمان‏گرایانه و گاهى به شکلى افسانه‏آمیز بیان مى دارد و طبعا از سرگذشتهاى شفاهى رایج در میان مردم ایران، روایتهاى یونانى و عبرى و سامى نیز تأثیر مى پذیرد. در این داستانها، زندگى شگفت‏انگیز این شخصیت ممتاز تاریخى و فتوحات این جهانگشاى پارسى شاخ و برگ فراوان مى یابد و به شیوه‏اى گسترده و متنوع با زندگى چند شخصیت اساطیرى و پهلوانى و تاریخى درهم مى آمیزد و در آثار ادبى و تاریخى روزگاران بعد منعکس مى گردد، آنچنان‏که امروزه نمى توان تقدّم و تأخر یا صحّت انتساب این روایتهاى گیج‏کننده را برمبناى تحلیلهاى اساطیرى و یا نتیجه‏گیریهاى علمى اثبات کرد. اما از آنجا که تورات (که کورش را ناجى... قوم یهود شمرده است) و مورخان بزرگ یونانى چون هرودوت، کتزیاس، گزنفون مفصلا از او یاد کرده‏اند، مى توان اطلاعات مربوط به کورش را در این منابع مبناى نوعى مطالعه تاریخى-اساطیرى قرار داد و دگرگونیهاى مربوط به زندگى و مرگ وى را در متون حماسى و تاریخى و در شخصیتهاى اساطیرى و پهلوانى و تاریخى دورانهاى بعد بازجُست. حاصل این کوشش شاید بتواند این نکات را اثبات کند که اولا، چگونه واقعیتهاى تاریخى در ساختار اساطیر و داستانهاى ملى مردم ما تأثیر گذاشته‏اند و ثانیا، روایتهاى هندى، آریایى، یونانى و سامى چگونه در شکل‏گیرى این داستانها مؤثر بوده‏اند. در این صورت است که مى توان تمام یا بخشى از زندگى کورش را در ارتباط با جمشید، فریدون، زال، کى‏آرش، کیخسرو، بهمن، اسفندیار، اردشیر بابکان، ذوالقرنین و سلیمان مورد مطالعه قرار داد و هر بخشى از زندگى وى را با یکى از این افراد در ارتباط یافت. براى روشن شدن این مطلب، لازم است نخست به اختصار کورش را بشناسیم و سپس به نفوذ داستانهاى او در دیگر روایتهاى اساطیرى-پهلوانى و تاریخى بپردازیم.

  • سوشیانت

هنر سد سازی در ایران باستان

سوشیانت | پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۵۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

سد سازی در ایران باستان

 

سد سازی یا بند سازی از فعالیت های مهندسی به شمار می رود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش، ‌شکل گیری و گسترش آن سهم به سزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز ساکنین آن جا نسبت به ایجاد سد، ‌بند یا آبگیر اقدام می کرده اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز به خاطر پایین بودن سطح آب‌های رودخانه ها یا نیاز جهت تغییر مسیر رود ، سد سازی انجام می گرفته تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای کشاورزی و عمرانی از آن استفاده کنند.

در ایران نیز به جهت کمبود آب، ‌شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره آب ماده ای بسیار ارزشمند محسوب می شده که این امر را علاوه بر بندسازی، سد سازی و آثار به جا مانده می توان در فرهنگ ایرانی و ارزشی که برای آب قایل می شدند و حافظه تاریخی مردم ایران به وضوح مشاهده و مطالعه کرد.

در سرزمین های ایران و مصر که از قدیم در معرض سیلاب و طغیان رودخانه ها قرار داشتند‌، ساخت بندهای متفاوت در طول مسیر رودخانه ها و یا مناطق سیل خیز به جلوگیری از خسارات این گونه طغیان ها کمک فراوانی می کرد.

تاریخ سد سازی در ایران‌، مصر و بین النهرین (میان رودان) قدمتی بسیار طولانی دارد و هنوز هم می توان نشانه هایی از آن ها را در این سرزمین ها یافت. به طور کلی سدسازی و نیز لایروبی و مرمت آن ها از دیر باز در ایران و دیگر سرزمین ها، ‌مانند سایر کارهای عام المنفعه و پروژه های بزرگ معمولا به دست حکومت ها و پادشاهانی که به امور آبادانی و آبادی علاقه بیشتری داشتند انجام می گرفته است و در این میان رونق اقتصادی و پیشرفت آبادی ها و شهرهای مرتبط با سیستم های آبیاری و آبرسانی نیز بستگی بسیار زیادی با مقوله سد و سد سازی و اهمیت حکمرانان به این مسایل داشته است.

