نبرد زنجیر
جنگ زنجیر (ذات السلاسل) به اولین جنگ از رشته جنگهای صدر اسلام که بین ایران و اعراب به وقوع پیوست، گفته میشود.
جنگ های خالد بن ولید در عراق
در باب جنگهای خالد بن ولید در عراق خاصه در توالی و ترتیب آنها بین اخبار اختلاف هست. در واقع نه نامههایی که بر حسب روایات گویند بین خالد و ابوبکر رد و بدل شدهاست، چندان معتبر مینماید نه تاریخ آمدن خالد به عراق خالی از اشتباه به نظر میرسد. بعلاوه تسخیر شهرها و آبادیهای سواد و عراق بیگمان برای اعراب به یک بار حاصل نشده است و در مدتی که هنوز دولت ساسانی باقی بودهاست.
این شهرها مکرر دست بدست گشته و فاتحان غالباً ناچار میشدهاند که هر شهر را مکرر بگشایند و از این روست که اخبار این فتوح در روایات گاه به صورتهای گوناگون آمدهاست و گشودن بعضی جاها را به چند تن نسبت دادهاند و در بعضی جاها بیش از یک بار اشارت به وقوع جنگ کردهاند. جنگهای خالد ولید را با ایرانیان باید جنگهای سرحدی دانست زیرا جنگ مابین مرزبانان و مستحفظین مرزی ایران با اعراب بود، از این زمان به بعد بود که محل جنگها به نواحی داخل مرزی ایران کشیدهشد.
آمدن خالد به عراق
سبب آمدن خالد به عراق چنانکه از قراین برمیآید تنبیه اعراب عراق و هم پیمانان اهل رده بودهاست لیکن ناچار منتهی به تصادم با لشکریان ایران شده و جنگها و فتحهای اسلام از آن میان پدید آمدهاست. گفته اند که مقارن اواخر خلافت ابوبکر که جنگ های رده پایان یافته بود، مثنی بن حارث شیبانی به خلیفه نامه نوشت و او را از هرج و مرج عراق و ضعف و فتور دولت ساسانی آگاه کرد. ابوبکر او را نمیشناخت از حال و کار او پرسید گفتند که از نامداران و دلاوران عرب است. چندی بعد مثنی بن حارثه بتن خویش آهنگ مدینه کرد و در آنجا با خلیفه دیدن کرد و برای دستبرد به ایران از جانب او استظهار یافت.
مقرر شد که ابوبکر عدهای از سپاه مسلمانان را به عراق گسیل دارد و از بکر بن وائل کسانی را که در فرمان مثنی بودند، در نشر اسلام یاری کند. اما برخلاف انتظار مثنی خلیفه امارت مسلمانان عراق را به او که تازه مسلمان بود وانگذاشت و خالد بن ولید را که در آن زمان تازه فتنهٔ اهل رده را در یمانه و بحرین فرو نشانده بود، بدین مهم فرستاد. البته در آن زمان اندیشهٔ فتح ایران و جنگ منظم با دولت ساسانی بیشک به خاطر خلیفه نمیگذشت لیکن این امر نتیجهای بود که رفته رفته از پیشرفت اعراب در حدود فرات و عراق به حصول پیوست.
نقش مثنی بن حارث شیبانی
مثنی بن حارث شیبانی یکی از سردسته های قبایل وابسته به بکر بن وائل بود که در پایان جنگ های رده اسلام آورد. شک نیست که مثنی با قبول مسلمانی پای اعراب حجاز را به نواحی عرب نشین عراق باز کرد و آنها را برای سعی در نشر آیین تازه در بین اعراب عراق دل داد و گرفتاریهای ساسانیان را در امور داخلی برای آنها روشن نمود. لیکن اهتمام او ظاهراً فقط این مایه تأثیر داشت که خلیفه خالد را جهت امارت مسلمانان و تنبیه بقایای اهل رده در آنجا گسیل دارد، کاری که بعدها منجر شد به زد و خوردهای سرحدی با طلایهها و پادگانهای سپاه ایران و از آن ضعف و فتور دولت فرس بر اعراب آشکار شد.
جنگ زنجیر
در سال ۶۳۳ میلادی، خالد بن ولید بطرف شمال حرکت کرده، وارد نقطهای شد که در نزدیکی خلیج فارس و کویت امروزه واقع و در آن زمان سرحد ایران شناخته شده و موسوم به حفیر بود. درین زمان مرزبان این نواحی یکی از اسواران بود نامش هرمز. هرمز در سمت بیابان با رهزنان عرب سروکار داشت و در جانب دریا با دزدان دریایی که از اقیانوس هند به حدود خلیج فارس میآمدند. هرمز چون از آمدن خالد آگاه شد از تیسفون کمک خواست و خود با لشکری که داشت به جانب حفیر و به جلوگیری خالد رفت. در اینجا خالد به هرمز سرحددار محل تکلیف کرد که یا اسلام را قبول کند یا جزیه دهد.
جنگ مابین ایرانیان و مسلمین درگرفت و هرمز، خالد را به جنگ مردومرد یعنی مبارزهٔ دو سردار طلبیده، بدست وی کشته شد بعد اعراب بر ایرانیان تاختند و فاتح شدند. خالد ایرانیان را تعقیب کرد ولی به قشون ایرانی کمک رسید و کار خالد مشکل شد. در این احوال او به جنگ تدافعی پرداخت ولی دیری نگذشت که به او نیز کمکی رسید و جنگ سختی روی داد که باز مسلمین فاتح شدند. بعد خالد ساحل فرات را گرفت و به فیراز که شهر رومی و در طرف راست رود مزبور واقع بود، رسید. در اینجا جنگی مابین قوای رومی و سپاهیان ایرانی که به رومیان کمک میکردند از یک طرف و خالد ولید از طرف دیگر درگرفت و باز مسلمین فاتح شدند.
این جنگ را جنگ زنجیر یا ذات السلاسل نامیدهاند زیرا بطوریکه اعراب نوشتهاند پای بعضی از سربازان ایرانی را زنجیر کرده بودند که فرار نکنند.البته این احتمال میرود که اگر در واقع زنجیری در کار بودهاست، نوعی آرایش جنگی بودهاست که برای اعراب بکلی تازگی داشتهاست.
منابع:
- پیرنیا، حسن( مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲
- زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام. چاپ سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۲