پادشاهان هخامنشی به واسطه نیاز جغرافیایی کشور ایران و علاقه ای که در گسترش و آبادانی سرزمین تحت فرمانروایی از خود نشان می دادند و در زمان امپراتوری خود سدها و بندهای زیادی در بخش های جنوب غربی و جنوبی ایران ساختند. بسیاری از سیستم های آبرسانی و آبیاری که تا سال های متمادی نیز در ایران از آن ها استفاده شد مرهون تلاش مهندسان و صنعتگران ایرانی است که در زمان های بسیار دور تلاش نمودند تا نیازها و کمبودها را در زمینه های عمرانی و آبادی بر طرف نمایند و آثار و شواهد آن را نیز می توان در نقاط مختلف ایران درک نمود. علاوه بر آن بسیاری از آثار به جا مانده از این دوران ها در سرزمین های تابعه حکومت های ایران باستان نیز قابل مشاهده است.

یکی از رودخانه هایی که از قدیم به رودخانه اروند می پیوسته است «‌دیاله » بوده است که بنا به دستور کوروش بزرگ سدی برای آبیاری، ‌از خاک و چوب بر روی این رودخانه بسته شده بود که شبکه کانال های آبرسانی را تغذیه می کرد. همچنین در زمان هخامنشیان اولین کوشش ها جهت سد سازی بر روی اروند و فرات به عمل آمد. از مشخصات این رودخانه ها آن بود که سطح فرات بالاتر از دجله قرار داشت و نیز در زمان حکومت بابلیان بر بین النهرین تمایل رود فرات نسبت به شرق بیشتر از امروز بوده و این رود تنها دارای یک مجرا بوده است. انشعاب فرات به دو مجرا بین سال های 600 ق.م تا 100 ق. م اتفاق افتاده است . چنان که پیداست هخامنشیان سدهایی بر روی رودخانه های فرات و اروند ساختند و گام هایی دیگر در گسترش شبکه کانال های آبیاری برداشتند. بدون شک هنگامی که اسکندر مقدونی در حدود سال 400 ق. م به آنجا ها رسید آن سدها ساخته شده و برپا بوده اند. «استرابو» جغرافی دان سده اول میلادی یونان خبر از ویرانی آن ها به دست اسکندر مقدونی می دهد. ولی واقعیت این که اسکندر این سدها را ویران کرده باشد کاملا معلوم نیست چون برخی نیز گفته اند که اسکندر آن ها را خراب نکرده است و حتی به حفر کانال ها و نظارت بر این سدها به طور مرتب مشغول بوده است. به هر حال آنچه مسلم است آبیاری با بهره وری از بند سازی در فرات و اروند پیرامون سده چهارم پیش از میلاد کاملا روا بوده است و این سیستم های سد بندی و آبیاری بعدها در زمان ساسانیان به حد بالای گسترش خود رسید.

علاوه بر بندها و آبگیرهایی که در زمان هخامنشیان بر روی رودخانه های اروند و فرات ساخته شد،‌در آن زمان بر روی رودخانه «‌کر » در فارس نیز بندهایی برای آبیاری زمین های پیرامون تخت جمشید ایجاد شد. با این که آثاری از تمامی سدهای ساخته شده در زمان هخامنشی ها در دست نیست، ولی برخی از بندها که تا به امروز بر روی آن رودخانه بر جای مانده اند دارای پایه های هخامنشی هستند. از جمله این سدها « بند ناصری » است که در 48 کیلومتری شمال غربی تخت جمشید واقع شده است.

«ابن بلخی» (سده پنجم‌) سد ناصری را چنین توصیف می کند:« در این قسمت رودخانه در زمان های قدیم سدی ساخته شده بود که آب کافی را برای آبیاری زمین ها تأمین می کرده است ‌اما در روزگاران هرج و مرج که اعراب به سرزمین ایران تاختند این سد رو به خرابی نهاد و در تمام حوزه های رامجرا ( را مجرد‌) دیگر کشاورزی انجام نشد.»

سد دیگر «بند فیض آباد» نام دارد که در حدود 48 کیلومتری شمال تخت جمشید قرار گرفته است چنان که گفته شده است یکی از سه بندی که بر روی رود کر ساخته شده بوده 25 متر درازا و 25 متر بلندا داشته است.

در نزدیکی شهرک «‌کوار » در جنوب شیراز سد هخامنشی دیگری به نام «بند بهمن» بر روی رودخانه « مند» بنا شده است. طول بند در حدود 100 متر و بلندای آن حدود 25 متر می باشد . بخش عمده ای از این سد تا کنون از گل و لای پر شده است.

در زمان ساسانیان و هنگام حکومت شاپور اول ، ارتش شکست خورده والرین رومی که مرکب از 70000 هفتاد هزار نفر می شد به اسارت ایرانیان درآمد، شاپور از این اسیران برای ساختن ساختمان هایی در ایران استفاده کرد. یکی از این ساختمان ها «‌سد شادروان شوشتر» بر روی رودخانه کارون به شمار می آید . شوشتر که در کناره شرقی کارون بر روی ساحل سنگی ساخته شده از زمان ساسانیان یکی از شهرهای مهم بود. از زمان ایلامیان و دوران اولیه سلسله ساسانی برای بالا بردن سطح آب در کارون تا به سطح شهر شوشتر سدی بر روی این رود زده بودند.

«ابن حوقل» در صورة الارض راجع به شادروان شوشتر می نویسد: « سرزمین خوزستان در محلی مستوی و هموار قرار گرفته است و دارای آب های جاری است . بزرگترین رودهای آن شوشتر است که شاپور شادروان (سد معروف) را در دروازه شوشتر بر آن ساخت تا آب آن بالا آمد و به ثمر رسید چه شوشتر در زمین مرتفعی قرار دارد.»

چنان که پیداست سد اولیه بر روی کارون از لحاظ بالابردن سطح‌ آب چندان رضایت بخش نبود پس ایران رومی ها را برای رفع نقایص به کار گماشتند . احتمالا علاوه بر نیروی کارگری چندین مهندس نیز در سپاه روم بوده اند. گام نخست، ‌ایجاد رودخانه ای انحرافی « گرگر» بوده که در هنگام ساختن سد آب کارون را هدایت می کرده است. این سد که پس از تعمیرهای پشت سر هم تا کنون به جا مانده است «‌بند میزان » نام دارد. سد دارای سرریزهایی است که در هنگام بالا آمدن آب اضافی آن را تخلیه می کرده است. پهنای این سد بین 10 تا 12متر است . ساختن این سد از سه تا هفت سال طول کشید و هنگامی که ساختمان آن پایان یافت، ورودی رود گرگر با بند دیگری بسته شد که امروزه « بندقیصر » نامیده می شود . این سد نیز که تاکنون به جا مانده از تکه های بزرگ سنگی که با بست های آهنی به یکدیگر محکم شده اند ساخته شده است. برای کنترل آب رودگرگر شش سرریز در آن سد ساخته شده بوده است. کانال گرگر پس از گذشتن نزدیک به 30 کیلومتر به سوی جنوب دوباره به کارون می پیوندد. نشانه های موجود چنین می گوید که برای آبیاری نهرهای دیگر نیز بر روی این کانال زده شده بوده است.

به نظر می رسد که این نخستین بار در تاریخ سد سازی است که برای ساختن سدی بر روی رودخانه ای‌، برای آن کانال انحرافی ساخته اند و به ویژه از دیدگاه مهندسی با توجه به مقدار آب کارون این خود پروژه با اهمیتی به شمار می رفته است. در کتاب «تحفة العالم» درباره ساختمان سد شادروان چنین آمده است:

«... ذوالاکتاف بعد از قلع و قمع اعراب به جنگ قیصر کمر بسته او را مغلوب و اسیر کرد و به ایران قصد داشت و پس از مؤاخذه و مصادره به او فرمود که اگر نجات خود را می خواهی ممالکی را که از قلمرو من خراب کرده ای بساز و چون شاپور را به عمارت و آبادی شوشتر رغبتی بوفور بود. قیصر التزام نمود که ابتدا شادروان شوشتر را بسازد و چنان کند که در حوالی شهر زرع مایی توانند کرد .قیصر چون بر جان خود ایمن گشت ... بفرمود تا مهندسین با فرهنگ از روم ... و مهندسان بعد از آن که ترازوی آب را بر‌آورد نمودند دیدند که به سبب بسیاری رودخانه و شدت جریان آب ساختن شادروان محال و زمین رودخانه را سنگ بست نمودن که دیگر باره عمیق نشود ممکن نیست مگر آن که آب را اولا به طرف دیگر جاری نمایند تا آب از رودخانه منقطع گردد بعد از ساختن زمین رودخانه شادروان باز آب را به این طرف سردهند و آن رخنه را ببندند...»

در شاهنامه فردوسی اشاره به این موضوع شده که سازنده و مهندس شادروان شوشتر شخصی به نام «برانوش» بوده است. ساختمان سد شادروان در زمان شاپور ساسانی در 280 میلادی پس از سه سال عملیات ساختمانی به اتمام رسید. در ساختمان این سد برای پیوند و پا برجایی سنگ های گرانیت به کار برده اند.

بنا به شرح کتاب «مجالس المومنین» نوشته طبری عمود های آهنین که در سرب قرار داشته نیز در آنجا به کار رفته بوده است.

یکی از بندهای دیگری که پس از سد شوشتر ساخته شد سد اهواز بوده است که نشانه های آن هنوز هم به چشم می خورد. درازای این سد بیش از 1000 هزار متر بوده و احتمالا 8 متر ضخامت (پهنا) ‌داشته است. «مقدسی» جغرافی دان اسلامی سده سوم هجری درباره سد اهواز چنین می گوید: « میان این دو بخش ]اهواز را[ پل «‌هندوان » که با آجر ساخته شده پیوند می دهد... روی این نهر ]مسرقان[ دولاب‌‌های بسیار است که فشار آب آن ها را می گرداند و «‌ناعور »‌خوانده می شوند. سپس آب در کاریزها که در بالا نهاده شده می آید ... بستر رودخانه نیز از پشت جزیره ای به اندازه یک صد درس به یک شادروان که (دیواره ای ) از سنگ ساخته شده بر می خورد و بازگشته (و دریاچه می شود با فواره های شگفت انگیز ) و به سد جویبار می افتد که به آبادی‌ها می رود و کشتزارها را سیراب می کند. ایشان می گویند: ‌اگر شادروان نبود اهواز آباد نبود چه در آن هنگام از آب‌هایش بهره برداری نمی شد. شادروان درهایی دارد که هنگام افزایش آب آن ها را باز می کنند ... صدای آب سرریز شده از شادروان در بیشتر سال آدمی را از خواب باز می دارد.»

 

بند دیگری که در سده چهارم پس از میلاد توسط شاپور دوم (و یا احتمالا بازمانده‌اش اردشیر دوم ) ساخته شده سد پل گونه دزفول است که بر روی رودخانه کوفه زده شده و در محل پی پل قرار گرفته بوده است. از زمان ساسانیان نام سد دیگری به نام «بند قیر» ‌بر روی رودخانه کارون در محل پیوستن دو رود آب گرگر و آب دز به کارون بر جای مانده که پس از سدهای شوشتر و اهواز از مهم ترین سدهای روی کارون به شمار می آمده است.چنان که پیداست نام این سد نماینده کاربرد «قیر» برای آب بندی آن به منظور افزایش پا بر جایی و سختی و استحکام سد بوده است.

پادشاهان و مهندسان ساسانی افزون بر ساختن سد بر روی کارون و کرخه در سرزمین عراق امروزی نیز به ساختن سدهایی به ویژه در کرانه شرقی اروند بین سامره و کوت مبادرت کردند . ساسانیان سیستم آبیاری رودخانه دیاله را گسترش دادند و در پدید آوردن نهرها تا آن جا پیش رفتند که نیاز به مقدار آبی بیشتر از آنچه که دیاله می توانست بدهد پیش آمد. این گره به کمک رودخانه اروند گشوده شد. بدین معنی که ابتدا آب آن را با ابزارهای بالا بردن آب و سپس با کانال های عظیم بالا می بردند و آن را بدین وسیله به رود دیاله سوار می کردند . گسترش شبکه آبیاری در جنوب ایران و بین النهرین در زمان خسرو اول پادشاه ساسانی (579 ـ 531 م) به درجه بالای خود رسید . یکی از نمونه های این گسترش کانال نهروان بوده است که از پشت سد بر روی اروند نزدیک محلی به نام «دور» تغذیه می شده است . این کانال بعدها در زمان خلفای عباسی تعمیر شد . کانال نهروان در محل باکوبه (واقع در پنجاه و سه کیلومتری شمال شرقی بغداد و حدود 110 کیلومتری پایین دست سد) به رودخانه دیاله می رسید. نکته جالب توجه آن است که کانال نهروان و رودخانه دیاله در یک سطح و بدون هیچ گونه کنترل مجازی به یکدیگر می رسیدند و این نشان دهنده آن است که مهندسان ساسانی می توانسته اند جای سد را طوری برگزینند که این جریان و ارتباط طبیعی با دقت انجام گیرد. و این خود نمایشگر تبحر آنان در پیاده کردن نقشه و نقشه برداری ساختمان ها و تأسیسات بوده است. در حدود سی و شش کیلومتری جنوب باکوبه سدی به نام سد بلادی برای کنترل جریان آب در دیاله ساخته شده بود که آب دیاله را به داخل کانال کوتاهی (که در زیر بغداد و بالای تیسفون به اروند می‌ریخت )‌کنترل می کرد.

افزودن بر سدها و پل هایی که شرح آن ها آمد از باستان در سرزمین خوزستان بندها، پل ها و سدهای دیگر نیز ساخته شده بوده است که به آبیاری زمین های پیرامون کمک فراوان می کرده اند برخی از این سدها عبارت بودند از :

ـ سد قلعه رستم ، در 33 کیلومتری شمال شوشتر بر روی کارون که دارای سه دهنه بزرگ از بالا به پایین بوده است. نهری را که از این سه سد آب می گرفته نهر « جوی بند » و یا « دیم چه » می گفته اند . درازای این نهر آبیاری 18 کیلومتر بوده است.

ـ سد شعیبیه : که در 24 کیلومتری جنوب غربی شوشتر و بر روی رودخانه دز ساخته شده بوده است.

ـ سد کارون : که در 8 کیلومتری شمال اهواز قرار داشته است.

- سد عجیرب :که در 36 کیلومتری شوشتر روی رودی با همان نام احداث شده است.

ـ سد کرخه : این سد در 15 کیلومتری شمال حمیدیه واقع بوده و پیش تر به آن سد نهر هاشم می گفته اند.

ـ سد ابوالعباس : در 18 کیلومتری رامهرمز واقع است و از سه دهانه تشکیل می شده است.

ـ سد ابوالفارس : در جنوب شرقی رامهرمز.

ـ سد جراحی : در 29 کیلومتری جنوب رامهرمز.

یکی دیگر از آثار تاریخی دوران ساسانی دژ باستانی «ایزد خواست» و آثار تاریخی مربوط به آن است. این آثار که در راه اصفهان به شیراز در 41 کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده شامل قلعه، ‌آتشگاه، پل،‌ کاروانسرا و سد نزدیک آن است . سد ایزد خواست (یزد خواست‌) در ده کیلومتری جنوب دهکده یزد خواست قرار گرفته و درازایش 65 متر و پهنای آن نزدیک 6 متر است. از ویژگی های این بند که تنها بخشی از آن برجای مانده است ‌آن است که این سد از نوع قوسی بوده است. سد یزد خواست که می توان آن را نخستین بند قوسی جهان دانست از بناهای دوره ساسانی است . مصالح ساختمانی سد شامل سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج و نمای آن از سنگ تراشیده با اندود ساروج است . چنان که پیداست این بند برای جمع کردن آب های بهاری و جلوگیری از جریان سیل در منطقه ایزد خواست ساخته شده بوده است.

- سد سکندر: درباره دیواره یا سدی که در تاریخ به نام سد سکندر موسوم گشته نوشته ها و اخبار متعددی ذکر شده است . عده ای معتقدند اسکندر مقدونی در لشگر کشی های خود به شرق در منطقه ماوراء النهر بنا به درخواست مردم منطقه که مرتبا در معرض تهاجم قومی به نام یأجوج و مأجوج بوده اند. این سد را رد دهانه دره ای بنا می کند تا جلوی مهاجمان گرفته شود. البته در انتساب بنای مذکور به اسکندر جای شک فراوان وجود دارد و می تواند مانند بسیاری از داستان های تخیلی و ساختگی مربوط به اسکندر مطرود تلقی شود. اسکندر مهاجم با تهاجم سریع خود و مدت کمی که در اختیار داشته و مرتبا در حال حمله و لشکر کشی بوده ، بعید است که چنین کار عظیمی را انجام داده باشد.

  • سوشیانت

زندگی نامه کوروش بزرگ (کوروش دوم)

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

زندگی نامه کوروش

دوران خردسالی کوروش کبیر را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق در راستی و ناراستی جزئیات آنها ناممکن می نماید. لیکن خوشبختانه در کلیات ، ناهمگونی روایات بدین مقدار نیست. تقریباً تمامی این افسانه ها تصویر مشابهی از آغاز زندگی کوروش کبیر ارائه می دهند،تصویری که استیاگ ( آژی دهاک )، پادشاه قوم ماد و نیای مادری او را در مقام نخستین دشمنش قرار داده است.

استیاگ - سلطان مغرور، قدرت پرست و صد البته ستمکار ماد - آنچنان دل در قدرت و ثروت خویش بسته است که به هیچ وجه حاضر نیست حتی فکر از دست دادنشان را از سر بگذراند. از این روی هیچ چیز استیاگ را به اندازه ی دخترش ماندانا نمی هراساند. این اندیشه که روزی ممکن است ماندانا صاحب فرزندی شود که آهنگ تاج و تخت او کند ، استیاگ را برآن می دارد که دخترش را به همسری کمبوجیه ی پارسی – که از جانب او بر انزان حکم می راند - درآورد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